در گفت و گو با جماران؛
محسن اسماعیلی: اسلامِ امام، اسلامِ منهای مردم نبود/ مجلس قوی با مشارکت پائین بوجود نمی آید/ جوان شدن مجلس خبرگان می تواند به فعال تر شدن آن کمک کند/ خبرگان نمیتواند در حوزه اختیارات رهبری مداخله کند
برداشت امام از قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام این بود که بدون مردم هیچکاری نمیشود کرد و باید بر حضور و رضایت مردم سرمایهگذاری کرد. این را هم در دوران مبارزات نشان دادند و هم بعد از پیروزی نشان دادند.
پایگاه خبری جماران، سجاد ستایشی- دکتر محسن اسماعیلی، نماینده مجلس خبرگان رهبری و عضو هیأت علمی گروه حقوق خصوصی و اسلامی دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه امام جمهوریت نظام را جدای از اسلامیت آن نمیدید و هرگونه تلاش برای کمرنگ کردن حضور مردم به معنای تیشهزدن به ریشه دیانت مردم و تضعیف نظام میدانست، گفت: حضور مردم شکل های مختلفی دارد، از جمله در راهپیماییها. اما آن حضوری که ضابطهمند است و شاخصه دارد، در جهان قابل ارائه است، قدرت چانهزنی ما را در روابط دیپلماتیک افزایش میدهد، صندوقهای رأی است. آن چیزی که ضابطهمند است، عدد دارد، شماره دارد، چشم دنیا به آن دوخته شده؛ انتخابات است. لذا امام از ابتدا تا انتها یک راهبرد داشتند و آن مشارکت گسترده مردم در انتخابات است.
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران را در ادامه میخوانید:
عرض سلام و ادب دارم خدمت شما جناب آقای دکتر اسماعیلی، خیلی محبت فرمودید که دعوت ما را قبول کردید و تشریف آوردید به این جلسه. واقعیت این است که جنابعالی علاوه بر اینکه نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبری هستید، شما را به عنوان یک حقوقدان و استاد برجسته دانشگاه تهران میشناسیم و به همین جهت و با عنایت به اینکه در این دوره هم نامزد انتخابات مجلس خبرگان شدهاید، میخواهیم هم در خصوص مسئله انتخابات مجلس شورای اسلامی و هم مجلس خبرگان با تأکید بر اندیشههای حضرت امام خمینی(قدس سره) در خدمت شما باشیم. خب حضرت امام را بایستی پایهگذار مردمسالاری دینی در ایران دانست و نظام جمهوری اسلامی نیز به هرحال با مسئله انتخابات همواره عجین شده بود. شما این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید و انتخابات را در دیدگاه حضرت امام چگونه میبینید؟
* محسن اسماعیلی: بسم الله الرحمن الرحیم؛ من هم از شما تشکر میکنم که مثل همیشه به من لطف داشتید و دارید. پیش از پاسخ به این سؤال، وظیفه اخلاقی خود میدانم یاد مرحوم استاد آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی اعلی الله مقامه الشریف را گرامی بدارم. حضرت آقای بجنوردی جامعیتی کمنظیر داشت. اولاً از نظر علمی، جایگاهی شناخته شده داشتند که نیازی به توضیح نیست؛ یک فقیه زبردست بودند، یک اصولی متبحر بودند. شاید کسانی ندانند که ایشان یک ادیب ماهر بودند و به شعر و ادبیات بسیار علاقه داشتند. فلسفه خوانده بودند، به تاریخ آشنا بودند و در مجموع، یک گنجینه علمی کمنظیر بودند. در کنار همه اینها نقش معلمی داشتند که هنر جداگانهای است. خیلیها خودشان عالم اند، عالمان بزرگی هم هستند ولی معلم خوبی نیستند. استاد بجنوردی علاوه بر اینکه شخصاً دریایی از علم بودند، شاگردپرور هم بودند، معلم هم بودند و بیان خوبی در درس داشتند. به اصطلاح طلبگی، درس ایشان انصافاً مجتهدپرور بود. علاوه بر همه اینها مشی خاضعانهای که ایشان داشتند، هیچگونه ادعایی، و ذرهای تکبر در این وجود شریف نبود. خیلی خوشبرخورد، خوشکلام، خوشاخلاق بودند و مجموع اینها باعث شده بود اگر کسی در دایره مخاطبان ایشان قرار میگرفت؛ کمتر به خودش اجازه میداد که از این دایره خارج بشود و ارتباطش با آقای بجنوردی(اعلی الله مقامه) ضعیف بشود.
آیت الله موسوی بجنوردی، یکی از مروجان مکتب امام بود. هم از مروجان مکتب فقهی و اصولی امام و هم مروج مکتب سیاسی و اجتماعی ایشان.
