کدخبر: ۱۶۱۱۹۶۳ تاریخ انتشار:

در گفت و گو با جماران؛

محمود شوری، معاون اندیشکده ایران و اوراسیا: دیپلماسی از معدود ابزارهای بازیگری ایران در قفقاز است/ نباید امید داشت که رفتار بازیگران منطقه‌ای بدون تغییر باقی بماند

محمود شوری، معاون اندیشکده ایران و اوراسیا (ایراس) و کارشناس مسائل اوراسیا می‌گوید ایران ابزارهای محدودی برای بازیگری در منطقه قفقاز دارد و امید بستن به این که کشورهای ترکیه و آذربایجان در آینده نیز مثل امروز رفتار می‌کنند اقدام صحیحی نیست.

پایگاه خبری جماران: محمود شوری، معاون اندیشکده ایران و اوراسیا (ایراس) و کارشناس مسائل اوراسیا می‌گوید ایران ابزارهای محدودی برای بازیگری در منطقه قفقاز دارد و امید بستن به این که کشورهای ترکیه و آذربایجان در آینده نیز مثل امروز رفتار می‌کنند اقدام صحیحی نیست. به باور او با توجه به بحران‌های جهانی و همچنین تهدید نشدن منافع کشورهای اروپایی و آمریکا در منطقه قفقاز، این کشورها تمایل زیادی برای درگیر شدن در این بحران ندارند.

این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

 

چرا ایران طی ۳۰ سال گذشته در تحولات قفقاز فعال نبود و کنشگری منتج به نتیجه نداشت؟

‌دولت‌ها سیاست خارجی خود را بر اساس ابزارها و اهرم‌هایی که در اختیار دارند تنظیم می‌کنند. جمهوری اسلامی ایران در منطقه قفقاز از ابتدا اهرم‌های محدودی برای بازیگری داشت و بخشی از این اهرم‌های محدود هم به تدریج به دلیل رقابت‌های منطقه‌ای از دست رفت و باعث شد تا عملا ما طی سه دهه گذشته شاهد کاهش تأثیرگذاری ایران در مسأله قفقاز باشیم.

در یک دوره‌ای تصور بر این بود که به هر حال ما به لحاظ فرهنگی، تاریخی و مذهبی ابزارهایی را برای بازیگری در منطقه قفقاز در اختیار داریم اما به سرعت مشخص شد با توجه به تحولات منطقه در دوره اتحاد جماهیر شوروی، این ابزارها چندان قدرتمند نیستند. رقابت‌های منطقه‌ای و فشار قدرت‌های غربی نیز باعث شد ما در معادلات اقتصادی منطقه هم اثر زیادی نداشته باشیم و توافق‌های نفت و گازی که در منطقه منعقد شد و به ایران اجازه ندادند در این قراردادها حضور داشته باشد، به روشنی گویای این امر است.

از سوی دیگر، اهداف و منافع قدرت‌های منطقه‌ای عملا به گونه‌ای بود که هماهنگی و همخوانی زیادی با اهداف و منافع ما نداشت. ترجیح قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای این بود که ایران فرصتی برای بازیگری در قفقاز نداشته باشد.

در حال حاضر نیز ما به دلیل از دست رفتن اهرم‌های محدود در منطقه، فضا و ابزارهای بسیار محدودی برای نقش‌آفرینی داریم. دیپلماسی یکی از این ابزارهاست و باید حتما به آن توجه ویژه شود، اما باید این واقعیت را پذیرفت که دیپلماسی ظرفیت محدودی برای اثرگذاری بر روندهای منطقه‌ای دارد. اختلافات قومی، مسائل اقتصادی و تقابل نظامی موضوعاتی نیستند که بتوان با دیپلماسی تأثیرگذاری ویژه‌ای داشت.

موضوع جنگ اوکراین و دردسرهایی که این جنگ برای روسیه به وجود آورده تا چه اندازه بر تحولات قفقاز تأثیرگذار است؟

با انتقال بخشی از منابع و تمرکز روسیه به سمت اوکراین، شاهد کاهش سطح بازیگری روسیه در منطقه قفقاز بودیم؛ اما من معتقدم حتی اگر بحث اوکراین هم به وجود نمی‌آمد، روند تضعیف قدرت روسیه در منطقه آغاز شده بود و همچنان هم این روند ادامه دارد. زمانی که در سال 2018 پاشینیان به قدرت رسید، شرایط برای روسیه دگرگون شد و امکان بازیگری روسیه در ارمنستان محدود شد. با توجه به این که پیش از این ماجرا نیز بازیگری روسیه در آذربایجان محدود شده بود و در گرجستان هم عملا از سال 2008 به این سو روسیه ظرفیتی برای تأثیرگذاری سیاسی نداشت، حتی اگر بحث اوکراین هم در میان نبود، روند ماجرا نشانگر تضعیف موقعیت روسیه بود. حتما مسأله اوکراین هم این روند را تسریع کرده است.

