شطرنج خطرناک ایران و آمریکا در منطقه/ طرح واشنگتن برای بازگشت به موازنه قدرت در غرب آسیا چیست؟
مقامات دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا بر این باورند که موثرترین راه برای آنها برای بازگشت به موازنه قدرت پیش از ۷ اکتبر در خاورمیانه، همانگونه که جیک سالیوان مشاور امنیت ملی در جریان سخنرانی در داووس پیشنهاد کرد، رسیدن به موازنه قدرت است. آتش بس در جنگ غزه و به دنبال آن آغاز یک ابتکار دیپلماتیک.
به گزارش جماران، لئون هادار از اعضای ارشد برنامه خاورمیانه موسسه تحقیقات سیاست خارجی در تازه ترین نوشتار برای این موسسه به بررسی تنش میان ایران و ایالات متحده پرداخته و می نویسد که واشنگتن باید در بازی شطرنج با تهران مراقب تبعات تکان دادن هر یک از مهره ها باشد:
امروز در یک سطح، جنگ غزه را می توان دور دیگری از نبرد بین اسرائیل و فلسطین، یا مرحله ای از مبارزه صد ساله بین یهودیان و اعراب بر سر قلمرو فلسطین یا سرزمین اسرائیل دانست. اما این بار خطر این است که جنگ بین حماس و اسرائیل نمی تواند به عنوان یک درگیری قومی - مذهبی محلی مهار شود. نقشی که جمهوری اسلامی ایران در این میدان ایفا کرده می تواند منجر به منطقه ای شدن درگیری در قالب یک رویارویی نظامی بین اسرائیل به عنوان یک قدرت هسته ای و ایران شود که به توانایی نظامی هسته ای خود نزدیک شده است.
حداقل، حمله حماس موازنه قوا در خاورمیانه را به سمت ایران و نیروهای نیابتی آن تغییر داده و در عین حال موقعیت ایالات متحده و شرکای آن را تضعیف کرده است. همزمان گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه تهران در هفتههای اخیر تولید اورانیوم خود را بهطور قابلتوجهی افزایش داده و این نگرانیها را زنده کرده که ممکن است سرعت ایران به سمت توانایی ساخت چندین سلاح هستهای افزایش یابد.
شکست در ممانعت از تلاش ایران برای رسیدن به برتری منطقهای، یک ضرر ژئوپلیتیکی برای ایالات متحده و تضعیف موقعیت جهانی آن نسبت به چین و روسیه خواهد بود. سناریویی که می تواند برای آمریکا کابوس باشد شامل موفقیت ایران و نیروهای نیابتی آن در برقراری موازنه قدرت جدید در خاورمیانه است که تحت آن اسراییل آسیب دیده است، حماس نابود نمی شود و عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی به بن بست می رسد. در حالی که همه اینها لزوماً به معنای "پیروزی" ایران نیست اما به تهران نفوذ بیشتری می بخشد.
نویسنده این مطلب در ادامه ادعا می کند که حزب الله با هماهنگی با ایران، به حملات خود به اهداف اسرائیل ادامه داده است. ایران شروع به ارائه اطلاعات و تسلیحات به متحدان حوثی خود در یمن کرد در حالی که آنها شروع به هدف قرار دادن کشتیها از جمله کشتیهای تجاری در حال عبور از دریای سرخ کرده بودند. در ابتدا، دولت بایدن از پاسخ دادن به حملات نیروهای نیابتی ایران علیه نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق، یا در مورد تهدید حوثی ها برای کشتیرانی بین المللی، از طریق واکنش مستقیم نظامی خودداری کرد.
برخی معتقدند که این خودداری بایدن می تواند از جانب ایران به ضعف آمریکا تعبیر شود . علی رغم لفاظی های بایدن و استقرار تجهیزات آمریکایی در خاورمیانه، رئیس جمهور آمریکا نگران احتمال مداخله نظامی مستقیم آمریکا و ایران است. این می تواند به جنگ با ایران در زمانی منجر شود که ایالات متحده در اوکراین در حال مقابله با روسیه و نگران تهدید حمله چین به تایوان است.
ایران همچنین متوجه این نکته است که ایالات متحده منابع نظامی برای جنگیدن در سه جبهه را ندارد و مردم آمریکا نمیخواهند به باتلاق جدیدی در خاورمیانه کشیده شوند.
