«امام؛ هویت جمهوریت اسلامی»/۱۰
قمی، معاون امور بین الملل دفتر مقام معظم رهبری: استمرار انقلاب اسلامی مشروط به تداوم توجه به اندیشههای بنیادین امام است/ محور قرار گرفتن مردم، سیره امام بود
اگر به مبانی و اصول حضرت امام کمتوجهی شود، اولین تبعات منفی آن انحراف از اصول انقلاب است. چون عرض کردم که نباید هیچ تفکیکی بین مبانی نظر امام و مبانی انقلاب قائل شویم. این مهمترین و اولیترین انحراف و پیامدی است که خواهد داشت. لذا همه ما به تبعیت از مقام معظم رهبری باید مبانی انقلاب و امام را خوب بشناسیم، به آن ملتزم باشیم و خوب تبلیغ، تبیین و ترویج کنیم.
پایگاه خبری جماران: معاون امور بین الملل دفتر مقام معظم رهبری گفت: استمرار انقلاب اسلامی، منوط و مشروط به تداوم توجه به اندیشههای بنیادین حضرت امام است. همان طور که عکس این مسئله هم صادق است. یعنی به هر میزانی که به مبانی و اصول حضرت امام کمتوجهی شود، به همان میزان از اصول و روند انقلاب اسلامی دور خواهیم شد. به این دلیل است که شما میبینید مقام معظم رهبری همواره بر اندیشههای امام به ویژه در سخنرانیهای 14 خرداد تأکید دارند و تلاش میکنند که مبانی مبانی اصلی و عمده حضرت امام را تبیین کنند و اجازه ندهند که احیاناً غباری بر آن بنشیند یا خدای نکرده به انحراف کشیده شود. البته نکته مهم این است که مبانی دیدگاههای حضرت امام با شرائط و اقتضای زمان و مکان، متفاوت بوده است.
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین محسن قمی در پی می آید:
ضمن عرض تسلیت به مناسبت حادثه تروریستی کرمان، به عنوان کسی که همیشه دغدغه امام را داشتید و نسبت به امام، انقلاب و رهبری تعهد خاصی را در سیره شما دیدیدم، در ابتدا درباره ضرورت توجه به اندیشهها و آراء امام بگویید.
من هم شهادت شهادت زائران معمار منطقه غرب آسیا شهید سلیمانی را در کرمان تسلیت عرض میکنم. درباره لزوم توجه به آرمانها و اندیشههای حضرت امام(رض)، این نکته شایان ذکر است که حضرت امام برخلاف خیلی از فرماندهان انقلابهای جهانی، سه ویژگی را همزمان داشتند. اول: امام فرمانده انقلاب بودند و انقلاب را با شیوههای خاص خودشان به پیروزی رساندند. دوم: ایشان معمار انقلاب بودند، یازده سال اصول و ساختارهای اصلی انقلاب را پایهگذاری کردند و ریلگذاریهای حضرت امام امروزه هم ادامه پیدا کرده است. سوم اینکه حضرت امام ایدئولوگ و نظریهپرداز انقلاب هم بوده است.
در برخی انقلابها مارکس ایدئولوگ بود، اما فرمانده و معمار انقلاب افراد دیگری بودند اما امام این سه ویژگی را در خود جمع کرده بود لذا تفکیک اینها از یکدیگر امکانپذیر نیست.
بنابراین، استمرار انقلاب اسلامی، منوط و مشروط به تداوم توجه به اندیشههای بنیادین حضرت امام است. همان طور که عکس این مسأله هم صادق است. یعنی به هر میزانی که به مبانی و اصول حضرت امام کمتوجهی شود، به همان میزان از اصول و روند انقلاب اسلامی دور خواهیم شد. به این دلیل است که شما میبینید مقام معظم رهبری همواره بر اندیشههای امام به ویژه در سخنرانیهای 14 خرداد تأکید دارند و تلاش میکنند که مبانی مبانی اصلی و عمده حضرت امام را تبیین کنند و اجازه ندهند که احیاناً غباری بر آن بنشیند یا خدای نکرده به انحراف کشیده شود.
البته نکته مهم این است که مبانی دیدگاههای حضرت امام با شرائط و اقتضای زمان و مکان، متفاوت بوده است. مسائل روبنایی و مقطعی که متناسب با شرائط زمان شکل میگرفته، طبیعی است و با توجه به عنصر زمان و مکان قابل تغییر است اما مبانی و اهداف، به هیچ وجه قابل تغییر نیستند. همان طور که رهبری فرمودند: «در هر تحولی ما باید اصل مبانی و اهدف را ثابت نگه داریم و تحول در ساختارها، راهبردها و راهکارها شکل گیرد.»
