اسکات ریتر، بازرس پیشین تسلیحاتی سازمان ملل: سخنرانی سیدحسن نصرالله در تاریخ مناقشه اسرائیل - فلسطین ثبت شد/ همه باید از رهبر حزب الله لبنان قدردانی کنیم
هنگامی که تاریخ درگیری حماس و اسرائیل نوشته شد، مطمئن باشید که سخنرانی حسن نصرالله به عنوان یکی از لحظات حساس در شکل دادن به مناقشه ثبت خواهد شدو این سخنرانی از تبدیل شدن درگیری به یک جنگ گسترده جلوگیری کرد و در عوض اجازه داد تا بازیگران درگیر مختلف بر روی مسائل جزئی تر اما مسلماً پیچیدهتر مانند تبادل اسرا، کاهش فشار بر فلسطینی ها در مسجد الاقصی و تشکیل دولت فلسطین تمرکز کنند.
بازرس پیشین تسلیحاتی سازمان ملل سخنرانی سید حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان را «نبوغ آمیز و شایان ثبت در تاریخ» می داند و می گوید: جهان باید سپاسگزار این مرد باشد. گرد و خاکها که خوابید و خِرَد جای احساسات را گرفت، همه خواهند گفت کسی که زمان خرید تا این بحران به پایان برسد، حسن نصرالله بود.
به گزارش جماران، به گفته اسکات ریتر، نصرالله با کوتاه آمدن به آمریکا کمک کرد تا اهرم فشار بر اسرائیل را حفظ کند.
اسکات ریتر می گوید، اکنون در کنگره آمریکا سر و صدا به پا خواسته که «دیگر بس است! اسرائیل باید از غزه بیرون برود». موضع گیری حسن نصرالله به قوت گرفتن این صداها کمک کرد.
به گزارش جماران، اسکات ریتر در نوشتار دیگری که «آر.تی» آن را منتشر کرده، تحلیل کرده که موضع گیری های رهبر حزب الله لبنان به علاوه آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده نشان می دهد که این دو نفر متوجه وخیم شدن اوضاع در منطقه و البته فرامنطقه هستند و هر دو تلاش می کنند حجم تنش را کاهش دهند:
سخنرانیها و موضع گیری های همزمان حسن نصرالله و آنتونی بلینکن نشان میدهد که هر دو متوجه وخامت اوضاع در خاورمیانه هستند. سید حسن نصرالله رهبر حزبالله لبنان سخنرانی مورد انتظاری را ارائه کرد که در آن رویکرد این سازمان در قبال درگیریهای جاری بین حماس و اسرائیل در غزه را تشریح کرد. همزمان با سخنرانی نصرالله، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده در گفت و گو با خبرنگاران درباره درگیری غزه و بحران انسانی ناشی از آن که گریبانگیر فلسطینیها شده است، صحبت کرده و به پرسش هایی پاسخ داد.
در آستانه سخنرانی نصرالله، حزبالله چندین ویدئو منتشر کرده بود که نشان میداد چیز مهمی از سخنرانی او بیرون خواهد آمد. بسیاری از ناظران، خشمگین از کشتار مداوم غیرنظامیان بیگناه فلسطینی - که بسیاری از آنها کودک هستند - از طریق بمباران بی رویه غزه توسط نیروی هوایی اسرائیل، بر این باور بودند که این لحظه ای است که نصرالله قدرت مقاومت حزب الله را آزاد می کند و از اسرائیل که برای مدت طولانی خارج از چارچوب قوانین بین المللی عمل کرده، انتقام می گیرد. ناظران دیگر معتقد بودند که نصرالله در چنین مسیری قدم برنمی دارد و کاری برای مردم فلسطین که در این درگیری به جبهه دوم نیاز دارند، انجام نخواهد داد.
از سوی دیگر، سخنان وزیر خارجه آمریکا هم از پیش آماده نشده بود، بلکه محصول جانبی مداخله دیپلماتیک آمریکا بود که برای جلوگیری از هرگونه اقدام احتمالی حزب الله طراحی شده بود. این واقعیت که بلینکن و نصرالله سخنان خود را به طور همزمان بیان کردند تصادفی نبود - بلینکن به وضوح به دنبال منحرف کردن توجه ها از سخنرانی رهبر حزب الله لبنان بود.
اما پیامهای همزمان نشاندهنده چیز دیگری نیز بود؛ هیچکدام از دو طرف از محتوای سخنان دیگری خبر نداشته که بخواهد سخنان خود را با آن تنظیم کند. بنابراین، می توان گفت که هر دو طرف در یک تئاتر از قبل حساب شده بازی کردند. در ظاهر، لحن و محتوای این سخنرانی ها از دو رقیب در این درگیری با هم متفاوت به نظر می رسد. نصرالله گفت که اهداف حزبالله «توقف تجاوز» به غزه و اطمینان از اینکه حماس «به پیروزی» علیه اسرائیل دست مییابد، بوده و برای کمک به این امر، نیروهایش بخشی از نیروهای اسرائیلی را در درگیریها در مرز لبنان گرفتار کرده اند. بلینکن به نوبه خود، هم به حزب الله و هم به ایران را نسبت به سوء استفاده از موقعیت و گشودن جبهه دوم هشدار داد.