من این توفیق را داشتم که از سال ۱۳۶۴ خدمت ایشان باشم و همیشه خودم را شاگرد ایشان محسوب میکردم، مثل یک پدر انصافاً مراقب ابعاد علمی و اجتماعی شاگردان خود بودند، چراغ راه بودند، همیشه دلسوز بودند و نیز یکی از یاران قدیمی امام(ره) محسوب میشدند. آیت الله موسوی بجنوردی، یکی از مروجان مکتب امام بود. هم از مروجان مکتب فقهی و اصولی امام و هم مروج مکتب سیاسی و اجتماعی ایشان. پایههای فکری و علمی ایشان با امام شکل گرفته بود. من همیشه به دوستان میگویم که ما با یک واسطه شاگرد امام بودیم. یعنی امام هرچه گفته بودند ایشان به خوبی فراگرفته بودند و به خوبی هم منتقل میکردند. در دوران مبارزه، همراه امام بودند، بعد از انقلاب هم با امام تشریف آوردند و همیشه وجودشان مایه برکت بود. امیدوارم خداوند این مرد ملکوتی را با انبیاء و اولیاء محشور کند، حقشان به گردن ما را حلال کند و به ما این فرصت و توفیق را بدهد که بخشی از حقوق ایشان را ادا کنیم و جنبههای علمی و اخلاقی و سلوک اجتماعی ایشان را إنشاءالله تبیین کنیم و به کار بگیریم. روحشان شاد باشد إنشاءالله.
اما درمورد انتخابات و امام، میخواهم عرض بکنم که امام ویژگیهای منحصر به فرد زیادی داشتند. شخصیتی بود که در زمینههای مختلف پیشتاز بود و کمتر کسی را میشود در تاریخ اینگونه پیدا کرد. یکی از این ویژگیهای منحصر به فرد، اعتماد راسخ ایشان به مردم بود و این را از قرآن یاد گرفته بودند. به مردم اعتماد داشت، به مردم عشق میورزید و همین باعث شده بود که مردم هم نسبت به ایشان تعصب و علاقه مضاعف از خودشان نشان بدهند. هم استقبال بینظیری که از امام شد و هم بدرقه بینظیری که از ایشان شد، نشانه محبوبیت استثنایی امام است. چنین استقبال و بدرقه ای کمتر برای رهبران سیاسی و اجتماعی اتفاق میافتد. از خیلیها استقبال پرشور شد ولی وقتی قدرت گرفتند افول پیدا کردند. ولی ارادت مردم به امام اتفاقاً اوج گرفت. فوران احساسات و عواطف مردم در رحلت امام حتماً بیشتر از زمانی بود که به استقبال ایشان در ۱۲ بهمن سال ۵۷ رفتند.
این اعتماد و علاقه امام به مردم، جنبه احساسیو عاطفی نداشت. این ریشه گرفته از شناختی بود که امام نسبت به معارف دینی داشتند. برداشت امام از قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام این بود که بدون مردم هیچکاری نمیشود کرد و باید بر حضور و رضایت مردم سرمایهگذاری کرد. این را هم در دوران مبارزات هم نشان دادند و هم بعد از پیروزی نشان دادند. در دوران مبارزات، خیلیها به امام توصیه میکردند که مثلاً از شیوه مبارزه مسلحانه استفاده کنند تا زودتر به نتیجه برسند. ولی امام همیشه توصیه میکرد به جای این نوع کارها بروید روی مردم کار کنید، مردم را همراه کنید و بعد معلوم شد که این راه درستتر و مناسبتر است. بعد از پیروزی هم شاید ما هیچ انقلابی را نتوانیم پیدا کنیم که به سرعت انقلاب اسلامی ایران خودش را در معرض آرای مردم قرار داده باشد. واقعاً نمیشود پیدا کرد. امام به سرعت رفراندوم جمهوری اسلامی را در فاصله کمتر از دو ماه برگزار کرد، و بعد اصرار کردند که به سرعت قانون اساسی نوشته بشود. همان موقع خیلیها خلاف این را به امام توصیه میکردند! ولی امام با اتکا به شناختی که از مردم داشتند، این راه را انتخاب کردند و همچنان ادامه دادند و اینکه امام تأکید کرد جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیشتر، این خودش نشاندهنده آن اعتمادی بود که امام به مردم داشتند و بارها هم این را اعلام کرده بودند. این خیلی مهم است که امام جمهوریت نظام را جدای از اسلامیت آن نمیدید و هرگونه تلاش برای کمرنگ کردن حضور مردم به معنای تیشهزدن به ریشه دیانت مردم و تضعیف نظام میدانست. به نکته مهم رهبر معظم انقلاب هم تصریح کردند.
