در نشست «مصدق بدون نفت» در موسسه دین و اقتصاد مطرح شد:
روش و منش سیاسی و مدیریتی محمد مصدق به روایت رییس جعفری
به گزارش جماران ،سرویس اقتصاد و درآمد: نهضت «ملی کردن صنعت نفت» از چنان اهمیتی برخوردار است که بر نام «محمد مصدق» نخستوزیر ایران سایه انداخته است . گستردگی سایه ملی کردن صنعت نفت، هیچگاه این فرصت را فراهم نکرد تا مصدق، در قامت یک رجل علمی و مدیریتی بررسی شود و کارنامه مصدق «بدون نفت» محک زده شود. ضرورت شناخت بهتر مصدق، ایجاب میکرد که مصدق بدون مقوله نفت مورد بررسی قرار گیرد. همین موجب شد تا موسسه دین و اقتصاد نشست «مصدق بدون نفت» را برگزارکند. در این نشست، رسول رئیسجعفری تلاش کرد تا مصدق را از بدو تولد مورد ارزیابی همهجانبه قرار دهد که در ذیل خواهید خواند:
خانوادهای اصیل و نخستوزیر پرور
رسول رئیسجعفری درابتدای نشست گفت: انصاف این است که مصدق به گونه دیگری روایت شود. اگر نفت ملی نمیشد، مصدق چه نوع رجلی بود و در چه محیطی پرورش یافته و اصلا اندیشهای داشته است یا خیر؟ این آدم یک دفعه مصدق نشده و نقش محوری پیدا نکرده است. وقتی در سال ۱۳۲۸، داستان ملی شدن صنعت نفت مطرح میشود، مصدق ۶۶ سال سن دارد . اگر شما سن امید به زندگی را در آن دوره مورد بررسی قرار دهید، متوجه میشوید که وی در سن کهولت بوده است. پیشتر فردی در این سن به نخستوزیری نرسیده یا نتوانسته دراین سن نهضت ملی، همچون ملی شدن صنعت نفت را هدایت کند. به همین دلیل لازم است تا زندگی این فرد مورد واکاوی قرار بگیرد به ویژه جاهایی که پایههای زندگی مصدق گذاشته شده است.
وی در ادامه افزود: تولد مصدق ۲۶ خرداد ۱۲۶۱ است . پدرش میرزا هدایتالله وزیر دفتر، رجل مهمی بوده و از خانواده مستوفیان آشتیانی است. در ۵۰۰ تا ۶۰۰ سال گذشته، کارهای دیوانی و دفتری را بر عهده داشتند. برای اینکه اندازه این آدم ها را درک کنید، به این نکته توجه کنید که از خانواده مستوفیان، پنج نفر نخستوزیر میشوند. حسن مستوفی الممالک، وثوق الدوله، قوام الدوله، مصدق و احمد متیندفتری .همه این افراد از یک خانواده هستند.
از ماموریت مالی برای پدر مصدق تا ریاست دارایی ارتش
رئیسجعفری تصریح کرد:این خانواده ،یک خانواده اصیل دفتری و دیوانی هستند که از اواسط صفویه شغلی مستوفیگری و دیوانی دارند. خاندان حسن مستوفیالممالک بزرگ در ذیل مدیریت قائم مقام در آذربایجان، ابتدا مستوفی عباس میرزا بود و بعد از فوت عباس میرزا، مستوفی محمد شاه میشوند. در اواخر حکومت محمدشاه به نیابت امیرکبیر در امور مالی خدمت کرده و در زمان امیرکبیر به میرزا هدایتالله وزیر دفتر، ماموریتهای مالی محول میشود. همچون تعدیل مالیات برخی از بلوک های زنجان .
وی در ادامه افزود: از ۱۲۸۵ قمری تا ۱۲۸۹ قمری میرزا هدایتالله خان ریاست دارایی ارتش را برعهده گرفته و وزیر لشکر نامیده میشود. وزیر لشکر مستقیما زیرنظر صدراعظم کار میکرده است که وجه تمایز او با سایر مستوفیها بوده است. .از ۱۲۹۰ قمری ریاست دارایی و محاسبات به میرزا هدایتالله واگذارمیشود. مصدق به لحاظ نسبی پدرش وزیر دفتر بوده و رئیس کل محاسبات و دارایی کشور بوده است. در نهایت در سال ۱۳۱۰ قمری فوت میکند که آن زمان مصدق ۱۱ سال داشت.همان زمان ناصرالدین شاه به او لقب مصدق السطنه میدهد. به لحاظ پدری مصدق در یک خانواده مالیچی و صاحب فرهنگ و هنر و دانش بزرگ شده است.
