کدخبر: ۱۶۱۰۹۲۲ تاریخ انتشار:

در ضرورت به یاد آوردن، بر علیه فراموشی!

امروز کسانی که از فلسطین دفاع می‌کنند به درستی بر ضرورت توجه به «تاریخ» ۸۰ سالۀ ظلمی که بر فلسطینی‌ها رفته است تأکید می‌کنند. بر ضرورت به یادآوردن. علیه فراموشی. بر ضرورت جابه‌جا نکردن جای اشغال‌گر با تحت اشغال. جابه‌جا نکردن رژیم تا دندان مسلح با مردم بی‌دفاع. به یادآوردن تخریب مداوم خانه‌ها، ساختن شهرک‌ها به رغم همۀ قطعنامه‌های سازمان ملل و حتی مخالفت‌های کشورهایی مثل آمریکا. آواره کردن چند میلیون انسان از سرزمینشان به مدت چند دهه. کشتار مداوم شهروندان بی‌دفاع به ویژه زنان و کودکان. حتی اگر بنا به مقایسۀ کمی هزینه‌ها باشد، ننگ و شرمساری بی‌تردید بر دامن اسرائیل است.

«علی هذه الارض ان یستحق الحیاه

 

علی هذه الارض سیده الارض

 

ام البدایات، ام النهایات

 

کانت تسمی فلسطین

 

صارت تسمی فلسطین

 

سیدتی؛ استحق، لانک سیدتی، استحق الحیاه

 

 

 

در این سرزمین است آنچه سزاوار زیستن است.

 

در این سرزمین، بانوی سرزمین‌ها

 

مادر بدایت‌ها، مادر نهایت‌ها

 

نامش فلسطین بود

 

نامش فلسطین شد

 

آه بانو، چون بانوی منی سزاوارم، سزاوار زیستنم

 

بخشی از شعر «علی هذه الارض» سرودۀ محمود درویش به ترجمۀ یوسف اباذری

 

محمود درویش، شاعر ملی فلسطین یکی از نقطه ضعف‌های فلسطینی‌ها را ناکامی آنها در ساخت حافظۀ جمعی می‌دانست. این ناکامی امروز گریبان بخش‌هایی از جامعۀ ایران و مردم جهان را هم گرفته است، هر چند این بخش‌ها چندان هم بزرگ نباشند. البته با وجود شخصیت‌های به اصطلاح سیاسی و رسانه‌های رسوایی که اعضای آنها درست در زمان جنایت‌های اسرائیل در کرانۀ باختری، با نتانیاهو دیدار می‌کنند، آن هم در زمانی که نتانیاهو به دلیل انبوه فسادها و خودرأیی‌هایش در خود اسرائیل زیر فشارهای سنگین است، و با وجود افرادی که در سوابق آنها دیدار با کسانی مانند پمپئو رئیس اسبق سازمان سیا به چشم می‌خورد، چنین ناکامی‌ای عجیب نیست. طلب آزادی و عدالت و انسانیت از امثال نتانیاهو و پمپئو و جان بولتن و برنارد آنری لوی بازی بی‌شرمانه‌ای است با مفاهیم آزادی و عدالت و انسانیت. شیوۀ واکنش رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ایران از من‌وتو گرفته تا ایران اینترنشنال و حتی بی‌بی‌سی را امروز باید به خاطر سپرد تا بعدها اسنادی باشد برای تحلیل‌های جامعه‌شناسانه دربارۀ شوخی بودن ارزش‌هایی به نام بی‌طرفی و حقیقت‌طلبی و عدالت‌خواهی و دموکراسی‌جویی در بخش بزرگی از رسانه‌ها.

