کدخبر: ۱۶۰۵۷۴۲ تاریخ انتشار:

جزییات جدید از تخریب ۳ ساختمان با ۵ کشته در تهران/ واقعیت ماجرای خلازیر چه بود؟ - حرفهای ساکنین منطقه: اخطاری ندادند و بی‌هوا آمدند! یک ساختمان ۱۰ طبقه؛ شبانه، یک‌ماهه یا دوماهه ساخته می‌شود؟

از توی خرابی‌ها خارج می‌شویم و به همان جایی باز می‌گردم که در ابتدا آن آقایان را دیدم. می‌پرسم: «شما هیچ‌کدام‌تان مجوز نداشتید؟» یکی‌شان با لهجه غلیظ آذری می‌گوید: «یک‌سال است اینجا همه درحال ساخت و سازند، پول می‌دادیم که به ما مجوز بدهند دیگر! ول کرده بودند اینجا را.»

به گزارش جماران؛ روزنامه فرهیختگان نوشت: روی نقشه اسنپ، خلازیر را سرچ می‌کنم و مقصدم را بدون درنظر گرفتن موقعیت مدنظر، میدان مهروز می‌زنم. همان‌جا هم پیاده می‌شوم. سراغ ساختمان‌های تازه‌تخریب‌شده شهرداری را از اهالی می‌گیرم. یکی‌شان بعد از آدرس دادن، می‌پرسد: «خبرنگاری؟» سر تکان می‌دهم. می‌گوید: «بروید خودتان ببینید. فقط هرچه هست را بنویسید. راست بنویسید. خیلی‌ها آمدند و چِرت و دروغ نوشتند.»

همان آدرسی که داد را پرسان‌پرسان می‌روم. توی مسیر هم چندتایی اخطاریه تخریب شهرداری به چشمم می‌خورد. یک بنر بزرگ با این محتوا؛ «کلیه شهروندان ناحیه۳ که به‌صورت غیرقانونی و بدون اخذ پروانه و عدم رعایت قوانین و طرح تفصیلی اقدام به ساخت‌وساز غیرمجاز و ناایمن کرده‌‌اند، صرفا املاکی که دارای تاییدیه‌های مالکیت و استحکام بنا به همراه شرایط منطبق بر طرح تفصیلی و برو کف هستند، برای جلوگیری از بروز خطرات احتمالی، حداکثر ۷۲ ساعت مهلت دارند تا نسبت به کاهش ارتفاع طبقات به ۴ طبقه روی پیلوت اقدام نمایند. در غیر این صورت مطابق دستور مقام محترم قضایی، مفاد ماده صد قانون شهرداری‌ها و ضوابط و مقررات ملی مسکن و ساختمان، شهرداری این منطقه نسبت به قلع و قمع ساختمان این بناها و ساختمان‌هایی که بدون تاییدیه بوده یا در گذرها، فضاهای سبز و سرانه‌ها واقع شده باشند، اقدام خواهند کرد. بدیهی است تمام جوانب و مسئولیت‌های عدم رعایت این موضوع متوجه مالکان و سازندگان بوده و طبق قانون با ایشان برخورد لازم صورت خواهد گرفت.»

تاریخ اخطاریه ۲۳ مردادماه است که بالای بنر هم نوشته شده. به سمت شهرک احمدیه راه می‌افتم. نرسیده به خیابان گل‌ها؛ کنار یک مدرسه ابتدایی، آوار خرابی یک ساختمان نظرم را جلب می‌کند. به بهانه‌ پرسیدن آدرس با یک پیرمرد وارد گفت‌وگو می‌شوم. شهرک احمدیه کدام سمت است؟ دوباره آدرس را می‌گیرم. توی ساختمان تخریب‌شده کاشی‌ها، روشویی و آینه بالای روشویی حس کنجکاوی‌ام را برمی‌انگیزند. این ساختمان را شهرداری تخریب کرده؟ پیرمرد بدون اینکه بپرسد که و چه هستم می‌گوید: «آره. ظاهرا قبلش هم اخطار داده. پایین مغازه بود و آن بالا هم دو خانواده افغانستانی نشسته بودند.»

