در گفت و گو با جماران مطرح شد؛
محمدعلی مهتدی، تحلیلگر ارشد مسائل جهان عرب: آمریکا و اسرائیل انتظار طولانی شدن جنگ غزه را نداشتند/ نابودی حماس خط قرمز گروههای مقاومت است/فرسایشی شدن جنگ به ضرر اسرائیل است/ یمنیها فعالترین جبهه علیه اسرائیل شدند/ غزه به زمین سوخته تبدیل نمیشود
محمد علی مهتدی، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل جهان عرب به جماران گفت: در شرایط کنونی تشکیلات خودگردان فلسطین مقبولیت و مشروعیت خود را در میان فلسطینی ها از دست داده است. به فرض محال اگر تصور کنیم که اسرائیل در نتیجه این جنگ، حماس را از بین برده و نوار غزه را به زمین سوخته بدون سکنه تبدیل کرده شاید در آن شرایط بتواند چنین منطقه ای را به محمود عباس تحویل دهد.
سارا معصومی – بیش از دو ماه از آغاز جنگ در غزه می گذرد. رژیم اسرائیل در ای بازه زمانی تنها با توقف جنگ به مدت چند روز محدود موافقت کرد و پس از آن بمباران از هوا و یورش از زمین به باریکه غزه از سر گرفته شد. بیش از پانزده هزار فلسطینی تاکنون جان خود را از دست داده اند و در میان هشدارهای نهادهای بین المللی و تلاش آنتونیو گوترش ، دبیرکل سازمان ملل برای متوقف کردن ماشین جنگی اسرائیل، نه بنیامین نتانیاهو ، نخست وزیر این رژیم با آتش بس موافقت می کند و نه ایالات متحده در سطح بین المللی اجازه می دهد که اهرم فشاری برای وادار کردن این رژیم به توقف جنگ شکل بگیرد. با محمد علی مهتدی، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل جهان عرب درباره آینده غزه و سناریوهای پیش روی این جنگ به گفت و گو نشستیم:
مهم ترین پرسشی که این روزها مطرح است این است که رژیم اسرائیل چه سناریویی برای نوار غزه در نظر دارد. طبیعتا برخی ادعاها را در سطح رسانه ای و برای تاثیرگذاری بر روحیه مردم فلسطین و مشخصا گروه های مقاومت مطرح می کند و در میدان هم به سناریوهای دیگر می اندیشد. شما فکر می کنید سناریو اصلی اسرائیل که آن را هم تامین کننده امنیت خود بداند و هم قابل اجرا و دفاع در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای، چیست؟
از روزهای نخست جنگ غزه که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده به منطقه سفر کرد در حالی که هنوز سرنوشت جنگ مشخص نبود، مسئله آینده غزه را مطرح کردند. بلینکن در سفر به مصر و اردن این درخواست را مطرح کرد که قاهره گذرگاه رفح را باز کند تا ساکنان غزه در بخشی از صحرای سینا موقتا مستقر شوند. برنامه این بود که این وضعیت موقت، اندک اندک به سکوت دائم فلسطینی ها در این منطقه تبدیل شود. مصر و اردن هر دو با این سناریوها برای کوچ اجباری فلسطینی ها مخالفت کردند و حتی اردن ارتش خود را در کرانه رود اردن مستقر کرد تا مانع از اجرایی شدن این سناریو شود. سفر وزیر خارجه آمریکا و درخواست هایی که مطرح کرد نشان دهنده این بود که اسرائیل و آمریکا مطمئن بودند که کار نوار غزه را یکسره و حماس را نابود خواهند کرد و مردم غزه را هم کوچ می دهند.
این احتمال وجود دارد که برخی صحبت هایی هم که درباره آینده غزه از سوی مقام های اسرائیلی و آمریکایی مطرح می شود برای فضاسازی و بازی روانی باشد تا نشان دهند که قدرت کافی برای یکسره کردن کار غزه را دارند.
