کدخبر: ۱۶۱۱۰۸۶ تاریخ انتشار:

همه چیز در مورد موسیقی فصل دوم سریال زخم‌کاری در گفت و گو با آهنگساز آن/ مخاطب به موسیقی زخم‌کاری تعلق خاطر دارد

موسیقی سریال «زخم کاری؛بازگشت» تازه‌ترین تجربه کاری حبیب خزایی‌فر است. به این بهانه با خزایی‌فر گفت‌وگو کرده‌ایم؛ با این توضیح که در باکس پایین درباره سابقه‌اش نوشته‌ایم و نکته دیگر این‌که ۵ سوال پایانی عاریت از گفت‌وگوی قبلی خزایی‌فر است که مرداد ۱۴۰۰ در سایت فیلیمو شات منتشر شد.

روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون| شاید بتوان نقطه عطف تاریخ سینما و تولد موسیقی فیلم را از یکدیگر جدا ندانست و این بازمی‌گردد به روزی که برادران لومیر اولین نمایش عمومی خود را برگزار کردند. در سال ۱۸۹۵ میلادی آن‌ها عده‌ای را برای تماشای نمایش خود در پاریس دعوت کردند. به هنگام نمایش از یک نوازنده پیانو هم دعوت شده که کارش اجرای موسیقی در پس‌زمینه فیلم بود. شروع هم‌زمان موسیقی به نمایش فیلم کمک می‌کرد تا جمعیت رفته‌رفته سکوت اختیار کنند و متوجه تصاویر روی پرده بشوند.

پس از استفاده لومیرها اجرای موسیقی همراه با فیلم رواج پیدا کرد. هرچه از عمر سینما گذشت، فهرست موسیقی‌های انتخابی برای همراهی با فیلم نیز بیشتر شد و روزبه‌روز اهمیت پیدا کرد به گونه‌ای که امروز، عضو جدایی‌ناپذیر یک فیلم محسوب می‌شود. صحبت درباره موسیقی فیلم در این مطلب نمی‌گنجد بلکه این مقدمه را مطرح کردیم تا از آهنگسازی صحبت کنیم که از ۱۵سالگی به موسیقی علاقه‌مند شده و این اتفاق باعث شد تا به امروز بیش از ۱۲۰۰ قطعه موسیقی کار کند که اغلب آنها موسیقی فیلم هستند.

درباره حبیب خزایی‌فر صحبت می‌کنیم که سریال «زخم کاری؛بازگشت» تازه‌ترین تجربه کاری اوست. به این بهانه با خزایی‌فر گفت‌وگو کرده‌ایم؛ با این توضیح که در باکس پایین درباره سابقه‌اش نوشته‌ایم و نکته دیگر این‌که ۵ سوال پایانی عاریت از گفت‌وگوی قبلی خزایی‌فر است که مرداد ۱۴۰۰ در سایت فیلیمو شات منتشر شد.

 

موسیقی «زخم کاری» چگونه شکل گرفت و چه تفاوتی با دیگر آثاری که تاکنون ساخته‌اید، دارد؟

محمدحسین مهدویان مانند دیگر آثارش از همان ابتدای شکل‌گیری ایده «زخم کاری» آن را با من مطرح کرد. به پیشنهاد او رمان «زخم کاری» را خواندم و تم اولیه موسیقی را بر اساس رمان ساختم. پس از آنکه فیلمنامه آماده شد و پیش رفتیم، اتودهای دیگری زدم اما احساس کردم ایده اولیه از همه جذاب‌تر است. از ابتدا به این فکر می‌کردیم که سریال «زخم کاری»، از دیگر آثار خود محمدحسین مهدویان و حتی از دیگر سریال‌های ساخته شده متفاوت‌تر است، به گونه‌ای که در این ژانر تولید زیادی نداشتیم. پس من هم تلاش کردم کاری متفاوت بسازم و می‌توانم بگویم موسیقی این سریال نسبت به دیگر آثاری که ساخته‌ام، متفاوت است و گمان می‌کنم این سبک موسیقی برای فیلم در ایران کمتر استفاده و تولید شده است.

