کدخبر: ۱۶۱۱۷۷۳ تاریخ انتشار:

«انتفاضه» به چه معناست و چگونه در فلسطین شکل گرفت؟

شعار امروز ایران، فردا فلسطین در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی به فلسطینی ها امید و به صهیونیست ها بیم و ترس را ارزانی کرده بود. امام خمینی با اساس موجودیت رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور مخالف بود و آن را غاصب می دانست.

به گزارش خبرنگار جماران، شنبه بود، صهیونیست ها در خواب راحت، صدای انفجارهای پیاپی پریشان احوالشان کرد. همیشه زده بودند و در رفته بودند اما این بار قصه عوض شده بود. حماس ضرب شستی نشان داد و کاری کرد کارستان. اسمش را هم گذاشت "طوفان الاقصی". همین تهاجم مظلومانه ما را بر آن داشت تا مروری داشته باشیم بر سرزمین فلسطین که جایگاه پیامبران الهی است. ‌‌در مقاله اول، مروری داشتیم بر اوضاع و احوال بیت المقدس پیش از ظهور اسلام، مقاله دوم توضیح کوتاهی بود درباره بیت المقدس بعد از بعثت رسول اکرم(ص)، مقاله سوم به بیت المقدس در قرن بیستم اختصاص داشت. پیمان کمپ دیوید را در مقاله چهارم جای دادیم و شکل گیری حماس، موضوع مقاله پنجم بود. در ششمین مطلب به حمله های رژیم صهیونیستی به فلسطینی ها در لبنان پرداختیم و اکنون موقع آن است که درباره پیدایش و شکل گیری انتفاضه با هم مقاله ای بخوانیم:

 

پیدایش «انتفاضه» یا قیام مردمی فلسطین‌

آنچه مسلم است، نهضت بیداری اسلامی که با تلاش های سید جمال الدین‌‎ ‎‌اسدآبادی در ممالک اسلامی و همچنین پیدایش نهضت تنباکو در ایران وارد مرحله‌‎ ‎‌تازه ای شده بود، توسط محمدعبده و سید قطب در مصر تعقیب شد، در هند قیام‌‎ ‎‌مسلمانان علیه انگلیس را موجب شد، در پاکستان توسط اقبال لاهوری ادامه یافت، در‌‎ ‎‌الجزایر انقلاب سال 1962 را به وجود آورد و... انقلاب ایران در سال 1357 نیز ادامه‌‎ ‎‌نهضت بیدارگری اسلامی بود. آنچه قابل توجه است اینکه طی دو دهه پیش از انقلاب‌‎ ‎‌ایران، دوران رکود بیدارگری در سرزمین های اسلامی بود زیرا این نهضت فکری از یکسو‌‎ ‎مقهور دولت های استبدادی حاکم بر ممالک اسلامی بود که در نتیجه موجب اولویت‌‎ ‎‌بخشیدن به کار عملی و مبارزه سیاسی علیه استبداد و کم فروغ شدن کار تئوریک و‌‎ ‎‌جریان بیدارگری می شد و از سوی دیگر بشدت تحت الشعاع ناسیونالیسم عربی طی‌‎ ‎‌سال ها پیش از انقلاب ایران قرار گرفت که خود ناسیونالیسم عربی مولود عوامل چندی‌‎ ‎‌بود از قبیل به وجود آمدن حزب بعث عراق و سوریه به وسیله میشل عفلق مسیحی که به‌‎ ‎‌قویترین حزب سیاسی در منطقه خاورمیانه تبدیل شد و با به وجود آمدن دولت اسرائیل‌‎ ‎‌و جنگ های اعراب با اسرائیل که موجب شد عربی کردن مسأله فلسطین به عنوان راه حل‌‎ ‎‌مطرح شود. ‌

‌‌

انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 (1979 م.) نقطه عطفی در نهضت بیدارگری‌‎ ‎‌اسلامی بود؛ زیرا از یکسو بدان تپش نوینی بخشید و از سوی دیگر به آن محتوای‌‎ ‎‌سیاسی داد زیرا تا پیش از آن، نهضت بیدارگری یک جریان فکری ـ فرهنگی و‌‎ ‎‌روشنفکری مذهبی بود که دعوت به بازگشت به خویشتن، بازگشت به هویت اسلامی و‌‎ ‎‌ارزش های فراگیر مشترک میان امت اسلامی می نمود.‌