آن اسلامی که امام قبول داشت، اسلام بدون مردم نبود و آن مردمی که امام قبول داشت و میشناخت مردمی نبودند که به اسلام پشت کنند.
حالا حضور مردم شکل های مختلفی دارد، از جمله در راهپیماییها. اما آن حضوری که ضابطهمند است و شاخصه دارد، در جهان قابل ارائه است، قدرت چانهزنی ما را در روابط دیپلماتیک افزایش میدهد، صندوقهای رأی است. آن چیزی که ضابطهمند است، عدد دارد، شماره دارد، چشم دنیا به آن دوخته شده؛ انتخابات است. لذا امام از ابتدا تا انتها یک راهبرد داشتند و آن مشارکت گسترده مردم در انتخابات است.
این نوع نگاه به مردم باعث شد که در قانون اساسیمان این جمله بسیار مهم را ذکر کنیم که اصل ششم میگوید همه امور کشور باید به اتکای آرای عمومی اداره بشود، همه امور کشور. هیچ مقامی نداریم که مستقیم یا غیرمستقیم پشتوانه آرای عمومی نداشته باشد چراکه بالأخره باید از فیلتر انتخابات رد بشود.
این انتخابات در نگاه امام است و اینطور هم نبود که در نگاه امام جمهوری اسلامی مرکب از جمهوریت و اسلامیت به عنوان دو عنصر مستقل و جدا از هم باشد، بلکه این دو در هم تنیده بودند. آن اسلامی که امام قبول داشت، اسلام بدون مردم نبود و آن مردمی که امام قبول داشت و میشناخت مردمی نبودند که به اسلام پشت کنند. این میراث امام است. انتخابات میراث امام و مایه افتخار نظام جمهوری اسلامی بوده است. ما همیشه افتخار کردیم، مباهات کردیم و میکنیم که همواره و در هر شرایطی انتخابات برگزار کردیم. همیشه مردم پای صندوقهای رای بودند. بنابراین، اگرچه انتخابات در همه دنیا مهم است، اما در مکتب امام یک عنصر دینی هم محسوب میشود، پشتوانه اعتقادی هم دارد و ما همه باید خودمان را پاسدار این عنصر بدانیم.
** آقای دکتر در مورد مجلس شورای اسلامی؛ با عنایت به اینکه شما سالیان درازی در یکی از ارکان قوه مقننه یعنی شورای نگهبان بودید، فکر میکنید که مجلس طراز در نگاه امام چگونه مجلسی بود و امروز مجلس ما در نسبت با آن نگاهی که امام داشتند، چگونه است؟
* محسن اسماعیلی: خوشبختانه مثل سایر موضوعات، جایگاه مجلس در گفتار امام شفاف و روشن بیان شده و معلوم است که ایشان چه مجلسی را مجلس طراز میدانست.
اولاً؛ امام مجلسی را در طراز جمهوری اسلامی میدانست که در رأس امور باشد. این جمله ماندگار و تاریخی امام، خیلی قابل تأمل و بحث و تحلیل است. که مجلس در رأس امور است. این هم البته نمادی دیگر از اعتماد امام به مردم بود. ایشان چون مجلس را مظهر اقتدار ملی میدانست، مظهر مشارکت مردم در تعیین سرنوشتان هم میدانستند. پس مجلس باید در رأس امور باشد. حتی وقتی در سالهای اوج جنگ، به لحاظ ضرورتهایی که پیش آمد امام چند تصمیم گرفتند که در ظاهر قانون اساسی نبود. به محض اینکه جنگ تمام شد، رسماً و کتباً اعلام کردند که آنچه انجام شد، به لحاظ ضرورتهای زمان جنگ بود و من بنا دارم همه چیز طبق قانون اساسی انجام بشود. این بخشی از نگاه امام به مجلس است که مجلس در رأس امور است؛ یعنی مجلس باید نقش تعیینکننده داشته باشد. شما به عنوان یک مثال نگاه کنید، یکی از پیچیدهترین گرههای سالهای اوّل انقلاب مسئله تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و تعیینتکلیف گروگانها بود. همه در آن روزها آرزو میکردند که امام در این زمینه تصمیم بگیرد اما ایشان تصمیم گیری در این زمینه را به مجلس، یعنی به مردم واگذار کرد.
همچنین، در اختلافاتی که میان شورای نگهبان و مجلس اتفاق افتاد، امام تشخیص موضوع و تشخیص ضرورت و مصلحت را به مجلس واگذار کردند. از اینجا کاملاً معلوم می شود که امام تا چه اندازه به جایگاه مجلس اهمیت میداد. خب میدانید تشخیص موضوع طبق مبانی فقهی از اختیارات ولی امر است اما ایشان اختیار خودش را به مجلس واگذار کرد و در حقیقت گفت مردم از طریق نمایندگانشان، هر تصمیمی بگیرند من قبول دارم.
