گزارش جماران از نشست «اقتصاد سیاسی آموزش و پرورش» ؛
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش: نظام سیاسی، آموزش را از سر خود باز می کند/مهارت آموزی اولویت درجه دوم تلقی شده/فشار افکارعمومی فقط بر توسعه شاخه نظری و عمدتا رشته علوم تجربی است/در رشته ریاضی وضعیت اسف باری داریم
« اخیرا به سمت مدارس مسجد محور حرکت شده است و حتی به دنبال تصویب این هستند که مساجد بتوانند مدرسه تاسیس کنند. در خود مسجد، مدرسه باشد و با معیارهای مسجد، این مدرسه اداره شود. یا اینکه در استان آذربایجان شرقی، تعدادی از کلاسها را فرش کرده اند و حالت مسجدی به آن داده اند. ضمن اینکه اکنون درصد طلبه ها و روحانیونی را که از طریق آزمون استخدامی وارد آموزش و پرورش می شوند، زیاد است. آموزش و پرورش آزمون استخدامی طراحی می کند، اما سوالات طوری طراحی می شود که بیشتر طلاب می توانند قبول و بعد از آن معلم شوند.»
گروه اقتصاد و درآمد: رئیس پیشین مرکز سنجش آموزش و پرورش با بیان اینکه در دهه های اخیر، مهارت آموزی اولویت درجه دوم نظام آموزش و پرورش تلقی شد، ایجاد هنرستان و تجهیز کارگاه های آموزشی برای دولت را دشوارتر از ایجاد مراکزی برای آموزش نظری عنوان کرد و گفت: براساس اصل ۳۰، آموزش تا پایان دوره متوسطه رایگان است، اما تفسیری که از آن وجود دارد این است که ما آنچه داریم عرضه می کنیم و اگر بیشتر از این می خواهید، باید آموزش را خودتان از بخش خصوصی بخرید. اما ضمن اینکه در بخش غیردولتی، هزینه آموزش بسیار بالا است، آموزش متفاوتی هم ارائه نمی شود. همان برنامه ریزی درسی که نقدهای بسیار زیادی به آن وارد است را باید با قیمت بسیار سنگینی خریداری کنید.
خاستگاه نظام آموزشی جدید در ایران، آموزش مهارت بوده است
به گزارش جماران، دکتر رسول عمادی، معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش، که در نشست «اقتصاد سیاسی آموزش و پرورش» و در «انجمن کوی ارم» سخن می گفت، تصریح کرد: اولین مدارس جدید در ایران، با هدف آموزش فن و مهارت در ایران تاسیس شدند و نه آموزش سواد. در واقع، خاستگاه نظام آموزشی جدید در ایران، آموزش مهارت بوده است. آموزش سواد در همان مکتب خانه ها انجام می شد و نیازی نبود مدرسه جدید تاسیس کنیم تا صرفا سواد یاد دهیم. حتی مهارت هایی مانند صابون پزی و مواردی که می توانست مستقیما وارد زندگی مردم شود. این مدرسه ها برای ارتباط مستقیم با معیشت مردم و بازار تاسیس شده بود.
وی با بیان اینکه حامیان مالی این مدارس، عموما تجار و بازرگانان بودند و تصور این بود که آموزش ها بازار آنها را فعال تر و برای آنها نیروی کار تربیت می کند، افزود: آموزش ها به نوعی با اقتصاد مرتبط بوده و بنا بوده است که در این مدارس، سواد آموزش داده شود و نه مهارت. محلی برای سوادآموزی از قبل وجود داشته است و بنا هم بر این نبوده که آموزش سواد به همه اقشار اجتماعی تعمیم داده شود.
عمادی ضمن تاکید بر اینکه آموزش مهارت در مدارس اولیه به طور جدی پیگیری می شد، ادامه داد: بعدها که نظام آموزش، وزارتخانه پیدا کرد و توسعه یافت و تعمیم داده شد، آموزش سواد هدف قرار گرفت. نظام آموزشی ما از ابتدا، این اصل را داشت که بخش فنی و حرفه ای در درون تعلیم و تربیت دایر شود و در کنار آموزش های نظری، آموزش فنی و حرفه ای هم داشته ایم. هدف از آموزش فنی و حرفه ای، تربیت تکنسین بود و اگر قرار بود به دانشگاه بروند، فقط تا فوق دیپلم می توانستند مدرک بگیرند. در کنار آن، بنا بود شاخه کار و دانش، کارگر ماهر تربیت کند و از ابتدا قرار بود فارغ التحصیلان آن، از رفتن به دانشگاه منع شوند و امکان تحصیلات عالیه برای آنها وجود نداشته باشد تا نیاز جامعه در آن بخش تامین شود.