 

موسیقی این سریال در فصل دوم بیشتر از فصل اول است. علت اینکه صدای گیتار الکترونیک بعد از تیتراژ دائما شنیده می‌شود چیست؟

راستش را بخواهید من اینگونه حس نمی‌کنم. شاید دلیل این اتفاق این است که توجه بیشتری به موسیقی «زخم کاری» شده و مخاطب پیدا کرده است. البته می‌توان گفت تعداد قصه‌های استفاده شده بیشتر اما زمان آن‌ها محدود و کوتاه است.

 

به نظر می‌رسد نیازهای قصه در فصل دوم باعث شده است از موسیقی راک با آن صدای غالب گیتار الکترونیک استفاده شود. در فصل دوم بیشتر از چه سازهایی استفاده شد؟

موسیقی فصل دوم نسبت به فصل اول تغییر جدی نداشته است چراکه شناسه سریال شده است. فقط تعدادی ساز جدید به موسیقی اضافه کردیم که حجم آن زیاد نیست و در حقیقت سعی کردیم خیلی از آن‌ها استفاده نکنیم چراکه مخاطب به موسیقی اولیه تعلق خاطر دارد و بیشتر با آن همراه است. تنها به فراخور قصه سازهای جدید اضافه شد که تنوعی به موسیقی بدهد و رنگ‌آمیزی را متفاوت کند.

 

یک نکته قابل تامل این است که موسیقی «زخم کاری» سازبندی و شخصیت‌پردازی کلی دارد اما قرار نیست سوار بر داستان شود بلکه آمده است تا مخاطب را به فضای تصویری اثر متصل کند. شما بیشتر به دنبال این اتفاق بودید یا کارگردان؟ چگونه به آن رسیدید؟

اکثر موسیقی‌هایی که برای آثار محمدحسین مهدویان ساختم، تِم دارد چراکه ایشان علاقه‌مند است این اتفاق رخ بدهد. ایشان قائل به فضاسازی مطلق نیست و «زخم کاری» هم از این قاعده مستثنا نبود و در گپ‌وگفت با ایشان به این مسئله رسیدیم.

 

در برخی از صحنه‌ها با حجم موسیقی بالایی مواجه می‌شویم که مانعی برای شنیدن می‌شود در حالی که امکان تعدیل وجود داشت تا اثرگذارتر باشد. چرا این تعدیل اتفاق نیفتاده است؟

قاعدتا هر جا از موسیقی استفاده کردیم به دنبال آن بودیم که سکانس تاثیرگذارتر به تصویر کشیده شود. موسیقی برای برخی از سکانس‌ها نیز به طور خاص طراحی شده و در آن قالب است.

 

باتوجه به اینکه آهنگسازی آثار محمدحسین مهدویان پیش از این هم با شما بوده‌ است المان‌هایی که معمولا ایشان قبل از کار به شما می‌گوید برای هر کار مشابه است یا اینکه مختص به هر کاری شاخصه‌های متفاوتی را می‌گویند؟

هر اثری ایده و فضاسازی مختص به خود را دارد که نیازمند گپ‌وگفت‌های متعدد است، در نتیجه با توجه به ساختار اثر به سراغ ساخت موسیقی مختص به آن می‌رویم.

 

همکاری مستمر با یک کارگردان در حیطه‌ موسیقی، سبک آهنگسازی را به تکرار نمی‌رساند؟

این همکاری مداوم همیشه برای من خوشایند بوده است و نکته ویژه‌ای که در آن وجود دارد، این است که آثار مرتبط با هم نیستند یعنی هم در ژانر فیلمسازی ایشان این اتفاق افتاده است و هم من تلاش کردم موسیقی‌های متفاوتی خلق کنم. به عنوان مثال فضای موسیقی «ایستاده در غبار» به «ماجرای نیمروز؛ رد خون» نزدیک باشد اما با موسیقی «درخت گردو»، «شیشلیک»، «لاتاری» و… بسیار متفاوت است.

 

بهترین زمان اضافه شدن یک آهنگساز به پروژه چه زمانی‌ است؟

طبیعتا هرچه آهنگساز بتواند زودتر به پروژه اضافه شود، بهتر است و به روند تولید موسیقی کمک می‌کند چراکه زمان بیشتری برای کار دارد و بیشتر درگیر کار می‌شود. همچنین در طول ساخت فیلم ممکن است ایده‌هایی به ذهنش برسد که بتواند با کارگردان درباره آن صحبت کند. قاعدتا این اتفاق نتیجه بهتری خواهد داشت تا اینکه پس از پایان تولید، آهنگساز انتخاب شود.

