یادداشت؛
احمد مسجدجامعی: به کارگزاران یادآور شویم که رشد استعدادها در گرو احترام به اندیشههایشان و تأمین حداقل معیشت و ایجاد امنیت فکری و احترام به مشارکت آنها در ادارۀ امور است
سخنگفتن و تجلیل ما از بزرگان در عین حال که لازم است و دیر هم شده نباید چنان باشد که جوانان فراموش شوند یا گمان کنند که هرگز به آن مراتب دست نخواهند یافت. از سوی دیگر، به کارگزاران یادآور شویم که رشد استعدادها در گرو احترام به اندیشههایشان و تأمین حداقل معیشت و ایجاد امنیت فکری و احترام به مشارکت آنها در ادارۀ امور است.
به گزارش جماران؛ احمد مسجد جامعی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی در یادداشتی با عنوان «صد کتاب ماندگار قرن» در روزنامه اطلاعات نوشت:
بهتازگی، کتابخانۀ ملی ابتکاری به خرج داده و معرفی صد کتاب ماندگار قرن گذشته را در دستور کار قرار داده است. این کار با کتاب نثر طوبی تألیف مرحوم علامه میرزا ابوالحسن شعرانی، عالم یگانۀ معاصر در رشتههای گوناگون فرهنگ و تمدن اسلامی آغاز شد.
نثر طوبی نوعی فرهنگ قرآنی است که در تدوین آن، مرحوم دکتر محمد قریب، بنیادگذار طب اطفال با وی همکاری کرده است. شروع این ابتکار را با معرفی این اثر باید به فال نیک گرفت.
استاد اکبر ثبوت، شاگرد نامآور مرحوم شعرانی (یا به گفتۀ ایشان شعرائی) در سخنان خود، بر مبانی خاصی در این کتاب تأکید کرد که میتواند برای پژوهشگران در آراء و نظرات حکومتی یکی از علمای برجستۀ معاصر مفید باشد.
پیش از انقلاب، آقای شعرانی به عنوان مجتهد برجستۀ تهرانی در برخی شوراهای اوقاف عضویت داشت و جالب آنکه پس از انقلاب، امام گفته بودند هر سندی که به امضای ایشان رسیده مورد اعتماد و تأیید است. حال که سخن از علامۀ شعرانی به میان آمد مناسب است که یادی از خانۀ کوچک او در محلۀ عودلاجان به میان آوریم که محل آمدوشد بزرگان فرهنگ و ادب در صدسالۀ اخیر بوده است و او در گفتوگوی با کلیمیان آن محله، زبان عبری را آموخت. خوب است شهرداری تهران اقدام پیشینیان را در تملک این خانه کامل کند ومانع از ویرانی آن شود.
کتاب دوم تاریخ اسلام است که مرحوم استاد دکتر ابوالقاسم گرجی (میرزا ابوالقاسم تهرانی)آن را از مجموعۀ یادداشتهای مرحوم دکتر محمدابراهیم آیتی بیرجندی به سامان رسانیده است. برای نقد و بررسی این اثر از دو شخصیت علمی، آقایان رسول جعفریان و علی بهرامیان دعوت کردند.
این اثر بیشک، از کارهای ماندگار است؛ اثر سوم بیست مقالۀ مرحوم علامه محمد قزوینی است که آقای دکتر سجادی فرزند دانشمند استاد دکتر سید جعفر سجادی و آقای دکتر بهرام پروین گنابادی عهدهدار معرفی آن شدند؛ اما انتخاب چنین آثاری نباید شخصی باشد و به گروههای کارشناسی زبده و مشاوران کاردان و پیش از آن، به سیاستگذاری و تدوین آییننامههای دقیق نیاز دارد؛ مثلاً، چرا از بین همۀ آثار مهم قزوینی این کتاب انتخاب شده است؛ درحالیکه حافظ صدها بار چاپ شده و میشود.
البته، از چند سال مانده به ۱۴۰۰ ش، اقداماتی از این دست در رشتهها و زمینههای مختلف برای معرفی صد اثر برگزیده آغاز شده که کتاب هم از آن جمله بود؛ حتی مصوبهای در شورای شهر پیشین پایتخت ذیل «تهران ۱۴۰۰» برای معرفی آثار برگزیده در رشتههای گوناگون پیشبینی شد که بنابر نظر من و برخی دیگر، کتاب از میان آنها حذف شد؛ برای نمونه، بهمنظور انتخاب رمانهای صد سال گذشته آیا میتوان از آثار هدایت، چوبک، جمالزاده و بزرگ علوی چشم پوشید؟ و در صورت انتخاب اثری چون بوف کور که به بسیاری از زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است، امکان معرفی آن ازسوی دستگاههای رسمی وجود دارد؟
اما بههرحال، شش جلد حاوی آثار برگزیده در رشتههای گوناگون شهری به همت شهرداری تهران و با مشارکت جمعی از صاحبنظران و همچنین همکاری مؤسسۀ انتشارات علمی ـ فرهنگی، چاپ و ارائه شد که قدر مسلم، خالی از نقص هم نیست؛ همچنین، روزنامههای ایران و همشهری صد شمارۀ ویژه برای کشور و پایتخت در رشتههای مختلف عرضه کردند که در تاریخ مطبوعات ماندنی است.