پسرخواهر فرمانفرما
رئیسجعفری درادامه تصریح کرد: از طرف مادر، مادرش نجمالسطنه است که اسم واقعی او ملک تاجفیروز است. پدر نجمالسطنه، فیروز میرزا نصرت الدوله، پسر شانزدهم عباس میرزا است که در سرکوب شورشهای داخلی در ابتدای سلطنت محمدشاه دخیل بوده و در جنگ اول هرات و در دوره ناصری فرمانروای کرمان و بلوچستان و ... بوده است. همچنین عضو شورای دولتی ناصرالدین شاه و مدتی وزیر جنگ بوده و در سفر اول ناصرالدین شاه به فرنگ ملازم رکاب بوده است. ادیب و هنرمند و نوازنده کمانچه بود و برخلاف تصور رایج از شاهزادگان قجری اینها در امورعلمی فعال بوده و دو کتاب ترجمه شده و چند سفرنامه هم دارد. فرهنگ لغت فارسی به انگلیسی و جغرافیای دنیا متعلق به ایشان است . مادر نجمالسطنه هما خانم دختر بهمنمیرزا یکی از پسران فتحعلی شاه هست.
نجم السطنه دو برادر دارد یکی عبدالحمید میرزا ناصرالدوله است که در جوانی فوت میکند. برادر دیگر عبدالحسینمیرزا فرمانفرما است که در دارالفنون درس خوانده و دایی مصدق است و والی کرمان و فارس بوده و وزیر عدلیه و داخله و جنگ و فرمانده قشون آذربایجان و نخستوزیر بوده است.
ساخت بیمارستان نجمیه و وقف آن
وی در ادامه افزود: نجمالسطنه دو خواهر داشت. منورالسطنه، همسر ساعد الملک پسر امیرکبیر و دیگری سرور السطنه همسر مظفرالدین شاه بود . مادر مصدق، سه بار ازدواج کرده است. اولین بار، با وکیلالملک دوم حاکم کرمان که قبل از بدنیا آمدن مصدق فوت میکند. برای بار دوم با میرزا هدایتالله پدرمصدق ازدواج میکند. بعد از فوت میرزا هدایتالله با میرزا فضلالله، وکیلالملک منشی مظفرالدینشاه ازدواج میکند.
رئیسجعفری تصریح کرد: مهمترین اقدام اجتماعی نجمالسطنه، ساخت بیمارستان نجمیه به تقلید از مادرش که مسجد وقف کرده، است. ساخت این بیمارستان در سال ۱۳۰۷ شروع شده و در سال ۱۳۰۸ افتتاح میشود. تا زمان حیات، خودش وکیل وقف بیمارستان بود و بعد مصدق و بعد برادر مصدق و فرزندان مصدق تا محمود مصدق وکیل وقف بودند.
استیفای خراسان در شانزده سالگی
رئیسجعفری گفت: مصدق در منطقه سنگلج بدنیا میآید. در نه سالگی به او لقب مستوفی داده شده و سن شانزده سالگی به استیفای خراسان میرسد. آن زمان خراسان، جزو ولایات مهم چهارگانه بوده است. مصدق بعد از روی کار آمدن اتابک از استیفای خراسان استعفا داده و سه دلیل هم مطرح میکند اول اینکه میگوید من به خاطر ادامه تحصیل استعفا میدهم، چون احساس میکنم که دانشم بعد از آمدن مدارس جدید نیاز به رشد دارد. آن زمان مدرسه عالی علوم سیاسی را مشیرالدوله افتتاح کرده بود .دومین دلیل، تبلیغات منفی زیادی بود که علیه مستوفیها به دنبال جنبش روشنگری قبل از مشروطه شروع شده بود. زیرا تبلیغات به صورتی بود که مستوفیگری مساوی با دزدی بود. سومین دلیل ظن و گمان منفی امینالسطان نسبت به مصدق بود.
وی در ادامه افزود: مصدق تصریح دارد که ترجیح میدهد که در مدرسه علوم سیاسی ثبتنام کند اما چون کارمند دولت بوده برای جلوگیری از شائبه سواستفاده، از مدرسان به صورت خصوصی در خانه کمک گرفت و تحصیل کرد. اینها با جنبش مشروطه و انتخابات مجلس اول مصادف میشود و در نهایت به عنوان نماینده مجلس اول از اصفهان معرفی میشود.