ثانیاً؛ مسئله دیگر این بود که امام معتقد بودند مجلس طراز باید متشکل از عصاره فضائل ملت باشد. یعنی در حقیقت مجلس شورای اسلامی باید دورنمایی از کل جامعه باشد؛ همه نوع افکار، همه نوع گرایشها باید در مجلس نماینده داشته باشد و از این طریق همه در تعیین سرنوشت خودشان مشارکت کنند. پس مجلس طراز در دیدگاه امام آن مجلسی است که تشکیل شده از عصاره فضائل ملت است، در رأس امور است و نماینده افکارعمومی. هرچه ما از این شاخصها فاصله بگیریم، از مکتب امام فاصله گرفتیم.
** آقای دکتر میخواهیم وارد بحث شورای نگهبان بشویم. به نظرتان شورای نگهبان چه مقدار میتواند در افزایش مشارکت در انتخابات از یک طرف و از طرف دیگر در تشکیل یک مجلس طراز مؤثر باشد و چگونه میتواند عمل بکند؟ از تجربه حضور خودتان هم اگر نمونهای داشتید ممنون میشوم بفرمایید.
* محسن اسماعیلی: بیشک شورای نگهبان نقش مهمی ایفا میکند ولی تنها نقش، از آنِ شورای نگهبان نیست. عوامل متعدد و متفاوتی باید دست به دست همدیگر بدهند تا آن مجلس طراز تشکیل بشود. یکی از آن عوامل، البته بدون شک شورای نگهبان است. برخی معتقدند ما مسئولیتی در قبال افزایش مشارکت مردم نداریم. اما بدون تردید این طور نیست. شورای نگهبان هم در چگونگی بررسی صلاحیتها این نقش مهم را ایفا میکند و هم در ارزیابی و داوری و اظهار نظر راجع به مصوبات و خروجیهای مجلس و تصمیمگیریهایی که میکند. بنابراین حتماً اینگونه است و شورای نگهبان میتواند و بلکه باید یکی از مهمترین نقشها را در این زمینه هم ایفا کند. اما همانطور که عرض کردم این همهاش دست شورای نگهبان نیست بخش عمدهتر آن دست مردم است که عبارت باشد از نوع گزینش مردم و آرایی که به صندوقها میریزند و کسانی که مردم به مجلس میفرستند، این هم خیلی میتواند اثرگذار باشد.
این روزها که ما داریم نزدیک میشویم به انتخابات چقدر خوب است که معیارهای نماینده طراز - نه فقط مجلس طراز - از نگاه امام تبیین بشود و مردم با همان معیارها افراد را انتخاب کنند. حالا جا دارد از صداوسیما بخواهیم که میزان حضور اندیشههای امام و تبیین افکار امام حداقل در حوزه انتخابات را در این روزها افزایش بدهند. همه بدانند که افکار معمار انقلاب اسلامی این نظام مقدس را شکل داد و همانگونه که شکل داد، در تداومش هم میتواند مؤثر باشد. مردم هم میتوانند این کار را بکنند، مطالعه کنند، بررسی کنند، ببینند که از نظر امام، به چه کسانی باید رأی بدهند و چگونه باید رأی بدهند تا مجلس طراز تشکیل بشود.
تعدد کاندیداها مهم و قابل تقدیر است ولی مهمتر از تعدد آنها، تنوع است. یعنی تعدد کاندیدا به تنهایی رغبت در مشارکت ایجاد نمیکند. آن چیزی که مردم را پای صندوقها میآورد، تنوع سلائقی است که در گردونه رقابت قرار میگیرند.
دیگر آنکه علاوه بر شورای نگهبان و مردم، عملکردخود مجلس نیز مهم است. نباید فراموش کنیم تذکرات امام را نسبت به مجلس که هشدار میداد برای خودپایش بودن مجلس؛ امام بارها در جریانات متفاوتی که اتفاق میافتاد به مجلس هشدار میدادند که خودتان جایگاه خودتان را حفظ کنید و حرمت دیگران را که در آنجا نیستند، نگه دارید و کاری نکنید که آن مجلسی که در رأس امور است در افکار عمومی تنزل پیدا کند. خود مجلس هم میتواند یک سازوکار داخلی برای خودش پیشبینی بکند و تعیین کند که امام از نمایندههای طراز چه انتظاری داشت و برای رسیدن به آن طراز چه کارهایی باید صورت بگیرد و بالأخره آن بخش دیگری که میتواند در احیای جایگاه مجلس مؤثر باشد، ارکان دیگر نظام است. هیچکس نباید به این دلیل که با این مجلس موافق است و با آن مجلس مخالف، شأن مجلس را نادیده بگیرد. جایگاه مجلس چنان رفیع و با ارزش است که نباید با گلهگذاریها و انتقادهایی که احیاناً کسی به این دوره یا دوره دیگری از مجلس دارد به خودش اجازه بدهد آن را نادیده بگیرد یا با تعابیری که مناسب نیست از مجلس یاد کند. رعایت مجموع اینها باعث میشود که آن مجلس طراز در نگاه امام شکل بگیرد إنشاءالله.