من فکر می کنم طرف آمریکایی و اسرائیلی این بار هم دچار اشتباه محاسباتی شد. این دو بارها و بارها در تاریخ 75 سال اخیر دچار اشتباه در محاسبه شدند. آنها با محاسبه های کامپیوتری و داده های مادی و امکان های نظامی قادر نیستند عوامل غیرمادی را در محاسبه های خود وارد کنند. بنابراین زمانی که وارد مرحله اجرا می شوند تازه متوجه می شوند که کار با این محاسبه ها قابل اجرا نیست.
معمولا امریکایی ها عادت دارند پلن A,B,C برای خود ترسیم کنند اما در هر کدام از این طرح ها باز هم اشتباه در محاسبه وجود دارد. در مورد غزه زمانی که از آینده غزه صحبت می کردند به این معنا بود که در یک بازه زمانی محدود مثلا ده روزه کار را تمام کنند اما اکنون دو ماه از آغاز جنگ گذشته و نه تنها کار غزه تمام نشده بلکه اسرائیل به هیچکدام از اهداف خود نرسیده و این اهداف را مرتبا تقلیل داده است.
هدف اولیه آنها آزادسازی اسرای نظامی بدون ما به ازا و سپس نابود کردن حماس بود. در این دو ماه مشخص شده که آزاد کردن اسرای نظامی بدون ما به ازا ممکن نیست، حتی اسرائیلی ها تلاش کردند محل نگهداری این افراد را پیدا کنند اما موفق نشدند.
در مورد نابودی حماس نیز مشخص شده که مقاومت اعم از حماس و جهاد اسلامی فعلا ده تا پانزده درصد از امکانات خود را استفاده کرده و همچنان امکان دفاع را دارند، شاید حتی اگر جنگ تا شش ماه هم ادامه پیدا کند آنها می توانند از خود دفاع کرده و ارتش اسرائیل را زمین گیر کنند.
برخی مقامهای آمریکایی به پایگاه خبری «آکسیوس» گفتند که واشنگتن میخواهد از خلاء حاکمیتی و امنیتی در غزه پس از جنگ جلوگیری کند تا از ظهور مجدد حماس ممانعت بشود. فکر می کنید با توجه به اینکه رهبران سیاسی حماس خارج از غزه هستند و نیروهای این گروه عمدتا مردمی بوده اند. جلوگیری از ظهور حماس می تواند معنایی داشته باشد یا اساسا نابودی حماس با عملیات نظامی اسرائیل ممکن است؟
نابود کردن حماس یک هدف غیرممکن است. حتی اگر نشانه هایی از اینکه ممکن است حماس نابود شود به چشم بخورد در اینصورت جبهه های محیط اسرائیل به شدت فعال خواهد شد و این درگیری تبدیل به جنگ منطقه ای می شود.
برای حزب الله لبنان یا ارتش یمن نابود کردن حماس خط قرمز است و اگر نشانه هایی بروز بکند که حماس ممکن است در آستانه اضمحلال قرار بگیرد به طور حتم حزب الله و سایر گروه های مقاومت و جبهه های حمایت از حماس به طور جدی وارد صحنه خواهند شد و جنگ منطقه ای به وجود می آید . هیچکس نمی تواند عواقب جنگ منطقه ای را حدس بزند و حداقل آن است که ضربه شدیدی به منافع آمریکا در منطقه وارد خواهد شد و شاید هم اسرائیل دیگر اسرائیل قبلی نباشد.
حزب الله در حال حاضر از همه امکانات خود استفاده نکرده و عملیاتی که انجام میدهد صرفا در منطقه مرزی و روستاهای جنوب لبنان و شهرک های صهیونیست نشین در شمال اسرائیل است.
الان جبهه یمن بسیار فعال است، آنها باب المندب را می بندند و مانع از عبور کشتی های اسرائیلی در دریای سرخ می شوند. این مسئله ای است که به وجود اسرائیل مربوط می شود چرا که مسیر جایگزین برای اسرائیلی ها بسیار پرهزینه است. یمن هم نشان داده که در این زمینه جدی است و به هیچ عنوان تسلیم تهدید یا تطمیع نمی شود . بنابراین نابود کردن مقاومت در غزه غیرممکن است .