طبیعی بود که پیام انقلاب اسلامی ایران، مسلمین را تکان دهد و احساسات آنها را‌‎ ‎‌برانگیزد و مواضع رهبری انقلاب ایران، حضرت امام خمینی مورد توجه مسلمانان‌‎ ‎‌مبارز در جهان از جمله مجاهدین فلسطینی قرار گیرد و اسلام گرایی را احیا کند. مردم‌‎ ‎‌فلسطین، پیش از انقلاب ایران هم مسلمان بودند اما ریسمانی که آنان را به هم پیوند می داد‌‎ ‎‌و گردهم می آورد یعنی عامل وحدت آنان، «عربیت» بود و اسلام در درجه دوم قرار‌‎ ‎‌می گرفت، به همین دلیل بود که فلسطینی ها با عقاید مختلف اسلامی، مسیحی و‌‎ ‎‌مارکسیستی در یک گروه یا سازمان متشکل می شدند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران،‌‎ ‎‌اندیشۀ توانایی اسلام برای اتحاد و پیروزی قوت یافت و توجه دوبارۀ مبارزان مسلمان را‌‎ ‎‌به خود جلب کرد.‌

پیوند انقلاب اسلامی ایران و فلسطین، سال ها پیش از پیروزی در جبهه های مشترک‌‎ ‎‌نبرد با اسرائیل به وجود آمده بود که چریک های ایرانی برای مبارزه با شاه به اردوگاه های‌‎ ‎‌فلسطینی می رفتند و آموزش می دیدند. این پیوند از سال ها پیش تکوین یافته بود که امام‌ ‎‌خمینی اجازه داده بود ثلث سهم مبارک امام و خمس و نیز زکوات شرعی صرف حمایت‌‎ ‎‌از جنبش فلسطین شود.‌

شعار امروز ایران، فردا فلسطین در بحبوحه انقلاب سال 57 به صهیونیست ها بیم و به‌‎ ‎‌فلسطینی ها امید می داد و بهترین گواه آن اظهارات رهبران فلسطین و کادر مرکزی‌‎ ‎‌سازمان آزادیبخش فلسطین درباره انقلاب اسلامی و امام خمینی طی سال های اولیه‌‎ ‎‌انقلاب است که این اظهارات در مطبوعات داخلی و خارجی منتشر می شد و برای نمونه‌‎ ‎‌می توان به جلد ششم صحیفه امام، مذاکرات و گفتگوهای رهبران فلسطینی با امام‌‎ ‎‌خمینی رجوع کرد.‌

 

مبارزه با رژیم اشغالگر قدس منحصر به انقلاب ایران نبود، پیش از انقلاب نیز قدرت های بلوک‌‎ ‎‌شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی و نیز کشورهای مترقی دیگر به ظاهر حامی‌‎ ‎‌فلسطینی ها بودند. اما این حمایت ها ناشی از تضاد منافع و رقابت قدرت های جهانی و یا در‌‎ ‎‌عالی ترین شکل آن اعتقاد به حق حیات برای ملت فلسطین بود ولی هیچ یک از آنها با‌‎ ‎‌اصل موجودیت اسرائیل تضاد نداشتند بلکه آن را به رسمیت شناخته بودند و به عنوان‌‎ ‎‌یک کشور تجاوزگر با آن مبارزه می کردند، در حالی که انقلاب اسلامی ایران و امام‌‎ ‎‌خمینی با اساس موجودیت رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور مخالف بوده و آن را‌‎ ‎‌غاصب و بقای دولت صهیونیستی را به هر شکل ممکن موجب تداوم فتنه در بلاد‌‎ ‎‌اسلامی می دانستند. و این تفکر بود که غرور ملی و دینی و بیداری اسلامی را در‌‎ ‎‌فلسطینیان اوج داد و اسرائیل و حامیانش را بیمناک کرد.‌