** شورای نگهبان چطور؟ آن بخش اوّل سؤالم در رابطه با مشارکت در انتخابات، شورای نگهبان چگونه میتواند به مشارکت در انتخابات کمک کند و میخواستم اگر تجربه و نکتهای داشتید هم بفرمایید.
* محسن اسماعیلی: من قبلاً هم این را تکرار کرده ام که تعدد کاندیداها مهم و قابل تقدیر است ولی مهمتر از تعدد آنها، تنوع است. یعنی تعدد کاندیدا به تنهایی رغبت در مشارکت ایجاد نمیکند. آن چیزی که مردم را پای صندوقها میآورد، تنوع سلائقی است که در گردونه رقابت قرار میگیرند. میفرمایید تجربه، خب ما با چشمان خودمان دیده و تجربه کرده ایم که در هر دوری تنوع سلائق وجود داشته، مشارکت مردم هم بالا رفته و هرگاه به هر دلیلی تنوع نادیده گرفته شده یا تنوع کمتر بوده، این میزان از مشارکت هم کاهش پیدا کرده است. در این دوره فکر میکنم انصافاً تعدد ایجاد شد و رقمی بالاتر از همیشه تأیید شدند که جای تقدیر دارد، منتها هنوز هم عدهای بر این باورند که نماینده سلیقه آنها در میان نامزد ها وجود ندارد؛ ولذا نوعی تردید و سستی در برخی نسبت به مشارکت در انتخابات شاهدیم. در فضای عمومی شهر هم که میگردیم و میبینیم، مثل دوره سابق نیست. البته شاید یک دلیلش این باشد که با توجه به تحول فناوری اطلاعات و ارتباطات، دیگر تبلیغات فیزیکی تبدیل شده به تبلیغات در فضای مجازی.
من به سهم خود میخواهم از همه کسانی که تریبون دارند و میتوانند با مردم صحبت کنند، خواهش کنم مردم را به حضور در انتخابات تشویق کنند. کشور قوی بدون مجلس قوی نمیشود. مجلس قوی هم با مشارکت پایین به دست نمیآید. ما اگر مجلس قوی میخواهیم باید مشارکت گسترده داشته باشیم. بنابراین منافع ملی ایجاب میکند که گلهها و نقدها را فعلا نادیده بگیریم و برای حفظ منافع ملیمان از بین گزینههای موجود آنکه بهتر از همه است را انتخاب بکنیم.
کسی خیال نکند که یک نفر چه اثری میکند؟ نه، یک نفر هم میتواند مؤثر باشد. گاهی یک رأی، یک مصوبه را به حد نصاب میرساند یا یک رأی کمتر آن را از حد نصاب میاندازد. لذا مهم است چه کسانی وارد مجلس میشوند. یکی از مبانی امام در انتخابات همین بود که میفرمودند مردم در انتخابات فعالانه مشارکت کنند. از یک طرف میفرمود که هیچ فرد یا تشکلی حق ندارد خودش را به جای مردم بنشاند و به جای مردم تصمیم بگیرد. از طرف دیگر هم به مردم میفرمودند که شما به لیستها نگاه نکنید، خودتان تحقیق و جستجو کنید و بهترینها را انتخاب کنید. بله گاهی هست که تشکلها میتوانند قرینهای باشند برای کسب شناخت و اطمینان، ولی تا جایی که ممکن است امام معتقد بودند ما باید رأی فعالانه به صندوق بیاندازیم نه رأی منفعلانه. رأی فعال به این است که خودمان جستجو کنیم، بهترینها را پیدا کنیم، حالا وقتش گذشته ولی باید بهترینها را تشویق به ثبت نام میکردیم، بهترینها را دعوت به رقابت با یکدیگر میکردیم. الآن هم باید مردم را دعوت کنیم که پای صندوقهای رأی بیایند، عناصر فعال رسانهای یا سیاسی و کسانی که سخنشان روی مردم اثر میگذارد، مردم را دعوت کنند که إنشاءالله انتخاباتی بهتر از گذشته داشته باشیم.