رد اعتبارنامه به دلیل سن کم
رئیسجعفری تصریح کرد: مصدق چون سی سال نداشت و به دلیل داشتن ۲۶ سال سن، اعتبارنامهاش تایید نمیشود. در نهایت با مستندات مطرح کردند که شما امکان ندارد که سی سال داشته باشید و به همین دلیل مصدق مجلس را ترک کرد. البته در مجلسی که قرار بود صنعت نفت ملی شود، بار دیگر هم به سن مصدق گیر داده و تصریح کردند به اعتبار نماینده مجلس اول بودن، الان بیشتر از هفتاد سال دارید اما اول با نشان دادن سنگ قبر همسر اول مادرش،ثابت میکند که سنش کمتر از هفتاد سال است.
توصیه مصدق به محمدعلی شاه
وی در ادامه افزود: مصدق در مجمع آدمیت عضو میشود اما استعفا داده و به مجمع انسانیت میرود مجمع انسانیت، مجمع صنفی قومی از تفرشیها به ریاست میرزاحسن مستوفیالممالک بود. مصدق نایب رئیس میشود. وقتی مجلس به توپ بسته میشود، مصدق از ترس جانش به دلیل عضویت در گروه حرب مدتی مخفی میشود که محمدعلی شاه شورای کبری مملکتی از رجال تشکیل میدهد و حکم دبیری این شورا را محمدعلی شاه برای مصدق میزند.
رئیسجعفری تصریح کرد: یک بار محمدعلی شاه از مصدق میپرسد چرا بهبهانی اینقدر طرفدار دارد واسطه نزدیکی ما با او بشو! که مصدق دلیل طرفداری مردم را مشروطه میداند و از محمد علی شاه میخواهد که از مشروطه طرفداری کند. این مجلس بین چهل تا شصت نفر عضو داشته که تقریبا همه را محمد علی شاه انتخاب میکرد اما هیچگاه جدی گرفته نمیشود و مصدق تنها در یک جلسه شرکت میکند و به واسطه پسر شوهر سوم مادرش که دستیار محمد علی شاه بود اجازه خروج از کشور را برای تحصیلات میگیرد.
وی در ادامه افزود: همان زمان محمد علی شاه به صراحت به مصدق اعلام میکند که در حال فرار از وضعیت ایران هستی ! مصدق در اسفند ۱۲۸۷ به پاریس می رود. خلع محمد علی شاه تیر ۱۲۸۸ یعنی چهار پنج ماه بعد رخ داد. مصدق در مدرسه علوم سیاسی، زیرنظر پروفسور شارل دوپیی تحصیل را شروع میکند و از نوامبر ۱۹۰۹ رسما وارد بخش اقتصاد مدرسه علوم سیاسی پاریس میشود.
مصاحبه تاریخی با یک روزنامه فرانسوی
رئیسجعفری در ادامه گفت: مصدق ۲۷ ساله در ۲۲ اوت ۱۹۰۹ ( دوماه بعد از فتح تهران توسط مجاهدین) مصاحبهای با روزنامه فرانسوی لس نوولا داشته که در آن مصاحبه نظرات خود را مطرح کرده است.«سوال: موقعیت احزاب سیاسی ایران چطور است؟ مصدق جواب میدهد: احزاب سیاسی خیلی سادهاند مشروطهخواه و ارتجاعی. مرتجعین از دو یا سه ملا و درباریان سابق از جمله سعدالدوله و امیربهادر که به سفارت روس پناهنده شدند ، تشکیل شده است، اما مشروطهخواهان نه تنها افراد منورالفکر بلکه تمام مردم را با خود همراه کردند. ایرانیها نه تنها آزادی میخواستند بلکه بر اساس اعتقادات مذهبی از مشروطه دفاع میکنند ، زیرا بر اساس نظرات علمای شیعه مردم باید به نظرات علمای بزرگ اقتدا کنند حضرت ملاکاظم خراسانی مشروطهخواه است.
وی با بیان این که "در متن مصاحبه مصدق آمده است «قانون اساسی متضمن یک مجلس شورای ملی است که مامور نظارت بر دولت و وضع قوانین است.»" در ادامه گفت: مصدق در پاسخ به سوالی در مورد وضعیت بد اقتصادی میگوید :تمام سلطنتهای مستبد کشورها را به سمت نابودی سوق دادند به جاهایی که استبداد در آن حکومت میکند، نگاه کنید به خوبی مشخص است که اولین نتیجه استبداد فقر مردم است. به علاوه واردات ایران همیشه بیش از صادرات است مخارج بیش از درآمد است و یکی از مهمترین قابلیتهای مجلس برقراری تعادل بین مخارج و درآمد است ومجلس کار تشکیلات مالی را شروع کرد و اطمینان داریم که با لطف تلاش های سخت سران کشور رونق و بهروزی از نو خواهد آمد.