‌‌ ‌

‌‌انتفاضه حلقۀ دیگری از زنجیرۀ بیداری اسلامی‌

‌‌در آوریل 1987 کنفرانس سران عرب در عمان منعقد شد و به طور بی سابقه ای،‌‎ ‎‌هیچ گونه موضعی در زمینۀ مبارزه علیه رژیم صهیونیستی در بر نداشت. تمام توجه‌‎ ‎‌کنفرانس مصروف جنگ ایران و عراق شده بود و به طور کلی این کنفرانس در خط کمپ‌‎ ‎‌دیوید حرکت می کرد.‌ (برای اطلاع از پیمان کمپ دیوید به مقاله چرا کمپ دیوید؟/واکنش امام در مقابلش چه بود؟ مراجعه کنید)  فلسطینی ها که سال ها بود انتظار می کشیدند امت عرب آنها را از آوارگی نجات بخشند‌ و فلسطینی های ساکن سرزمین های اشغالی چشم انتظار دولت های عربی نشسته بودند، با‌‎ ‎‌توجه به خودمشغولی های گروه ها و احزاب فلسطینی و اختلافات و انشعابات پی درپی‌‎ ‎‌آنان و با مشاهدۀ این بی توجهی آشکار رژیم های عربی به اوضاع فلاکت بار فلسطینیان،‌‎ ‎‌آخرین امیدها از اقدامات و حمایت های دولت ها و کارساز بودن اندیشه ناسیونالیسم عربی‌‎ ‎‌قطع شد و اندیشه اتکای به اسلام و حرکت از درون که با پیروزی انقلاب اسلامی در‌‎ ‎‌ایران به نحو موفقیت آمیزی تجربه شده بود، قوت گرفت. در این شرایط فاجعه خونین‌‎ ‎‌کشتار زائرین بیت الله الحرام توسط عمال حکومت سعودی به وقوع پیوست و بیش از‌‎ ‎‌چهارصد زائر خانه خدا به جرم فریاد برائت از مشرکین و سردادن شعار مرگ بر امریکا و‌‎ ‎‌اسرائیل، در خون غلطیدند که قریب ده نفر آنان از فلسطینیان سرزمین های اشغالی بودند‌‎ ‎‌و مراسم بزرگداشت این شهدا در شهرهای رام  الله و الخلیل و دیگر مناطق اشغالی‌‎ ‎‌برگزار شد. این رخدادها زمینه ای شد تا در پاییز 1987 روند جدیدی از قیام و مبارزه‌‎ ‎‌با اسرائیل به وسیله ساکنان سرزمین های اشغالی آغاز شود که انتفاضه نام گرفت. انتفاضه در‌‎ ‎‌لغت یعنی قیام، تکان و جنبش (تکان گنجشک خیس شده در آب برای اینکه قطرات آب‌‎ ‎‌را که بر اندام او سنگینی می کند از پرهایش به پراکند و سبکبال برای پرواز شود) قیامی‌‎ ‎‌که ناخالصی ها را کنار می زند تا بتواند اوج گیرد. تا پیش از این، هر قیام (انتفاضه) منسوب‌‎ ‎‌به گروه خاصی بود مانند فتح انتفاضه (قیام فتح) که گروهی بود که در مه سال 1983 از‌‎ ‎‌سازمان الفتح جدا شد و برای اینکه بین خود و سازمان فتح به رهبری عرفات تمایزی‌‎ ‎‌ایجاد کند یک پیشوند انتفاضه به الفتح افزود. اما این بار در سال 1987 (1366 ه . ش.)‌‎ ‎‌انتفاضه دیگر هیچ پیشوند و پسوندی نداشت. حرکت انتفاضه (قیام) اعتراضی مردمی‌‎ ‎‌بود نسبت به ادامه اشغال سرزمین فلسطین که دارای اهداف و آثار زیر بود:‎

‌‌    ‌‌1. خارج کردن قضیه فلسطین از بوته فراموشی؛‌

‌‌     2. جلب توجه افکار عمومی جهان؛‌

‌‌     3. همزمانی انتفاضه با موج اسلام گرایی در منطقه که خود رنگ و بوی خاصی به‌‎ ‎‌انتفاضه داده است؛‌

‌     4. طرح ضرورت حل مسأله فلسطین؛ ‌

‌‌     5. سعی اروپای غربی برای نزدیکی بیشتر به قضیه فلسطین؛‌

‌‌     6. القای شبهه در صحت سیاست اسرائیل حتی در میان یهودیان امریکا به نحوی که‌‎ ‎‌عده ای اعتقاد پیدا کردند برای جلوگیری از منفورتر شدن چهره اسرائیل (در اثر قیام‌‎ ‎‌مردمی و مقابله نیروی صهیونیستی با مردم) باید امتیازاتی به فلسطینی ها داده شود؛‌

‌‌     7. تهدید امنیت داخلی موجودیت صهیونیستی؛ ‌

‌‌     8. تحت الشعاع قرار دادن اختلافات گروه های فلسطینی و دنباله رو کردن دولت ها و‌‎ ‎‌سازمان هایی که قبلاً ابتکار عمل تعیین سرنوشت فلسطین را در چهارچوب منافع خود به‌‎ ‎‌دست گرفته بودند.‌

‌‌     برای نخستین بار بود که پس از گذشتن بیش از چهل سال از اشغال فلسطین و‌‎ ‎‌موجودیت رژیم صهیونیستی، فلسطینی ها در موضع هجوم و اسرائیلی ها در موضع دفاع‌‎ ‎‌قرار می گرفتند.‌

 

برشی از کتاب فلسطین از دیدگاه امام خمینی(س)؛ ص 230-233

 

مشاهده خبر در جماران