 

عده‌ای معتقدند که طراحی موسیقی در ایران بر مبنای گونه و ژانر ساخته می‌شود اما هستند آثاری که تاثیر مجزایی دارند و منفک شدند. تحلیلتان درباره این موضوع چیست؟

طبیعتا موسیقی بر مبنای ژانر فیلم ساخته و کار می‌شود یعنی اگر اثری سبک و جغرافیای خاصی دارد، موسیقی هم سعی می‌کند در همان مسیر حرکت کند اگرچه برخی مواقع عکس این اتفاق بر مبنای خواسته کارگردان و به صورت عمد رخ می‌دهد. در نهایت باید بگویم که نمی‌توان قانونی برای این امر گذاشت.

 

از نظر شما موسیقی برای پوشاندن کاستی‌هاست یا اینکه قصد دارد روی قصه ردی بیندازد؟

کارکرد موسیقی بیشتر باید برای تقویت و اثرگذاری سکانس موردنظر باشد و آن حسی را که کارگردان به دنبال آن است، بتواند به مخاطب منتقل کند. اگر در اثری یک سکانس ضعف داشته باشد شاید موسیقی بتواند به کمک آن بیاید اما راه درستی نیست.

 

موسیقی در فیلم و سریال‌های ایرانی تا چه اندازه قابل مقایسه با فیلم و سریال خارجی است؟ کیفیت موسیقی فیلم‌ و سریال‌هایی که به تازگی تولید شده، چگونه است؟

موسیقی فیلم‌های ایرانی و خارجی همان‌قدر با هم قابل مقایسه هستند که آثار ایرانی با خارجی. تصور من این است که چند سال اخیر موسیقی در ایران رشد قابل توجهی داشته و شاید نسبت آن در مقایسه با فیلم مقداری پیشی گرفته است.

 

برای یک آهنگساز تفاوت کار کردن در تلویزیون با نمایش خانگی چیست و چرا این روزها بیشتر هنرمندان علاقه‌مند حضور در آثار تولیدی پلتفرم‌ها هستند؟

بودجه تلویزیون به واسطه دولتی بودن آن محدودتر است و در چند سال اخیر نتوانسته پُرقدرت ظاهر شود اما در چند سال اخیر که پلتفرم‌ها وارد عرصه تولید سریال شدند، باتوجه به اینکه منابع مالی خوبی در اختیار دارند و بخش خصوصی از ساخت اثر حمایت می‌کند، توانستند آثار موفق‌تر و پُرهزینه‌تری نسبت به تلویزیون بسازند که بعضا کیفیت بالاتری نیز داشته‌اند، طبیعتا در این شرایط منِ آهنگساز ترجیح می‌دهم به سراغ کار در پلتفرم بروم، چون علاوه بر آنکه کار بهتر دیده می‌شود، به لحاظ بودجه دستِ آهنگساز بازتر است و متمرکزتر می‌تواند برای پروژه وقت بگذارد و هزینه کند.

 

به عنوان یک مخاطب، «زخم کاری» را چطور می‌بینید؟

احساسم این است که «زخم کاری» توانست جان تازه‌ای به جذب مخاطب در پلتفرم‌ها ببخشد و حرکت ویژه‌ای از سوی کارگردان آن بود که به ثمر نشست.

 

روند ساخت موسیقی یک سریال چگونه است؟ آیا شما با توجه به فضای فیلمنامه شروع به ساخت موسیقی می‌کنید یا بعد از این‌‌که قسمت‌هایی از سریال ساخته شد؟

برای این سریال، قطعات و تم اصلی کار را از قبل ساخته بودم و ماکت آن آماده بود و بعد از آن‌که قسمت‌های اول سریال {فصل اول} را دیدم، حدود هشتاد درصد دیگر آن را ساختم و آماده کردم.