رئیسجعفری اظهار داشت: این نکته را به خاطر داشته باشید که مصدق ۲۷ ساله، ۱۱۰ سال قبل این سخنان را مطرح کرده و وظیفه مجلس را به خوبی تبیین کرده است. مصدق در جای دیگری گفته که ایران از استبداد خلاص شده پس چرا روسیه با او دشمنی میکند! چرا روسیه با نگهداشتن نیروی نظامی در ایران مشکل ایجاد میکند.
هجرت خانوادگی به نوشاتل سوئیس
وی در ادامه افزود: دوره تحصیل در پاریس، بر مصدق خیلی سخت میگذرد. از پنج صبح تا پاسی از شب مطالعه میکرد. فرانسهای که مصدق آموخته بود با فرانسه علمی و دانشگاهی خیلی فاصله داشت و مشکل تطبیق داشت. با این حال مصدق توانست نمره ۱۶ را از بیست نمره در درس اقتصاد بگیرد. مصدق به شدت بیمار میشود. بعد از گرفتن مدرک، به تهران باز میگردد و چندین ماه استراحت میکند .
رئیسجعفری تصریح کرد: مصدق در سال ۱۲۹۰ با همه خانواده به نوشاتل سوئیس برای تحصیل در رشته حقوق میرود. پس از سه سال دکتری حقوق را در سال ۱۹۱۳ میگیرد. کار تحقیقاتی تحت عنوان مسئولیت دولت برای اعمال خلاف قانون مستخدمین، به زبان فرانسه را انجام داده است. عنوان پایاننامه وصیت در حقوق اسلام ( مذهب شیعه) است که به مادرش تقدیم کرده است. در این پایاننامه، به تاثیر مذاهب درحقوق پرداخته و تصریح دارد که قرآن به جزئیات احکام نپرداخته و حقوق اسلامی از منابع دیگری برداشت شده و به یک روششناسی متقن تصریح و تاکید میکند که نباید نظریاتی را مطرح کرد که کسی از منابع آن خبر ندارد.
مخالفت با تعدد زوجات
وی در ادامه افزود: مصدق در واقع یک اسلامشناس بوده که قرآن و حدیث را بررسی کرده و بر همین اساس،از تعدد زوجات انتقاد میکند. حتی اشاره دارد که شرح مبین آن را جایز دانسته اما شرایط سختی تعیین کرده که رعایت آن مشکل است. در زندگی شخصی این نکات را رعایت میکرد و همواره به همسرش وفادار و متعهد بود. بعدها در دادگاه کودتا در سال ۳۲ این موضوع برایش دردسر شد. چون قاضی دادگاه به تقیزاده مراجعه کرده بود و گفته بود که پایاننامه مصدق را بررسی کنید و خلاف شرع را تعیین کنید. همان زمان، تقی زاده به قاضی گفت که آنقدر دستت خالی است که دنبال حکم ارتداد میگردی،اما این یک کار دانشگاهی است!
انتشار سه کتاب مهم توسط مصدق
رئیسجعفری تصریح کرد: مصدق در اردیبهشت ۱۲۹۳ با دکتری حقوق به ایران بازمیگردد. از طرف ولیالله نصر به مدرسه علوم سیاسی برآی تدریس دعوت میشود و کلیه کتابهای خود را به دانشکاه اهدا میکند تا مبادا وقتی به خانهاش میریزند این کتابها را به عنوان سند جرم مطرح کنند .
وی در ادامه افزود: مصدق در این مدت، سه کتاب منتشر میکند که اولین کتاب ۱۳۹۳ تحت عنوان کاپیتولاسیون و ایران در تیراژ پنج هزار نسخه تدوین میکند. او این کتاب را تحت عنوان مسئولیت اجتماعی به صورت رایگان منتشر کرد. در بخشی از این کتاب آورده است که لازمه لغو کاپیتولاسیون تدوین حقوق اساسی، حقوق مدنی و حقوق تجارت است. دول اروپایی نمیتوانند بگویند که باید از قوانین آنها تقلید کرد. ارسطو میگوید که حقوق مثل آتش نیست که بین ایرانیان و یونانیان به یک طریق مشتعل باشد ( اتهامی که زده میشود که دانش او به روز نیست اصلا درست نیست. ) منتسکیو در روحالقوانین گفته قوانین سیاسی و مدنی باید مخصوص به ملتی باشد که قوانین برای آن ملت وضع شده است. قانون باید مطابق طبیعت یک مملکت باشد. قوانین مملکت سردسیر برای گرمسیر و قوانین مملکت کوچک برای مملکت بزرگ مفید نخواهد بود.قوانین باید مطابق ثروت و تجارت و اخلاق ساکنین باشد.قوانین اگر از مملکتی به مملکت دیگر برود باید مطابق با احتیاجات مملکت ثانی تغییر پذیرید. این موضوعات را مصدق، ۱۲۹۳ یعنی صد و ده سال پیش مطرح میشود.