وبگاه نشریه «پالتیکو» گزارش داده که امریکا طرحی را برای غزه پس از جنگ آماده کرده است. طرح دولت بایدن کنترل نهایی غزه توسط تشکیلات خودگردان را پیشبینی میکند. فکر می کنید تشکیلات خودگردان فلسطین از چنین توانایی و مشروعیتی نزد مردم فلسطین برخوردار باشد؟ ما در کرانه باختری هم به شکل روزمره شاهد آزار و اذیت فلسطینی ها بودیم و به سختی می توان از توانایی تشکیلات برای تامین منافع و امنیت مردم فلسطین هم در غزه و هم کرانه سخن گفت و همزمان برخی تشکیلات را پیمانکاری برای اسرائیل می دانند.
تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس از پس از موافقتنامه اسلو عملا برای حفظ امنیت اسرائیل تلاش می کند. تشکیلات خودگردان برنامه هماهنگی امنیتی با اسرائیل برای تامین امنیت این رژیم دارد که هیچ سودی هم برای مردم فلسطین ندارد. از همان زمان مشخص بود که قرار داد اسلو و وعده هایی که به یاسر عرفات در آن زمان دادند سراب بود و اسرائیل هرگز قصد نداشت کرانه باختری و نوار غزه را به تشکیلات خودگردان برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی بسپارد. محمود عباس حتی برای خروج از رام الله هم به مجوز کتبی اسرائیل نیاز دارد.
در ابتدا آنها کرانه باختری را به سه منطقه A,B,C تقسیم کردند. در منطقه A جمعیت فلسطینی حاضر در منطقه شهری را به تشکیلات خودگردان سپردند. منطقه B روستاها بود که در آن هم تشکیلات خودگردان و هم ارتش اشغالگر اسرائیل حضور داشتند. در منطقه C هم شهرک سازی صهیونیست نشین قرار داشت. براساس برنامه ریزی اولیه قرار بود در مدت زمان پنج سال منطقه B به منطقه A ملحق شده و برهمین اساس منطقه C هم به منطقه B ملحق شود و در نتیجه کل کرانه باختری در اختیار تشکیلات خودگردان قرار بگیرد. با گذر زمان مشخص شد که این طرح، فریبی بیش نبود.
از آنجا که در آن زمان مردم شهرهای کرانه باختری با ارتش اشغالگر روبرو بودند و فضای انتفاضه حاکم بود ، بنابراین اسرائیل خواست به جای آنکه ارتش خود را روبه روی مردم فلسطین قرار بدهد، نیروهای تشکیلات خودگردان در مقابل مردم فلسطین باشند چرا که فلسطینی ها به سمت آنها سنگ پرتاب نمی کردند یا با آنها درگیر نمی شدند.
تا امروز هم آن طرح الحاق منطقه به منطقه و واگذاری کل آن به تشکیلات خودگردان فلسطین پیش نرفته و اسرائیلی ها همچنان از تشکیلات خودگردان برای کنترل مردم فلسطینی و ممانعت از شکل گیری انتفاضه دیگری استفاده می کنند.
در این سالها بارها از محمود عباس خواسته شده که هماهنگی امنیتی با رژیم اسرائیل را که یک ننگ برای مردم فلسطین است متوقف کند اما محمود عباس برای پرداخت حقوق کارمندان و نیروهای امنیتی در کرانه باختری به اسرائیل وابسته است لذا نمی تواند خلاف میل آنها عمل کند.
