علت تشدید اختلاف درونی ساف چه بود؟
بخشی از فلسطینی هایی که از خانه و کاشانه خود آواره شده بودند، در اردوگاههایی در کشورهای همسایه از جمله لبنان مستقر شده بودند. رژیم صهیونیستی برای اینکه هر جنبشی علیه خودش را از میان بردارد، تهاجم گسترده ای را از دریا، زمین و هوا به سمت لبنان و به سمت مقر فلسطینی ها آغاز کرد.
به گزارش خبرنگار جماران، شنبه بود، صهیونیست ها در خواب راحت، صدای انفجارهای پیاپی پریشان احوالشان کرد. همیشه زده بودند و در رفته بودند اما این بار قصه عوض شده بود. حماس ضرب شستی نشان داد و کاری کرد کارستان. اسمش را هم گذاشت "طوفان الاقصی". همین تهاجم مظلومانه ما را بر آن داشت تا مروری داشته باشیم بر سرزمین فلسطین که جایگاه پیامبران الهی است. در مقاله اول، مروری داشتیم بر اوضاع و احوال بیت المقدس پیش از ظهور اسلام، مقاله دوم توضیح کوتاهی بود درباره بیت المقدس بعد از بعثت رسول اکرم(ص)، مقاله سوم به بیت المقدس در قرن بیستم اختصاص داشت. پیمان کمپ دیوید را در مقاله چهارم جای دادیم و شکل گیری حماس، موضوع مقاله پنجم بود. این مقاله به حمله های رژیم صهیونیستی به فلسطینی ها در لبنان پرداخته است:
حمله نیروهای رژیم صهیونیستی به فلسطینی ها در لبنان
در ششم ژوئن 1982 (خرداد ماه 1362) رژیم صهیونیستی به قصد نابودی سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) تهاجم گسترده ای را از طریق زمین، دریا و هوا به لبنان آغاز کرد. صهیونیست ها ابتدا اعلام کردند که عملیات آنها فقط علیه فلسطینی ها خواهد بود و 48 یا 72 ساعت به طول خواهد انجامید و قصد حمله به نیروهای سوری مستقر در لبنان یا اشغال یک وجب از خاک لبنان را ندارند و پس از پایان عملیات از لبنان خارج خواهند شد. برخلاف این ادعاها، صهیونیست ها پایگاه های موشکی سوریه را در دره بقاع مورد حمله قرار دادند و عملیات آنها هشتاد روز طول کشید. در این جریان از طرفی کشورهای عربی و شوروی در کمک به فلسطینی ها کوتاه آمدند و از طرف دیگر صهیونیست ها بهترین فرصت را انتخاب کرده بودند، یعنی زمانی که ایران و عراق، درگیر جنگی تمام عیار بودند بنابراین مسأله فلسطین که تا پیش از آن مرکز توجه حوادث منطقه بود در درجه دوم اهمیت قرار گرفت و مرتجعین عرب به بهانه حمایت از عراق و اصلی بودن جنگ ایران و عراق از حمایت کردن از ساف و سوریه طفره می رفتند. در نتیجه عملیات صهیونیست ها، و پیامدهای آن که تضاد خونینی را نیز در درون ساف موجب شد فلسطینی ها مجبور به ترک بیروت شده و در هشت کشور عربی پراکنده شدند و مقر مرکزی ساف هم به تونس انتقال پیدا کرد. این جنگ نه تنها بنیه نظامی ساف را تضعیف کرد بلکه قدرت عمل سیاسی را نیز از آن گرفت که حاصل آن چرخش پاره ای از رهبران فلسطین به سمت راه حلهای سازشکارانه و نزدیکی به مصر و اردن بود.
از مهمترین نتایج دیگر این جنگ، تشدید اختلافات درونی ساف بویژه در داخل سازمان الفتح بود که یکی از مهمترین سازمان های تشکیل دهندۀ ساف و ستون فقرات آن به شمار می آمد و این اختلافات به اعتبار بین المللی ساف ضربه شدیدی وارد کرد.
