کدخبر: ۱۶۱۰۸۹۱ تاریخ انتشار:

اسرائیل نابودشدنی است

در این یادداشت تلاش شده است تا مسئله فروپاشی و سقوط رژیم صهیونیستی بر اساس یک الگوی دوسطحی به بررسی گذاشته شود.

تحولات پرشتاب یک هفته اخیر در پی نبرد «طوفان الاقصی»، موجب طرح مجدد این پرسش‌ها شد که آیا این اقدام نیروهای مقاومت در غزه و شکنندگی بی سابقه رژیم صهیونیستی و شکست اطلاعاتی و امنیتی آن، می‌تواند مقدمه ای برای زوال این رژیم غاصب باشد؟ آیا این اقدام موجب تشدید روندها و شکاف های داخلی تا سرحد فروپاشی و سقوط ساختاری رژیم صهیونیستی خواهد شد؟

طبعا پاسخ به این پرسش ها نیازمند طرح مجموعه پیچیده و درهم تنیده ای از مولفه ها و عناصری است که بر سیستم و محیط پیرامونی تحولات مذکور تاثیر گذارند و پویایی های درونی آن را متاثر از خود می سازند؛ لذا لاجرم از ارائه یک برنامه تحلیلی چند سطحی و چند مولفه ای بدین منظور هستیم که در یادداشت تلاش شده است تا مسئله فروپاشی و سقوط رژیم صهیونیستی بر اساس یک الگوی دوسطحی به بررسی گذاشته شود.

در تحلیل مراحل تغییرات اجتماعی عمیق که منجر به تغییر در ساختار نظام سیاسی می شوند می توان از دو مرحله اساسی ذیل یاد کرد:

مرحله نخست، سقوط ذهنی و به معنای پذیرش این ایده می باشد که نظام مستقر شایستگی و کارآمدی نداشته و قابلیت ترمیم و اصلاح پذیری نیز ندارد. در این شرایط نظام به صورت ذهنی در افکار عمومی ساقط می شود.

سقوط ذهنی موجب می شود تا وفاداری های اجتماعی سست شده و نوعی بی تفاوتی را در جامعه نسبت به سرنوشت نظام ایجاد نماید.

به دلایل ذیل اسراییل مرحله نخست سقوط را پشت سرگذاشته است:

۱. بحران شایستگی

نشانه ۱: تلاش نتانیاهو برای به زیر سلطه درآوردن نظام قضایی برای درامان ماندن از پرونده فساد اقتصادی خود و همسرش، موجب گسترش اعتراضات عمومی علیه دولت شده و تظاهرات های گسترده و متوالی در خیابان های اصلی تل‌آویو در ماه های اخیر حکایت از بحران عمیق در نظم هنجاری حاکم دارد.

نشانه ۲: عدم توانایی دولت برای غلبه بر بحران های اجتماعی و اقتصادی.

۲. بحران کارآمدی

نشانه ۱: فقدان توانایی دولت در مدیریت بحران های اجتماعی ناشی از تنش های دوقطبی اعراب اسراییلی و اسراییلی های غیر عرب و نیز یهودی های راست افراطی و یهودی های لیبرال و یا یهودیان اروپای شرقی(سفارادی) و یهودیان اروپای غربی(اشکنازی).

نشانه ۲: شکست پروژه دولت یهود و قانون ملیت مصوب کنست در سال ۲۰۱۸

نشانه ۳:احزاب دینی صهیونیستی و حریدی هر کدام تلاش میکنند نقش و سلطه خود بر صحنه نبراد سیاسی را تقویت کنند و همین امر سبب شعله‌ور شدن درگیری در سطح فرهنگ، اجتماعی و طبقات یهود شده؛ امری که منعکس کننده میزان بحران حکومتداری در اسرائیل است.

مرحله دوم: سقوط عینی

سقوط عینی و مشاهده پذیر نظام های اجتماعی پس از سقوط ذهنی آن حاصل می شود. درواقع، در خلأ قدرت اجتماعی‌شده، نظام های سیاسی فاقد پشتوانه لازم برای تداوم حیات خود خواهند بود. در این مرحله هم ورودی های آشوب ساز درون سیستمی و محیطی توانایی به کنترل درآوردن پویایی های سیستمی را داشته و قادر هستند تا آنتروپی نظام را به سوی نوعی تعادل سیستمی دلخواه سوق هستند و قادر خواهد بود نوعی توازن ترمودینامیکی برای برقراری نوعی نظم سیستمی ایجاد نمایند.

۱. سقوط نمادها

نمادها ماهیتی دو وجهی دارند؛ هم جنبه ذهنی داشته و هم عینیت هایی بر آن دلالت دارد. نمادها، نظم سیستمی را نمایندگی می کنند و از طریق تصویرسازی، در ساخت یک ادراک بیناذهنی مشترک از پدیده ها مشارکت دارند. اسراییل در حال حاضر در حال تجربه وضعیت سقوط نمادهای خود است.

اصلی ترین نماد اسراییل، قدرت شکست ناپذیر و ملت برگزیده خداوند است که بر اساس نشانه های پرشمار در حال افول است:

نشانه ۱: افول افسانه شکست ناپذیری ارتش اسراییل

نشانه ۲: افول افسانه قدرت اطلاعاتی و نفوذ امنیتی دستگاه جاسوسی اسراییل

۲. سقوط ساختارها

سقوط ساختارها آخرین مرحله از حیات هر نظام سیاسی است. این مرحله می تواند ناشی از عاملیت نیروهای درون سیستمی  و بیرون سیستمی باشد. طبعا نیروهای برون سیستمی نیازمند صرف انرژی قابل توجهی در قیاس با نیروهای درون سیستمی برای الغای نظم سیاسی هستند.

در خصوص اسراییل، نیروی برون سیستمی همچون جریان مقاومت با مشکلات عدیده ای برای این منظور مواجه هستند و به نظر می رسد از ظرفیت اقدام مورد نیاز برای سقوط ساختارها برخوردار نبوده یا نسبت هزینه - فایده آن توازن معقولی در پی نخواهد داشت. با این نحو، باید چشم امید به کنش نیروهای درون سیستمی برای شورش علیه وضع موجود داشت.

نگارنده بر باور است اسراییل تنها یک دشمن در برابر خود دارد که می تواند آن را به فرجام موعود و سقوط ساختاری نزدیک نماید و آن، فساد ذاتی‌ مکنون در نظم هنجاری و تاسیسی آن است؛ لذا مقاومت، تنها نقش تسهیل کننده و تسریع کننده در طی روندهای منجر به زوال این رژیم منحوس خواهد داشت و نه فراتر از آن.

زوال دولت صهیونیستی نه یک تمنای سیاسی و رویاپردازی ایدئولوژیک، که پاسخی طبیعی از جنس سنت‌های اجتماعی است که همچون قوانین طبیعی، تخلف ناپذیرند و لم یتغیر.

و این همان وعده خداوندست و سنتی از سنت‌های او در جهان اجتماعی که: «ان الباطل کان زهوقا»

-----------------------------------------------------------------------------

* عضو هیات علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی

مشاهده خبر در جماران