در شرایط کنونی تشکیلات خودگردان فلسطین مقبولیت و مشروعیت خود را در میان فلسطینی ها از دست داده است. به فرض محال اگر تصور کنیم که اسرائیل در نتیجه این جنگ، حماس را از بین برده و نوار غزه را به زمین سوخته بدون سکنه تبدیل کرده شاید در آن شرایط بتواند چنین منطقه ای را به محمود عباس تحویل دهد. اما اینکه نوار غزه تبدیل به سرزمین سوخته شود از محالات است. همین امروز که بیش از دو ماه از آغاز جنگ غزه گذشته، اسرائیل شمال نوار غزه را با خاک یکسان کرده اما همچنان مقاومت در آنجا حضور دارد. در جریان توقف چند روزه جنگ مردم از جنوب به شمال بازگشتند.
نکته دیگر این است که محمود عباس هم مسن و بیمار است و هر لحظه احتمال دارد که با مرگ او سناریوی دیگری پیش بیاید. پس از محمود عباس هم اسرائیل باید گزینه دیگری را که حرف شنوی داشته باشد انتخاب کند. قوی ترین گزینه محمد دحلان است که در حال حاضر در امارات زندگی می کند. او هم از مزدوران اسرائیل است و جایگاهی در میان مردم فلسطین ندارد. بنابراین مسائل پیچیده است اما فکر می کنم که سپردن نوار غزه به تشکیلات خودگردان فلسطین صرفا یک پیشنهاد بر روی کاغذ است و شانس عملیاتی شدن را ندارد.
اشاره کردید که جبهه مقاومت یمن فعلا قویترین جبهه در مقابل اسرائیل است. مقام های آمریکایی پس از چند عملیات انصارالله در دریای سرخ از مشخص شدن چند هدف برای حمله به انصارالله نام برده اند. فکر می کنید فرسایشی شدن جنگ خطر گسترش دامنه آن را هم بیشتر می کند یا خیر؟
تهدید یمن به بمباران بی اثر است چرا که آنها 9 سال بمباران مختلف را از زمین، هوا و دریا تجربه کردند و همچنان قدرت خود را حفظ کردند. در یمن هدفی برای بمباران وجود ندارد و هر هدفی که وجود داشته در نه سال جنگ عربستان و هم پیمان های این کشور نابود شده است.
نکته مهم دیگر این است که اسرائیل توان یک جنگ طولانی را ندارد. از سال 1948 تاکنون همه جنگ ها، جنگ های سریع بوده و شاید طولانی ترین جنگ در لبنان در سال 2006 بود که اسرائیلی ها گمان می کردند حداکثر در یک هفته جمع خواهد شد و نشد. تزیپی لیونی آن زمان در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که ما تصور نمی کردیم این جنگ بیش از پنج روز طول بکشد اما 33 روز طول کشید . در نهایت اسرائیل مجبور به خروج از لبنان و پذیرش قطعنامه 1971 شد.
اسرائیل پیش از این به نوار غزه هم حملات بسیاری داشته و حتی با بمب های فسفری به این منطقه حمله کرده است و طولانی ترین جنگ 22 روزه بوده است اما اکنون بیش از دو ماه از جنگ گذشته است.
اسرائیل در حال حاضر در داخل با بحران های متعدد روبرو شده است. شهرک های جنوبی و شمالی هم مرز با غزه و لبنان تخلیه شده و ساکنان به نقاط مرکزی نقل مکان کرده اند. یک سوم سکنه اسرائیل در مناطق مرکزی و دور از مرزها در چادرها زندگی می کنند . این افراد به رفاه و آرامش عادت کرده اند ، امنیت برای آنها در درجه اول است و نمی توانند این وضعیت را برای دراز مدت تحمل کنند. از سوی دیگر براساس برخی آمارها تاکنون حدود 300 هزار نفر از دوتابعیتی ها از اسرائیل گریخته اند.
فضای داخلی اسرائیل طولانی شدن جنگ را نمی پذیرد و پس از بحران های سیاسی که اسرائیل اکنون درگیر آن است باید انتظار بحران های شدید اقتصادی را هم داشت و این تهدید وجودی از داخل برای اسرائیل است. تطویل و فرسایشی شدن جنگ به زیان اسرائیل است و نتیجه مثبتی برای اسرائیل نخواهد داشت.
مشاهده خبر در جماران