تضادهای درونی ساف با شورش داخلی فتح در نهم مه 1983 در دره بقاع آغاز شد و مخالفان عرفات در سازمان فتح تحت رهبری سرهنگ ابوموسی و ابوصالح از اعضای کمیته مرکزی ساف و شورای انقلابی فتح با حمایت و تشویق سوریه از عرفات تمرد کردند و خواستار تجدید نظر در خط مشی سیاسی فتح و بهبود روابط آن با کشورهای لیبی، سوریه و الجزایر شدند. این تمرد به رویارویی خونین میان هواداران و مخالفان عرفات انجامید که در نهایت منجر به اخراج عرفات و هوادارانش از لبنان شد و آنها به وسیله پنج فروند کشتی یونانی حامل پرچم سازمان ملل متحد و تحت حمایت نیروی دریایی فرانسه، طرابلس را به سوی یمن، تونس و الجزایر ترک کردند. شورشیان فتح از ابتدا مورد حمایت گروه های چپگرای تحت حمایت لیبی و سوریه قرار گرفتند. حمایت لیبی و سوریه از مخالفان عرفات او را به اردن و مصر (که روابط تیره ای با سوریه و لیبی داشتند) بیش از پیش نزدیک کرد. از این هنگام، انشعابات جدیدی در ساف به وجود آمد که از جملۀ آنها تشکیل سازمان فتح انتفاضه به رهبری ابوموسی بود که از سازمان فتح منشعب شد.
انفجار مقر نیروهای امریکایی و فرانسوی در بیروت (۲۳ اکتبر ۱۹۸۳)
تهاجم 6 ژوئن 1982 نیروهای اسرائیلی که از خاک لبنان عبور کرده و در نقاط مختلف حومۀ بیروت نفوذ کردند از عوامل و زمینه های ورود نیروهای چند ملیّتی (امریکا، فرانسه و ایتالیا) به خاک لبنان بود. صهیونیست ها در جریان این تهاجم، ابتدا اعلام کردند که هدفشان ایجاد یک منطقۀ امنیتی در عمق 40-45 کیلومتری در داخل خاک لبنان است اما بعد حکومت اسرائیل خواستار خلع سلاح نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین که در بیروت محاصره شده بودند و همچنین عقب نشینی کامل ساف از لبنان شد و برای رسیدن به این هدف، مداوماً بخش غربی بیروت را هدف بمباران شدید قرار داد و دست به قتل عام هزاران فلسطینی در اردوگاه های صبرا و شتیلا زد.
سرانجام دولت لبنان و ساف مجبور به قبول خروج واحدهای فلسطینی شدند و مقررشد یک نیروی نظامی چند ملیّتی، متشکل از هشتصد سرباز فرانسوی و امریکایی و چهارصد سرباز ایتالیایی بر عقب نشینی ساف نظارت کنند. در فاصلۀ 21 اوت تا اول سپتامبر 1982 واحدهای فلسطینی، عقب نشینی ساف و خروج از لبنان را بتدریج انجام دادند.
در 29 سپتامبر اولین سربازان امریکایی به بخش هایی از بیروت که از سوی اسرائیل تخلیه شده بود وارد شدند.
نیروهای چند ملیّتی که به بهانۀ پاسداری صلح و امنیت مذاکرات صلح جناح های درگیر و حل و فصل منازعات داخلی بیروت به حضور خود در لبنان ادامه می دادند و جوّ ارعاب را علیه نیروهای مترقی و مسلمان به وجود آورده بودند، در 23 اکتبر 1983 برابر با یکشنبه اول آبان 1362 ش . هدف حملۀ انتحاری انقلابیون «سازمان جهاد اسلامی» قرار گرفتند و با انفجار بمب در مقر تفنگداران امریکایی در بیروت و شش دقیقه بعد انفجار بمب در مقر سربازان فرانسوی، 241 امریکایی و 58 چترباز فرانسوی کشته شدند. این انفجار سنگین ترین ضربۀ نظامی، سیاسی برای نیروهای امریکایی پس از جنگ ویتنام و برای نیروهای فرانسوی پس از پایان جنگ فرانسه با الجزایر تلقی شد و علاوه بر تخریب شوکت و جبروت نیروهای چند ملیّتی و رعبی که ایجاد کرده بودند، روحیۀ مقاومت و مبارزه را در مسلمانان و انقلابیون لبنان و در فلسطینیان تشدید کرد.
