کدخبر: ۱۶۰۷۴۸۴ تاریخ انتشار:

گفت وگوی تفصیلی جماران با کارشناس بورس؛

چه کسانی در بورس ایران موفق می شوند؟! امین بیگانی: چند صد سال است چرخه طمع تکرار می شود/ ۹۵ درصد نوسانگیرها بازنده اند/ رنج های منفیِ هماهنگ، کار مردم نیست!

بازارهای مالی مثل موجودات زنده هستند که شناخت و آگاهی نسبت به تغییرات و حرکات آن ها می تواند شما را پولدار کند!

گروه اقتصاد و درآمد - فرهاد بهارفر: بازار بورس ایران متاثر از رکود ایجاد شده در سایر بازارهای مالی، روزها کم رمقی را سپری می کند؛ خریداران منتظر اخبار و چشم اندازهای سیاسی و اقتصادی هستند و دست به عصا عمل می کنند و از سوی دیگر سهامداران  هم  که طی چند ماه اخیر فراز و فرود نسبتا سنگینی را تجربه کردند، در اوضاع تورمی کنونی حاضر به فروش سهام خود به نرخ های کنونی نیستند! حتی بعضی اطلاعات و اخبار میانه از قیمت کالاها و فرآیند سودسازی به ویژه در گروه های لیدر و محرک بازار هم اثرات کوتاه مدت و بعضا چند روزه داشته و گویی حال بازار سرمایه فقط با سیگنال چشم انداز روشن اقتصادی در سایه حل منازعات سیاسی، می تواند خوب و پویا باشد.

با وجود آنکه تحلیل گران و کارشناسان بازار بورس هر کدام نظرهای متفاوتی نسبت به سرنوشت اوضاع کنونی بیان می کنند اما جملگی در چند اصل مهم و واحد برای پویایی و رشد آینده بورس مملکت اتفاق نظر دارند: چشم انداز روشن سیاسی ؛ قوانین اقتصادی استاندارد باثبات و بلندمدت سرمایه گذاری ؛ عدم دستکاری های سلیقه ای  و نظارت قاطع سازمان بورس بر تحرکات گروه های پرقدرت و حقوقی های بازار

در همین زمینه جماران با هدف فراهم کردن فرصت شناخت و تحلیل بیشتر عموم سهام داران از وضعیت کنونی بازار سرمایه، ظرفیت ها و چالش های پیش رو، گفت و گوی مفصلی را با امین بیگانی - یکی از تحلیل گران و کارشناسان جوان اما با سابقه بازار بورس که همواره تکیه نقدهایش بر آگاهی بخشی سهامداران و لزوم تاثیر کارکرد اطلاعات و واقعیت های اقتصادی بر جریان بازار سرمایه بوده، انجام داد که مشروح آن در پی می آید:

 

بورس معمولا افزایش قیمت دلار را با تاخیر زمانی در خود نشان می دهد

** شاخص کل بازار بورس در نسبت با تورم و نرخ ارز در دوره های زمانی کوتاه مدت چگونه است؟ چه پیش بینی از رتبه شاخص در ارتباط موازی با شاخص اقتصادی سایر بازارها، برای یک سال آینده دارید؟

نسبت شاخص کل با دلار طی سه دهه گذشته مستقیم بوده است. به غیر از دوره خاص ( سال ۹۹) که دولت دوازدهم قصد داشت درآمدهایش را از طریق بورس افزایش دهد و کسری بودجه را جبران کند، با دخالت در بازار بورس و فروش صندوق هایی مثل دارا یکم، پالایش و عرضه اولیه های بزرگی همچون شستا و ... و فروش مستقیم دارایی ها در بازار مقدرای از کسری بودجه را جبران کرد.

اما در بقیه سال ها، نظیر سال های ۹۲ ، ۹۷، ۹۸ و همچنین ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ به دلیل رشد قیمت دلار، رشد بازار سرمایه هم اتفاق افتاده و مستقیما رشد دلار بر رشد بازار بورس تاثیر گذاشته و بورس از دلار (رشد نقدینگی) تبعیت کرده است. درباره تورم هم به همین شکل است و مطمئنا رشد قیمت محصولات تولیدی شرکت ها، باعث افزایش فروش محصولات آنها  با توجه به کشش بازار و افزایش سود آوری آن ها می شود و درباره صنایع مختلف بازار نیز تا حدودی مشخص است که سهم های دلاری شرکت های صادرات محور از رشد دلار تاثیر بیشتری می گیرند و طبقه بندی شرکت ها در این موارد متفاوت است. معمولا بازار بورس نسبت به بازار های موازی با کمی تاخیر زمانی، افزایش قیمت دلار را در خود نشان می دهد.

 

تاثیر واقعی پارامترها و اطلاعات فاندامنتال

** سرمایه گذاران بازار بورس بارها از کارشناسان تاثیر اطلاعات پایه ای و بنیادی شرکت های سهامی و نیز میزان سودسازی آنها را در قیمت سهام آن شرکت ها را تحت عنوان اصطلاح "دیتاهای فاندامنتال" شنیده اند. وضعیت سودسازی شرکت ها به واقع چقدر در نرخ رشد قیمت سهام آنها در بازار بورس ایران، موثر است؟

وضعیت کشور طی یک دهه گذشته، متاسفانه دچار تصمیم گیری های لحظه‌ای شده و اقتصاد کشور دچار چالش‌ تغییرات بسیار در قوانین است و همین نکته باعث می شود که دیتاها یا همان اطلاعات فاندامنتال به طور مرتب تغییرات کوچک یا بزرگ داشته باشند. همین عدم تثبیت قانون در بحث اقتصاد و سرمایه‌گذاری باعث شده که مدت سرمایه‌گذاری کاهش و ریسک آن افزایش پیدا کند؛ که همین امر باعث شده سرمایه گذاری در کشور به شدت کاهش داشته باشد.