همۀ این کارها براساس سیاستگذاریهای مشخص و مشارکت گروههای علمی، فرهنگی و هنری و ساختارهای مشورتی برپا شده بود و نام بزرگان آنها در شناسنامۀ آثار به چشم میخورد.
درعینحال، خالی از چالش و تعارض نبود؛ بهطوریکه در برخی از روزنامهها و پستها به تغییرات مدیریتی انجامید. پیش از آن، دربارۀ معرفی بیست رمان برگزیدۀ ادبیات داستانی کاری مشابه ازسوی مرکز ادبیات داستانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام گرفت و هیاتهای کارشناسی با اسامی و سوابق مشخص مسئولیت آن را برعهده گرفتند و اصحاب ادبیات و مطبوعات میدانند چه جنجالی به پا شد و جایزۀ برخی کتابها برای همیشه روی میز باقی ماند.
در معرفی کتاب سال و کتاب سال بینالملی بیش از بیست، سی سال است که ترتیب خاصی برای طبقهبندی کتابها، ضوابط انتخاب و چگونگی تعیین داوران و معرفی آثار به تفکیک تألیف و ترجمه و تصحیح وجود دارد. در معرفی کتاب سال دانشجویی که بیش از دو دهه از عمر آن میگذرد باز هم چنین ضوابطی حاکم است. بههرحال، نخستین قدم برای معرفی صد اثر مکتوب برگزیده در سدۀ گذشته، رسیدن به اجماع قابلقبول ضروری است. برای این کار در مرحلۀ نخست، نیاز به حضور صاحبنظران در چهارچوبی تعریفشده داریم.
یکی از بزرگان که نامش در همین نخستین معرفیها آمده، پیشترها، دربارۀ جایزهای که قرار بود به مناسبتی دیگر به او بدهند، میپرسید: «اصولا اینها که هستند که میخواهند ما را معرفی کنند و چرا من از بین این همه نویسندگان انتخاب شدهام؟». مراسمی از این دست باید پاسخ به این پرسشهای گریز ناپذیر را پیشبینی کرده باشد. باید پرسید آیا این صد اثر برگزیده شامل آثار تأثیرگذار هم میشود یا تنها ارزش علمی آنها مدنظر است. مثلا نثر طوبی چندان شناختهشده نیست و چاپ مناسب امروز ندارد و اگر داشت بیش از این محل توجه واقع میشد، هرچند پاتوق معروف آقای شعرانی همان کتابفروشی علمیۀ اسلامیه در خیابان بوذرجمهری بود که بسیاری از آثار آن بزرگوار را چاپ کرده است.(در همان جلسه آقای معینی از کارشناسان بررسی اثر اذعان کرده که این کتاب جایگاه واقعی خود را به دست نیاورده است)؛
البته، این به ارزشهای نهفتۀ پژوهشی آن آسیبی نمیرساند؛ برعکس آن کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران آیتالله مرتضی مطهری است که از آثار تأثیرگذار همان دوره است؛درحالیکه کتاب عدل الهی ایشان جزو آثار علمی ماندگار اوست که میتوان جزو صد اثر برگزیده با چنان رویکردی به شمار آید؛ اما بسط پنج سخنرانی ایشان که به تدوین کتاب خدمات متقابل اسلام وایران انجامید و تشکیلات شناختهشدۀ انجمن اسلامی مهندسان حامی و پشتوانۀ آن بود و با مقدمهای گویا از مهندس سحابی همراه شد، اثری بسیار خواندنی و تأثیرگذار را در آن سالها رقم زد؛ درحالیکه در چهارچوب معیارهای معمول اینگونه بررسیها نمیگنجد.
