کدخبر: ۱۶۱۲۱۵۳ تاریخ انتشار:

چه شد که رژیم اشغالگر قدس پای میز مذاکره نشست؟/هشدار امام دراین باره چه بود؟

به ناحق که باشی حتی یک ضربه هم می تواند آرامشت را بر هم زند. فضا را امنیتی می کنی و به هر سوراخ سرک می کشی. رفتاری که صهیونیست ها سال هاست که دچارش هستند. آنها حتی گاهی از سایه خود هم واهمه دارند. انتفاضه که بلند شد به دست و پا افتادند و بنای مذاکره به سرشان زد.

به گزارش خبرنگار جماران، شنبه بود، صهیونیست ها در خواب راحت، صدای انفجارهای پیاپی پریشان احوالشان کرد. همیشه زده بودند و در رفته بودند اما این بار قصه عوض شده بود. حماس ضرب شستی نشان داد و کاری کرد کارستان. اسمش را هم گذاشت "طوفان الاقصی". همین تهاجم مظلومانه ما را بر آن داشت تا مروری داشته باشیم بر سرزمین فلسطین که جایگاه پیامبران الهی است. ‌‌در مقاله اول، مروری داشتیم بر اوضاع و احوال بیت المقدس پیش از ظهور اسلام، مقاله دوم توضیح کوتاهی بود درباره بیت المقدس بعد از بعثت رسول اکرم(ص)، مقاله سوم به بیت المقدس در قرن بیستم اختصاص داشت. پیمان کمپ دیوید را در مقاله چهارم جای دادیم و شکل گیری حماس، موضوع مقاله پنجم بود. در ششمین مطلب به حمله های رژیم صهیونیستی به فلسطینی ها در لبنان پرداختیم. هفتمین مقاله حول و حوش شکل گیری انتفاضه پیش رفت و در هشتمین آن به ویژگی های مشترک میان انقلاب اسلامی و انتفاضه اشاره شد. حال در این مطلب به خطر به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس اشاره می شود:

 

سازش غزه، اریحا‌

‌‌وقوع انتفاضه روزنه امیدی برای فلسطینیان آواره به وجود آورد و موجب شد تا اسرائیل‌‎ ‎‌خطر را جدی احساس کند، لذا ترس از تداوم انتفاضه، دولت اشغالگر را منفعل و‌‎ ‎‌آماده سازش کرد. با آنکه اسرائیل در تمامی مقاطع و مراحل گذشته سرسختانه در برابر‌‎ ‎‌همه قطعنامه ها و طرح هایی که هر چند محدود، حقوق و امتیازاتی برای فلسطینیان قائل‌‎ ‎‌می شد ایستادگی می کرد. و امتناع از پذیرش قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت و‌‎ ‎‌طرح صلح ریگان و نظایر آن از نشانه های بارز این مواضع امتناعی است و اصولاً‌‎ ‎‌خودداری اسرائیلی ها از پذیرش هرگونه راه حل سیاسی به این دلیل بود که آنان اساساً‌‎ ‎‌ملتی به نام فلسطین را فاقد هویت تاریخی می دانستند ولی سرانجام وحشت امریکا و‌‎ ‎‌اسرائیل از انتفاضه آنان را مجبور به تن دادن به مذاکره با ساف کرد. فروپاشی اتحاد‌‎ ‎‌شوروی و تک قطبی شدن نظام بین المللی نیز ایجاب می کرد که امریکایی ها هر چه‌‎ ‎‌سریعتر کانون های بحران را بویژه در خاورمیانه که منبع خطرات جهانی است مهار و‌‎ ‎‌خاموش کنند تا زمینۀ نفوذ اروپا، ژاپن و حتی اسلامگرایی را از میان بردارند و با در‌‎ ‎‌دست گرفتن ابتکار صلح خاورمیانه و پایان دادن به کانون های بحران، راه برقراری نظم‌‎ ‎‌نوین جهانی و تثبیت سلطۀ جهانی امریکا را هموار کنند.‌

 

جناح سازشکار فلسطینی نیز با این تصور که انتفاضه برگ برنده ای در دست آنها‌‎ ‎‌برای چانه زنی در مذاکرات و امتیاز گرفتن هر چه بیشتر است، انتفاضه را فرصتی برای‌‎ ‎‌مذاکره از موضع قدرت تلقی کرده و به میوه چینی از آن پرداخت.‌