اگر عمیقتر نگاه کنید، واقعیت این است که هم نصرالله و هم بلینکن به طور فعال به دنبال اجتناب از تشدید درگیری حماس و اسرائیل بودند، نه با عقبنشینی از مواضع قویشان، بلکه با اجرای یک فرآیند با دقت برنامه ریزی شده مدیریت تشدید تنش. هر دو نفر در موضع گیری های خود فرصتی را برای ابراز احساسات درباره درگیری در غزه ایجاد کردند تا راه های کافی برای کاهش فشار را بیابند و همزمان از تشدید خشونت و یا گسترش جغرافیایی منطقه درگیری اجتناب کنند.
به طور خلاصه، هم ایالات متحده و هم حزبالله مدلی از مدیریت مناقشه را بهعنوان «نردبان تشدید» اجرا میکنند. در حالی که این واقعیت ممکن است برای کسانی در هر دو طرف این درگیری که به دنبال یک پیروزی قاطع و یک طرفه هستند ناامید کننده باشد، اما این تنها مسیر مسئولانه ای است که می توان برای جلوگیری از تبدیل یک درگیری محلی به یک جنگ منطقه ای - که می تواند پیامدهای جهانی داشته باشد- طی کرد. .
فرآیند «نردبان تشدید» بر نحوه تشدید و تنش زدایی طرفین درگیر در برابر رقبا تمرکز می کند و این اقدامات را با سطوح مختلف تشدید اندازه گیری می کند، که معادل پله های روی نردبان مورد استفاده برای تجسم مدل است. با ارزیابی مسیر صعودی یا نزولی احتمالی تشدید تنش در هر سطح، بر اساس اقدامات هر یک از طرفین و نتایج آنها، این مدل به شرکت کنندگان کمک می کند تا نتایج قابل قبول را پیش بینی و به این ترتیب، سناریوهای آینده را ترسیم کنند. محبوبترین عبارت نردبان تشدید، چیزی است که به عنوان «تشدید خطی» شناخته میشود، که در آن یک خط متوالی از اقدامات از پایینترین به بالاترین ترسیم میشود و رابطه بین دو قدرت رقیب بر این اساس ارزیابی میشود.
تشدید خطی به عنوان یک مدل در صورتی کار می کند که فقط دو شرکت کننده در بحران مورد نظر وجود داشته باشد. مشکل درگیریهای غزه این است که طرفهای زیادی در درگیری وجود دارند که همگی اهداف و مقاصد متفاوتی دارند.
به این ترتیب، مدل تشدید تنش که بیشترین کاربرد را در این سناریو دارد، همان چیزی است که به عنوان «تشدید افقی» شناخته می شود، که در آن در یک بردار تشدید تنش مشخص، بازیگران مختلف را می توان بر اساس اهداف و مقاصد مربوطه آنها تفکیک کرد. در این روش به مجموعه ای فرعی از محاسبات پلکانی مقایسه ای فرصت ظهور و بروز داده می شود که به نوبه خود می تواند در معرض عواملی باشد که بر تشدید، کاهش تنش و غیره تأثیر می گذارد.
به عنوان مثال، می توان از یک مدل «تشدید افقی» صحبت کرد، که در آن مسیر ایالات متحده/ اسرائیل در برابر مسیر حماس/ حزب الله جفت می شود. با این حال، مسیر آمریکا/ اسرائیل نیز در مقابل یکدیگر قرار دارد، زیرا ایالات متحده و اسرائیل بر سر گزینه های آتش بس، تامین کمک های بشردوستانه و تاکتیک های نظامی خاص با هم اختلاف دارند. همین امر در مورد حماس/ حزبالله نیز صدق میکند، جایی که ممکن است اهداف فلسطینی حماس با آرمانهای منطقهای حزبالله در تضاد باشد. علاوه بر این، اقدامات خاص ایالات متحده و اسرائیل، در هنگام رقابت، میتواند بر محاسبات تشدید تنشهای حماس و حزبالله تأثیر متفاوتی بگذارد و باعث شود که این دو مسیر تعادل خود را با تشدید تنش از سوی یکی از طرفها در زمانی که طرف دیگر به دنبال حفظ و/یا کاهش آن است، از دست بدهند.