اما جدا از بحث کنترل قوانین توسط دولت، دیتاهای فاندامنتال با در نظر گرفتن تمام پارامترها می تواند تاثیرگذار باشند اما دقت این تاثیرگذاری بستگی به صنعت مورد بررسی و دقت تحلیل گر دارد؛  بسیاری از صنایع ما، در محدودۀ قیمت گذاری دستوری، محدودۀ فعالیت های سنگین دولت نیستند. این صنایع معمولا با توجه به طرح های توسعه، تورم، افزایش قیمت ها و افزایش بازده شرکت ها می توانند یک روند متعادل و رو به بالای خوب داشته باشند. صنایعی مثل صنایع غذایی، کاناهای غیر فلزی، شرکت‌های کوچک صنایع مختلف و شرکت های دارویی از جمله این گروه ها هستند.

اما در صنایع بزرگ کشور مثل پالایشی ، پتروشیمی و فلزات شاهد این موضوع هستیم که تغییرات قوانین چون هزینه بالایی برای اقتصاد کشور دارند، با واکنش بدنه اقتصادی که در ارکان مختلف نفوذ دارند مواجه می شود و عملا می توان گفت که به جزء اتفاقات نادر ، پارامترهای فاندامنتال در محدوده های زمانی میان مدت می تواند دقت بالاتر داشته و قابل تحلیل باشد.

 

سفته بازی ها در بورس ایران کوتاه مدت است / عمق کم بازار است که آن را تشدید می کند

** نفوذ و فعالیت  بعضی گروه ها یا نهادهای به اصطلاح واحد حقوقی شرکت ها در بازار بورس، یا باندها و گروه های قدرتمند نافذ در بازار سرمایه ایران، چقدر در رشد انفجاری یا ریزش شدید (پامپ و دامپ) بازار یا قیمت بعضی سهم ها چقدر موثر است؟ اساسا حجم فعالیت موثر آنها را به چه میزان می دانید؟

تا حدودی همه بازارهای مالی به یک شکل هستند و بازار سهام ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. مطمئناً وجود شرکت‌های حقوقی، صندوق‌ها و حتی افراد حقیقی بزرگ، در بحث پامپ و دامپ قیمت سهام تاثیرگذار است. نکتۀ مهم این است که بحث ارزش و قیمت را درک کنیم و آنها را از هم جدا بدانیم.

ارزش یک شرکت یا یک سهام با توجه به پارامترهای بنیادی و اتفاقات پیرامون آن شرکت، مانند میزان درآمد آن شرکت، قیمت برند، میزان مشتریان شرکت، قیمت محصولات، حاشیۀ سود، دارایی شرکت و مسائل گوناگون دیگری تعیین می‌شود.

قیمت یک سهم متفاوت است و می‌تواند با عرضه و تقاضا تغییر کند. در بازار سهام ایران نیز شاهد حرکت هایی که با اصطلاح «سفته‌بازی» شناخته  می‌شود، مواجه هستیم که البته تایم کوتاه مدت دارد و به علت عمق کم بازار سهام ایران، این حرکت‌ها شدت می‌گیرند و ما این حرکت ها را در موقعیت‌های مختلف بازار می‌بینیم! مخصوصاً طی چند سال اخیر، این موضوع بیشتر به چشم می‌آید؛ چرا که ورود نقدیندگی به بازار افزایش یافته و افراد حقیقی در بازار فعال تر شده‌اند.

در مبحث قیمت و ارزش نیز باید توجه کنیم که قیمت می‌تواند تحت تاثیر همین عوامل «سفته‌بازی» مانند خرید و فروش هماهنگ، الگوریتم ها و...قرار بگیرد و به صورت غیرمنطقی رشد کند یا افت  قیمت پیدا کند. باید توجه داشته باشیم که ارزش یک شرکت تحت تاثیر این عوامل قرار نمی گیرد. در کوتاه مدّت می‌تواند حرکت قیمت تحت تاثیر همۀ این عوامل مانند عرضه و تقاضا، اخبار و ... بالا و پایین شود، امّا ارزش آن شرکت تغییر نمی‌کند و در میان مدّت، پس از طی دورۀ کوتاه نوسانی، قیمت به سمت ارزش حرکت می‌کند.

گاهی قیمت بالاتر از  ارزش قرار می‌گیرد که حباب مثبت شکل می‌گیرد و گاه پایین تر از ارزش است که حباب منفی شکل می‌گیرد. هنر سرمایه‌گذار این است که سهم‌ها را زیر ارزش نسبی و در حباب منفی بخرد و در حباب مثبت به دید شناسایی سود، بفروشد. توجه داشته باشیم که بحث ترید و بحث سرمایه‌گذاری دو بحث جدا در بازارهای مالی است. طی سال های گذشته در بورس ایران به دلیل بحث آپشن ها و شکل گیری بازار اختیار خرید-اختیار فروش، شاهد دستکاری بیشتر در کوتاه مدّت و سررسید برخی سهام پر معاملۀ بازار هستیم.