 

در جایی گفته بودید که ساخت موسیقی این سریال برای خودتان تجربه جدیدی بوده؛ از این تجربه جدید بگویید که آیا برای خودتان راضی‌کننده بود؟

کارهای من معمولا ارکسترال بود و برای موسیقی این سریال، کمی فضا را تلفیق کردم و بیشتر از سازهای الکترونیک و ساز اصلی گیتار الکتریک استفاده کردم که با سازهای ارکسترال تلفیق شده بود و این تجربه جدید بود که تاکنون انجام نداده بودم و نمی‌دانستم چه بازخوردی خواهد داشت.

 

آهنگساز برای ساخت موسیقی سریال و فیلم، علاوه بر تعامل و مشورت با کارگردان، با دیگر عوامل تولید هم تعامل دارد؟

بیشترین تعامل با کارگردان اثر است که بدانیم چه فضایی را در سریال یا فیلم باید القا کنیم و بعد از آن با تدوینگر و کمی هم با صداگذار.

 

گاهی موسیقی یک سریال یا فیلم، به‌ویژه برای آثار اکشن یا جنایی، شکل آزاردهنده‌ای برای مخاطب پیدا می‌کند؛ آیا این تأثیر موسیقی برمخاطب است و درواقع همان اتفاقی است که باید با شنیدن موسیقی برای مخاطب رخ دهد یا اشکالی در کار موسیقی وجود دارد؟

به نظرم به سلیقه مخاطب برمی‌گردد. در همین سریال، در قسمت‌های اول {فصل اول}، تصمیم بر این بود که بر اساس نیاز سریال، موسیقی جدی‌تری داشته باشد که البته به دلیل عجله‌ای که به وجود آمد، کمی هم به مشکل فنی خورد؛ برخی بر این اعتقاد بودند که حجم موسیقی آن زیاد است و برخی دیگر هم این ویژگی را دوست داشتند که البته تعداد علاقه‌مندان به نسبت منتقدان خیلی بیشتر بود و شاید حدود ۱۰درصد مخاطبان، موسیقی آن را دوست نداشتند که بیشتر به سلیقه مخاطب برمی‌گردد.

 

منتقدان به موسیقی این سریال، در قسمت‌های اول {فصل اول} بر این باور بودند که از سکوت در موسیقی استفاده نشده در حالی‌ که گاهی سکوت، تأثیرگذارتر از موسیقی عمل می‌کند اما آنها هم در ادامه با موسیقی قسمت‌های بعدی همراه شدند و به نظرشان میزان استفاده از موسیقی متناسب شد. آیا این تغییر با توجه به نظر مخاطبان اعمال شد یا از همان ابتدا بر اساس نیاز سریال موسیقی ساخته شد؟

این درست است که گاهی سکوت تأثیرگذارتر از موسیقی است، اما در قسمت‌های اول {فصل اول} این سریال، به‌صورت تعمدی می‌خواستیم که موسیقی جدی و خشنی داشته باشد که مخاطب را درگیر کند. نمی‌خواستم یک موسیقی نرم و حل‌شده در سریال باشد؛ برای همین حتی برای صحنه‌های اسلوموشن هم نوعی موسیقی که حالت شوک ایجاد کند استفاده کردیم و شاید همان حالت آزاردهنده، دلیل موفقیت موسیقی سریال باشد چراکه قصد ما همین بود که خشونت کار احساس شود.هر اثری، موسیقی خاص خودش را می‌طلبد؛ مثلا فیلم درخت گردو، موسیقی کُردی با سازهای فولکلور محلی را می‌طلبید.

بنابراین هر فیلم و سریالی باید موسیقی خاص خودش را پیدا کند.گاهی دلیل موفقیت یک اثر، موسیقی آن است که خوب از آب در آمده و شاید چون بیشتر در دسترس قرار می‌گیرد و بیشتر شنیده می‌شود، بیشتر هم در خاطره‌ها می‌ماند اما به‌طورکلی، این اتفاق خوبی نیست و درواقع بدشانسی کارگردان است چراکه باید موسیقی در خدمت فیلم و سریال باشد و هر دو همراه هم باشند. اگر موسیقی قوی‌تر باشد، به فیلم لطمه می‌خورد و بالعکس. بنابراین هم آهنگساز و هم کارگردان سعی می‌کنند بهترین کارشان را ارائه کنند و زمانی که یکی از آنها کار خیلی بهتری ارائه کند، ضعف دیگری مشخص می‌شود.

مشاهده خبر در جماران