همچنین است کتاب غربزدگی جلال آل احمد با آن نثر کوبندۀ ماندگارکه این روزها صدمین سال زادروز وی را پشت سر میگذاریم و آقای محمدحسین دانایی مؤلف کتاب راز حج جلال و خواهرزادۀ او همراه آقای حسین سناپور مؤلف مردی میان دو سنگ آسیا (داستانهای برگزیدۀ جلال آل احمد و نقدشان) و آقای طبیبزاده مؤلف کتاب جلال آلاحمد و معاصرانش در شهر کتاب در همین ایام به بازخوانی متفاوت آثار جلال پرداختند. آقای محمدخانی در آغاز، نکاتی دربارۀ آل احمد گفت و این نشست را مدیریت کرد. غربزدگی اثر علمی برجستهای نیست؛ اما نمیتوان انکار کرد که در روزگار خود، کتابی تأثیرگذار بوده است. نمونۀ دیگر آثار مرحوم دکتر علی شریعتی است که با شمارگانی خیرهکننده مدتها بازار کتاب را تسخیر کرد و در آغاز، جزو کتابهای جلدسفید به شمار میآمد و محبوب دستفروشها و عرضهکنندگان آثار نیمهمخفی بود با همان تایپ ماشینی حسینیۀ ارشاد و بعدها با نام مستعار عرضه شد و نام پدیدآور روی جلد آمد و همچنان بازار را در اختیار داشت.
از همین قبیل است آثا مرحوم ذبیحالله منصوری که کارشناسان کتاب از او بهمنزلۀ یک پدیده یاد کردهاند. همین روزها، یکی از دوستان اهل فضل، که کتابخانهای بزرگ در خانه دارد، از قول لولهکشی که برای تعمیر به منزلش آمده بود، گفت: «کتابخانهای که اثری از ذبیحالله منصوری نداشته باشد، کتابخانه نیست». خوب است گفته شود کتاب قطور دوجلدی خواجه تاجدار بدون احتساب چاپهای غیررسمی، بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شده است. بههرحال، اینگونه آثار با اقبال عمومی روبهرو شده و در ترویج کتابخوانی بسیار مؤثر بوده است. درس«علمالاجتماع»مرحوم دکتر صدیقی، وزیر کشور دکتر محمد مصدق، که شاید حالا مهم تلقی نشود، در زمان خودش تنها منبع موجود در این زمینه بوده است و رشتۀ جامعهشناسی را در ایران پایه نهاد. آیا در انتخابها، توجه به کارکردهای اجتماعی، فرهنگی یا تأسیسی چنین آثاری لازم است؟ در این زمینه باز هم ملاک انتخاب چیست؟ مثلاً کدام یک از آثار شریعتی یا آل احمد یا... ؟
اگر این صد اثر ازنظر ارزشهای پژوهشی مهم است، استناد به آن در کارهای دیگر چقدر است؟ زمانی در وزارت ارشاد، پژوهشی دربارۀ منابع مورد ارجاع در مقالات برگزیده به سرانجام رسید و معلوم شد که آثار معدود مرحوم آقای محمدهادی معرفت بیش از دیگر کتابها مورد استناد در مقالات مذهبی است؛ درحالیکه از نگاه ترویجی بیشک آثار آقای قرائتی رتبۀ نخست را دارد و همۀ اینها در جای خود، ارزشمند است.
آیا در انتخاب این آثار چنین ملاکهایی طرف توجه بوده است؟احتمالا تجربهای که سالها پیش در راهاندازی نشر میراث مکتوب داشتیم به انجام این کار کمک کند در آن روزگار، پس از تعیین حدود و ثغور کار، از صاحبنظران خواستیم، کتابهای مدنظر خود را برای تصحیح و انتشار ارائه کنند؛ سپس با حذف مشترکات، فهرستی آراستیم و آن را در اختیار اهل تحقیق و اصحاب پژوهش نهادیم تا از میان آنها اولویت خود را معلوم کنند؛ سپس با امتیازبندی کتابها، ترتیب تصحیح و انتشار آنها را مشخص کردیم و اینگونه کار آغاز شد. اگر آن مرکز توفیقی دارد که دارد، مدیون همین تدوین آییننامههای درست و نگاههای کارشناسانه و احترام به نظر اصحاب فکر و فرهنگ و توجه به آرای جامعۀ علمی است.
سخنگفتن و تجلیل ما از بزرگان در عین حال که لازم است و دیر هم شده نباید چنان باشد که جوانان فراموش شوند یا گمان کنند که هرگز به آن مراتب دست نخواهند یافت. از سوی دیگر، به کارگزاران یادآور شویم که رشد استعدادها در گرو احترام به اندیشههایشان و تأمین حداقل معیشت و ایجاد امنیت فکری و احترام به مشارکت آنها در ادارۀ امور است.
با همۀ اینها، از ابتکار ارزشمند کتابخانۀ ملی و دبیر پرتلاش این کار، آقای امیرخانی، باید قدردانی کرد. به انجامرساندن چنین کارهایی بیپشتوانه امکانپذیر نیست و متکی به معیارهایی است که خوب است دربارۀ آن نیز اطلاعرسانی شود.
مشاهده خبر در جماران