 

رنج های منفی هماهنگ شده در ۵۰ سهم در عرض یک دقیقه؛ نمی تواند کار مردم باشد!

**  اخیر انتقادهایی به عدم نظارت درست و بعضی دستکاری های در بازار بورس مطرح شده است. نقش سازمان بورس به عنوان نماینده دولت یا حقوقی های بازار را در انواع دستکاری های مطرح شده مثل الگوریتمی، ابزارهای مشتقه (آپشن ها)، رنج های منفی، بهره های رانتی به وسیله کاهش و افزایش هماهنگ شده قیمت ها در کل بازار و...  چقدر است؟ راهکارهای رفع یا محدود شدن این وضعیت چیست؟ اساسا امکان محدود یا شفاف کردن قانونی تحرکات حقوقی های بازار وجود دارد یا باید نظارت ها عملیاتی و شفاف تر باشد؟

این به سوال قبلی مرتبط است؛ بحث قیمت و ارزش مطرح است و در کوتاه مدت این دستکاری ها وجود دارد. الگوریتم، رنج‌های منفی، آپشن‌ها و اخبار رانتی این دستکاری‌ها را ایجاد می‌کند و البته دولت به دلیل داشتن بیشترین مقدار سرمایه در بازار که در سهام دولتی و شبه دولتی جمع است، تاثیر بسیاری زیادی بر بازار می گذارد. نمونۀ آخری که اتفاق افتاد بحث نرخ خوراک پتروشیمی‌ها بود که عده ای زودتر از طریق رانت هایی که داشتند، خبردار شدند و فروش هایی انجام دادند!

دستکاری ها الگوریتمی هم با اینکه سازمان هیچ وقت آن را تایید نکرد،اما اتفاق می افتد و خیلی از شرکت های سرمایه گذاری، در این موضوع سرمایه گذاری های متنوعی انجام داده اند و الگوریتم ها در سهم های بزرگ مانند صندوق های سهامی اهرمی، دیده می شوند.

حرکت های خاص هماهنگ شده در یک دقیقۀ مشخص در بازار ( رنج مثبت یا منفی در 30 تا 50 سهم لیدر بازار) مؤید این نکته است که این اتفاق نمی تواند توسط اشخاص حقیقی و صرفا از طریق آنلاین ها یا استیشن ها انجام شود.

مطمئناً معاملات الگوریتمی در این موضوع تاثیرگذار است، در مورد آپشن ها هم باتوجه به عمق کم بازار بورس ایران عملاً شرکت‌ها، حقیقی‌ها و حقوقی‌ها و صندوق های بزرگ خاص با دستکاری در قیمت یک سهم می توانند سود های سنگینی را کسب کنند و اصطلاحاً خیلی از افراد را کال مارجین نمایند. بورس تهران هم مستثنا از بازارهای مالی دیگر دنیا نیست. همۀ بازارهای مالی تحت تاثیر این عوامل هستند، امّا نکتۀ مهم در بازار مالی ایران این است که شاید هنوز آن چارچوب قانونی لازم برای برخورد قاطع و محکم با افراد متخلف ایجاد نشده است! چه این افراد متخلف مدیران صندوق ها یا شرکت های حقوقی و یا عضو هیئت مدیره ها باشند و چه افراد حقیقی که از جاهای مختلف می توانند رانت برای خودشان ایجاد کنند.

 

۹۰ تا ۹۵ درصد نوسانگیرها بازنده هستند

در همین مورد؛ برخورد درست و قاطع با افراد متخلف حاضر در شرکت های مختلف می تواند، مقداری از این التهابات را کاهش دهد. امّا اینکه مطمئن اعلام کنیم این اتفاقات می تواند تکرار نشود و از وقوع همۀ آنها پیش گیری شود، امکان پذیر نیست. همینطور امکان حذف حقوقی های بازار یا موارد شبیه به این نیز ممکن نیست؛ همۀ بازارهای مالی شاهد وجود پول های بزرگ هستند؛ این اتفاقات در بازار سهام کشورهای مختلف از جمله بازار کریپتو، بازار فارکس و اکثر بازارهای مالی انجام می شود. همیشه پول های درشت، سودهای بیشتر می برند و از نوسانات و بالا و پایین کردن قیمت ها بیشترین سود را می برند و باز تأکید می کنم که بحث سرمایه گذاری و تریدر (معاملات پی در پی در نوسانات بازار)، کاملاً متفاوت است. معمولاً سرمایه گذار در بلندمدت سود بیشتری از نوسان‌گیر می‌برد؛ بحث نوسانگیر ها معمولاً این شکل است که 90 تا 95 درصد بازنده هستند است و 5 تا10 درصد برنده هستند! برنده ها جزء استثناها هستند، اما در بحث سرمایه گذاری، اگر درست انجام شود و دید صبر و بلند مدت وجود داشته باشد، ۹۰ تا ۹۵ درصد برنده هستند.

همانطور که در بازار بورس تهران تا الان درصد سود سرمایه گذار در جای مناسب و صنعت مناسب و صنعت درست در طی سه دهۀ گذشته از همۀ بازارهای مالی موازی بورس تهران بهتر بوده است، مطمئناً افزایش نظارت‌ها و شفاف تر شدن آنها می تواند به سرمایه گذاران بسیار کمک کند.