سرانجام پس از هفتهها هشدار درباره اقدام نیروهای حوثی در دریای سرخ که «مسیرهای تجاری دریایی حیاتی را تهدید میکردند»، ایالات متحده و بریتانیا در اواسط ژانویه واکنش نشان دادند. نیروی دریایی ایالات متحده ده ها موشک کروز را از دریای سرخ به سمت یمن شلیک کرد، در حالی که جت های بریتانیایی بمب های هدایت لیزری را به سمت اهداف منتخب پرتاب کردند.
ظاهراً صبر و ترس جو بایدن از تشدید تنش به پایان رسیده است. این حملات تا حدی به این هشدار اعتبار بخشید که حوثیها اگر به فعالیت های نظامی خود ادامه دهند با «عواقبی» مواجه خواهند شد. اما با ادامه حملات حوثیها به کشتیرانی در دریای سرخ، مشخص نیست که آیا این کار را کردهاند یا خیر.
نکته این است که به نظر می رسد مقامات ایرانی معتقدند تشدید درگیری در خاورمیانه هزینه های آمریکا و غرب را بدون خطر جنگ گسترده تر، افزایش می دهد. از منظر آنها، ادامه تشدید درگیری مقرون به صرفه خواهد بود، زیرا ایالات متحده هرگز اقداماتی را انجام نخواهد داد که خطر جنگ با ایران را ایجاد کند.
به نوعی، سیاست های آمریکا در طول جنگ غزه ناشی از علاقه به جلوگیری از جنگ با ایران بوده است: فشار بر اسرائیل برای اجتناب از رویارویی نظامی تمام عیار با حزب الله، محدود کردن عملیات نظامی آن در نوار غزه.
در نهایت، ایالات متحده مایل است اسرائیل قدرت نظامی حماس را نابود کند و قدرت حزبالله را از بین ببرد، اما اسرائیل را از برداشتن گامهایی برای انجام این کار باز میدارد، زیرا این اقدام ها می تواند درگیری در منطقه را تشدید کند.
در عین حال، مقامات دولت بایدن بر این باورند که موثرترین راه برای آنها برای بازگشت به موازنه قدرت پیش از ۷ اکتبر در خاورمیانه، همانگونه که جیک سالیوان مشاور امنیت ملی در جریان سخنرانی در داووس پیشنهاد کرد، رسیدن به موازنه قدرت است. آتش بس در جنگ غزه و به دنبال آن آغاز یک ابتکار دیپلماتیک. بر اساس چنین طرح دیپلماتیکی، اسرائیل و عربستان سعودی روابط خود را به عنوان بخشی از فرآیندی عادی می کنند که شامل توافق اسرائیل برای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی و تعهد سعودی ها برای بازسازی اقتصاد غزه می شود.
این طرح چیزهای زیادی را فرض می کند که لزوماً قرار نیست اتفاق بیفتد. آیا می توان حماس را در این روند خلع سلاح و به حاشیه راند؟ آیا فلسطینیها میتوانند رهبری جدید و مؤثری داشته باشند که با اسرائیل کار کند؟ آیا دولت اسرائیل با ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در مرزهای خود موافقت خواهد کرد.
و شاید مهمتر از منظر بازی شطرنج ژئواستراتژیک بین واشنگتن و تهران: چگونه ایرانیها و نیروهای نیابتی آنها ترتیباتی را میپذیرند که به ایالات متحده اجازه میدهد موقعیت خود را در خاورمیانه مجدداً تثبیت و آنچه را که آنها برد ۷ اکتبر میدانند معکوس کند؟
در هر صورت، در اواخر ژانویه نگرانیهای بسیاری در واشنگتن به چشم می خورد که زد و خورد غیرمستقیم ایران و ایالات متحده می تواند مقدمه یک جنگ منطقه ای گسترده تر باشد. شاید حق با جیک سالیوان بود وقتی گفت: ما باید در برابر این احتمال که در واقع به جای حرکت به سمت تنش زدایی، در مسیری از تشدید تنش قرار بگیریم که نیازمند مدیریت باشد، مراقب باشیم.
سوال اینجاست که چطور می توان در بازی شطرنج با ایران هم دست برتر را حفظ کرد هم مطمئن بود که قرار نیست مهره های بیشتری را از دست داد.
مشاهده خبر در جماران