** آقای دکتر میخواهیم وارد بحث مجلس خبرگان بشویم. شما خودتان الآن نماینده مجلس خبرگان رهبری هستید. فکر میکنید که فلسفه تشکیل این مجلس چه بود و الآن تا چه حد توانسته آن وظایفی که در قانون اساسی برایش مشخص شده را اجرا و انجام بدهد؟
* محسن اسماعیلی: فلسفه تشکیل مجلس خبرگان که معلوم است و در قانون اساسی به صراحت آمده است. بالأخره نظام جمهوری اسلامی، حول محور رهبری اداره میشود و رهبری عمود خیمه این نظام هستند. خیلی از مردم و حتی فعالان سیاسی خیال میکنند مجلس خبرگان فقط وظیفهاش تعیین رهبر است و جملهای در اذهان عمومی جا افتاده که میگویند مجلس خبرگان برای روز مبادا است. مجلس خبرگان برای روز مبادا هم هست نه اینکه فقط برای روز مبادا باشد. اگر فقط برای آن موقع بود، لزومی نداشت یک نهادی با این عظمت تشکیل بشود. خب روز مبادا همه را صدا میکردند و نظرشان را میپرسیدند. اینکه قانون اساسی ما یک نهاد پویای مستقل با این عظمت و متکی به آراءِ مردم پیشبینی کرده، نشان می دهد که فقط برای روز مبادا نیست. مجلس خبرگان باید در زندگی روزمره مردم اثر بگذارد. الآن این تصور هست، که بخشی از آن درست است و بخشی هم نادرست؛ آن بخش که درست است این است که مجلس خبرگان رهبری مسئولیت مستقیمی در قبال امور جاری کشور مانند بیکاری و تورم و گرانی و امثال اینها ندارد و کسی از نمایندههای این مجلس سؤال نمیکند که چرا مثلاً گرانی است. اما آن بخشی که نادرست است این است که خیال کنیم ما در این زمینه هیچ مسئولیتی نداریم. چرا داریم، خبرگان امنای مردم اند و میتوانند نقش واسطه امین را بین مردم و حاکمیت ایفا کنند. خبرگان از استانهای مختلف اند، از سراسر کشور اند و بسیاری از خبرگان ساکن استانهای متفاوتی در کشور هستند و در حقیقت باید دیدهبان نظام در منطقه خودشان باشند، مشکلات را رصد کنند گرفتاریها را ببینند و اینها را صادقانه و صریح منتقل کنند و اینکه ما مسئولیت مستقیمی در قبال مشکلات روزمره مردم نداریم، به معنای بیتفاوتی در برابر این مشکلات نیست.
یکی از کارهای مهمی که بنظرم خبرگان میتواند بکند، پیشبینی دفاتر در استانها است تا مردم یک مرکز شناخته شدهای برای برقراری ارتباط با نمایندگان خودشان داشته باشند.
الآن یکی از عواملی که بنظرم باعث شده حساسیت کمتری نسبت به مجلس خبرگان وجود داشته باشد، این است که مردم احساس میکنند این مجلس و نمایندگانش در زندگی آنها نقشی ایفا نمیکنند، پس فرقی ندارد که چه کسی برود یا نرود. راجع به مجلس شورای اسلامی این طور نیست و چون مردم فکر میکنند حضور آقای الف یا خانم ب به عنوان نماینده شهر، در سرنوشت آنان تأثیر دارد با هم رقابت میکنند، و یک نشاطی وجود دارد. اما راجع به مجلس خبرگان مردم چنین احساسی ندارند. حتی گاهی مردم نمیدانند اگر بخواهند با نماینده خبرگان استانشان یک ملاقاتی داشته باشند و مشکلشان را به او منتقل بکنند، کجا باید مراجعه کنند. یکی از کارهای مهمی که بنظرم خبرگان میتواند بکند، پیشبینی دفاتر در استانها است تا مردم یک مرکز شناخته شدهای برای برقراری ارتباط با نمایندگان خودشان داشته باشند. وقتی خبرگان اقشار مختلف مردم را میبینند، حرفها را میشنوند، و مشکلات را لمس می کنند، میتوانند ی پیشنهاد عملیاتی و منطقی برای حل مشکلات مدنظرشان داشته باشند.
پرسیدید تا چه اندازه این کار انجام می شود. میخواهم عرض کنم خیلی کارها شده و باید تشکر کرد از کارهایی که شده ولی فاصله ما تا جایی که باید به آن برسیم، فاصله کمی نیست. مجلس خبرگان میتواند و باید فعالتر از گذشته در صحنه زندگی مردم حضور داشته باشد. جوانتر شدن خبرگان یکی از راههای رفع این اشکال است. جوانتر شدن خبرگان میتواند به فعالتر شدن آن و رسیدن به آن نقطه طرازی که شما مایلید کمک کند.