نخاله‌ها شکل کوچه را به هم ریخته بود. هرچند شکل و شمایل کوچه به دلیل ساختمان‌های بلوکی که درحال بالا رفتن هستند، تصویر خوبی ندارد و به آدم احساس خفگی می‌دهد اما نخاله‌های ساختمانی که تخریب شده بود، کوچه را زشت‌تر می‌کرد. پشت سر دو کودکی که نان تازه دست‌شان بود راه افتادم، دلم می‌خواست با آنها هم وارد گفت‌وگو شوم و بدانم زندگی از نگاه دختر و بچه ۱۰ ساله‌ای که کوچه به کوچه‌اش آوار و خرابی است و دلهره ریزش، چگونه است.

نمی‌دانم چرا ترجیح دادم سوالم را در ذهنم نگه دارم و دست روی دل آن بچه‌ها نگذارم. پیش رفتم. انگار همان دختر و بچه دقیقا همسایه‌های دیوار‌به‌دیوار خرابی‌های چند هفته گذشته خلازیر بودند. یکی درمیان ساختمان‌ها و خانه‌ها، ساختمان‌های نوساخت و ساختمان‌های بلوکی درحال تخریب بودند. وارد خیابان گل‌ها که شدم، از دور صدای تخریب می‌آمد. پیرمردی با تی و جارو جلوی ساختمانش را تمیز می‌کرد. سراغ آن چند ساختمان تازه‌تخریب‌شده را که گرفتم، با دست نشانم داد. پرسید: «مامور شهرداری هستی؟» گفتم خبرنگارم. مرا پشت سرش کشاند و برد درست وسط حیاط خانه‌اش. «ببین خانم، ملک من ۱۶۰ متر است. سال ۹۳ شهرداری به من اجازه ساخت ۷ طبقه داده بود. یعنی یک زیرزمین، پارکینگ و ۵ طبقه ساختمان اما من فقط ۴ طبقه ساختم. ساختمان‌های غیرمجاز اطراف را ببینید که اکنون به حریم ساختمان من تجاوز کرده‌اند، هر لحظه ممکن است ساختمان من که مجوز ساخت دارد هم آسیب ببیند. حالا این آقایان ساختمان‌هایشان را بالا برده‌اند و ساختمانم در بین این ساختمان‌ها کور شده یعنی به حریم ما تجاوز شده است. شهردار کارشناسانش را بفرستد تا اینها را کارشناسی کنند. تکلیف ملت را روشن کنند. کوچه را ببینید که انتهایش هم بن‌بست است. این ساختمان روبه‌رویی که ۲۰ طبقه است، ظرفیت چند ماشین را دارد؟ اگر می‌گویند این حریم کوچه یا فضای سبز است، چرا از قبل جلوی ساخت‌وساز را نگرفتند؟ مگر قارچ است که یک‌شبه ساختمان بالا بیاید؟ چرا اجازه بالا رفتن ساختمان را دادند و بعد برای تخریب آمدند؟ خیلی از ساختمان‌های اینجا قولنامه‌ای است. یک‌سالی می‌شود که ساختمان‌های این اطراف درحال ساخت‌وساز هستند. این ساختمان‌های چندده طبقه کار یک ماه و دو ماه یا کار شبانه نیست. صاحب ملک سه هزار و ۱۰۰ متر سند اوقافی داشت و به اهالی فروخت. خود من هم سند اوقافی دارم. من برای ساخت‌وساز، دنبال جواز رفتم و جواز را هم گرفتم اما باقی اهالی پیگیر مجوز برای ساخت‌وساز نشدند تا پولی پرداخت نکنند. البته شهرداری هم کم‌کاری کرده است. مگر نمی‌گویند اینجا کوچه و خیابان و پارک است، این را مشخص می‌کرد که مردم ساخت‌وساز انجام ندهند. بعد از اینکه مردم ساختمان را بالا می‌برند، می‌آیند می‌گویند که این کوچه یا فضای سبز است. یا مثلا وقتی مردم تازه شروع به ساخت می‌کردند، کارشناس می‌آمد و می‌گفت که این پارک و خیابان است، نساز!»

