قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه در گفت و گو با جماران
تاثیر« طوفان الاقصی» بر عادی سازی رابطه اعراب و اسرائیل مشخص نیست/ ایران باید از برخورد احساسی با این تحولات خودداری کند/ طوفان الاقصی یک عملیات استثنایی و شاید بی نظیر در تاریخ فلسطین است
در کوتاه مدت نباید در سیاست گذاری دچار احساسات شویم. برخورد احساسی با تحولات در سیاست خارجی ضربه زننده است . هنوز نتیجه جنگ روشن نیست و باید صبر کرد. طبیعتا واکنش اسرائیل در کوتاه مدت، تخریب حداکثری در غزه است. اما آیا این جنگ فقط به غزه محدود خواهد شد یا ممکن است به کرانه باختری و جنوب لبنان هم توسعه پیدا کند.
پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: جهان در شوک عملیات طوفان الاقصی فرو رفته است. صبح روز شنبه بود که گردان های عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس عملیات نظامی بی سابقه ای را علیه رژیم اسرائیل از زمین و هوا آغاز کردند. همزمان با پرتاب هزاران موشک از غزه به سمت سرزمین های اشغالی، حصارهای کشیده شده اطراف غزه که این منطقه را به بزرگ ترین زندان جهان تبدیل کرده بود از میان برداشته شده و نفوذ زمینی نیروهای حماس به داخل شهرک های یهودی نشین هم آغاز شد.
براساس آخرین آمار منتشر شده و به گفته منابع اسرائیلی بیش از ۳۵۰ اسرائیلی کشته شدند و بیش از هزار و ۹۰۰ دیگر نیز زخمی شدند. علاوه بر آن بیش از ۱۰۰ اسرائیلی دیگر به اسارت مقاومت فلسطین در نوار غزه در آمده اند. همچنین ۷۵۰ اسرائیلی هم مفقود شده اند. در مقابل، اسرائیل یک عملیات نظامی علیه نوار غزه به راه انداخت و مناطق مختلف نوار غزه و ساختمان های مسکونی را بمباران کرد که هزاران شهید و زخمی به دنبال داشته است.
چرا حالا؟ آیا حماس از توسعه دامنه تجاوز رژیم اسرائیل به ستوه آمده بود یا از بی توجهی جهان اسلام بخصوص کشورهای عربی که روند عادی سازی رابطه با اسرائیل را با سرعت عجیب و غریبی پیش بردند؟ دامنه تبعات طوفان الاقصی تا کجا گسترده خواهد شد؟
قاسم محبعلی، دیپلمات بازنشسته که سفیر جمهوری اسلامی ایران در مالزی و یونان بوده و مدتی نیز مدیرکل خاورمیانه و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه بود در گفت و گو با خبرنگار جماران معتقد است که حماس برای انجام چنین عملیاتی ماه ها آموزش و برنامه ریزی داشته و شاید از حمایت برخی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای هم برخوردار بوده است.
او در این گفت و گو تاکید می کند که تهران باید در این بازه زمانی رویکردی عاری از احساسات داشته و زمین بازی را به گونه ای پیش ببرد که با تحریک اسرائیل نه منافع ملی ایران و نه منافع بلندمدت مردم فلسطین تحت الشعاع قرار بگیرد. .
چرا حماس این بازه زمانی را برای حمله انتخاب کرد؟
براساس آنچه که حماس اعلام کرده این عملیات در پاسخ به تجاوزهایی بود که رژیم اسرائیل در بیت المقدس و کرانه باختری انجام داده است. با اینهمه انتخاب روز این عملیات بسیار نمادین و تداعی کننده مفاهیم بسیاری است. این عملیات همزمان با سالروز جنگ رمضان انجام شد. جنگ یوم کیپور یا جنگ اعراب و اسرائیل ۱۹۷۳، جنگی بود که از ۶ تا ۲۵ اکتبر ۱۹۷۳ میان سوریه، مصر (با حمایت چند کشور عربی دیگر) با اسرائیل اتفاق افتاد. این جنگ با حمله غافلگیرانه مصر و سوریه علیه مواضع نیروهای اسرائیلی در شرق کانال سوئز و ارتفاعات جولان آغاز شد، مناطقی که شش سال قبل در جنگ ششروزه به تصرف قوای اسرائیل درآمده بود. حمله در آخرین ساعات یومکیپور مقدسترین روز در یهودیت، آغاز شد. روزی که از غروب ۹ مهر ماه آغاز میشود و یهودیان در آن روزهدار هستند.