** آقای دکتر در خصوص بحث خبرگان وظایف را فرمودید که صرفاً به قول شما برای روز مبادا یعنی تعیین رهبری نیست. در قانون اساسی هم بحث نظارت بر رهبری هم مطرح شده، شما فکر میکنید مصداق این نظارت بر رهبری در خود شخص رهبری متجلی میشود، یعنی نظارت بر شخص است؟ یا نه این نظارت بر عملکرد و دستگاههای مرتبط با رهبری و شامل آنها هم میشود؟ یا مثلاً تعامل با دستگاهها تذکر یا پیشنهاد به دستگاههایی که زیرمجموعه رهبری هستند هم شامل میشود؟ حالا این مصداقش میتواند نهادها و سازمانهایی که عرض کردم باشند، میتواند حتی دستگاههای انتظامی و نیروهای مسلح هم باشند.
* محسن اسماعیلی: ببینید آنچه که در قانون اساسی آمده این است که خبرگان باید نظارت کنند بر اینکه آیا اوصاف رهبر باقی است یا نه؟ رهبری دارای ویژگیها و صفاتی است که در اصل پنجم ذکر شده است. این ویژگیها و صفات، علاوه بر اینکه هنگام تصدی باید وجود داشته باشد، در تداوم کار رهبری هم هست. یعنی شرایطی است که باید مستمراً وجود داشته باشد. خبرگان باید نظارت کنند که این صفات و این ویژگیها، همچنان حفظ شده یا نه؟ همچنان رهبری نسبت به دیگران در این ویژگیها در جایگاه بالاتری قرار دارد یا نه؟ البته یک نگرانی وجود دارد که در جای خودش میتواند حق باشد و آن اینکه بعضیها نظارت را به معنای دخالت بگیرند. هیچجا نظارت به معنای دخالت نیست از جمله خبرگان. خبرگان نمیتواند در حوزه اختیارات رهبری مداخله کند یا در تصمیمات رهبری مداخله کند؛ همان گونه که نمی تواند و نباید در کار نهادهای تحت نظر ایشان یا هر نهاد دیگری دخالت کند؛ خصوصاً در حوزه نیروهای مسلح و آنچه به امنیت ملی مربوط می شود.
با این حال، نظارت چیز دیگری است که نه فقط خبرگان بلکه عموم شهروندان مکلف به آن هستند. ما تربیت یافته مکتبی هستیم که میگوید کُلُّکُم مسئول؛ همه شما مسئولید. تکتک شهروندان نسبت به سرنوشت کشور مسئولیت دارند. مسئولیت دارند یعنی چه؟ یعنی باید نظارت کنند. هرجا مشکلی بود تذکر بدهند و نسبت به وضع کشور بیتفاوت نباشند. بیتفاوتی چیزی نیست که در فرهنگ دینی ما پذیرفته شده باشد. اصولاً امر به معروف و نهی از منکر یعنی همین. شهید مطهری میگوید امر به معروف و نهی از منکر یعنی به پا خاستن علیه وضع موجود. یعنی من وضع موجود را نمیپسندم و برای بهتر شدنش میگویم که این کار باید بشود یعنی امر به معروف، یا آن کاری که میشود نباید ادامه پیدا کند یعنی نهی از منکر.
بنابراین، نظارت یک وظیفه عمومی هم هست. خبرگان علاوه بر آن وظیفهای که به حسب اصل 111 برعهده دارند، یک وظیفه مهمتری هم به حسب اصل هشتم قانون اساسی بر دوش دارند. اصل هشتم قانون اساسی میفرماید: در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. به همین دلیل است که نظارت حق مردم است، اعتراض، حق مردم است، نقد حق مردم است و البته امام بالاتر از این هم فرمود. در مکتب امام، نقد و اعتراض حتی اگر وارد هم نباشد یک هدیه الهی است برای مسئولین. چرا؟ چون اگر نقد و اعتراضی بشود؛ ولو ناوارد، باعث میشود ما خودمان را یک ارزیابی کنیم. وقتی ارزیابی کردیم، متوجه میشویم راهی که انتخاب کردیم درست بوده، تصمیمی که گرفتیم تصمیم درستی بوده و در راه عزم راسخ بیشتری پیدا میکنیم. ولی اگر قرار باشد نظارتی صورت نگیرد، اشکالات و معایب اجرایی همچنان ادامه پیدا میکند. ادامه پیدا کردن اشکالات و معایب هم نتیجهاش نارضایتی مردم است و نارضایتی مردم یعنی فاصله گرفتن از اهداف و آرمانهای امام و انقلاب.
برای همین است که حضرت علی علیه السلام به کارگزاران خودشان میفرمودند که به مردم جرأت نقد و اعتراض بدهید. مردم را طوری تربیت کنید که نظرات خودشان را صریح و بدون لکنت زبان با شما در میان بگذارند و هرکس احساس کرد که حقش نادیده گرفته شده، با صدای رسا این حق را از شما مطالبه کند.