توجه کنیم که بازار بورس، اعتبارش را از شفافیت و علمکرد درست می گیرد و این بحث اعتماد است که می تواند سرمایه گذار را به بازار بورس جذب کند. از بین رفتن اعتبار در میان مدت به دلیل عدم شفاف سازی های درست و پاسخ مناسب به سرمایه گذار، می تواند اعتبار سازمان را از بین ببرد و همین بی اعتمادی باعث فرار سرمایه گذاران از این بازار خواهد شد.

 

 

چرا هنوز هم سرمایه گذاری درست ۵ ساله در برخی سهام از همه بازارها سودآورتر است؟!

** یکی دیگر از نقدهای وارد به بازار بورس تهران، مساله غالب بودن وجه سفته بازی بر کارکرد حقیقی فرآیند سرمایه گذاری در بورس است؛ اینکه عملا سرمایه های ورودی به فرآیند تولید در کشور منتقل نمی شود! این ساختار را چگونه و در چه مدتی می توان اصلاح کرد؟ دولت عملا چگونه باید عمل کند؟

مانند همه بازار های مالی در کشور، در بازار بورس تهران هم دید بازدهی کوتاه مدت و نوسانی، وجود دارد. یعنی، تفکری که سود کم در زمان کم را به سود بزرگتر در زمان بیشتر ، ترجیح می دهد. امّا وجود نوسان در بازارهای مالی مختلف، باعث رونق این بازارهاست. یعنی همین نوسانات باعث شناخت بازار و ورود نقدینگی برای ایجاد نشاط و حرکت آن بازار می شود ولی مهمترین رکن شاید بحث فرهنگ سرمایه گذاری باشد؛ اتفاقی که در جامعه به آن کمتر پرداخته شده است.

شخصاً طی ۱۶ سال گذشته در افزایش سرمایه بیش از ۵۰ شرکت مختلف بورسی شرکت کرده ام؛ افزایش سرمایه از آورده نقدی هایی که مطمئن بودم در طرح های توسعه استفاده می شود. طرح های توسعه ای که باعث ایجاد اشتغال و باعث رونق اقتصاد کشور می شود، یکی از اهداف بازار سرمایه برای جمع آوری سرمایه های خرد است تا منابع کافی برای ایجاد طرح های توسعه مختلف تامین شود. متاسفانه بحث آموزش در شبکه های اجتماعی، شبکه های تلویزیونی، در مورد بازار سرمایه و آموزش دادن صحیح به آحاد مردم، بسیار کم است.

سازمان بورس و شرکت های بورس و فرابورس که درآمدهای خوبی از کارمزد معاملات به دست می‌آورند، باید بخش خوبی از این درآمد را برای آموزش مخاطب عام در جامعه در نظر بگیرند و مقدار  خوبی را می توانند در برنامه های پربیننده تلویزیونی و شبکه های اجتماعی سرمایه گذاری کنند.

آنها می توانند در وقت های درست و پربیننده، سرمایه گذاری های متنوع را به مردم آموزش دهند؛ مقایسه سرمایه‌گذاری در شرکت‌های استخوان دار بازار سرمایه، مانند گروه فلزات، پتروشیمی، پالایشی، معدنی و شرکت‌های سرمایه‌گذاری بزرگ، هلدینگ‌ها و مقایسۀ بازدهی آنها با بازارهای مالی موازی مثل سکه، دلار، مسکن، سودهای بانکی می تواند کمک کند که مردم با رشد متدوام، متعادل و خوب بازار بورس آشنا شوند. توجه کنیم که یک سرمایه‌گذاری درست و با صبر و حوصله در شرکت های استخوان دار بورسی و البته صندوق‌های سهامی مناسب که این روزها تعدادشان زیاد شده است به دید حداقل 5 ساله، از تمام بازار های موازی می تواند سود بهتری نصیب سرمایه گذار کند.

 

 

رشد ۴۲۰۰ برابری بورس از سال ۱۳۷۰

طی سه دهه گذشته محاسبات نشان می دهد که از سال ۱۳۷۰ بازدهی بازارها به این شکل بوده که دلار ۱۸۵ برابر؛ خودرو ۲۱۰ برابر؛ مسکن ۱۵۰۰ برابر؛ سکه ۲۷۰۰ برابر و بورس ۴۲۰۰ برابر شده است.

توجه کنید که بورس به دلیل دستکاری سال ۱۳۹۹ طی سه سال گذشته بازدهی صفر داشته است اما با این حال می بینید که بورس به دلیل جمع توسعه عملکردی شرکت ها در کنار بحث تورم، در بازدهی یک سر و گردن از همه بازارهای رقیب بالاتر بوده است.