درحال گفت‌وگو بودیم که یک پیرزن آذری‌زبان نزدیک می‌شود. جملاتی می‌گوید که از روی حدس توانستم بفهمم در ساختمان‌شان آب ندارند. پیرمرد هم در جوابش می‌گوید: «خب مجوزی یوخدی!» این را که می‌گوید متوجه می‌شوم ساختمانی که این پیرزن هم در آن زندگی می‌کنند هم مجوز ندارد. ظاهرا هیچ‌کدام از ساختمان‌های اطراف آن ساختمان هم مجوز ساخت‌وساز ندارند. صدای تخریب طبقات بیشتر می‌شود و کارگرانی که طبقات غیرمجاز را تخریب می‌کنند، قطع نمی‌شود. مثل مته توی مخ آدم می‌رود. از خانه پیرمرد خارج می‌شوم و به سمت ساختمان‌های تخریب‌شده می‌روم. جلوی یکی از ساختمان‌های تخریب‌شده؛ چند مرد انگار که درحال استراحتند، کنار همدیگر نشسته‌اند. «من خبرنگارم؛ بعد از اخطار شهرداری، شما درحال تخریب ساختمان‌ها و طبقات غیرمجازید؟» این را می‌پرسم و یکی‌شان پاسخ می‌دهد: «نه! بعد از تخریب شهرداری، خودمان ساختمانی که شهردار تخریب کرده را داریم جمع می‌کنیم. آنها قبل از اینکه اقدام به تخریب کنند، به ما اخطاری نداده بودند. خودشان آمدند، ستون‌ها را خراب کردند و بعد هم سیم بکسل بستند و کشیدند. اینجا هم چندنفر زیر آوار ماندند. اگر اخطار داده بودند که به داربستی ساختمانم می‌گفتم بیایید و داربستش را بردارد. اما اخطاری ندادند و بی‌هوا آمدند. ساختمان هیچ مشکلی نداشت. شهرداری یک مدت از ملت پول گرفت و گفت مجوز می‌دهم. ما هم ساختیم بعد بی‌هوا و بی‌خبر همراه با مامور، اینجا آمدند و ساختمان‌های اینجا را تخریب کردند. حالا هم آواری که شهرداری سرمان ریخته را داریم جمع می‌کنیم که دزد و ضایعاتچی‌ها نبرند. محله را هم خودتان ببینید چکار کرده‌ است. اینجا یک کوچه هشت متری بود که با تخریب این ساختمان بسته شد. می‌گویند موج باعث ریزش ساختمان شده اما ریزشی در کار نبود. بعضی از ستون‌ها را از پایین می‌بریدند و در ستون بعضی ساختمان‌ها مواد ریختند تا آهن را ذوب کنند و سست شود. سیم‌بکسل به یکی از ساختمان‌ها بستند و سیم را که کشیدند، به همین ستون‌ها برخورد کرد و سازه‌ها آوار شد.» یکی‌شان پیشنهاد می‌دهد تا وسط آوار همراهی‌اش کنم و آهن ذوب‌شده از مواد را هم ببینم.