در نهم سپتامبر 1993 یاسر عرفات با عنوان رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین طی‌‎ ‎‌نامه ای به اسحاق رابین موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته و ساف را متعهد به‌‎ ‎‌اعلامیه اصول کلی (توافقنامه) و نیز قطعنامه های شماره 242 و 338 شورای امنیت (که‌‎ ‎‌اصل وجود رژیم اشغالگر را به رسمیت شناخته و خواستار بازگشت به مرزهای پیش از‌‎ ‎‌1968 شده اند) اعلام کرد و آن بخش از مفاد منشور فلسطین را که منکر حق وجود‌‎ ‎‌اسرائیل است ملغی کرد. اسحاق رابین نیز متقابلاً در همان تاریخ طی نامه ای، سازمان‌‎ ‎‌آزادیبخش فلسطین را به عنوان نمایندۀ مردم فلسطین به رسمیت شناخته و تصویب آغاز‌‎ ‎‌مذاکره با آن را در دولت اسرائیل اعلام کرد. یاسر عرفات و رابین طی مذاکراتی،‌‎ ‎‌پیش نویس هفده ماده ای توافق را امضا کردند که طی آن یک قدرت خودمختار فلسطینی‌‎ ‎‌در کرانۀ باختری و منطقۀ غزه به وجود خواهد آمد.‌

‌‌ 

از اهداف تن دادن امریکا و اسرائیل به این توافق، ایجاد شکاف میان فلسطینیان و‌‎ ‎‌خاموش کردن شعله های انتفاضه به دست خود آنان بود. از نتایج این توافق نیز هموار‌‎ ‎‌شدن راه و برداشته شدن موانع به رسمیت شناختن اسرائیل توسط دولتهای عربی است‌‎ ‎‌که اسرائیل را به پایگاهی مشروع و قانونی در منطقه تبدیل می سازد. این توافق هر‌‎ ‎‌چندنوعی عقب نشینی محدود اسرائیل از مواضع امتناعی قبلی است که به دلیل نگرانی‌‎ ‎‌جدی از خطر انتفاضه حاصل شد ولی مطمئناً با اهداف بلند مبارزه ملت مسلمان‌‎ ‎‌فلسطین فاصله جدی داشت. رسمیت اسرائیل منشأ فجایعی برای آیندۀ‌‎ ‎‌خاورمیانه و مسلمین بود که گناه آن فقط متوجه ساف و عرفات نبود، هنگامی که از‌‎ ‎‌دیدگاهی وسیعتر به مسأله توافق بنگریم و از منظر امام خمینی به داوری بنشینیم، گناه‌‎ ‎این فاجعه بر عهدۀ همۀ دولت های اسلامی نیز هست و همۀ آنان در به وجود آوردن این‌‎ ‎‌شرایط ذلت بار شریک بوده اند.‌ (فلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)؛ ص 238-239)

 

ا‌مام خمینی(س) به آثار سوء به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس اشاره و چنین فرمودند:

"شما ملاحظه کنید که چقدر اسفبار است این مطلب که اسرائیل در‌‎ ‎‌محضر این دولت های ـ به اصطلاح ـ اسلامی آنقدر به این زن و بچه و‌‎ ‎‌پیر و بزرگ لبنان صدمه وارد آورد. آنقدر افراد را کشت و آنقدر‌ ‌‌افراد را آواره کرد. و الآن هم در آنجا مشغول به فعالیت است.‌‎ ‎‌چقدر اسفبار است که در محضر اینها، این کار شده است و‌‎ ‎‌مع ذلک، الآن دنبال این هستند که آن توطئه هایی که امریکا دارد‌‎ ‎‌درست می کند، طرح هایی که امریکا می دهد، که همه طرحهاشان‌‎ ‎‌بر ضد خلق است و بر ضد اسلام است، اینها در صدد هستند که‌‎ ‎‌پیشنهادهایی که قبلاً کردند مثل «کمپ دیوید» و بعدش شبیه او را‌‎ ‎‌درست کردند و همه اینها متفق بر این هستند که اسرائیلی که‌‎ ‎‌اینقدر جنایتکار است، حالا مسلمان ها بشناسند به اسم یک دولت‌‎ ‎‌ـ مثلاً ـ مستقل متعهد. این چقدر برای انسان دردناک است. و من‌‎ ‎‌الآن را عرض می کنم که اگر این دولت هایی که در خلیج فارس و‌‎ ‎‌اطراف خلیج فارس و در جاهای دیگر هستند، اینها یک همچو‌‎ ‎‌امری را تصویب کنند و مثل طرح امریکا یا طرح بعد از او، که طرح‌‎ ‎‌شده است، اینها ‌‌[‌‌را‌‌]‌‌ تصویب کنند و اسرائیل را شناسایی کنند،‌‎ ‎‌ملت ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و اسلام و خدای تبارک و‌‎ ‎‌تعالی از آنها نخواهد گذشت. و بترسند از آن روزی که این ملت‌‎ ‎‌احساس بکند؛ این ارتش، این سپاه پاسداران احساس بکنند که‌‎ ‎‌تکلیف دارند که این اشخاصی که «کمپ دیوید» را یا شبیه او را‌‎ ‎‌برای استقلال و برای شناسایی اسرائیل تصویب کردند، تکلیف‌‎ ‎‌شرعی برایشان یک وقت حاصل بشود که اینها باید تأدیب بشوند.‌" (14شهریور 61)

 

‌‌  

مشاهده خبر در جماران