در گفت و گو با جماران؛
روایت آیت الله سجادی از عتاب امام: گفتند، «اگر قرار است با هم اختلاف کنید اساسا نمیخواهد در نجف باشید!»، «مثل همه دنیا با اکثریت مشکلات را حل کنید، رأی دهید و نظر اکثریت را مصوبه و عمل کنید»
آیت الله سجادی به جماران گفت: یک بار مسألهای پیش آمد، نزد امام رفتم و گفتم: اینها به من گوش نمیکنند. امام فرمود: «به آنها بگو که به اینجا بیایند». امام در جمع آنها فرمودند: «هدف ما اسلام، احکام و نماز است و ما کار دیگری نداریم. باید هم خودمان به احکام مقید باشیم و همه مردم را به این سمت سوق دهیم. بین شما اختلاف نباشد و من اختلاف را دوست ندارم». حتی یک بار امام تهدید کردند که «اگر قرار است با هم اختلاف کنید اساسا نمیخواهد در نجف باشید!» ایشان تأکید میکردند: «با هم متحد باشید چون راه و هدف یکی است. اختلاف معنی ندارد مخصوصاً اختلافی که به منازعه کشیده شود».
پایگاه خبری جماران: چند روز قبل، در ادامه انتشار اسناد منتشرنشده مربوط به امام خمینی، فرازی از بیانات حضرت امام در دیدار اعضای «تجمع روحانیت مبارز ایران در خارج کشور» منتشر شد. (اینجا بخوانید)
به نوشته دکتر حمید انصاری، «ماجرا از این قرار بود که یک سال پیش از آنکه بواسطه برخی علل داخلی و خارجی اندک تغییری در سیاست سرکوبگرانه رژیم پهلوی در سال ۵۶ پدید آید، همه ۲۰ نفر اعضای «تجمع روحانیت مبارز ایران در خارج کشور» با توصیه امام خمینی در جلسه ای چند ساعته در تیر ۱۳۵۵ در نجف اشرف برای رفع اختلافات برخی اعضا و تقویت انسجام تشکیلات خویش بر سر مواد میثاقنامه و یا اساسنامه مدون مبارزاتی مجمع به توافق رسیده و اعضای هسته مرکزی تشکل را انتخاب نمودند. ۲۰ روز پس از آن امام خمینی اعضای مجمع را در منزل خویش فراخواند و طی سخنانی ضمن تقدیر از اقدام ارزنده آنان چند رهنمود تعهد زا و راهگشا برای ادامه فعالیتهای مبارزاتی در آن فضا و شرایط بسیار دشوار مبارزه در غربت بیان فرمود».
یکی از شاهدان دو نشست یاد شده، آیت الله سید محمد سجادی عطاآبادی از یاران دیرین امام در نجف است.
ایشان در شرح زندگی و آشنایی خود با امام می گوید: «اینجانب سید محمد سجادی عطاآبادی در سال ۱۳۲۶ ه.ش در یک خانواده روحانی و مستضعف در اصفهان متولد شدم . پدر بزرگوارم روحانی و اهل منبر و روضه خوان است؛ در اصفهان طلبگی را شروع کردم و بعد به قم و نجف اشرف، مشرف گردیدم. از وقتی که در اصفهان طلبه بودم و نام حضرت امام و صحبت هایشان به گوشم رسید، عاشق امام شدم و البته فعالیت هایی هم داشتم. بعد از تبعید حضرت امام آمدم قم و بالاخره تصمیم گرفتم که به نجف اشرف مشرف شوم؛ استخاره کردم این آیه آمد که: ولقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا. (اسراء / ۷۰)
اتفاقاً هم در بر حرکت کردم و هم در بحر؛ از طریق اهواز از آب گذشتیم و وقت نماز مغرب بود که رسیدم به نجف. در مدرسه آیت الله بروجردی (ره) که خیلی به صحن حرم مطهر نزدیک است و حضرت امام به تقاضای طلاب نماز مغرب و عشا را در آنجا اقامه می کردند، به نماز امام رسیدم.