ضرورت تدوین قانون جزایی و مدنی
وی در ادامه افزود: مصدق در جای دیگری گفته که دول خارجی نمیتوانند بگویند که چرا به اتباع آنها مالیات تحمیل میکنند، چون خودشان هم چنین تحمیلی دارند. بلکه باید قانون صراحتا معلوم باشد. اگر قرار است نظم برقرار شود خلاف کننده باید بداند که اگر خلافی کرد مجازات او چیست ؟ تا زمانی که قانون جزایی ما مدون نشود و نزد آنها به درجهای، قبول نگردد و نزد ساکنان هم بدون امتیاز اجرا نگردد، راضی نمیشوند که اتباع خود را به اختیارات قضات ما بسپارند. مصدق این کتاب را در ۳۲ سالگی نوشته است.
رئیسجعفری تصریح کرد: دومین کتاب را مصدق درسال ۱۲۹۳ تحت عنوان «شرکت سهامی در اروپا» نوشته است. این کتاب ۱۰۳ صفحه است. که شرکت سهامی و اداره و ومدیریت و انحلال شرکتها را در حالی توضیح میدهد که هنوز قانون تجارت در کشور تدوین نشده است. در نهایت توصیه می کند که برای رونق گرفتن آقتصاد باید شرکت سهامی راه بیفتد.
وی اظهار داشت: عنوان کتاب سوم مصدق، دستور در محاکم حقوقی است که ۴۹۷ صفحه است . مصدق استاد حقوق دانشگاه هست اما همزمان مجله علمی به کمک سهامالدین غفاری، موسی شیبانی و یحیی دولتآبادی راه میاندازد . این مجله دوازده شماره منتشر شده و در این مجله مقالاتی علمی وزینی منتشر میشود. تراز مصدق فارغ از جنبه های سیاسی از نظر علمی بسیار وزین و در حد استاد دانشگاه تهران است. تعداد افراد دارای دکتری در آن زمان بسیار محدود بود و این امکان، وجود داشت که بتوان با دست آنها را شمرد.
ریاست کمیسیون تطبیق حوالجات
رئیسجعفری در ادامه افزود: در ابان ۱۲۹۴ مجلس یک کمیسیون به نام کمیسیون تطبیق حوالجات را تشکیل میدهد. مصدق ابتدا به عضویت و سپس به ریاست آن میرسد. وظیفه این کمیسیون تطبیق حوالجات ، بودجه و حسابرسی وزارتخانه و ادارات دولتی است. امروز به آن دیوان محاسبات گفته میشود. در واقع در ۳۳ سالگی رئیس دیوان محاسبات میشود. این پست تا سال ۱۲۹۶ در اختیار مصدق است. فعالیت سیاسی مصدق عضویت در حزب اعتدالیون است . آن زمان اعتدالیون و دموکراتها در صحنه حضور داشتند که اختلاف چندانی نداشتند و به هم نزدیک بودند. دلیل عضویت در حزب اعتدالیون نزدیکی و قرابت با علی اکبر دهخدا است.اعتدالیون دهخدا و سید صادق طباطبایی و علی محمد دولتآبادی ومحمد ولی خان تنکابنی که بعدها صدراعظم میشود در حزب دموکرات، تقی زاده و بهار و سلیمان میرزا اسکندری حضور دارند. پاتوق اعضای دو حزب خانه مصدق بوده است.
رد کردن پیشنهاد مالی سفیر روسیه
وی در ادامه افزود: برای تبیین روحیات مصدق بهتر است ماجرای کاسپینسکی یا دادن وام به ایران مورد بررسی قرار بگیرد.سپهدار تنکابنی نخست وزیر، مصدق را برای عضویت و ریاست در کمیسیون پنج نفره در کنار انگلیس و روسیه پیشنهاد میدهد که وظیفه آن نظارت بر خرج کردن وام اعطایی بود. کاسپینسکی نماینده تجاری روسیه در ایران و سفیر روسیه با مصدق دیدار میکنند و برای عضویت و ریاست کمیته ماهانه هزار تومان دستمزد به او پیشنهاد میکنند که پنج برابر حقوق ماهانه دویست تومان مصدق در کمیسیون نظارت بود ، ولی مصدق آن را رد میکند. مصدق با موضوع قرارداد اعطای وام مخالف بود، چون آن را مخل استقلال کشور میدانست. مصدق این پیشنهاد را در سن ۳۴ سالکی رد میکند و خطاب به سفیر روسیه میگوید.اگر هدف نظارت بر امور مالیه است که من الان در حال انجام این کار با حقوق دویست تومان هستم به همین دلیل، از پذیرش سمت عذرخواهی میکنم .