از دیدگاه حضرتعالی نهادهای فرهنگی چه وظایف و رسالتهایی درباره ترویج آراء و اندیشههای حضرت امام دارند؟
اولین وظیفه نهادهای فرهنگی ما تبیین نظری و تعمیق اندیشههای حضرت امام در عرصه داخلی و بینالمللی است. همچنین تدوین کتب مرجع و دانشنامههای مورد نیاز، ـ کاری که موسسه نشر و تنظیم آثار حضرت امام انجام داد ـ و وارد کردن این مبانی به کتب درسی و تدوین مقالات است که البته وظیفه اصلی، تبیین نظری اندیشههای امام است.
مرحله دوم، این است که متصدیان امور فرهنگی، آنچه در مبانی نظری تبیین میشود را به یک گفتمان عمومی و مطالبه همگانی تبدیل کنند. یعنی واژهها و اهداف امام را در قالب عبارت و اصلی تنظیم کنند و در قالبهای سخنرانی، فیلم، شعر، دکلمه و .. آن قدر تکرار کنند تا به زبانهای مربوط و متناسب با عصر و زمان توضیح داده و تبیین شود، به گفتمان عمومی و مطالبه همگانی تبدیل شود به گونهای که هر کس که در رأس حکومت قرار گرفت، چارهای جز ادامه دادن افکار ایشان را نداشته باشد.
برای نمونه، یکی از اصول حضرت امام، مردمی بودن انقلاب است. حضرت امام قبل و بعد از انقلاب، مردم را محور کار خودشان قرار دادند.
بعد از پیروزی انقلاب، امام میتوانستند بگویند که نظام ما جمهوری اسلامی است و با توجه به مقبولیت فوقالعاده امام در آن عصر، اکثریت قریب به اتفاق مردم آن را میپذیرفتند اما ایشان فرمودند که مردم پای صندوقهای رأی بیایند، که جمهوری اسلامی آری یا نه؟
حضرت امام با توجه به محبوبیت فوقالعاده، میتوانستند چیزی را تدوین کنند و بگویند این هم قانون اساسی شما. این کار امام مقبول مردم قرار میگرفت؛ لکن ایشان فرمودند که مردم نمایندگانی انتخاب کنند و نمایندگان، قانون اساسی را تدوین کنند. بعد از تدوین قانون اساسی، امام میتوانست بگوید این قانون تدوین شدۀ نمایندگان خودتان است، اما به دلیل اهمیت قانون اساسی و اهمیت حضور مردم، امام فرمودند که مردم برای بار سوم پای صندوق رأی بیایند و بگویند، این قانون اساسی که نمایندگان خودتان تدوین کردند، آری یا نه؟
در همه عرصهها محور قرار گرفتن مردم، سیره امام بود. حتی حضرت امام در زمان جنگ اجازه ندادند که انتخابات به تأخیر بیفتد یا در مناطق جنگی انتخابات برگزار نشود، بلکه فرمودند که در خطوط مقدم جبهه هم صندوق رأی باشد و رأی مردم اخذ شود.
این نگاه حضرت امام که در قانون اساسی تجلی پیدا کرد، باعث شد که همه نهادهای ما هم بر اساس رأی مردم شکل گیرد. در اصول پایانی قانون اساسی آمده است که اگر بخواهند قانون اساسی را اصلاح کنند، اصل اسلامیت نظام، ولایت فقیه قابل اصلاح و تغییر نیست. همچنین ابتناء نظام بر افکار عمومی، غیرقابل تجدیدنظر است.
لذا این جایگاه مردم را در اندیشه امام نشان میدهد. بنابراین، هر حرکتی که بخواهد این اصل را کمرنگ کند به معنای انحراف از دیدگاه حضرت امام و انحراف از اصل انقلاب است. به همین دلیل مقام معظم رهبری همواره بر مشارکت حداکثری تأکید داشتهاند و در رقابتی که برای گروهها و جریانهای مختلف در انتخابات شکل میگیرد، حضور جدّی و معناداری داشته باشد.
همچنین حمایت از مستضعفان، نگاه ضد استکباری و ضد سلطه، و توجه به آزادی قدس از اندیشههای لایتغیر امام است. در اولین روزهای پیروزی انقلاب، آقای یاسر عرفات برای تبریک به ایران آمد. وی جمله معروفی دارد که فانتومهای ایران، نه برای بمباران فلسطین بلکه برای حمایت از رهبر فلسطین از زمین بلند شدند. حضرت امام، حاج احمد آقا را فرستاد و ایشان در میدان فلسطین، کلید سفارت اسرائیل را به یاسر عرفات تحویل داد. حضرت امام بدون مماشات و روربایستی و با صراحت کامل این کار را انجام داد.