 

رسوایی رسانه‌ای کنونی به کنار؛ امروز کسانی که از فلسطین دفاع می‌کنند به درستی بر ضرورت توجه به «تاریخ» ۸۰ سالۀ ظلمی که بر فلسطینی‌ها رفته است تأکید می‌کنند. بر ضرورت به یادآوردن. علیه فراموشی. بر ضرورت جابه‌جا نکردن جای اشغال‌گر با تحت اشغال. جابه‌جا نکردن رژیم تا دندان مسلح با مردم بی‌دفاع. به یادآوردن تخریب مداوم خانه‌ها، ساختن شهرک‌ها به رغم همۀ قطعنامه‌های سازمان ملل و حتی مخالفت‌های کشورهایی مثل آمریکا. آواره کردن چند میلیون انسان از سرزمینشان به مدت چند دهه. کشتار مداوم شهروندان بی‌دفاع به ویژه زنان و کودکان. حتی اگر بنا به مقایسۀ کمی هزینه‌ها باشد، ننگ و شرمساری بی‌تردید بر دامن اسرائیل است. باید به یادآوریم که در هفته‌ها و ماه‌های منتهی به روزهای کنونی، اسرائیل در کرانۀ باختری مشغول کشتار فلسطینی‌ها بود، مشغول تخریب‌ خانه‌های مردم. همۀ اینها را باید به یاد آورد. باید آثار ادبی نزار قبانی، امل دنقل، احمد مطر، غسان کنفانی و دیگر شعرای برجستۀ عرب را خواند. فلسطین را باید با شعر و ادب و روشنفکری‌اش هم شناخت، با کاریکاتوریست فقیدش ناجی علی و با شخصیت خلق‌شده به دستان توانای او یعنی حنظله، با روشنفکر جهانی‌اش ادوارد سعید و با شعرای برجسته‌اش چون محمود درویش. آنها حافظۀ فلسطین‌اند. برای فهم تاریخ فلسطین باید مستند «بازگشت به فلسطین» ساختۀ ادوارد سعید را دید. باید به تماشای فیلم‌هایی چون «فرحه» نشست و آثار نوام چامسکی و ایلان پاپه را خواند تا حافظۀ جمعی از اسارت رسانه رها شود و با حقیقت پیوند بخورد و ساخته شود.

 

اما مسئلۀ فلسطین فقط مسئله‌ای «تاریخی» یا «رسانه‌ای» نیست. مسئله‌ای «الهیاتی» نیز هست. آنچه امروز فراموش می‌شود و در تحلیل‌ها کمتر به آن توجه می‌شود وجه الهیاتی مسئلۀ فلسطین است. اسرائیل رژیمی عمیقاً مذهبی است، بناشده بر الهیاتی معین. اگرچه تنش میان یهودیان سکولار، یهودیان قائل به تداوم آوارگی و یهودیان قائل به دولت‌سازی هرگز پایان نیافته است، اما یکی از مهم‌ترین مبانی «دولت‌سازی» در اسرائیل خوانشی معین از «الهیات یهود» است، شاخه‌ای از «صهیونیسم». این خوانش که تقریباً همزمان با معاهدۀ وست‌فالی و تکوین دولت-ملت‌ها با نظریه‌پردازی خاخام‌هایی چون اسحاق کوک در الهیاتِ یهود ایجاد شد، چرخشی اساسی در الهیات یهود ایجاد کرد. آموزه‌های الهیاتی رنج و پراکندگی و انتظار برای ظهور منجی برای قوم پراکندۀ یهود، بدل به زمینه‌سازی برای ظهور منجی از جمله با بازگشت به سرزمین اسرائیل و تشکیل دولت در آن شد.(برای مطالعۀ بیشتر رک به کتاب دین و دولت در اسرائیل نوشتۀ احمد زیدآبادی)

 

این چرخش الهیاتی، تشکیل دولت یهودی در سرزمین‌هایی معین را بخشی از فرآیندی می‌داند که یهودیان طبق آن از گناهان خود پاک می‌شوند و شایستۀ لطف الهی و آمادۀ پذیرش منجی می‌شوند. یهودیان گناهکار که مطابق با الهیات ارتدوکس یهود می‌بایست رنج پراکندگی را تحمل کنند تا مورد بخشایش خدا قرار گیرند، با این چرخش الهیاتی باید دولت بسازند تا راه رستگاری را طی کنند، دولتی با مذهبی معین در سرزمین‌هایی معین. یهودیان سکولاری مانند هرتزل نیز با نگارش کتاب «دولت یهود» ایدۀ تشکیل دولت یهودی را هم‌گام با چرخش الهیاتی در یهودیت پیش بردند.