انتخاب به عنوان معاون وزارت مالیه
رئیسجعفری تصریح کرد: شهریور ۱۲۹۵وثوق الدوله نخستوزیر شده و از قوام میخواهد که وزیر مالیه شود. قوام، مصدق را با عنوان معاون انتخاب میکند. در واقع همهکاره وزارت مالیه ، مصدق بوده است.همزمان رئیس کل محاسبات و خزانهداری بوده و جالب این است که در این مدت چندین بار وزیر مالیه عوض میشود، اما مصدق همچنان معاون است و ۱۴ ماه در این پست مشغول به کار است که طولانیترین دوره تصدی شغل برای مصدق پس از نخستوزیری است. مصدق کارش را با پاکسازی گسترده انجام میدهد.حتی مصدق نوشته است که وزارتخانه را یک طویله آلوده به حرصها و طمعها کرده بودند که مدت زمان طولانی تحت امر بلژیکیها قرار داشت. مصدق مدیران را به دلیل فساد تحت پیگرد قرار میدهد به طور مثال امتیاز یک تاجر ارمنی لغو شده است که دلیل آن رانتجویی بود و به کشور خسارت زیادی وارد شده بود.
وی در ادامه افزود: حتی مصدق ادعای خسارت میکند و مدیران را متهم به برداشت غیرقانونی میکند و آنها را به دادگاه کشانده و برایشان حکم انفصال میگیرد ،اما وثوقالدوله امضا نمیکند. در نهایت مصدق استعفا میدهد که موجب میشود که مصدق محبوب شود. البته درباریان، او را متهم به عوامفریبی میکنند. حتی یکی از روزنامهها نوشت که مصدق کسی است که به خاطر دستمال یک قیصریه را آتش میزند.
بریدن مالیات برای مادر
رئیسجعفری تصریح کرد: مادر مصدق با دولت اختلاف مالیاتی داشت. مصدق، چهل تومان مالیات بریده شده مادرش را امضا کرد و همین موجب شد که کارنامه درخشانی به عنوان مرد فسادستیز برایش ثبت شود.
وی در ادامه افزود: مصدق دوباره برای کار و تجارت به نوشاتل سوئیس رفته و گواهی وکالت گرفته و از حق چند بچه که از میوه فروشی دزدی کرده بودند، دفاع میکند و شان اجتماعیاش ارتقا یافته و کار تجاری هم انجام می دهد.
ننگ قرارداد ۱۹۱۹
وی در ادامه افزود: وقتی خبر بسته شدن قرارداد ۱۹۱۹ به ایران می رسد و افشا میشود که با رشوه انجام شده است. مصدق تمام روز را در نوشاتل گریه میکند. همان زمان با محمود افشار پدر ایرج افشار، حمید سیاح پسر سیاح محلاتی از مدیران وزارت امور خارجه دور هم جمع شدند و بنا بر روایت احمد پسرش، تا چندین شب به روضهخوانی و گریهکردن پرداختند. در نهایت، مصدق با نیرالسطنه در فرانسه کمیته مقاومت تشکیل داده و روزنامه صدای ایران را منتشر میکنند. مرکز روزنامه در پاریس بود. چون کنفرانس صلح ملل که در ورسای ، به تازگی تمام شده بود و قرار بود جلسات جامعه ملل برگزار شود.
رئیسجعفری تصریح کرد: این قرارداد (۱۹۱۹)۱۲۹۹ در ایران هم خیلی سر و صدا میکند. حتی جنبشهای متعددی همچون جنگل شکل گرفت. افزایش مخالفتها فراتر از انتظار بود.حتی دولت ویلسون در آمریکا با آن مخالفت کرده بود لرد کرزن گفته بود اینها باید بدانند که نمیتوانند بزنند زیر بازی .آنها باید بفهمند که پاداشی نمیگیرند همین قرارداد موجب تشدید بریتانیاستیزی در بین ایرانیان میشود. ننگ قرارداد و رشوه گرفتن تا ابد بر پیشانی وثوق الدوله باقی می ماند. مصدق او را رها نمیکند و در مجلس علیه وثوقالدوله، نطقی میکند.