هر چه جلوتر آمدیم، مهارت آموزی اولویت درجه دوم تلقی شد
رئیس پیشین مرکز سنجش آموزش و پرورش با بیان اینکه متاسفانه هر دوره که گذشت، مهارت آموزی اولویت درجه دوم تلقی شد، ایجاد هنرستان و تجهیز کارگاه های آموزشی برای دولت را دشوار تر از ایجاد مراکزی برای آموزش نظری عنوان کرد و گفت: هر چه جلوتر آمدیم، به محاق رفتن و از اولویت خارج شدن آموزش فنون و مهارت ها تشدید شده است. بنابراین از منظر آموزش فنی و مهارتی وارد شدیم، اما اکنون از این جهت، از این مساله در سطح جهان عقب هستیم. این مربوط به انواع مهارت ها است. نه فقط مهارت فنی، بلکه مهارت های مختلف ادراکی و اجتماعی که باید منتقل می شده را نیز باید در این زمینه مورد توجه قرار داد. ما فقط مهارت انتقال دانش را برجسته دیده ایم.
عمادی با بیان اینکه اکنون سهم آموزش قبل از دانشگاه و آموزش عالی در توسعه ملی ما سهم بارزی نیست و بر تولید ناخالص ما اثر محسوسی ندارد و کشور را تحت تاثیر قرار نمی دهد، افزود: اگر فلسفه تعلیم و تربیت قبل از انقلاب را همراهی با یک فرایند جهانی در امر آموزش بدانیم، در سالهای بعد از پیروزی انقلاب، با سردرگمی در فلسفه تعلیم و تربیت مواجه هستیم. با وقوع انقلاب سعی شد آموزش و پرورش اسلامی داشته باشیم. اما کسی متعرض این نبود که آیا برنامه درسی با مفاد اندیشه های ایدوئولوژیک نظام سازگاری دارد یا نه و در نهایت آنچه که تولید می شود، با انسان دلخواهی که نظام جمهوری اسلامی می خواهد متناسب است یا خیر.
وی با بیان اینکه هر میزان که جلوتر آمدیم، نسبت به این مساله که ما در مدرسه، انسان تراز جمهوری اسلامی را تربیت می کنیم با تردید مواجه شده است، ادامه داد: در دهه اول انقلاب، تضادی میان آنها دیده نمی شد.اما به مرور، بدبینی ایجاد شده که گویا فارغ التحصیلان نظام تعلیم و تربیت، از استاندارد کافی برای هماهنگی با نظام سیاسی برخوردار نیستند و رفته رفته نظام سیاسی به این سمت رفت که تربیت معلم را در انحصار بگیرد. از سوی دیگر، تمرکز شدیدی بر محتوا شد و در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در وزارتخانه، از جهت تدوین محتوا، فضای بسته تری ایجاد شد.
رئیس پیشین مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش در عین حال به تلاش ها برای گنجاندن شاخصه های دینی و مذهبی در مدارس اشاره کرد و گفت: در حالی که نظام سیاسی تلاش می کند ارکان مختلف مدرسه را به این هدف نزدیک کند، اما احساس نمی کند که چندان می تواند نتیجه بگیرد و همچنان فارغ التحصیلان جنبه عاملیت اعتراضی دارند و به جای اینکه سوژه آرام و متعادل و متمایل به نظامهای سیاسی باشد، سوژه معترض تولید می شود.
درصد طلبه ها و روحانیونی را که از طریق آزمون استخدامی وارد آموزش و پرورش می شوند، زیاد است
عمادی افزود: اخیرا به سمت مدارس مسجد محور حرکت شده است و حتی به دنبال تصویب این هستند که مساجد بتوانند مدرسه تاسیس کنند. در خود مسجد، مدرسه باشد و با معیارهای مسجد، این مدرسه اداره شود. یا اینکه در استان آذربایجان شرقی، تعدادی از کلاسها را فرش کرده اند و حالت مسجدی به آن داده اند. ضمن اینکه اکنون درصد طلبه ها و روحانیونی را که از طریق آزمون استخدامی وارد آموزش و پرورش می شوند، زیاد است. آموزش و پرورش آزمون استخدامی طراحی می کند، اما سوالات طوری طراحی می شود که بیشتر طلاب می توانند قبول و بعد از آن معلم شوند.
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش، با بیان اینکه این فلسفه کاملا متعارض با بحث همگانی شدن آموزش در ساختار جهانی سازی است، گفت: ایجاد مدارس غیردولتی، از سر اضطرار بود، از سر این نبود که امر آموزش بخواهد به خارج از حاکمیت منتقل شود و یا مردم بخواهند در امر آموزش مشارکت کنند. در دهه 60، با جمعیت فزاینده دانش آموزی مواجه شدیم. مدارس دولتی کم و درآمد کشور هم کم بود و باید صرف جنگ می شد. ناگزیر شدند سرریز مدارس دولتی را در مدارس غیرانتفاعی بریزند. مدارس غیرانتفاعی فعلی، فقط از جهت اقتصاد غیردولتی هستند و از جهت محتوا به صورت متمرکز و بسته است.