در این مورد بعد از جذب نقدینگی به سمت صندوق‌های سرمایه‌گذاری و شرکت‌های هلدینگ، می تو‌انیم شاهد این باشیم که این پول‌ها به سمت تولید و ایجاد طرح‌های توسعه حرکت کنند. یکی از کارهای خوبی که طی حدوداً دو سال گذشته اجرا شد، بحث افزایش سرمایه از آوردۀ نقدی با سلب حق تقدّم یا افزایش سرمایه از صرف سهام بود که عملاً کمک کرد که شرکت‌ها و سهام‌داران با حذف اتلاف وقت بابت تبدیل حق تقدّم به سهام به صورت مستقیم، نقدینگی را وارد شرکت کنند و آن بازۀ زمانی که معمولاً باعث سفته‌بازی یا اذیت و ایجاد وقفه در افزایش سرمایه‌ها می‌شد، از بین برود. همین مورد هم می‌تواند کمک کند که با نظارت سازمان بورس، شرکت‌های بورسی طی فواصل زمانی مشخص و البته چارچوب و نظارت مشخص الزام شوند که طرح توسعه‌های مختلفی را شناسایی کنند و انجام دهند تا مشخصاً این نقدینگی که وارد بازار می شود، جذب تولید و توسعه شود. البته درباره عرضه اولیه‌ها هم می شود امیدوار بود که حداقل بخشی از درآمد شرکت‌ها از فروش سهامشان در عرضه اولیه به صورت برگشت به شرکت با طرح توسعه باعث رشد تولید و افزایش بحث کارآمدی شرکت‌ها و ایجاد اشتغال شود.

 

سرمایه ایرانی ها به کشورهایی می روند که ثبات اقتصادی حداقل ۱۰ ساله دارند

** با توجه به انتقادهایی که درباره عدم حمایت دولت از بازار سرمایه به واسطه عدم رعایت قوانین و مقررات این حوزه به ویژه در بحث تاثیر نرخ خوراک پتروشیمی ها، وضعیت صادرات و نرخ تسعیر ارز مطرح است؛ علل ایجاد چنین زمینه هایی را چه می دانید؟ از نظر شما چرا دولت چنین رویه ای را پیش می برد و چه اصلاحاتی باید صورت گیرد؟

به طور مشخص عدم ثبات اقتصادی، یکی از دلایل اصلی وضعیتی است که دولت در مورد بحث صنایع بورسی ایجاد کرده است. دولتی که کسری بودجه شدید دارد و تحت سیاست های غلط چند دهۀ گذشته شاهد تحریم های گسترده است، نمی تواند به راحتی نفت را صادر کند و به راحتی درآمد ارزی داشته باشد و آن درآمد ارزی را حتی وارد کشور کند. دولت تحت تأثیر کسری بودجه، متاسفانه به هر سمتی چنگ می زند تا بتواند درآمد خودش را بیشتر کند و کسری بودجه را کمتر کند! امّا همین شرایط باعث می شود سرمایه گذارِ بلندمدت از کشور فراری شود و نقدینگی به کشورهای دیگری منتقل شوند که ثبات سیاسی، اقتصادی و ثبات قوانین حداقل در دید ده ساله یا بیست ساله دارند.

برنامه های توسعۀ کشور طی چند دهۀ گذشته کاملا مشخص در مورد ثبات قوانین تصمیم گرفته امّا متاسفانه عدم برخورد مناسب با شکست قوانین و عدم اجرای آنها باعث شده به مرور شاهد این باشیم که هر دولتی تحت تأثیر فشارهای بین المللی، اقتصادی، اجتماعی و البته ناآگاهی افرادی در داخل تیم اقتصادی، تغییر قوانین را به صورت لحظه‌ای اجرا کنند! همین تغییر قوانین درباره بحث نرخ خوراک پتروشیمی‌ها، در مورد بحث نرخ گاز شرکت‌های دیگر که (تحت تأثیر همان نرخ گاز پتروشیمی هاست) و قوانین خاص صادراتی در مواقع مختلف، باعث شده که شاهد کاهش سرمایه گذاری بلند مدت در داخل کشور باشیم به طوری که مقدار استهلاک صنایع کشور از مقدار سرمایه‌گذاری پیشی گرفته و این زنگ خطر بزرگی برای صنایع کشور است و در آینده‌ای نزدیک می تواند باعث به زمین خوردن صنایع بزرگ کشور باشد!

طوری که شاهد هستیم در صنایع بزرگی مثل پتروشیمی ها و پالایشی ها، استهلاک دستگاه ها به قدری بالا رفته که کیفیت و کارآمدی شرکت ها کاهش پیدا کرده و از طرفی به دلیل عدم تجدید ارزیابی دارایی‌ها طی یک دهۀ گذشته و رشد سرسام‌آور قیمت دلار و بی‌ارزش شدن ریال، شاهد آن هستیم که شرکت‎های پتروشیمی و پالایشی سودهای بزرگی را می‌سازند که از نظر بینندۀ خارج از بازار به نظر این عددها غیرقابل قبول است و دولت با یک دید اشتباه باید از آنها مالیات بیشتری بگیرد؛ از طرفی شرکت ها هم معتقدند این سودها، هزینه ای است که باید بابت استهلاک دستگاه ها کنار بگذارند تا بتوانند طرح‌های توسعه را پیش ببرند و دستگاه های جدید وارد یا تولید کنند. امّا متاسفانه این روال پیش نرفته است و عدم تجدید ارزیابی دارایی ها باعث شده، سودهای بالایی که تقسیم می شود به داخل شرکت ها برگشت داده نشود و این زنگ خطر بزرگی برای صنعت کشور است که می تواند صنایع را زمین گیر کند!