همسفر شدن مصدق با کاکس
رئیسجعفری در ادامه افزود: مشیرالدوله،مصدق را به سمت وزیرعدلیه در ۳۷ سالگی منصوب کرد و او را به تهران فراخواند. در مسیر بمبئی به تهران، با پرسی کاکس وزیر مختار بریتانیا درایران همسفر میشود. وقتی مصدق میگوید من از بندر بوشهر به تهران میروم،کاکس میگوید مگر آنجا بندر ایران است شما حاکمیتی ندارید! که مصدق میگوید میگوید بله بندر ایران است و تا آخرمسافرت با کاکس حرف نمیزند و مصدق میگوید که من تلخی آن خنده را هیچ وقت فراموش نکردم.
ثروت ۱۷ میلیون تومانی فرمانفرما در سال ۱۳۰۰
رئیسجعفری تصریح کرد: شهریور ۱۲۹۹ فرمانفرما حاکم شیراز بعد از چهار سال استعفا میدهد و اوضاع شیراز به هم میریزد. در آن زمان، پرنس ارفع نماینده رسمی ایران در جامعه جهانی تحت حمله راهزنان قرار گرفت و همزمان برسر انتخاب والی فارس دعوای بزرگی رخ میدهد. آن زمان مصدق به شیراز رسیده بود و مردم شیراز تقاضا میکنند که مصدق والی فارس بشود. اما مشیرالدوله مخالفت میکند که حکومت فارس خیلی کار سختی است و مصدق باید وزیر شود. حکومت کردن بعد از فرمانفرما کار مشکلی است. شما این نکته را مدنظر قرار بدهید که ثروت فرمانفرما روزی که رضا خان به شاهی میرسد ۱۷ میلیونتومان است.
رد کردن پیشنهاد مالی ۱۴۰ هزار تومانی در سال
وی در ادامه افزود:مصدق در نهایت به عنوان والی فارس انتخاب میشود. البته مصدق در مورد حاکمیت بنادرهم سوال می کند که مشیرالدوله پاسخ میدهد که تنها فارس. هر دو شخصیت مشیرالدوله و مصدق که به فسادستیزی شهره هستند، دو طرف طیف قرار گرفتند. شیرازیها به مصدق میگویند حقوق وزیر ماهی هفتصد تومن است اما اینجا حقوق دولتی، ماهی شش هزار تومن است. نماینده قوام میگوید آقای قوام هم ماهی دو هزار تومان میدهد . نماینده صولت الدوله قشقایی هم ماهی دو هزار تومان تعهد میدهد تا پرداخت شود. نماینده نصیرالملک هم سالی بیست هزار تومان تعهد میکند که در کل سالی ۱۴۰ هزار تومان می شود مصدق می گوید که من این پول را نمیخواهم چون کسی که دو هزار تومان به من بدهد چند برابرش را به زور از مردم میگیرد بنابراین من از شما پول نمیگیرم. در نهایت بزرگان میگویند ما به شما پول نمیدهیم اما همان زمان مصدق می گوید منظورم این بود که به زور از مردم نگیرید و آنها تعهد می دهند که پول زور از مردم نگیرند.
پس فرستادن ۴ هزار تومان از حقوق ۶ هزار تومانی والیگری فارس
وی در ادامه افزود: مصدق میگوید من بیشتر از دو هزار تومان برای زندگی نمیخواهم. از ریاست ارتش تا امنیت راهها و گرفتن مالیات و تامین آذوقه و برعهده والی بوده که شغل بسیار خوب و پردرآمدی محسوب میشد. مصدق به عمارت حکومتی رفته و برای کارکنان ادارات ساعت ورود و خروج تعیین کرد.
حذف پنجاه هزار تومان بودجه غیرضروری
رئیسجعفری تصریح کرد: مصدق از اداره مالیه درخواست میکند تا بودجه را برایش بفرستند و پنجاه هزار تومان از بودجه غیرضروری را حذف میکند. در واقع بدون تغییر در دریافتی کارکنان، بودجه را متوازن میکند.
قبول نکردن پیشکش به جز چند لیمو
وی در ادامه افزود: مصدق در بدو ورود به فارس، هیچ پیشکش و هدیهای دریافت نمیکند. روزنامه ایران ۲۲ مهر ۱۲۹۹ نوشته است که والی فارس از هیچ کس پیشکش قبول نکرد جز از یک نفر که چند لیمو برای او آورده بود و نوشته که ایشان باید سرمشق دیگران باشد.
وی در ادامه افزود: مصدق اقدامات اشتباه فرمانفرما را در گروگان گرفتن فرزندان بزرگان ایلات و عشایر همچون پسر صولت الدوله که با انگلیسیها مبارزه کرده بود را اصلاح و آنها را آزاد کرد. به همین دلیل، در کوچ آن سال هیچ ناامنی رخ نداد.