«ببینید سازه خودش سست نبود که با موج ساختمان بغلی بریزد. هیچ‌کدام از سازه‌ها به‌تنهایی سست نبود. خودتان ببینید شکل آوار، آوار از سستی است یا آواری است که با مواد و سیم‌بکسل است. ستون و تیرچه‌ها را می‌بریدند، مواد می‌ریختند بعد با سیم‌بکسل بستند و با بلدوزر کشیدند. از طرف‌های ساعت ۴ صبح همراه با مامور و نیروهای آتش‌نشانی در منطقه بودند اما تخریب اصلی از ساعت هشت و نیم ۹ صبح شروع شد. شما خودتان قضاوت کنید. یک ساختمان ۱۰ طبقه؛ شبانه، یک‌ماهه یا دوماهه ساخته می‌شود؟ حداقل سازه بتنی ده طبقه‌ای که بخواهد بالا برود، شش ماه است. خب این شش ماه کجا بودند؟ طبقه اول که ساخته می‌شد، همین تخریب را شهرداری می‌آمد و انجام می‌داد. چرا کاری کرد که یک ساختمان ۱۰ طبقه بالا برود و بعد بیایید تخریب کند؟ این برایم به‌عنوان مالک جای تعجب است. ساختمانی که اینجاست حداقل هشت ماه است که درحال کار است. خود من ۹ طبقه را در هفت ماه ساختم که مجبور به تخریب چهار طبقه‌اش شدم. مجوز نمی‌دادند. اوقاف هم که می‌رفتیم سند نمی‌داد و می‌گفت از شهرداری مجوز بگیرید. شهرداری هم مجوز نمی‌داد. درنهایت نه سند دادند و نه مجوز اما مردم شروع به ساخت‌و‌ساز کردند. من شنیدم که یک‌سری‌ها پول دادند و ساخت‌و‌ساز را شروع کردند اما خب وقتی که ساخت‌و‌ساز صورت گرفت مردم دیگر کم‌کم برای جرأت ساختن در این منطقه را پیدا کردند. اما خب دروغ چرا؟ من به شخصه پولی ندادم ولی بعضی‌ها می‌گویند پول و سکه دادم. برای ساختن همه این ساختمان‌ها هم در روز کار کردند، مگر می‌توان اصلا شبانه کار کرد؟ مگر یکی دو ساختمان است که شهرداری بخواهد بگوید متوجه بالا رفتن‌شان نبود؟ نزدیک چند صد ساختمان ۱۰ طبقه اینجاست. یک‌سری افراد این ساختمان‌ها را پیش‌فروش کرده‌اند و کل زندگی‌ و مال خانوادگی‌شان را اینجا خرج کرده‌اند. خانه پدری‌اش را فروخته، پولش را هم اینجا خرج کرده و حالا پولی ندارد که برای پدرش خانه رهن کند. چون زندگی‌اش تمام به باد رفته. اینها را باید از قبل پیش‌بینی می‌کردند. یک جریمه برای ما درنظر می‌گرفتند یا یک اخطار درست و حسابی. آن موقع کِی من و امثال من، جرأت می‌کنیم دست به ساخت‌و‌ساز بزنیم؟ ما دیدیم در این منطقه بالای ۱۰۰ نفر زندگی‌شان را فروخته‌اند و در منطقه شروع به ساخت‌و‌ساز کرده‌اند. ما هم گفتیم خب ما هم بیاییم تا به سود برسیم که ریختند و همه را از اساس خراب کردند.» 

از توی خرابی‌ها خارج می‌شویم و به همان جایی باز می‌گردم که در ابتدا آن آقایان را دیدم. می‌پرسم: «شما هیچ‌کدام‌تان مجوز نداشتید؟» یکی‌شان با لهجه غلیظ آذری می‌گوید: «یک‌سال است اینجا همه درحال ساخت و سازند، پول می‌دادیم که به ما مجوز بدهند دیگر! ول کرده بودند اینجا را.» می‌پرسم به کسی پول دادید؟ چندتایی با هم جواب می‌دهند: «چرا ندادیم. خیلی‌هایمان پول دادند.» یکی می‌گوید که شش‌تا سکه داده و به گشتی‌های شهرداری هم هر دفعه ۵ تا ۱۰ میلیون تومان پول داده‌اند. ظاهرا تعدادی از مالکان شهرک احمدیه خلازیر به بهانه صدور پروانه ساخت‌و‌ساز و مجوز، رقم‌های مختلفی را به‌واسطه و با نام‌های مختلفی من‌جمله نام یک خانم به افراد شاغل در شهرداری منطقه  واریز ‌کردند و حالا نتیجه آن واریزها تنها آوار ساختمان‌ها و مجوزهای صادر نشده بود.

 