از آنجا که این جنگ در ماه اکتبر و ماه رمضان رخ میداد به جنگ اکتبر و جنگ رمضان نیز معروف شدهاست.) این روز روزی است که اعراب برای نخستین بار ضربه ای مهم و مهلک به رژیم اسرائیل وارد کردند. اگر چه نتیجه این جنگ به نفع مصر و سوریه نبود ولی آثار و تبعات بسیاری چه در داخل اسرائیل، چه در منطقه و چه در فرامنطقه داشت. این جنگ زمینه ساز نزدیکی مصر به آمریکا و سپس کمپ دیوید شد . این روز هم برای اسرائیلی ها و هم اعراب قابل توجه است و روزی است که به دلیل عید یهودی ها اسرائیل تعطیل است .
مهمترین انگیزه ها و اهداف حماس برای چنین حمله ای را چه می دانید؟
حماس اهداف خود را آزادسازی اسرای فلسطینی و متوقف کردن تهاجم اسرائیل و آباده نشین های یهودی به فلسطینی ها در قدس و کرانه باختری اعلام کرده است. اما در خاورمیانه اتفاق ها و حوادث می تواند جنبه ها و آثار متعددی در سطح منطقه و فرامنطقه داشته باشد. پیچیدگی مسائل خاورمیانه از اینجا شروع می شود و نباید چندان زود نسبت به مسائل واکنش نشان داد چرا که ممکن است آثار کوتاه، میان و دراز مدت داشته باشند. در خاورمیانه بازیگران در سطوح مختلف بازی می کنند، اما الزاما به این معنا نیست که بازیگران خرد مانند حماس و حتی اسرائیل که تا اندازه ای یک بازیگر منطقه ای مطرح است کل بازی را مدیریت کنند.
در بسیاری از تحلیل ها گفته شده که تحت تأثیر قراردادن روند عادی سازی رابطه میان اسرائیل و کشورهای عربی به خصوص عربستان یکی از اصلی ترین اهداف حماس بوده است. با این گزاره تا چه اندازه موافق هستید؟ این عملیات چه تاثیری می تواند بر ادامه روند عادی سازی رابطه میان ریاض و تل آویو بگذارد؟
سوالی که هنوز پاسخی برای آن وجود ندارد، این است که آیا حماس به تنهایی برای این حمله تصمیم گرفته یا نه؟! به هرحال می دانیم که زمان قابل توجهی برای برنامه ریزی این عملیات اعم از آموزش نیروها تا تامین تجهیزات و نقشه کشی صرف شده است. اینکه آیا حماس راسا تصمیم گرفته یا با هماهنگی نیروهای منطقه ای و بین المللی بوده سوال مهمی است که می تواند به شفاف تر شدن اوضاع کمک کند.
دومین پرسش این است که آیا هدف حماس این بوده که جریان عادی سازی میان اسرائیل و اعراب را متوقف کند یا خود را به عنوان یک طرف دارای وزن و معتبر برای مخاطب قرار گرفتن در این معامله و معادله نشان دهد که عبور از او و مطالبه هایش آسان نخواهد بود.
به نظر می رسد که تا پیش از این حمله موقعیت طرف فلسطینی به شدت تضعیف شده بود و با توجه به تضعیف جایگاه تشکیلات خودگردان مهم ترین سوال این است که اگر قرار باشد در معامله میان اسرائیل و عربستان سعودی به طرف فلسطینی امتیازی داده شود چه کسی باید آن را دریافت کند.
پرسش مهمتر اینکه آیا این عملیات به روند عادی سازی کمک می کند یا مانع از آن می شود . همانطور که گفتم این عملیات تا حدودی تداعی کننده جنگ رمضان بود و در آن جنگ ما شاهد طراحی و هماهنگی برخی قدرت های منطقه ای با هم بودیم، بنابراین تکرار این الگو در عملیات طوفان الاقصی هم بعید نیست. یکی از اهداف این طراحی هم می تواند وادار کردن اسرائیل به اعطای امتیاز قابل توجه به فلسطینی ها در روند عادی سازی رابطه با اعراب بخصوص عربستان سعودی باشد.
پس از این عملیات ما شاهد بازگشت مساله فلسطین به سرخط اخبار بین المللی و البته اولویت بخشی به آن در افکار عمومی در جها اسلام هستیم. از آغاز راهپیمایی در حمایت از فلسطین در برخی پایتخت های کشورهای اسلامی تا اقدام هایی نظیر حمله به شهروندان اسرائیلی در مصر. فکر می کنید این فضا تا چه اندازه می تواند به کمک اهداف عملیات طوفان الاقصی بیاید؟
این عملیات یک عملیات استثنایی و شاید بی نظیر در تاریخ مسائل فلسطین است که در جریان آن برای نخستین بار فلسطینی ها یک عملیات نظامی را در سرزمین های اشغالی 1967 با موفقیت انجام دادند.
درباره آثار کوتاه مدت این عملیات می توان به واکنش مثبت و احساسی مردم خاورمیانه و کشورهای اسلامی اشاره کرد. مردمی که در پرونده فلسطین و اشغال سرزمین های فلسطینی از سالها قبل احساس تحقیر کرده و تصور می کردند که تغییر معادله به نفع فلسطینی ها دیگر ممکن نیست. طبیعتا این عملیات آنها را خشنود کرده است.