بعد از اقامه نماز، حضرت امام حسب معمول همه شب، نیم ساعت جلسه عمومی داشتند که می نشستند و هر کسی کاری یا سؤالی داشت، مراجعه می کرد. جلسه ای عمومی بود و همه می توانستند به خدمت امام برسند، ولی در عین حال به حسب جوی که در نجف حاکم بود و دشمنان قسم خورده اسلام متحد شده بودند که امام را منزوی کنند و جو رعب و ترس هم وجود داشت، اکثر اوقات دور حضرت امام خلوت بود و تنها عده انگشت شماری آنجا می آمدند که البته در ماه مبارک رمضان کمی شلو غ تر می شد. یک عده هم از زائرین می ترسیدند که رفت و آمدشان دردسر درست کند، علی ایّ حال عوامل زیادی دست به دست هم داده بود و نمی گذاشت که مردم و طلبه ها به حضور امام شرفیاب شوند . عده ای از دوستان که از جان گذشته بودند، از این حرف ها نمی ترسیدند و مرتب به محضر امام رفت و آمد می کردند. من هم کم کم بر اثر این رفت و آمدها آشنا شدم و البته حضرت امام لطف و محبتشان به همه زیاد بود و به دوستانی که آنجا جمع می شدند، زیادتر».
خبرنگار جماران به مناسبت انتشار این اسناد، با ایشان گفت و گو کرد تا جزییات آن نشست ها و مباحث حول آن را بازگو کند.
مشروح این گفت و گو در پی می آید:
اصل ماجرا چه بود که خدمت حضرت امام رفتید؟
این قضیه متعلق به تاریخ دوری است، حافظهام ضعیف است و توصیه می کنم آسید رضا برقعی مراجعه کنید. خاطرات ایشان چاپ شده و طی آن جزئیات این قضایا را با قلم خوب و مفصل توضیح داده است. ماشاءالله حافظه ایشان خوب بود، همۀ مسائل متنوع و مختلف را با جزئیات حفظ بود و همه را در خاطرات خود آورده است.
بفرمایید اصل ماجرا چه بود و چه اتفاقاتی افتاد؟
ماجرا یک یا دو مسأله نیست. در زمانی که حضرت امام در نجف حضور داشت، جریانهای زیادی رخ میداد. هر روز برای حضرت امام مسائلی پیش میآمد و ایشان به مسائل جاریِ داخل، خارج و حوزه توجه داشت. شخصیتی مثل امام باید درباره رویدادهای داخل و خارج عکسالعمل مناسب میداشت و بیانیه صادر میکرد. برای نمونه امروزه جایگاهِ مقام معظم رهبری اقتصا میکند که در جریانها واکنش مناسب داشته باشد و حرف مناسب بزند. امام خمینی(ره) رهبر یک انقلاب بزرگ جهانی بود و از اروپا، آمریکا، دانشجوهای داخل خارج و حوزههای علمیه به ایشان مراجعه میکردند؛ حوزه نجف که برای خود داستانی داشت.
در نجف هر روز و هر هفته مسائلی مطرح بود، لذا امام گاهی سخنرانی میکردند و گاهی بیانیه میدادند. رفقا با هم در کوفه جلسه داشتند؛ مرحوم شیخ الشریعه باغی را اجاره کرده بود و دوستان آنجا جمع میشدند و با هم گفتوگو، مذاکره و مشورت میکردند. من به اینها «حواریون امام روح الله در نجف اشرف» میگویم؛ حواریونی بودند که بسیار عاشقانه خدمت، و از حضرت امام حمایت میکردند، همچنین فرمان امام را اجرا میکردند. اینها بیست یا سی نفر بیشتر نبودند.
در آن جوّ وحشتناک، عدّهای این بندگان خدا را مرتد، فاسق و فاجر میدانستند؛ لذا در فشار بودند، اما آنان به دلیل عشق به راه، عشق به خدا و عشق به امام به این مسائل توجهی نداشتند. در نجف مسائل مختلفی بود و گاهی بین رفقا اختلاف میشد. یک بار مسألهای پیش آمد، نزد امام رفتم و گفتم: اینها به من گوش نمیکنند. امام فرمود: «به آنها بگو که به اینجا بیایند». امام در جمع آنها فرمودند: «هدف ما اسلام، احکام و نماز است و ما کار دیگری نداریم. باید هم خودمان به احکام مقید باشیم و همه مردم را به این سمت سوق دهیم. بین شما اختلاف نباشد و من اختلاف را دوست ندارم». حتی یک بار امام تهدید کردند که «اگر قرار است با هم اختلاف کنید اساسا نمیخواهد در نجف باشید!» ایشان تأکید میکردند: «با هم متحد باشید چون راه و هدف یکی است. اختلاف معنی ندارد مخصوصاً اختلافی که به منازعه کشیده شود».
مرحوم امام از روز اولی که در حوزه کار خود را شروع کردند تا زمانی که رحلت فرمودند آیۀ «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُم» را اجرا میکردند.
