یادداشت/
«عدم مداخله مستقیم» استراتژی ایران در جنگ غزه
به نظر من ایران فعلا در این مرحله و با توجه به مشکلات و اهداف نتانیاهو، نیازی به اقدام مستقیم نظامی علیه اسرائیل ندارد. ولی چنانچه اقدامات بازدارنده ایران موثر نیفتد، بحث هدف قرار گرفتن منافع اسراییل در هر کجا طبعا از انتخابهای روی میز ایران است. اما از نظر دیپلماتیک و فعالیت سیاسی و تبیین اهدافی که اسرائیل از این حمله دنبال می کرده باید فعالانه وارد میدان شود. ایران می تواند شکایت خود به سازمان ملل متحد را هم ارائه کند.
نصرت الله تاجیک، دیپلمات بازنشسته و سفیر پیشین ایران در اردن در یادداشتی برای جماران نوشت:
درباره اهداف اسرائیل از حمله روز دوشنبه به ساختمان کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، پایتخت سوریه باید گفت که ما برای سنجش حجم و گستردگی یک عملیات، واقعیت های میدانی، اتفاقات و آرایش موجود در صحنه را مد نظر قرار دهیم و یک تصویر بزرگ بسازیم. باید ببینیم که فضای داخلی، منطقه ای و بین المللی اسرائیل چگونه است و سپس براساس وضعیت موجود اقدام اسرائیل را در طراحی و اجرای این حمله مورد قضاوت، بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم. فاکتورهایی که برای بررسی انگیزه های اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران باید مورد توجه قرار گیرد:
فضای به وجود آمده پس از تصویب قطعنامه در شورای امنیت ملل متحد که خواهان برقراری آتش بس فوری در غزه پس از چندین بار وتوی آمریکا شده بود. این قطعنامه با اینکه بارها امریکایی ها به قطعنامه های مشابه آن رأی منفی داده یا آن را وتو کرده بودند، با رأی مثبت حتی کشورهای غربی حامی اسرائیل تصویب شد. این قطعنامه یک ضربه سیاسی و دیپلماتیک به اسرائیل بود . گرچه اسرائیل در مجموع توجهی به قطعنامه های سازمان ملل متحد ندارد اما تصویب چنین قطعنامه ای عاملی بود برای فشار روانی بر اسرائیل و از وجاهت افتادن اقدام های اسرائیل علیه مردم غیرنظامی در نوار غزه.
درگیری های لفظی و تلفنی که میان جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل چه قبل و چه بعد از قطعنامه رخ داد مهم است. این شکاف تا بدانجا پیش رفت که ظاهرا اسرائیلی ها اعزام یک هیات به واشنگتن برای گفت و گو درباره چند و چون جنگ غزه را لغو کردند. ولی بعدا گفته شد اسراییل در صدد حل و فصل موضوع برآمده است. بنابراین ما در یکی از بدترین دوره های رابطه میان بی بی و بایدن و البته دولت های امریکا و اسرائیل قرار داریم. علیرغم اینکه بایدن از سیاست های اسرائیل حمایت همه جانبه کرد اما در داخل امریکا مخالفت های جدی با این حمایتهای بی قید و شرط رئیس جمهور وجود داشته و دارد.
نکته سوم شکل گیری اعتراض های جدی به نتانیاهو در داخل اسرائیل است. معترضان تهدید کرده بودند که اگر اسرای در اختیار حماس به زودی آزاد نشوند آنها اقدام های جدی تری انجام خواهند داد. می توان گفت که بخش قابل توجهی از افکار عمومی اسرائیل از ادامه سیاست مشت آهنین نتانیاهو در پرونده آتش بسی که شامل ازادی اسرای در اختیار حماس هم شود، به ستوه آمده اند.
عامل چهارم را هم باید احتمال پذیرش آتش بس در حالی که گفته می شود 40 درصد از توانایی نظامی حماس به قوت خود باقی است، دانست. شش ماه از آغاز جنگ در غزه می گذرد و نتانیاهو که در ابتدا از تمام کردن کار حماس در چند روز و چند هفته سخن می گفت نه دستاوردی در آزاد کردن اسرای در اختیار حماس داشته و نه توانسته به حماس ضربه کاری بزند. نتانیاهو تن دادن به برقراری آتش بس بدون پایان یافتن حماس را مساوی با مرگ سیاسی خود می داند. او با این وعده امریکا را وارد باتلاق جنگ غزه کرده و حجم بسیار زیادی از تسلیحات آمریکایی را هم در این بازه زمانی شش ماهه دریافت کرده است. اما در حال حاضر حماس جدا از بحث توانایی نرم افزاری و محبوبیت در میان مردم هنوز بخش قابل توجهی از توانایی سخت افزاری خود را هم حفظ کرده است. نکته دیگر اقدامات و جنایات اسراییل در غزه، رفح و بیمارستانها بود که نتانیاهو با این حمله جهت جریان خبری را تغییر داده است. ضمنا اینگونه عملیات بیشتر برای لطمه وارد کردن به لجستیک گروههای مقاومت اجرا میشوند.