جنگ اردوگاهها
از 19 مه 1985 تا اوایل 1987 (شعبان 1405 ـ رمضان 1407 ه . ق.) جنگ یک سال و نیمه ای میان جنبش امل که یک سازمان شیعی لبنانی است با چریک های فلسطینی در منطقه اردوگاه های فلسطینی در بیروت آغاز شد که به محاصره اردوگاه های همدیگر می انجامید. این جنگ بازتاب هایی بر وحدت فلسطینی ها و اختلاف نظر سازمان های فلسطینی بر جای نهاد.
با توجه به تجربه یورش اسرائیل به لبنان در 1982 که به بهانه حضور فلسطینی ها و اقدامات آنها علیه اسرائیل از طریق خاک لبنان صورت گرفت، سازمان امل با وطن گزینی فلسطینی ها در لبنان مخالف بود و فلسطینی ها می گفتند، اگر چه این سخن درستی است اما باید به فلسطینی ها کمک کرد تا به سرزمین خویش باز گردند.
این تنازع، درگیری خونینی را بین فلسطینی ها و بخش مهمی از نیروهای شیعیان لبنان موجب شد که به هر حال نفع آن متوجه رژیم اشغالگر قدس بود. این درگیری به نوعی، اتخاذ مواضع مشترک توسط جناح های مختلف فلسطینی علیه سازمان امل را موجب شد، به همین دلیل سازمان فتح انتفاضه که بیشترین خصومت را علیه رهبری الفتح داشت اعلام کرد. عرفات برای خارج شدن از انزوای سیاسی، جنگ اردوگاه ها را دامن زد. درون سازمان امل نیز انتقادها و تردیدهایی نسبت به صحت عملکرد و مواضع رهبری آن به عمل آمد که انشعابات و شکل گیری گروه های جهادی جدید با انگیزه های قوی در مبارزه با اسرائیل را موجب شد.
به این ترتیب حوادث و رخدادهایی که از اوایل دهۀ هشتاد به بعد در لبنان به وقوع پیوست، در مجموع جبهه مبارزه علیه اسرائیل را به سمت پالایش ناخالصی ها سوق داد. این روند که از تجربه انقلاب اسلامی ایران نیز بشدت متأثر بود موجب شد تا نیروهای اصیل و مقاوم که به مبارزه با اسرائیل به عنوان یک تکلیف اسلامی و اعتقادی می نگریستند صلابت و قدرت نوینی یافتند و به عنوان سرسخت ترین مخالفان حرکت های سازشکارانه، تاکنون تحقق اهداف و مطامع امریکا و اسرائیل را با دشواری جدی مواجه ساخته اند.
تولد و رشد تشکلهایی از نوع «حزب الله» در لبنان بارزترین نشانه این جریان است و حجم انبوه تبلیغات و طرح های خائنانه دشمن علیه این تشکل ها نیز مؤید بیم و هراس جدی است که از این بابت بر اردوگاه رقیب حاکم شده است. بدیهی است صرف نظر از پاره ای احتمالات در جهت موفقیت های زودگذر طرح های سازشکارانه، می توان اطمینان داشت که بذر مقاومت اسلامی در لبنان بارور شده است و چنانچه جبهه درونی مقاومت در سرزمین های اشغالی نیز استمرار و قوام لازم را داشته باشد، ناکامی دشمن جدی خواهد بود.
برشی از کتاب فلسطین از دیدگاه امام خمینی (س)؛ ص 226-229
مشاهده خبر در جماران