 

تا زمانی که ثبات سیاسی و اقتصادی نباشد، دولت ها تصمیم هایشان را تغییر می دهند

امّا در مورد بحث قوانین که چه اتفاقاتی می تواند بیافتد مهمترین ثبات سیاسی و ثبات اقتصادی در داخل کشور است، ما نمی توانیم بدون بحث ثبات سیاسی و ثبات اقتصادی شاهد آن باشیم که سرمایه‌گذار بلندمدت این ریسک را بپذیرد در کشوری که لحظه ای قوانین تغییر می کند، سرمایه‌گذاری انجام دهد. مطمئناً ما نیاز داریم قوانینی وضع شود که طبق آن خیلی محکم در مورد موارد مختلفی مثل نرخ خوراک، شاهد فرمول‌های اقتصادی محکم ، باثبات و منصفانه باشیم و قوانین به گونه‌ای تعیین شود که حداقل در یک بازۀ زمانی ده ساله، پانزده ساله (مگر در موارد خیلی خاص) غیرقابل تغییر باشد. همان مورد خاص هم باید با صلاحدید و مشورت، صنایع مختلف و مدیران شرکت ها، خارج از بحث فشارهای سیاسی، اجرا شود.

در کل تا زمانی که ثبات سیاسی و اقتصادی و چشم انداز روشن مالی در کشور ایجاد نشود، مطمئناً دولت های مختلف در شرایط مختلف تصمیم ها را تغییر می دهند! همانطور که شاهد هستیم دولت بخاطر کسری بودجه، قبل از بحث توافق پنهان و عدم افزایش صادرات نفت؛ فشار را بر پتروشیمی ها به دلیل نرخ خوراک، زیاد کرد و بعد از اینکه احساس کرد بنابر برخی توافق های پنهانی با آمریکا، کمی می تواند در زمینۀ فروش نفت آزادانه تر عمل کند، فشارها را کمتر کرده است. امّا باز هم تضمینی نیست که بعد از کاهش درآمد دولت، فشارها دوباره زیاد نشود! جاده اقتصاد این کشور از مسیر سیاسی می گذرد.

 

بورس می تواند به بی توجه به نرخ دلار در مسیر درست حرکت کند

** برخی معتقدند دولت ناگزیر است برای کنترل و تقویت بازار سرمایه، اجازه رشد قیمتی به دلار بدهد! با فرض قابل تامل بودن این تحلیل؛ چالش های این مساله برای معیشت مردم، چگونه جبران شود؟ در ۲سال گذشته، بورس از یک بازار ۲۲۰ میلیارد دلاری به بازار ۱۴۵میلیارد دلاری تبدیل شده است؛ از نظر شما مساله کوچ نقدینگی به دلیل افزایش نااطمینانی ها، بسیار جدی است؟این مساله، چه پیامدهایی خواهد داشت؟

یکی از دلایل رشد بورس بی ارزش شدن ریال و رشد دلار است اما تاثیر بورس بر دلار محدود است. بورس می تواند از کنار یک اقتصاد بدون تحریم و در فضای بازار اقتصادی که با افزایش راندمان شرکت‌ها اتفاق می‌افتد،  رشد مناسب بدون افزایش قیمت دلار را تجربه کند.

یک اقتصاد با ثبات باعث خواهد شد تا راندمان شرکت ها افزایش یابد. همانطور که جدا از بحث رشد قیمت دلار و تورم، شاهد آن هستیم که اندک شرکت‌های کوچک و متوسط که تحت قیمت‌گذاری دستوری دولت نیستند و مدیران خوبی دارند و تحت تاثیر تحریم‌ها با شدت کمتری قرار دارند، با طرح‌های توسعۀ متنوع و مدیریت مناسب، طی سال‎‌های رکود هم توانسته اند ارزش بازار شرکت و سودآوری شرکت خود را رشد دهند.

کوچ نقدینگی از بازار سرمایه یک مسئلۀ جدی است که طی سال‌های گذشته به مرور اتفاق افتاده و متاسفانه بعد از فریب بزرگ سال 99 شاهد بی اعتمادی به بازار هستیم! متاسفانه فرصتی که می‌توانست، مردم را تا حدودی با بورس آشنا کند و آن اطمینان را در مردم، برای ورود نقدینگی‌ها به بورس ایجاد کند، توسط دولت سوزانده شد و شاهد آن هستیم که در بین عامۀ مردم بورس به عنوان یک بازار منفی شناخته شده و اعتمادسازی دوباره زمان خواهد برد.

 

افزایش چشمگیر فعالان بورس نسبت به یک دهه گذشته

در عین حال نسبت به یک دهۀ گذشته ما شاهد افزایش چشمگیر تعداد فعالان بازار هستیم و تعداد شرکت‌کنندگان در عرضۀ اولیه‌ها نیز عددهای بالایی را می‌بیند؛ عددهایی که طی یک دهۀ گذشته بسیار کمتر بود. بنابراین اکنون که عددها بالاتر رفته، ضریب نفوذ بورس در جامعه افزایش پیدا کرده است و شاهد آن هستیم که اکثر خانواده‌ها تا حدودی درگیر این مسئله هستند و نسل جوان‌تر، روی خوش‌تری به بورس نشان می‌دهند امّا با این وجود، بی‌اعتمادی به بورس طی سه سال گذشته افزایش پیدا کرده و حتی قسمت عمده‌ای از نقدینگی خیلی از افراد قدیمی بازار سهام به سمت بازهای موازی و حتی خارج از کشور رفته است. مطمئناً این مسئله باعث سفته‌بازی در بازهای موازی و رشد قیمت دلار، سکه، مسکن و خودرو خواهد شد.