یا مثلا حضرت امام بر منافع ملی، اقتدار، امنیت و وحدت ملی کشور تصریح و تأکید داشتند. اینها اصولی است که میتوانیم بگوییم که از دیدگاه حضرت امام به هیچ وجه قابل تغییر نیست. لذا مردم و نهادهای انقلابی باید مبانی نظری و اصول اصلی انقلاب امام را به خوبی تبیینِ نظری کنند و با مطالبه همگانی به گفتمان عمومی بعد تبدیل کنند.
از دیدگاه شما وظیفه نهادهای فرهنگی بینالمللی در عرصه ترویج اندیشههای امام چیست؟
بعد از گذشت چهل سال و خردهای از پیروزی انقلاب، نهادهای فرهنگی بینالمللی باید تأثیر افکار امام را در عرصههای مختلف بینالمللی به تصویر بکشند. امام چه نقشی از خود در آفریقا، شبه قاره، لبنان و کشورهای شرق و غرب آسیا، حتی کشورهای اروپایی و آمریکایی، به جا گذاشت؟ امام تأثیراتی گذاشت که امروزه نام ایشان بدون هیچ حاشیهای به عنوان یک مصلح بزرگ و رهبر فهمیده و مدبّر در همه کشورهای اسلامی برده میشود. همچنین نام حضرت امام در کشورهای غیر اسلامی به عنوان رهبر جهانی اصلاحطلب، ضدظلم، ضداستعمار، عدالتخواه و ضد آپارتاید معروف و مشهور است.
وظیفه دیگر این است که افراد و نیروهای فرهنگی در زندگی خود، تعامل با مردم، رعایت کرامت انسانها و ... التزام عملی به مبانی حضرت امام داشته باشند. همچنین تفکری که امام داشتند که ضمن اینکه به منافع ملی میاندیشیدند، بزرگترین متفکر امتی هم بودند و به امت اسلامی و لزوم تمدن جهانی اسلام هم میاندیشیدند. لذا نهادهای ما این التزام عملی را داشته باشند.
نکته دیگری که فکر میکنم جزء وظایف نهادهای فرهنگی بینالمللی است این است که بین سه مقولۀ عملکرد مسئولان نظام، ساختار حکومت اسلامی و مبانی ایدئولوژیک حکومت اسلامی، تفکیک قائل شوند.
ما نمیتوانیم تعصبی نسبت به عملکرد مسئولین داشته باشیم؛ ممکن است مسئولی خوب یا بد عمل کند لذا نباید عملکرد اینها پای مکتب امام نوشته شود. حتی در ساختار ممکن است یک روز به این نتیجه برسیم که قوای سه گانه یا انتخابات مستقیم و غیرمستقیم و... قابل تغییر باشد و به ساختار نباید تعصب داشته باشیم. تعصب ما به مبانی اعتقادی و اصول ایدئولوژیک حضرت امام است. بنابراین ضمن دفاع از مبانی اعتقادی و اصول ایدئولوژیک حضرت امام، آزادی تحمل شنیدن انتقاد از عملکرد مسئولان و ساختار خودمان را داشته باشیم؛ همان طور که در سیره حضرت امام، این مسئله بوده است.
از طرف دیگر، بهرهگیری از ابزارهای نوین تبلیغی و استفاده از فضای سایبری و فیلم برای تبیین اندیشه حضرت امام و تعمیق دیدگاههای ایشان جزو وظائف نهادها است. باید بگوییم که متأسفانه در طی چهل سال گذشته، هنوز یک فیلم سینمایی درباره معرفی برای داخل و خارج نداریم؛ اینکه درباره امام که بود، از کجا شروع کرد و به کجا تمام شد؟ یک فیلم سینمایی نداریم. البته سریال و مستند داریم و کسانی که اینها را تهیه کردهاند، خدا خیرشان دهد، اما مثل فیلم گاندی که در قالب فیلم دو سه ساعته، کاری برای امام نشده است. این کاری است که نهادهای فرهنگی و هنری ما باید انجام دهند که تاکنون انجام ندادهاند.
آخرین وظیفهای که به نظرم برعهدۀ نهادهای فرهنگی بینالمللی است، این است که ایدهای که امام درباره نظام جهانی و بینالملل داشتند که در شعار «نه شرقی و نه غربی» تبلور پیدا کرد، کماکان جزء اصول اولیه قرار دهیم و هیچگاه به وضعیت موجود جهانی که تحت سلطه نظام استکباری است، نباید قانع باشیم. لذا متناسب با شرائط و قدم به قدم، برای تغییر نظام بینالملل باید گام برداریم.