مسائل مختلف و متنوعی در نجف بود. خداوند میفرماید: «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی شَأْن» اما گاهی «کُلَّ آنٍ هُوَ فی شَأْن» است. خدا یاری کرد و با کمک امام زمان(عج)، دعای مردم و اخلاص امام، پرچم اسلام ناب محمدی بالا رفت. امیدوارم در این زمان که بحرانیترین زمان است بتوانیم آبروی امام، امام زمان(عج)، اسلام و شهدا را حفظ کنیم و در تاریخ برای ما زشت نشود که یک عدهای آنگونه آمدند و ما چگونه آن از دست دادیم.
امام غیر تذکراتی که دادند دستخطی هم نوشتند؟
بله، جلسهای گرفتند، چیزی مکتوب کردند و رفقا امضا کردند که پیش آقای فردوسیپور بود و به آقای انصاری داد. آنجا دو یا سه نفر را انتخاب کردند آقای محتشمی، آقای فردوسی و آقای ناصری که اینها باشند و اتحاد اینگونه مکتوب شد که بین آنها تا آخر ادامه پیدا کرد.
معلوم بود که اصل اختلاف درباره چه بود؟
مثل الان، اختلاف سیلقه بود. در اصل حمایت از امام شکی نبود، اما طبیعی است که گاهی اختلافاتی پیش میآمد. الان دنیایی هست ولی آن زمان دنیا، پول، پست، مقام و دنیایی نبود اما شیطان همیشه وجود دارد. در برخورد با مسائل سلیقهها مختلف بود اما با نَفَس و نصیحت امام جمع شد و پایدار نبود.
بعدها حاشیه یا مسئلهای پیش نیامد؟
الحمدلله تا پاریس مشکلی نبود.
همه چیز حل شد؟
نمیشود گفت همه چیز حل شد، ولی الحمدلله از وضع ناهنجاری بیرون آمد.
ظاهراً امام آنجا بر «نظر اکثریت» تأکید داشت.
بله، امام گفتند: «مثل همه دنیا با اکثریت مشکلات را حل کنید، شما جلسه بگیرید، رأی دهید و نظر اکثریت را مصوبه و عمل کنید.» به قول حضرت امام: «عمل کردن به اکثریت، سیره عقلا است و عقلا در دنیا در امور خود این کار را میکنند، شما هم این کار را انجام دهید».
رأیگیری میکنند هر چه نظر اکثریت بود به آن عمل میکنند.
بله، بقیه تبعیت میکنند و به رأی خود اعتبار نمیکنند و منازعه نمیکنند.
امام برای تمام حکومتها و ما الگو است
امام درباره اسلام و اکثریت مردم بسیار حساس بود
هر چه از سیاست امام دور شویم خطا و شکاف ما بیشتر میشود
هیچ جای دنیا شما نمیبینید که انقلابی رخ دهد و بلافاصه انتخابات برگزار شود
اگر در پایان نکته خاصی وجود دارد بفرمایید.
امیدوارم سیره امام در امور سیاسی برای نسل جدید بیان و بازگو شود. سیره عملی امام در بیانیهها و مواضع ایشان وجود دارد و باید به جوانان و قشر دانشجو گفته و اجرا شود. امام کلید حل مشاکل است. در روایتی آمده است: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» کسی که زمان خود را بشناسد خطاها به او هجوم نمیآورد.
انسان باید زمان خود را درک کند که چه بگوید. امام به جامعه مدرسین گفته بودند که «شما ببینید، چگونه حرف میزنید و چه کار میکنید که جوانان به شما گوش نمیکنند اما من یک کلمه میگویم و جوانان در عمل به آن سبقت میگیرند. شما خودتان را اصلاح کنید و سبک سخن گفتن با مردم، دانشجو و جوانان را یاد بگیرید و به گونهای برخورد کنید که موجب فرار آنها از دین و شما نشود.»
امام برای تمام حکومتها و ما الگو است. امام درباره اسلام و اکثریت مردم بسیار حساس بود. هیچ جای دنیا شما نمیبینید که انقلابی رخ دهد و بلافاصه انتخابات برگزار شود. گروهی میآیند شورای انقلابی درست میکنند و سی یا چهل سال بر کشور حکومت میکنند. الان هم این گونه است. اینکه مردم میآیند و به مجلس خبرگان و قانون اساسی رأی میدهند، نشان دهنده اهمیت دادن به موضوع جمهوریت است که امام بسیار بر آن تکیه داشتند و هر چه زمان پیش میرود انسان میفهمد که امام چقدر مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را عمیق درک میکرد.
لذا هر چه از سیاست امام دور شویم خطا و شکاف ما بیشتر میشود و باید به سیره امام در عرصههای مختلف برگردیم و نکتههای نابی از کلمات امام میتوان برداشت کرد.
مشاهده خبر در جماران