نظام سیاسی، آموزش را از سر خود باز می کند
عمادی با تاکید بر اینکه تصویب آموزش غیردولتی برای این نبود که فضای آموزش و پرورش به سمت جامعه باز شود و یا برنامه درسی غیرمتمرکزی اجرا شود و بتوانیم حضور و مشارکت و اشتیاق و خلاقیت های مردمی را در آن ببینیم، اظهارداشت: نظام سیاسی، اولویت های دیگری در امر بودجه بندی و تخصیص اعتبار داشت و سعی کرده تا جایی که می شود، آموزش را با حداقل هزینه ها تمهید و آن را از سر خود باز کند. آموزش های فنی و حرفه ای، آموزش های هزینه بری هستند و اکنون نیز کسی به دنبال آموزش هزینه بر نمی رود.
وی افزود: مدتی که در معاونت متوسطه بودم، در بازدیدهایی که از مدارس داشتیم، از وضعی که هنرستانهای فنی و حرفه ای داشتند، به شخصه شرمنده بودم، عملا اعتباری برای خرید تجهیزات، وجود نداشت و بنابراین اگر هنرستان هم داریم، آنها هم آموزشهای نظری می دهند و در بخش آموزش های فنی و مهارتها و کارگاه ها به دلیل کمبود استادکار، تجهیزات و فضای کارگاهی کارآیی ایجاد نمی شود. از زمانی که آموزش فنی و حرفه ای با کاردانش به یکدیگر نزدیک شد، آشفتگی ها بیشتر شد؛ چرا که در شاخه کار و دانش می توانستند به مراکز کارگاهی بروندف اما فنی و حرفه ای نیاز به تجهیز کارگاه و آزمایشگاه دارد.
فشار افکارعمومی بر نظام تعلیم و تربیت فقط روی توسعه شاخه نظری و عمدتا رشته علوم تجربی است
در رشته ریاضی وضعیت اسف باری داریم
عمادی تاکید کرد: هر میزان جلوتر آمدیم، وضعیت بدتر شده است. و اکنون در شرایطی قرار داریم که فشار افکارعمومی بر نظام تعلیم و تربیت فقط روی توسعه شاخه نظری و عمدتا رشته علوم تجربی است. ما اکنون در رشته ریاضی هم وضعیت اسف باری داریم و تمایل دانش آموزان به این رشته به شدت پایین است، در علوم انسانی نسبتا وضعیت بهتر است و انتخابها عمدتا روی علوم تجربی قرارگرفته و یاس از رفتن به دانشگاه در شاخه نظری، تمایل به هنرستان را بیشتر کرده و البته هنرستانی هم نداریم.
با آشفتگی در ماموریت نظام تعلیم و تربیت و ناتوانی در تامین الزامات اصل ۳۰ قانون اساسی مواجه هستیم
در بخش غیردولتی، هزینه آموزش بسیار بالا است، اما آموزش متفاوتی هم ارائه نمی شود
وی با بیان اینکه ما با آشفتگی در ماموریت نظام تعلیم و تربیت و ناتوانی در تامین الزامات اصل 30 قانون اساسی مواجه هستیم، افزود: براساس اصل 30، آموزش تا پایان دوره متوسطه رایگان است، اما تفسیری که از آن وجود دارد این است که ما آنچه داریم عرضه می کنیم و اگر بیشتر از این می خواهید، باید آموزش را خودتان از بخش خصوصی بخرید. اما ضمن اینکه در بخش غیردولتی، هزینه آموزش بسیار بالا است، آموزش متفاوتی هم ارائه نمی شود. همان برنامه ریزی درسی که نقدهای بسیار زیادی به آن وارد است را باید با قیمت بسیار سنگینی خریداری کنید.
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه برای پیشبرد سیاستهای انقباضی مالی در آموزش پرورش لازم است آموزش و پرورش مدیریت منفعلی داشته باشد و این انفعال در این وزارت خانه وجود دارد، ادامه داد: سهم آموزش و پرورش از بودجه، هر سال کمتر می شود و کار نظام مدیریت در آن هم توزیع فقر در مدارس است. ما مدیریت چانه زن نداریم که در نظام سیاسی ، از سهم اقتصادی آموزش و پرورش دفاع کند و از منابع، سهم متناسب بخواهد. افزایش سهم مدارس غیردولتی، فقط تا زمانی به معنای کمک به مدارس دولتی است و از آن به بعد به معنای ترویج فرهنگ رفتن به مدارس غیردولتی است و اینکه مردم عادت به پرداختن شهریه مدارس غیردولتی کنند. یا اینکه کیفیت مدارس دولتی را آنچنان پایین نگه داریم که مردم رغبت نکنند به آنها بیایند.
وی با بیان اینکه اکنون شهریه مدارس غیردولتی به فوق طاقت رسیده و با هجومی به سمت مدارس دولتی نداشته مواجه هستیم، افزود: اگر می خواهیم آموزش را امری حاکمیتی و اساسی برای ایدئولوژی حاکم بدانیم، باید هزینه های آن را بپردازیم. با این وضع، اگر نظام سیاسی می خواهد ابژه سر به راه از مدرسه بیرون بیاورد، موفق نخواهد شد و در نهایت سوژه معترض از آن خارج می شود، مگر اینکه برای نظام آموزش و پرورش هزینه شود.
مشاهده خبر در جماران