مدل تشدید افقی زمانی پیچیدهتر میشود که مسیرهای دیگری مانند سازمان ملل، جامعه بینالمللی، ایران، یمن و شبهنظامیان شیعه عراق و سوریه درگیر ماجرا شوند. در چنین شرایطی، مدل تشدید افقی به طرز وحشتناکی پیچیده میشود، و همه طرفها را ملزم میکند که از منافع رقابتی سایر افراد درگیر آگاه باشند و درک درستی از پیچیدگیهای مرتبط با هر جنبه از روابط علت و معلولی درگیر ایجاد کنند.
هنگام رمزگشایی از سخنرانی های ارائه شده توسط بلینکن و نصرالله، ناظر معمولی ممکن است مجبور شود به شدت از محتوای نه چندان قاطع ارائه شده انتقاد کند. اما تجزیه و تحلیل دقیق زبان مورد استفاده هر دو نفر نشان میدهد که هر یک به روش خود، از پیچیدگی مسائل موجود و نیاز مطلق به مدیریت فشارهای ناشی از احساسات همه طرفهای درگیر که به راحتی می تواند درگیری موجود را به یک جنگ منطقه ای تبدیل کند، آگاه است.
نمی توان از این واقعیت فرار کرد که در نهایت راه حلی وجود ندارد که برای همه طرف ها رضایت بخش باشد. اسرائیل به دنبال نابودی حماس به عنوان یک نهاد نظامی و سیاسی است. حماس به دنبال ایجاد سرزمین فلسطینی است . این دو دیدگاه با یکدیگر ناسازگار هستند. هر دو طرف به دنبال دستکاری نردبان تشدید به نحوی خواهند بود که به بهترین نحو نتیجه مورد نظر خود را به دست آورند. نکته کلیدی برای طرف های دیگر این درگیری این است که چگونه شکست یا پیروزی را مدیریت کنند.
پس از درخواست آمریکا برای توقف کمکهای بشردوستانه، اسرائیل اعلام کرد به بمباران غزه ادامه می دهد. این جنبه از روند مدیریت تشدید تنش است که حماس در آن مزیت دارد. همانطور که نصرالله بارها در سخنرانی خود خاطرنشان کرد، مهمترین جنبه مقاومت ضد اسرائیلی توانایی آن برای استقامت است. اسرائیل خود را در وضعیتی غیرقابل دفاع میبیند، جایی که روشهای سیاسی و نظامی اتخاذ شده توسط حامیانش رد میشوند. اصطکاک بین مواضع ایالات متحده و اسرائیل در سخنرانی بلینکن مشهود بود. این اصطکاک تنها در صورتی افزایش خواهد یافت که درگیری بین اسرائیل و حماس در مسیر فعلی خود حفظ شود. تنها شانسی که اسرائیل برای شکستن این پارادایم دارد این است که مناقشه تشدید و آمریکا مجبور شود مدل حل مناقشه خود را با نگرانیهای ژئوپلیتیک بزرگتری مانند جنگ با ایران ارزیابی کند. بلینکن روشن کرده است که دولت بایدن به دنبال چنین نتیجه ای نیست. البته حسن نصرالله هم چنین نتیجه ای را نمی خواهد.
کلیت سخنان نصرالله و پیچیدگی استدلال او را با توجه به شرایطی که توضیح داده شد باید درک کرد. هیچ جنبه ای از درگیری اسرائیل و حماس وجود ندارد که در سخنرانی او مورد بررسی یا اشاره قرار نگرفته باشد. علاوه بر این، او نه تنها هر یک از این موضوعات را به صورت جداگانه مورد بحث قرار داد، بلکه در رابطه با نحوه ارتباط کلی آنها نیز بحث کرد. سخنرانی نصرالله تجسم چگونگی مدیریت یک مدل تشدید افقی پیچیده و دستیابی به یک نتیجه مطلوب بود.
شک نکنیم که حماس در مسیر پیروزی قرار دارد، هرچند نه آن پیروزی که یک ناظر معمولی می تواند به عنوان هدف نهایی خود تصور کند. هنگامی که تاریخ درگیری حماس و اسرائیل نوشته شد، مطمئن باشید که سخنرانی حسن نصرالله به عنوان یکی از لحظات حساس در شکل دادن به مناقشه ثبت خواهد شد و این سخنرانی از تبدیل شدن درگیری به یک جنگ گسترده جلوگیری کرد و در عوض اجازه داد تا بازیگران درگیر مختلف بر روی مسائل جزئی تر، اما مسلماً پیچیدهتر مانند تبادل اسرا، کاهش فشار بر فلسطینی ها در مسجد الاقصی و تشکیل دولت فلسطین تمرکز کنند. این اهداف محدود، و نه نابودی اسرائیل، نتایج محتمل این درگیری هستند. برای این همه ما می توانیم از حسن نصرالله تشکر کنیم، مردی که می داند چگونه پیچیدگی های مدل تشدید افقی را به طور موثر مدیریت کند.
مشاهده خبر در جماران