آخرین نکته هم بحث اخباری بود که از تماس های غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده در مسقط برای مدیریت تنش منتشر شد. این از مسائلی است که نخست وزیر رژیم اسرائیل را عصبی می کند. او از هر گونه تماس و گفت و گوی ولو غیرمستقیم ایران و امریکا عصبانی می شود و برای تخریب آن دست به هر حرکتی خواهد زد.
اسرائیل سابقه طولانی در حمله به محافل دیپلماتیک دارد و در سایر کشورها دست به این اقدامات زده است و برهمین اساس اکنون ترس آنچنانی از تبعات حقوقی یا دیپلماتیک این موضوع ندارد. اسرائیل از هر عملیاتی که بتواند دست برتر عملیاتی این رژیم را بالا نگاه دارد ، جنگ روانی در سایه آن به راه بیندازد و ایران را به واکنش وادارد ، استقبال می کند.
درباره واکنش ایران به این حمله به عقیده من اینکه ما بگوئیم اقدام های ایران در چندماه اخیر بازدارنده نبوده ادعای درستی نیست. روشی که ایران از ابتدا در پیش گرفته استراتژی عدم مداخله مستقیم در جنگ غزه بوده است. من این سیاست را درست می دانم و معتقد هستم که این به اصطلاح «صبوری استراتژیک» در عدم حمله مستقیم به اسرائیل باید ادامه پیدا کند. اسرائیل خواهان عکس العمل ایران و تشدید وضعیت و گسترش دامنه جنگ است.
به نظر من ایران فعلا در این مرحله و با توجه به مشکلات و اهداف نتانیاهو، نیازی به اقدام مستقیم نظامی علیه اسرائیل ندارد. ولی چنانچه اقدامات بازدارنده ایران موثر نیفتد، بحث هدف قرار گرفتن منافع اسراییل در هر کجا طبعا از انتخاب های روی میز ایران است. اما از نظر دیپلماتیک و فعالیت سیاسی و تبیین اهدافی که اسرائیل از این حمله دنبال می کرده باید فعالانه وارد میدان شود. ایران می تواند شکایت خود به سازمان ملل متحد را هم ارائه کند.
نکته دیگر این است که گروه های مقاومت هم از لبنان تا سوریه و عراق و یمن مطابق سوابق، این حملات را بدون پاسخ نمی گذارند. چه به صورت حمله به اسراییل و یا حمله به منافع اسراییل در کشورهای دیگر. در چنین شرایطی نیازی به دخالت مستقیم ایران نیست و ایران می تواند کار را از محافل حقوقی و دیپلماتیک دنبال کند ، محکومیت بیشتری از سوی کشورهای جهان بگیرد ، جریان رسانه ایی قوی راه بیندازد و این اقدام و فشار سیاسی و افکار عمومی بر اسرائیل را همزمان پیش ببرد.
ما باید اقدام های پدافند غیرعامل و افزایش حفاظت از نیروهای پرسنلی و نیروهایی که در سوریه هستند را افزایش دهیم تا آسیب پذیری این نیروها را کمتر کنیم. با توجه به اینکه فشارها بر روی اسرائیل افزایش یافته و این اقدام هم آخرین حمله اسرائیل نخواهد بود. بنابراین، من فکر می کنم که مجموعه این اقدام ها مناسب تر و بیشتر در راستای تأمین منافع ملی ما خواهد بود تا اینکه ما بخواهیم منفعلانه عکس العمل مستقیم نشان داده و اقدامی کنیم که خواسته اسرائیل است. باید توجه داشته باشیم که پاسخ مستقیم ایران و ورود به جنگ با اسراییل نه تنها خواسته بی بی است بلکه به تثبیت موقعیت وی و تداوم نخست وزیری اش می انجامد.
ما در اقدامات سیاسی و دیپلماتیک خود باید تلاش کنیم که به جامعه جهانی بقبولانیم اسراییل تهدید کننده صلح و امنیت جهانی است. و این اقداماتش در حمله به مکانهای دیپلماتیک میتواند سبب گسترش جنگ شود. این حمله می تواند نشان دهنده رسیدن نتانیاهو به خطوط پایانی باشد که چنین ریسک بزرگی را کرده است.
مشاهده خبر در جماران