پس هم به لحاظ قانون اساسی، هم به لحاظ مبانی دینی و هم به لحاظ تجربه بشری، ما نیازمند یک نظارت عمومی هستیم و این نظارت عمومی با آن وظیفهای که قانون برعهده خبرگان گذاشته، قانونمند میشود.
** آقای دکتر در رابطه با بحث خبرگان از دیدگاه امام، در وصیت نامه امام هم توصیههای متعددی به مجلس خبرگان رهبری شده است. شما فکر میکنید نگاه امام به مجلس خبرگان رهبری و انتظاری که ایشان از این مجلس داشتند چه بود؟
* محسن اسماعیلی: آنچه از سیره امام باقی مانده و از نحوه رفتار امام با مجلس خبرگان مشاهده می کنیم؛ اولاً احترام خاصی است که ایشان برای این مجلس قائل بودند. اگر شما نوع مواجهه امام با مجلس خبرگان رهبری را در نظر بگیرید، مطالعه کنید، تحلیل محتوا کنید می بینید برای این مجلس، شأن و جایگاه ویژه ای قائل بودند و در وصیتنامهشان هم به طور خاص نسبت به این مجلس و انتخابات نمایندگان آن هشدار داده اند.
یکی از هشدارهایی که امام درمورد مجلس خبرگان داد و امروز محتاج بازشنیدن آن هستیم، این بود که امام از مردم میخواستند که در انتخاب خبرگان رهبری، مسامحه نکنند. چون مسامحه در انتخاب آنها مسامحه در امر رهبری است؛ در حالی که رهبری اساس این نظام را تشکیل میدهد و ولایت فقیه نقش تعیینکننده در همه بخشهای کشور دارد.
این حرمتی که امام برای مجلس خبرگان رهبری قائل بود در قانون اساسی هم تجلی پیدا کرده و باید جایگاهش حفظ بشود.
یکی از چیزهایی که باعث میشود انسان امیدوار باشد آن است که حتی کسانی که به هر دلیل نتوانستند به عنوان رقیب در این انتخابات حضور داشته باشند، دارند دیگران را دعوت به مشارکت میکنند. این یک نوع بلوغ سیاسی است که باید قدر آن را دانست. این یک پدیده مبارک است که حتی کسانی که رد صلاحیت شدند الآن دارند مردم را نسبت به حضور در انتخابات دعوت میکنند.
** آقای دکتر به عنوان سؤال آخر شما چشم اندازتان و پیشبینیتان از انتخابات پیشِ رو چیست؟ مشخصاً در مورد خبرگان و البته انتخابات مجلس را هم بفرمایید استفاده میکنیم و همچنین پیشبینیتان از بحث مشارکت؟
* محسن اسماعیلی: من امیدوارم که إنشاءالله میزان مشارکت به گونهای باشد که مایه زینت و افتخار نظام باشد. ما در دو انتخابات قبلی تجربه خوبی نداشتیم و داریم آثار آن را میبینیم. مجلس قوی پشتوانه قوی از آرای مردمی میخواهد و همچنین دولت. خبرگان هم همینطور. یکی از چیزهایی که باعث میشود انسان امیدوار باشد آن است که حتی کسانی که به هر دلیل نتوانستند به عنوان رقیب در این انتخابات حضور داشته باشند، دارند دیگران را دعوت به مشارکت میکنند. این یک نوع بلوغ سیاسی است که باید قدر آن را دانست. این یک پدیده مبارک است که حتی کسانی که رد صلاحیت شدند الآن دارند مردم را نسبت به حضور در انتخابات دعوت میکنند.
ضمناً همه ما باید این را باور کنیم که حضور حتی یک نفر میتواند تعیینکننده باشد. ما باید شهروند فعال و تأثیرگذار باشیم نه شهروند منفعل و تأثیرپذیر. این تأثیرگذاری و این فعالیت در پای صندوقهای رأی تجلی پیدا میکند. بنابراین از هرکس که به آینده ایران و به آینده نظام علاقه دارد، میخواهم تقاضا کنم که فعلا گلایهها و نقدها را کنار بگذارند و حتماً پای صندوقهای رأی حاضر بشوند و بدانند همانطور که عرض کردم هر رأیی که آنها بدهند میتواند در سرنوشت آینده کشور تعیینکننده باشد.
در آخر تشکر میکنم از شما که به اصل انتخابات اهمیت میدهید و مردم را به مشارکت در آن دعوت میکنید و این خودش یکی از سیرههای امام عزیز است که مردم را برای مشارکت در تعیین سرنوشت خودشان تشویق میکردند. خداوند این میراث امام خمینی را برای ما حفظ کند و ما در هر کجا که هستیم باید خودمان را پاسدار این میراث بدانیم. در یک کلام، انتخابات ناموس جمهوری اسلامی است و نباید هیچگاه در حفاظت از آن سستی از خودمان نشان بدهیم.
مشاهده خبر در جماران