این حرف‌ها برایمان دردسر می‌شود

 «آقا روح‌ا... هم آمد. آقا روح‌ا... هم یکی از مالکان است.» یکی‌شان این را می‌گوید. یکی دیگر هم می‌گوید: «نوشته‌اند ما اراذل‌ و اوباش بودیم! چه جور اراذل و اوباشی بودیم که شما آمدید تخریب کردید و کسی به شما حرفی نزد؟ به ما می‌گفتند با کتونی نیایید، برای پیگیری که اینجا می‌آیید، کفش آهنی بپوشید بهتر است.» همانی که آقا روح‌ا... صدایش می‌کردند، رو به من می‌کند و می‌گوید: «اگر فیلم نگیرید همه‌چیز می‌گویم. برایم دردسر درست می‌کنند. ببینید ما 10 الی 15 سال است که برای سند اینجا درحال دوندگی هستیم. اوقاف به ما جواب نمی‌دهد. پس از شلوغی‌های اخیر کشور، مردم شروع به ساخت‌و‌ساز کردند. این وسط شهرداری آمد، از هر کسی یک مقدار پولی گرفت و رفت. اینجا یک‌روزه ساخته نشد. قارچ که نیست یک‌روزه رشد کند. بالاخره مصالح اینجا ریخته شده. اگر شبانه ما ساخته‌ایم، در این مدت روزها کجا بودند؟ گفتند اینجا ریزش کرد. درحالی‌که طرف 22 ستون داشت. ستون‌ها را بریدند، اینجا را کشیدند و همه ریزش کرد. این حرف‌ها برایمان دردسر می‌شود. درست است که ساختمان‌های ما را خراب کردند اما ما را ترسانده‌اند. به‌خدا که دردسر می‌شود برایمان! وگرنه زندگی ما را که می‌بینید.» درباره شکل تخریب بار دیگر یکی از مالکان همان ساختمان‌های تخریب‌شده می‌گوید: «پیکور آمد و پایه‌های این ستون را زد و ستون فقط روی میله‌گرد ماند. سیم بکسل را روی بلدوزر بزرگ بست و کشید و بدون اصول، با وجود ماموران، ساختمان را کشیدند. از اوقاف هم آمده بودند. ملت اینجا ریخته بودند که چرا پیش از این برای اخطار نیامده بودید و حالا یکباره برای تخریب آمدید؟ مگر می‌شود یکباره همه را خراب کنید؟ از ما تعهد گرفتند که طبقات را پایین بیاورند تا کامل تخریب نکنند. ما هم تعهد دادیم. ستون را کشیدند، به ستون بعدی خورد و تمام این ساختمان‌ها تخریب شدند و کوچه هشت متری بسته شد. حالا من روی پاهایم ایستاده‌ام. مثلا یک پایم را بزنند، من نمی‌توانم روی پای دیگرم بایستم. اینها هم اینگونه تخریب کردند. اینجا همه ستون‌ها را تخریب کرده بودند. توی ستون‌ها مواد ریخته بودند و ستون‌ها برای تخریب سست شده بود.» یکی‌یکی به مالکانی که با آنها گفت‌وگو می‌گرفتم افزوده می‌شد و روایت‌شان از تخریب با روایت شهرداری یکی نیست. آنچه مالکان بارها در گفت‌وگو عنوان کرده‌اند، ترس از بازگو کردن مشکل، پیگیری‌ها و پرداخت‌ مبالغی به‌صورت غیراصولی به اعضای شهرداری منطقه بود.

 

گرفتن رشوه را از مراجع دیگر پیگیری کنید!