البته مسأله فلسطین همیشه مسئله مسلمانان بوده اگر چه در سالهای اخیر چندان بروز و نمودی در صحنه عمومی نداشته است. فلسطین و مساله اشغال سرزمین های فلسطینی یک مساله کانونی در تحولات خاورمیانه بوده در 70 سال اخیر بوده است. ایالات متحده زمانی که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما به دنبال تنظیم سیاست خاورمیانه ای خود بود ریشه های بحران در خاورمیانه حتی در شکل گیری جریانهای افراط گرایانه اسلامی مانند القاعده و داعش را در مساله فلسطین تعریف می کرد. این عملیات تا حد زیادی نشان داد که صلح خاورمیانه بدون حل و فصل مسئله فلسطین در قالب رعایت یک عدالت نسبی برای مردم فلسطین ممکن نیست.
رژیم اسرائیل تاکنون حاضر نشده یک موجودیت سیاسی و حق سرزمینی برای مردم فلسطین تعیین کند. یکی از آثار میان مدت و بند مدت می توان این باشد که طرف اسرائیلی و حامی آن بخصوص تندروهای داخل اسرائیل و آمریکا را متقاعد کند که باید موجودیتی برای فلسطین قائل شوید وگرنه روی آرامش را نخواهید دید و از امنیت برای اسرائیل خبری نخواهد بود.
در این فضا یکی از مهم ترین پرسش ها بخصوص برای جمهوری اسلامی ایران با توجه به جنس رابطه ای که با نیروهای مقاومت و حماس داشته این است که ما چه کنیم؟ شاهد هستیم که بسیاری از کشورهای عربی در بیانیه های خود از فلسطین حمایت کردند اما همزمان یک موضع محافظه کارانه خود را هم حفظ کردند.
مشکل سیاست خارجی ما این است که ما می توانیم در شکل گیری بحران ها حضور داشته باشیم اما در پایان دادن به آنها به دلیل نداشتن یک سبد سیاست خارجی درست و عدم حضور در گفت و گوهای بین المللی، باشگاه های قدرت و رابطه متوازن با همه قدرت ها وقتی پای مصالحه و پایان دادن به درگیری پیش می آید حضور نداریم و نمی توانیم میوه سیاست های خود را برداشت کنیم.
یکی از مشکلات که در کوتاه مدت فعلا قابل حل نیست،بی توجهی به توصیه ها برای برخورداری از سیاست خارجی متوازن و همه جانبه است. این بدان معنا نیست که ما با همه طرف ها به یک اندازه رابطه داشته باشیم، اما دنیای سیاست و روابط بین الملل اقتضا می کند که ما با همه بازیگران در ارتباط باشیم تا بتوانیم از منافع ملی و توسعه ملی حمایت کنیم.
در کوتاه مدت نباید در سیاست گذاری دچار احساسات شویم. برخورد احساسی با تحولات در سیاست خارجی ضربه زننده است. هنوز نتیجه جنگ روشن نیست و باید صبر کرد. طبیعتا واکنش اسرائیل در کوتاه مدت، تخریب حداکثری در غزه است. اما آیا این جنگ فقط به غزه محدود خواهد شد یا ممکن است به کرانه باختری و جنوب لبنان هم توسعه پیدا کند.
در چنین فضایی باید عاقلانه رفتار کرد. باید ببینیم که منافع ما در این معادله پیچیده در دراز مدت چه خواهد بود. اینکه فکر کنیم قضیه با این عملیات تمام شده درست نیست. این عملیات حتی ممکن است آنچه را که روند صلح خاورمیانه نامیده می شود، تسریع کند. لذا همزمان با پرهیز از تصمیم گیری احساسی باید مواضع منطقی اتخاذ کرد .
سایر کشورها به خصوص کشورهای عربی تلاش می کنند ضمن حمایت سیاسی از فلسطین یا حتی حمایت پنهان از حماس در این عملیات به گونه ای رفتار کنند که تبعات این بحران دامان آنها را نگیرد. به عنوان نمونه اطلاعات امنیت مصر قطعا از این عملیات خبر داشته اما نوع رفتار آن را ببینید.
ما امیدوار هستیم که نتیجه این عملیات به نفع فلسطین تمام شود و همزمان باید کمک کنیم که موقعیت فلسطین در منطقه تقویت شود و حقوق فلسطینی ها به شکل حداکثری آن تامین شود. در چنین شرایطی هیچ بازیگری نباید با تحریک بیشتر اسرائیل موجب وارد کردن صدمات بیشتر مالی و جانی به مردم فلسطین شود. نفع ما نیز در این است که سیاستی را اتخاذ کنیم که فلسطینی ها آسیب کمتری ببینند.
مشاهده خبر در جماران