در یک دوره‌ای این اتفاق افتاد و شاهد بودیم که نقدینگی عجیبی وارد بازار خودرو شد که حباب اضافی ایجاد کرد که حالا این حباب هم در حال کم شدن است. قیمت‌ها کاهش‌های ۳۰، ۴۰ درصدی را تجربه کرد؛ البته خروج این نقدینگی به سمت بازارهای کشورهای دیگر و خروج سرمایه از کشور را رقم زد که خود پیامدهای مانند تضعیف پول ملی و بی ارزش تر شدن ریال را در پی خواهد داشت.

 

 

 رشد ۱۲۵ درصدی کمتر از دو ماه، بلای جان بورس سال ۹۹ شد

** رشد بورس در اواخر سال 98 و اوایل 99 واقعا چقدر حبابی و غی رمرتبط با منطق وضعیت اقتصادی کشور بود؟ آیا بازار سرمایه اکنون مکانیسمی برای نیافتادن در آن ورطه را دارد یا می تواند داشته باشد؟ همچنین بحث افزایش یا کاهش دامنه نوسان چقدر در این زمینه موثر است؟ اساسا موفق حذف دامنه نوسان سهام در بازار بورس کشور هستید؟

رشد بورس در اواخر سال ۹۸ و اوایل سال ۹۹ تا حدودی مطابق با وضعیت کشور بود. در بحث رشد دلار، شاهد آن بودیم که افزایش قیمت دلار عملاً رشد سودآوری شرکت‌ها را رقم زد امّا از اردبهشت تا مرداد ۹۹ که به یکباره افزایش شدید شاخص کل و  قیمت‌ها در گروه‌های مختلف و مخصوصاً گروه‌هایی که مشمول سفته‌بازی سنگین دولت بود را شاهد بودیم که می توان گفت اصطلاحا قیمت سهام شرکت ها شکل حبابی به خود گرفتند. توجه کنیم که تا محدودۀ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ شاخص تا محدودۀ ۱۰۴۶۰۰۰ واحد رشد کرد و بعد شاهد اصلاح شاخص کل تا محدودۀ ۹۱۷۰۰۰ هزار واحد بودیم اما متاسفانه از 7خرداد 1399 رشد به یکباره و انفجاری بازار تا 19 مرداد 1399 تا محدودۀ 2104000 را تجربه کردیم؛ یعنی یک رشد حدوداً 125 درصد در کمتر از 2 ماه! آنجا محدوده ای بود که شرکت‌ها وارد ورطۀ حباب از نظر سودسازی شدند و پی بر ای شرکت‌ها شدیداً بالا رفته بود. با اینکه بحث ارزش جایگزینی شرکت‌ها داغ شد و شاید خیلی از شرکت‌ها ( به جزء شرکت‌های محدودی) در بحث ارزش جایگزینی وارد حباب نشده بودند، ولی از نظر سودسازی وارد ورطۀ حباب شده بودیم.

البته صحبت در این مورد بعد از گذشت آن مقطع زمانی، آسان است زیرا الان ما به گذشته نگاه می کنیم و صحبت دربارۀ مسئله ای که حل شده، آسان است. در آن زمان شاید، بودن در دل بازار باعث این می‌شد که شما این دید را به بازار نداشته باشید. مطمئناً این اتفاق توسط شرکت های دولتی و شبه دولتی اتفاق افتاد و پول های درشتی به جیب یک عده سرازیر شد. اما در مورد اینکه آیا می‌توانیم مکانیزمی داشته باشیم که در این ورطه نیفتیم، همان بحث آگاهی بخشی؛ موضوع نسبت تحلیلی شرکت‌ها باتوجه به وضع اقتصادی کشور، نسبت ارزش بازار سرمایه به تولید ناخالص کشور ، ارزش دلاری بازار سرمایه و مواردی از این دست می‌تواند شما را در مقایسۀ  بحث تشخیص حباب ها کمک کند.

 

۵۰۰ سال است که چرخه احساس ترس و طمع تکرار می شود

بررسی موارد فاندامنتال (اطلاعات بنیادین و پایه ای) می تواند نشان دهد که چه زمانی وارد محدوده‌ای شدیم که قیمت‌ها از ارزش واقعی بالاتر رفته اند و اصطلاحا حباب مثبت شکل می گیرد. البته با بزرگتر  شدن بازار بورس، این موارد می‌تواند کمتر شود. عرضه اولیه‌ها، شناخت بحث صندوق‌ها، سرمایه‌گذاری در صندوق‌های متنوع و ... می تواند شدت این اتفاقات را کمتر کند.

 امّا اینکه بخواهیم جلوی مکانیزم بازار بایستیم؟ خیر امکان پذیر نیست؛  بازارهای مالی همین هستند؛ بازارهای مالی در تمام دنیا، در تمام تاریخ همین شکل بودند. داستان حباب گل لاله را حتما مطالعه کنید؛ این ماجرا در قرن هفده در هلند اتفاق افتاد و الان نزدیک به ۵۰۰ سال گذشته اما هنوز همان روند و چرخه تکراری احساسی ترس و طمع تکرار می شود. شما هیچ بازار مالی پیدا نمی‌کنید که در طول زمان بلند مدت وارد حباب مثبت و حباب منفی و نزدیک به ارزش واقعی نوسان ندهد. همیشه قیمت‌ها در حال حرکت هستند، قیمت‌ها بالاتر از ارزش ذاتی یا پایین تر از ارزش ذاتی می‌رود و یا نزدیک به ارزش ذاتی قرار می‌گیرد . بازار مالی یک موجود زنده است که همیشه در تحت تاثیر دانش و احساسات فعالان خود تغییر ذائقه می دهد.