 

سخن کوتاه، یکی از بنیادهای الهیاتی دولت اسرائیل، تشکیل دولتی مذهبی در سرزمینی یکپارچه در انتظار ظهور منجی است و همین ایده از حیث الهیاتی از مهم‌ترین موانع صلح در فلسطین اشغالی است. فراموش نکنیم یگانه نخست‌وزیر ترورشدۀ اسرائیل یعنی اسحاق رابین را یهودی ارتودکس اسرائیلی‌ای به نام ایگال عمیر، به جرم امضای معاهدۀ صلح با فلسطینی‌ها(مشهور به پیمان اسلو) ترور کرد. چون تشکیل کشور مستقل فلسطینی با الهیات صهیونیسم مغایر است. اسرائیل هرگز حتی به مفاد همان توافقات نیم‌بندِ خود با فلسطینی‌ها عمل نکرده است، همان‌طور که قطعنامه‌های سازمان ملل برایش کاغذپاره‌ای بیش نبوده است.

 

تقویت راست‌گرایی مذهبی در اسرائیل در مدت‌زمانی که از امضای پیمان اسلو می‌گذرد، یکی از مهم‌ترین عواملی است که در عمل باعث شده است در دو دهۀ گذشته هیچ طرح صلح جدی‌ای میان اسرائیل و فلسطین مطرح نشود. مدت‌هاست هیچ ایدۀ صلحی به میان نیامده است. توسعۀ شهرک‌نشینی و فتح سرزمینی از همین‌روست که هرگز در کل طول حیات اسرائیل و به ویژه در دو دهۀ گذشته متوقف نشده است. پاره‌پاره کردن سرزمین فلسطین، سلب مالکیت سرزمین، کنترل منابع آب و کشاورزی و به طور کلی اقتصاد، سیاست‌های واحدی بوده است که به مدت ۸ دهه در سرزمین‌های فلسطینی جاری بوده است تا فلسطینی‌ها را از فلسطین پاک کند. آنچه ایلان پاپه محقق برجستۀ یهودی آن را «پاکسازی قومی فلسطین» نامیده است. الهیاتِ خشنِ ارتدوکس یهود، در این مسیر حتی به مسیحیان ساکن بیت‌المقدس هم رحم نکرده است. نفی بلد مسیحیان بیت‌المقدس از خانه‌هایشان یکی دیگر از سیاست‌های ثابت صهیونیست‌ها طی چند دهۀ گذشته بوده است.

 

فراموش نکنیم فلسطینی‌ها جمعیتی بیش از ۱۴ میلیون‌نفرآواره و ساکن در سرزمین‌های اشغالی‌اند که هنوز نتوانسته‌اند حق حاکمیت بر سرنوشت خود را نه در سیاست و نه در اقتصاد به دست آورند و در این ناتوانی نقشِ الهیاتِ خشنِ بنیادگرایِ یهود را باید جدی گرفت. طنز قضیه اینجاست که اغلب مدافعان امروز اسرائیل، همان کسانی‌اند که علی‌الظاهر با حضور الهیات در عرصه‌های حکومتی و سیاسی مخالفند، اما گویی چون نوبت به اسرائیل می‌رسد همۀ استدلال‌هایشان را فراموش می‌کنند. در این رابطه تا جایی که به رسانه بازمی‌گردد نقش منافع مادی و تا جایی که به سیاست باز می‌گردد نقش استعمار را نباید دست‌کم گرفت. هر چه باشد به تعبیر درخشان جرج زیمل پول، خدای دنیای مدرن است.

 

آنچه مسلم است و بی‌پرده باید گفت ضرورت ایستادن در کنار مردم فلسطین است، بمباران بی‌وقفۀ مردم غزه و قطع آب و برق و امکان‌های کمک‌رسانی به مردم مصادیق عریان جنایت جنگی است و دفاع از فلسطین دفاع از انسانیت. تقاضای توقف جنگ و پایان حمله به غزه، امروز خواستۀ هر انسان شریفی است.

 

 

مشاهده خبر در جماران