شما به مشکلات سیاسی میان ارمنستان و روسیه اشاره کردید. این مشکلات تا چه اندازه جدی است و آیا همین مشکلات باعث کاهش حمایت روسیه از ارمنستان و بر هم خوردن توازن نظامی در منطقه شد؟

ارمنستانی‌ها انتظاراتی از روسیه داشتند که مسکو توان و ظرفیت برآورده‌سازی این انتظارات را نداشت. اولین خواسته ارمنی‌ها، تضمین امنیت ارمنستان و سرزمین‌هایی بود که ارامنه اشغال کرده بودند. این در حالی بود که روابط روسیه و آذربایجان هم به گونه‌ای بود که روس‌ها مایل نبودند در موضوع قره‌باغ حمایت صریح و مستقیمی از ارمنستان داشته باشند.

سیاست روسیه این بود که ارمنستان در مصالحه‌ای این سرزمین‌های اشغالی را به آذربایجان واگذار کند و در ازای آن تضمین‌هایی در خصوص ارامنه قره‌باغ دریافت کند، اما ارمنستانی‌ها چندان با این مسأله موافق نبودند.

واقعیت این است که انتظار ارامنه از روسیه انتظاری نبود که روسیه بتواند به آن پاسخ دهد و همین مسأله موجب آغاز روند واگرایی میان ارمنستان و روسیه در حوزه‌های امنیتی و نظامی بود. در بحث اقتصادی نیز ارامنه انتظار داشتند از طریق همکاری با روسیه و حضور در اتحادیه اقتصادی اوراسیا مشکلات اقتصادی‌شان رفع شود، اما با توجه به ظرفیت محدود اتحادیه اقتصادی اوراسیا چنین اتفاقی رخ نداد. به همین دلیل نیز ارمنستانی‌ها تلاش کردند تا راه‌هایی به جز همکاری با روسیه را برای حل مشکلاتشان پیدا کنند و گرایش به بازیگران فرامنطقه‌ای از جمله این راه‌ها بود.

بحران‌های جهانی مانند جنگ غزه یا جنگ اوکراین می‌تواند دست بازیگران فرامنطقه‌ای مثل فرانسه یا آمریکا را برای اثرگذاری در مناقشه قفقاز ببندد؟

در ارتباط با کشورهای اروپایی و آمریکا باید توجه کرد که آن‌ها خیلی نیازی به تلاش بیشتر برای اثرگذاری در منطقه نمی‌بینند. آمریکا و اروپا هم از وضعیت قبل از جنگ 2020 بهره‌برداری لازم را انجام می‌دادند و هم از وضعیت بعد از جنگ استفاده می‌بردند. در واقع، منافع آن‌ها دچار خدشه نشد. البته اگر مصالحه‌ای بین آذربایجان و ارمنستان اتفاق بیفتد حتما منافع اروپایی‌ها بیشتر خواهد بود، اما اروپا در منطقه قفقاز وضعیت خود را با تغییرات قابل توجهی همراه ندیده و شرایط امنیتی منطقه در روند حضور اقتصادی آن‌ها در منطقه اختلالی ایجاد نکرده است.

کریدورهایی که آن‌ها مدنظر داشتند نیز با تغییرات محدودی احداث شده و وضعیت برای آن‌ها به گونه‌ای نیست که بخواهند فشار زیادی برای تغییر وضعیت بیاورند. جنگ اوکراین و بحران غزه و سایر بحران‌های جهانی هم شرایطی را پدید آورده که آن‌ها مایل نباشند وقت و انرژی زیادی را صرف حل و فصل مسأله قفقاز کنند.

‌امروز وزرای خارجه ۵ کشور از کشورهای ۳+۳ در تهران حضور یافته و گفت‌وگوهایی را انجام دادند. با توجه به اشتراکات منافع ترکیه و آذربایجان و تعارض منافع این دو با ایران، چقدر امکان حصول نتیجه از طریق این چارچوب وجود دارد؟

دیپلماسی ابزار مناسبی است و نشست‌های چندجانبه نیز بخش مهمی از دیپلماسی به حساب می‌آیند. به طور کلی میان ایران، ترکیه و آذربایجان مجموعه‌ای از اختلاف‌نظرها در خصوص آینده منطقه وجود دارد و ترکیه جاه‌طلبی‌هایی دارد که از جمله آن‌ها گسترش دامنه نفوذ ترکیه به قفقاز و حتی آسیای مرکزی است و آذربایجان نیز جاه‌طلبی‌هایی شامل تغییر وضعیت ژئوپلیتیک منطقه دارد. این درست است و حتما ایران اختلاف منافع جدی در این زمینه با آن‌ها دارد. اما هم ترکیه و هم آذربایجان تلاش نمی‌کنند این اهداف را با سرعت و شدت زیاد که نگرانی ایران را در پی داشته باشد، دنبال کنند. از طرفی به نظر می‌رسد ما نیز عملا به اینکه آذربایجان و ترکیه ما را در برخی منافع شریک می‌کنند و از خطوط قرمز ما عبور نمی‌کنند، رضایت دادیم و بخشی از موضوع را به آینده واگذار کردیم و انتظار داریم این بازیگران در آینده هم همین رفتار را داشته باشند.

من شخصا نمی‌توانم در این زمینه مطمئن باشم و بگویم در آینده هم رفتار ترکیه و آذربایجان به همین ملایمت خواهد بود.

مشاهده خبر در جماران