به مناسبت سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع)؛
برخوردهایی که آبرویی برای معاویه باقی نگذاشت
میان امام حسن علیه السلام و معاویه برخوردها و ملاقات هایی صورت می گرفت که امام با قاطعیت مقابل معاویه ایستاده و با سخنان خود او را به زیر می کشیدند.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، دوران امامت امام حسن مجتبی علیه السلام با دوره معاویه همزمان بود. معاویه ای که قران را بر سر نیزه کرد و خلافت را از علی بن ابیطالب (ع) ربود. معاویه ای که حکومتش مثلث زر و زور و تزویر را ساخته بود. با اشرفی ها گماشتگان و پیروانش را خریده بود و آنقدر این پول های حرام را به شکمهایشان ریخته بود که به شقی ترین شکل، خون حسین بن علی علیهما السلام را ریختند. برخوردهای میان امام حسن علیه السلام و معاویه بن ابی سفیان که هر بار باعث آبروریزی برای خاندان امیه بود در تاریخ ثبت شده است که در این مبحث به آن می پردازیم:
برخوردهای شدید امام حسن مجتبی(ع) با معاویه
گرچه شرایط تلخ روزگار موجب شد که امام حسن علیه السلام برای حفظ کیان تشیع و بازسازی یاران و... به پذیرفتن صلح، ناگزیر گردید ولی این به معنی تسلیم بی قید و شرط در برابر معاویه نبود. از این رو در موارد متعددی از ملاقات ها و برخوردهایی که بین امام حسن علیه السلام و معاویه پیش آمد امام حسن علیه السلام با کمال قاطعیت به معاویه پاسخ داد و در بین جمعیت اعتراض شدید به او کرد. به نمونه های زیر توجه کنید:
1. نفرین امام حسن (ع) و آمین مردم
معاویه چند روز پس از برقراری صلح وارد کوفه شد و چند روز برای اخذ بیعت در آنجا ماند و مراسم بیعت با او به پایان رسید. بعد از آن در مسجد کوفه و در میان اجتماع مردم بر فراز منبر رفت و به سخنرانی پرداخت.
در این سخنرانی نام مبارک حضرت علی علیه السلام را به زبان آورد و نسبت به ساحت مقدس آن حضرت و امام حسن علیه السلام ناسزا گفت (حسب و نسب خود را ستود و حسب و نسب علی علیه السلام را تحقیر کرد) در حالی که حسن و حسین علیهما السلام در آن مجلس حضور داشتند.
حسین علیه السلام برخاست تا پاسخ معاویه را بدهد حسن علیه السلام دست او را گرفت و نشانید. آنگاه خود برخاست و خطاب به معاویه چنین گفت:
ای کسی که علی علیه السلام را به بدی یاد کردی من حسن و پدرم علی علیه السلام است تویی معاویه و پدرت صخر. مادر من فاطمه علیها السلام، مادر تو هند. جد من رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و جد تو حرب. جده من خدیجه علیها السلام و جده تو فتیله است. خداوند لعنت کند از ما آن کس را که نامش پلیدتر و حسب و نسبش پست تر و سابقه اش بدتر و کفر و نفاقش بیشتر است.
گروه های مختلفی که در مسجد بودند فریاد زدند: آمین آمین.
به این ترتیب امام حسن علیه السلام معاویه را شرمگین و سرافکنده کرد و اثر سخنرانی عوامفریبانه و بیهوده او را خنثی کرد.
2. گرایش مردم، معیار ارزش نیست
روزی معاویه به امام حسن علیه السلام گفت: من از تو بهترم.
امام حسن(ع): چرا؟
معاویه: به خاطر آنکه مردم به دور من اجتماع کرده اند.
امام حسن(ع): هیهات، هیهات. (چقدر این ادعا دور از حقیقت است)
ای فرزند جگرخواره! اجتماع مردم به دور تو دو گونه است:
1. از روی اجبار و زور.
2. از روی اختیار و آزادی.
دسته اول به فرموده قران (به خاطر اجبار) معذورند، دسته دوم گنهکارند. حاشا که من به تو بگویم، از تو بهترم، زیرا خوبی در تو نیست تا خودم خوبتر از تو باشم (تو قابل مقایسه با من نیستی) ولی بدان که خداوند مرا از صفات زشت و تو را از صفات نیک دور ساخته است.
بنابر این معیار برتری ارزش های انسانی است نه گرایش مردم.
3. خنثی سازی ترفند معاویه
روزی معاویه برای جذب مردم به حکومت طاغوتی خود می گفت: بنی هاشم به سخاوت معروفند هرگاه دست از سخاوت خود بردارند شباهت خود را به قوم خود از دست می دهند، زبیری ها در شجاعت معروفند هر گاه دست از شجاعت بکشند شباهت خود را به قوم خود از دست می دهند. قبیله مخزومی به تکبر معروفند اگر این صفت را ترک کنند شباهت خود را از قوم خود ترک نموده اند ولی بنی امیه (که خود معاویه از این طایفه بود) در حلم و تحمل معروفند، اگر این صفت را ترک کنند شباهت خود را به قوم خود از دست می دهند.
هنگامی که امام حسن علیه السلام توسط افرادی این سخن را شنیدند آن را رد کردند و فرمودند: معاویه با طرح این نیرنگ خواسته بنی هاشم همه اموالشان را ببخشند و خود تهی دست شوند و فقر آنها باعث فلاکت آنها شود. زبیری ها دست به شمشیر ببرند و همدیگر را بکشند و سرگرم شوند. مخزومیها نیز با تکبر خود مردم را از خود برانند. در نتیجه همه آنها به نوعی از صحنه خارج گردند تنها بنی امیه محبوب مردم شوند.
به این ترتیب امام حسن علیه السلام نیرنگ و ترفند معاویه را خنثی کرد.
4. قطع سخنرانی طاغوت
معاویه در عصر سلطنت خود به مدینه وارد شد و در مسجد بالای منبر رفت. در محضر امام حسن علیه السلام از علی علیه السلام بدگویی کرد و از روی طعنه و مسخره گفت: علی بن ابیطالب کجاست؟
امام حسن علیه السلام همان دم برخاست و با سخنان خود، سخنرانی معاویه را قطع کرد و بعد از حمد و ثنا فرمود:
خداوند هیچ پیامبری را به پیامبری مبعوث نکرد مگر اینکه وصی او را از خاندانش تعیین کرد و مگر اینکه برای او دشمنی از مجرمان قرار داد، چنانکه در قران می فرماید:
و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا من المجرمین.
و اینگونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم.
علی علیه السلام وصی پیامبر (ص) بعد از اوست، و من پسر علی علیه السلام هستم تو پسر صخر هستی مادر تو هند است و مادر من فاطمه. جده تو فتیله است، جده من خدیجه علیها السلام. خداوند در میان من و تو آنکه را از نظر نسب پست است و به کفر نزدیک است لعنت کند و همچنین آن کس از ما را که در یاد خدا کاهل است لعنت کند و آنکه کفر و نفاق دارد او را لعنت کند.
همه جمعیت حاضر با صدای بلند گفتند: آمین آمین.
معاویه ناگزیر سخنرانی خود را قطع کرد و از منبر پایین آمده و به خانه اش رفت.
برشی از نگاهی بر زندگی امام حسن علیه السلام؛ ص 85-89 نوشته محمد محمدی اشتهاردی
مشاهده خبر در جماران