 

جزء بازندگان حلقه آخر بورس نباشید!

همیشه عده‌ای آخر چرخه بازار می‌رسند؛ فرقی نمی کند کدام بازار مالی باشد؛ طلا، دلار، کریپتو، مسکن یا خودرو، بازار فارکس و...  همیشه همین است؛ همیشه وقتی یک بازار مالی مهجور است و کسی به آن توجه نمی‌کند، معمولاً زیر ارزش ذاتی می‌رود و خیلی از هوشمندان بازار ( ۵ یا ۱۰ درصد فعالان بازارهای مالی ) در این بازه و شرایط بازار خرید می‌کنند. و موقعی که حرکت شروع می‌شود، ۲۰ تا ۳۰ درصد کسانی که مطالعات اقتصادی دارند، کسانی که به آن بازار توجه دارند، شروع به خرید می‌کنند و تا میانه‌ها سرمایه گذاری می کنند. دسته سوم که حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد از فعالان بازار را تشکیل می‌دهند، در میانه‌های پایانی بازارها وارد می‌شوند و  متاسفانه حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد هم آن قشر آخر هستند! کسانی که دچار طمع می‌شوند و اواخر آن حرکت، وارد آن بازار مالی خاص می‌شوند و طمع باعث می‌شود که نبینند که چه رشدهایی اتفاق افتاده است و قیمت‌ها چندین برابر شده و بالاتر از ارزش واقعی دارند معامله می‌شوند.

بازندگان همیشگی آن افرادی هستند که درحلقۀ آخرند؛ این حلقه باز تکرار می شود و دوباره قیمت‌ها ریزش می‌کند و عده‌ای ضرر می‌کنند. عده‌ای بعد از آنکه چند سال ضرر می کنند، از آن بازار فرار می کنند، عده‌ای دوباره در کف‌ها می‌خرند، عده‌ای در میانه‌ها می‌خرند و عده ای در حلقه آخر گرفتار می‌شوند. نمی‌شود که ما بگوییم می‌خواهیم جلوی این روند را بگیریم؛ هیچ کسی نمی تواند در برابر روند تکراری احساسی بازارهای مالی بایستد؛ هنر سرمایه گذار، حرکت در مسیر بازارها با انعطاف پذیری بالاست تا بتواند سود مناسب را کسب نماید.

 

فقط شناخت کافی و رفتار درست می تواند شما را پولدار کند

** در پایان این گفت و گو؛ چه توصیه های کاربردی مهم برای سهامداران بازار بورس کشور دارید؟

توصیه همیشگی من به دوستان، تشکیل یک سبد سهام بلندمدت به دید سرمایه‌گذاری است. ما طی پنج سال گذشته شرکت‌هایی را داشتیم که اگر بررسی مناسب و سرمایه‌گذاری درست با صبر انجام می شد، سرمایه‌ دوستان بین 30 تا 60 برابر می‌شد. هیچ کدام از بازارهای موازی این سود را طی ۵ سال گذشته نداده اند و البته این شرکت ها در طی این ۵ سال، در مجامع خود سود مناسبی تقسیم کرده اند. توصیه می‌کنم بخشی از درآمد خود را به دید بلندمدت در شرکت‎های استخوان‌دار بازار، شرکت‌هایی که دارای طرح توسعه با مدیریت مناسب و شرکت‌های صادراتی دلاری و شرکت‌های مادر ، شامل: گروه پالایشی ها، هلدینگ‌ها، شرکت‌های پتروشیمی، شرکت‌های فلزات اساسی، معدنی، شرکت‌ های صادراتی و البته شرکت‌های مناسب سودساز در گروه غذایی و دارویی و عملاً شرکت‌هایی که تحت تاثیر قیمت‌گذاری دستوری نیستند مثل کانه های غیرفلزی و البته شرکت‌های کوچک متوسطی که طرح توسعۀ مناسب دارند و سودساز هستند، سرمایه‌گذاری بلند مدت انجام دهند. مطمئن باشند اگر طی فواصل زمانی پنج سال یا ده سال، سود مجامع این شرکت‌ها را بگیرید و دوباره در دل خود این شرکت‌ها سرمایه‌گذاری کنید، بعد از ده سال شما دارایی خوب و نسبتاً بزرگی خواهید داشت که از بازارهای موازی بازدهی بسیار بالاتری را نصیب شما خواهد کرد. البته باید پیگیر بازار باشید، گزارش‌های فصلی شرکت‌ها را مرور کنید تا متوجه تغییرات باشید و این طور نیست که بخرید و رها کنید. مطمئناً باید با کسانی که علم و آگاهی دارند هم مشورت کنید.

بازارهای مالی مثل موجودات زنده هستند که شناخت و آگاهی نسبت به تغییرات و حرکات آن ها می تواند شما را پولدار کند.

مشاهده خبر در جماران