رئیسجعفری تصریح کرد: آبان ۹۹ مشیر الدوله استعفا می دهد و در نهایت مصدق استعفا میدهد. اما فتحالله خان اکبر سپهدار رشتی نخستوزیر جدید، قول میدهد که استقلال مصدق را نقض کند و به همین دلیل مصدق همچنان به کارش ادامه میدهد.
مصدق و کمبود ذغال
وی در ادامه افزود: موضوع ذغال اهمیت زیادی دارد. ان سال ، کمبود ذغال رخ میدهد. پیشتر روستایان بین راه بوشهر تا شیراز را مجبور میکردند که احشام خود را در اختیار ذغال فروشان قرار دهند تا ذغال را به شهر برسانند که مصدق آن را برخلاف منطق و عدالت میداند. و می گوید دلیلی ندارد که مردم دهات برای ذغال شهر کار مفتی انجام دهند و برخلاف عدالت میداند زیرا علاف ها هزینه بیشتر میگیرند. به همین دلیل، تکلیف میکند که مکاریهایی که بار از شیراز به بوشهر میبرند مکلف هستند که که در برگشت ذغال بیارند. یکی از سردستهها مکاریها (افرادی که چهارپا داشته و اجاره میدادند) که از اعیان شیراز بود، در نامهای به مصدق، درخواست میکند که او را معاف کنند که چون بار و کالای وارداتی دارد و متضرر میشود که مصدق آن را رد کرده و تصریح دارد که تبعیض قائل نمیشود. او به نصیرالدوله مراجعه کرده و نصیرالدوله مخفیانه او را مستثنی میکند. وقتی مصدق میفهمد استعفا میدهد و به شیرازیها می گوید که عهد کرده بودید چیزی را از مردم به زور نگیرید و به عهدتان خیانت کردید. در نهایت شیرازیها عذرخواهی میکنند و تعهد میدهند که خلاف حرفش کاری نکنند. شما باید اندازه خاندان قوام و نصیرالملک را در شیراز بدانید تا متوجه شوید که ایستادن مصدق جلوی آنها چقدر شجاعانه بود.
حل مشکل ایلخانی
رئیسجعفری تصریح کرد: داستان درگیری قشقاییها با انگلیسیها داستان مهم دیگری است که زمان مصدق رخ داد. صولتالدوله با انگلیس میجنگد و تعدادی انگلیسی و قشقایی کشته میشودن . در نهایت با فشار انگلیس، عنوان ایلخانی از صولتالدوله گرفته شده و به پسرعموی او سردار احتشام داده میشود. همین موضوع به عامل ناامنی فارس طی سالها تبدیل میشود. در نهایت مقرر شده بود که این منصب بار دیگر به خاندان صولتالدوله بازگردد اما فرمانفرما تقاضای شصت هزار تومان رشوه میکند و صوالت الدوله نمیپذیرد. با حکمیت مصدق، مقرر شد که صولت الدوله سمت ایلخانی را نپذیرد و حکم برای ناصر خان پسرصولت الدوله زده شود و حکم ایل بیگی به نام نصرالله خان پسرسردار احتشام زده بشود یعنی یک توازنی بین این دوطایفه ایجاد کرده و ۱۵۰ تومان به عنوان حق دیوان برای ثبت این موضوع گرفته میشود.
وی در ادامه افزود:سپهدار رشتی نخستوزیر که مطلع میشود فکر میکند مصدق این موضوع را با پول پیش برده و تلگراف تندی می زند. که به چه مجوزی این کار را انجام داده است. مصدق در پاسخ میگوید عمل ماموران باید منطبق با قانون و آیین نامه باشد در مورد انتخاب ایلخان و ایلبیگی آییننامه وجود نداشت و من مطابق سابقه عمل کردم همواره حکم ایلخان را والی فارس میزند. دفتر ۱۵۰ تومان بابت کار دفتری و اداری گرفته است و جز این هیچ پولی گرفته نشده است. مصدق خواستار عذرخواهی سپهدار رشتی میشود.
به رسمیت نشناختن دولت کودتا
وی در پایان تصریح کرد: سوم اسفند ۱۲۹۹ کودتای سیدضیا رخ می دهد . سید ضیا رئیس الوزرا میشود. احمدشاه تلگراف میزند اما مصدق اجازه انتشار عمومی نمیدهد. مصدق همان روز تلگرافی به احمدشاه زده و اعلام میکند که زیر بار دولت کودتا نمیرود و دو روز بعد که سید ضیا میفهمد او را به رسمیت نشناخته به مصدق تلگراف می زند و او را تهدید میکند.
مشاهده خبر در جماران