البته تغییر در نظم بینالملل راحتتر است و بسیاری طرفدار آن هستند، اما تغییر در نظام بینالملل که کنشگران بینالمللی، حاکمان و ابزارهای حکمرانی مورد تغییر باید قرار گیرند، مخالفانی دارد و به صورت طبیعی، کشورهای سطلهطلبِ آمریکایی و اروپایی مخالف آن هستند چون منافعشان را در حفظ نظام موجود میبییند نه در تغییر نظام موجود.
یکسری هم خواهان تغییر نظام بینالملل هستند اما به دلیل وابستگیشان به آمریکا جرأت این کار را ندارند و نمیتوانند ابراز وجودی داشته باشند.
برخی کشورها مثل چین که گروه سوم را تشکیل میدهند، گرچه این توانایی را دارند اما منافعشان را در این تشخیص میدهند که فعلاً از آب گلآلود ماهی بگیرند. چین آمادگی ندارد که برای تغییر نظام بینالملل هزینه بپردازد و میخواهد از شرائط موجود به نفع خود استفاده کند. حتی وقتی به چین پیشنهاد دادند که پول نفت عراق را به یوآن بپردازد نه دلار، طبیعتاً باید قبول میکرد ولی به دلیل اینکه با آمریکا سرشاخ نشود، گفت که پول نفت را به دلار میدهم و دلار را به بانک فدرال آمریکا واریز میکنم تا آنها به عراق بدهند. یعنی آمادگی پرداخت هزینه در این مسائل را ندارند.
معدود کشورهایی هستند که آماده هستند برای تغییر نظام بینالملل هزینه بپردازند و شعار جمهوری اسلامی ایران از ابتدا این بوده است. برخی کشورهای در آمریکای لاتین، روسیه و امثال اینها، کم و بیش این آمادگیها را به دست میآوردند.
بنابراین تشکیل جبهه مستضعفین، حمایت از مستضعفین جهان و تشکیل هستههای حزب الله در گوشه و کنار جهان برای تغییر نظام بینالمللی، از وظایف نهادهای فرهنگی است.
امروزه شاهد یکسری بیتوجهی نهادهای فرهنگی به اندیشههای حضرت امام و کمکاری نهادهای فرهنگی در این زمینه هستیم. لذا این امر دغدغهمندان به حضرت امام را نگران کرده تا جایی که یادگار امام درباره این موضوع گلایه کردند. حضرتعالی دلیل این کمرنگ شدنها را در چه می دانید؟
درباره همه نهادها و گروههایی که در این زمینه فعال هستند، نمیشود حکم یکسانی کرد. ولی همان طور که ایشان فرمودند به هیچ عنوان نمیتوانیم حمل بر تعمد کنیم. غفلتهایی است که گاهی ناشی از کثرت کار یا کمبود بودجه است. یا از این نشأت میگیرد که بزرگان ما کمتر به نهادهای بینالمللی خطدهی و جهتدهی لازم را انجام میدهند. بر اساس آیه قرآنی «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین» باید به این نهادها تذکر داده شود تا اگر احیاناً اگر غفلتی است جبران کنند.
من فکر میکنم جایگاه و اندیشههای حضرت امام امروز بین نسل جوان و مدیران ما به صورت غالب، جایگاه بیبدیلی است که همه آرزو میکنند که به آرمانهای امام خدمت کنند و اگر غفلتی وجود دارد که نیاز به تذکر دارد و باید جبران شود.
فرمودید که یک فیلم سینمایی برای امام نداریم. در هر دو سرود «سلام فرمانده»، اسم امام نیامد.
من حمل بر غفلت میکنم، «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین» باید تذکر داده شود و اگر تذکر داده شود این اشکالات برطرف میشود.
آثار و تبعات منفی بیتوجهی نهادهای فرهنگی به حضرت امام و به طور کلی فراموش کردن امام چه خواهد بود؟
اگر به مبانی و اصول حضرت امام کمتوجهی شود، اولین تبعات منفی آن انحراف از اصول انقلاب است. چون عرض کردم که نباید هیچ تفکیکی بین مبانی نظر امام و مبانی انقلاب قائل شویم. این مهمترین و اولیترین انحراف و پیامدی است که خواهد داشت. لذا همه ما به تبعیت از مقام معظم رهبری باید مبانی انقلاب و امام را خوب بشناسیم، به آن ملتزم باشیم و خوب تبلیغ، تبیین و ترویج کنیم.
مشاهده خبر در جماران