چندتایی از اهالی منطقه هم می‌آیند و به وضعیت آب و فاضلاب و نخاله ساختمانی آوارهای ریخته شده هم اشاره می‌کنند که تردد را بسیار سخت کرده‌اند.  تورج فرهادی، شهردار منطقه 19 در گفت‌وگو با «فرهیختگان» در رابطه با ارسال اخطارهای قبلی به مالکان و گرفتن رشوه از سوی شاغلان شهرداری گفت: «همه مالکان برای تخریب اخطار داشتند. همچنین حرف‌های بی‌اساسی مانند گرفتن رشوه را از مراجع خودش پیگیری کنید.» این سخن شهردار منطقه درحالی است که یکی از منابع آگاه در شهرداری تهران در گفت‌وگو با «فرهیختگان»، مساله گرفتن رشوه از سوی کارمندان شهرداری منطقه را تایید کرده و گفته است این موضوع درحال پیگیری است. روز یکشنبه 15 مرداد‌ماه خبری مبنی‌بر تخریب دومینو‌وار چند ساختمان در منطقه 19 تهران رسید. فیلم این حادثه در رسانه‌ها چرخید. ساختمان اولی که درحال تخریب است در زمان فروریختن به‌سمت ساختمان کناری مایل می‌شود و حجم تخریب‌شده ساختمان باعث تخریب ساختمان دوم هم می‌‌شود. دقیقا به شکل دومینو‌وار؛ این‌بار آوار دو ساختمان روی اسکلت فلزی ساختمان سوم می‌ریزد. آنچه در فیلم مشخص است این بود که ساختمان‌ها هنوز نیمه‌کاره‌اند و تخریب‌شان به جان و مال کسی آسیب نمی‌زند. اما خب هرچند مال و خانه‌ای بر سر صاحبش فرو نریخت اما در جریان تخریب آوار غم از دست دادن 2 نفر از ماموران نیروی انتظامی و 2 نفر از عوامل شهرداری و یک نفر از مردم محلی روی سر خانواده‌هایشان به یکباره فرو ریخت. در گزارشی با عنوان «روی واقعیت آوار نریزیم» در این صفحه و پیش از این به تخریب غیراصولی شهرداری در این منطقه پرداخته‌ایم. سخنگوی شهرداری تهران در آن گزارش و در گفت‌وگو با «فرهیختگان» تخریب صورت‌گرفته را اینگونه بازگو کرده بود: «این ماجرایی که حادثه‌آفرین شد، نوزدهمین مورد در کمتر از یک‌ سال گذشته برای برخورد با ساخت‌وسازهای غیرمجاز بود که با اطلاع قبلی و با حکم قضایی و حضور نیروی انتظامی و همچنین توسط پیمانکار مجرب انجام شد. اتفاقی که افتاد‌ که در برخی از فیلم‌ها هم مشخص است؛ صبح آن روز، پیمانکار با حضور ماموران پلیس و شهرداری، اقدام به تخریب یکی از سازه‌های غیرمجاز می‌کند. در 4 ساختمان آن سوتر، یک ساختمان دیگر تخریب می‌شود. یعنی میان ساختمانی که شهرداری مشغول تخریب آن بود و ساختمانی که ریزش می‌کند سه ساختمان وجود دارد. ساختمانی که تخریب می‌شود، پس از تخریب به‌سمت ساختمان کناری فشار می‌آورد و بار این فشار میان سه ساختمان دیگر منتقل می‌شود. درنهایت ساختمان بعدی ریزش می‌کند. نکته مهم این است که به اندازه‌ای این اتفاق غیرمنتظره و عجیب بود که خود ماموران شهرداری و نیروی انتظامی که برای تخریب حضور داشتند، برخی در طبقه همکف همین ساختمان سوم حضور داشتند. در این ماجرا کاملا از بدو اتفاق، در فاصله زمانی بسیار کوتاهی که ثبت شده، اورژانس، آتش‌نشانی و همکاران ما در شرکت شهر سالم همه حضور پیدا می‌کنند و عملیات نجات و آواربرداری از همان لحظه اول شروع می‌شود. عملیات آوار‌برداری هم بیش از 26 الی 27 ساعت طول کشید و در آخرین ساعات هم یکی از همکاران ما بیرون کشیده شد.» از سوی دیگر در همان گزارش قبلی نیز رئیس کمیسیون عمران مجلس نیز حادثه را برای «فرهیختگان» اینگونه عنوان کرد: «در حین انجام تخریب، ساختمان به ساختمان کناری فشار می‌آورد و ساختمان دوم به ساختمان سوم که به‌صورت آونگی، روی ساختمان سوم که اسکلت فلزی بوده فرو می‌ریزند. تمام این ساختمان‌ها غیرمجاز، بدون پروانه و بدون نقشه مهندسی بودند.»

براساس گزارش میدانی «فرهیختگان» و گفت‌وگو با مالکان ساختمان‌های تخریب شده؛ تا قبل از تخریب هیچ یک از مالکان اخطاریه تخریب نگرفته بودند و صبح روز ۱۵ مرداد تخریب ساختمان‌ها به یکباره صورت گرفته. تخریب دومینووار ساختمان‌ها با موج ساختمان اول صورت نگرفته و ادعای این سخن ما تیرآهن‌های ذوب شده براثر مواد جاگذاری شده جهت تخریب توسط شهرداری است. 

مشاهده خبر در جماران