روزنامه سازندگی: از نظر «وحید جلیلی» تمامی مدیران صداوسیما تا پیش از او راه را اشتباه رفتند/ وقتی اشکالی به مدیران شبیه جلیلی گرفته میشود، از امام خمینی مایه میگذارند؛ رهبری امام فرسنگها با شیوه مدیریتی آنها فاصله دارد
وحید جلیلی چه آن زمان که در جشنواره عمار مسئولیت را بر عهده داشت و چه زمانی که در شهرداری مشهد بود، تصور میکرد، بهترین مدیر فرهنگی انقلابی است. مدیریت که تنها خود و همپالگیهایش آن را تعریف و تشریح میکنند و اتفاقاً تنها خودشان هم به تمجید از این شیوه مدیریتی میپردازند، در حالی که خارج از دایره این دست از مدیران این روشها منتقدان بسیاری دارد و اتفاقاً طبق تجربه جزو ضعیفترین شیوههای مدیریتی به حساب میآید که به سرعت ضعفها و شکستهای خود را بروز داده و جز آسیب و ضایعه چیزی پشت سر خود به جا نمیگذارند.
به گزارش جماران؛ روزنامه سازندگی نوشت:
مدتهاست رسانه ملی تبدیل به محلی برای مناقشه و انتقاد گروههای مختلف شده است. تا پیش از این اصلاحطلبان منتقد این رسانه بودند و اصولگرایان از طرفداران صداوسیما به حساب میآمدند اما مدتی است که اصولگرایان و رسانههای آنها تبدیل به منتقدان این رسانه شدند. هفته گذشته رسانههای اصولگرا به طور مفصل به انتقاد از وحید جلیلی، قائممقام رئیس صداوسیما در امور فرهنگی و دبیر ستاد تحول رسانه ملی پرداختند. این برای اولین بار بود که از زمان انتخاب جلیلی برای این سمت چنین انتقادی آن هم از سوی یک رسانه اصولگرا علیه او صورت میگیرد. اما واقعیت این است چنین انتقاداتی مدتهاست که رسانه ملی را در برگرفته است. اما بیشتر آنها یا خطاب به مدیر خاصی نیست یا اینکه مدیر رسانه ملی یعنی پیمان جبلی را نشانه میرود. بیش از یک سالونیم است که پیمان جبلی به همراه مدیرانش به این رسانه آمدند. آنها از ابتدا هدف خود را بر تحول در این رسانه پایهگذاری کردند و مدیریت سبز را به جای قرمز بنای کار خود قرار دادند اما انگار این تغییر و تحولات نه تنها به نفع این رسانه تمام نشده بلکه روزبهروز مخاطب رسانه را هم کاهش داد و صدای موافقان همیشگی این رسانه را هم درآورده است. اما چه شد که چنین بلایی بر سر اصلیترین رسانه دیداری شنیداری کشور آمد و تحولاش نتیجه عکس داد.
چندی پیش وحید جلیلی مصاحبهای با مجله سوره داشت و در آن درباره تحول رسانه ملی و چگونگی مدیریت خود به عنوان قائممقام که خود میگوید نقش ارگانیک ندارد، صحبت کرده است. او در این گفتوگو حرفهایی میزند که به خوبی نشاندهنده نگاه انحصارگرای او در مدیریت است.
جلیلی صریحاً در این مصاحبه میگوید: «سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی قبل از اینکه صداوسیمای جمهوری اسلامی بشود باید سازمان شود. باید از تناقض و تزاحم تشتت بین بخشهای مختلف در بیاید و هم.افزایی راهبردی و تشکیلاتی پیدا کند. این بیش از هر چیز به وحدت «کلمه» نیاز دارد و وظیفه قائممقام فرهنگی عمدتاً همین است.»
وحدت کلمه همان چیزی که این مدیر رسانه ملی بر آن تاکید دارد، همان است که از نگاه و اندیشه او و دوستانش در مدیریت فرهنگی سرچشمه میگیرد. همان نگاهی که از زبان یک مجری پیش از آمدن مدیران جبهه پایداری به صراحت عنوان شد و تاکید کرد، اگر مثل ما نیستید از ایران بروید. این همان تفکری است که دست به تولید برنامه کپی شده از «خندوانه» میزند اما مهمانانی را دعوت میکند که پوشش خاصی دارند و با همین پوشش مهری بر پیشانی برنامه میزند که هم آن را از برنامه اصلی متمایز میکند و هم اینکه در لفافه میگوید این برنامه متعلق به گروهی است که شبیه مهمانان این برنامه هستند و لاغیر.
این همان نگاهی است که حاضر است، نیروهای تربیت شده در این سازمان را به راحتی تصفیه کند و کنار بگذارد و بعد دست به تولید نیروهای تازه بزند با این تصور که آنها پا جای قبلیها نخواهند گذاشت. جلیلی از طرفداران همان تفکری است که به صراحت آن را نفی میکند، در حالی که بسیاری که با او همکاری و همراهی کردند، میدانند او تنها بر مبنای همین تفکر کار میکند و هیچ نگاه دیگری را هم برنمیتابد.
او بر این عقیده است که تمامی مدیران قبلی صداوسیما روش غلط و نادرستی در مدیریت این رسانه داشتند و تنها به فکر سرگرمیسازی بودند. اما چون غولهای بزرگی مانند جم یا نتفلیکس و شبکههای ماهوارهای وجود دارند، نمیتوان با آنها رقابت کرد و باید روی هویت اسلامی ایرانی تاکید کرد تا بتوان موفق بود. او میگوید: «ماهواره و VOD پنج هزار شبکه دارد! فاکسنیوز ۵۰ شبکه دارد. نتفلیکس ۳۰ - ۴۰ شبکه است، جم ۳۰ شبکه است! شما چه سرگرمیای میخواهید ایجاد کنید تا با این شبکهها رقابت کنید؟ چگونه قابل رقابت است؟ وقتی جم سرگرم میکند آیا مخاطب سراغ نتفلیکس نمیرود یا بالعکس؟ اتفاقاً برای رقابت باید مزیت نسبی برای خود ایجاد کنید. مزیت نسبی شما این است که بتوانید حرف خود را بیان کنید. اینکه روی ایران، روی اسلام، روی هویت و فرهنگ ایرانی، روی انقلاب اسلامی تاکید کنید، توان رقابت شما را افزایش میدهد. بعضی نعل وارونه زدند و گفتند کم میکند. اگر به مخاطب وفادار هستید باید برای او ارزش افزودهای داشته باشید که آن دیگری ندارد. سالها گفتند خنثی باشید تا جذب کنید. این هم نتیجه کار! هم عقبنشینی از آرمان هم از دست دادن مخاطب.
جلیلی چنان بیخیال و راحت از کاهش تماشاگران رسانه ملی در دورههای قبلی مدیریت این سازمان میگوید که گویی برنامههایی که در دوره او و دوستانش در رسانه ملی تولید شده جزو پرتماشاگرترین برنامههای تاریخ این رسانه بودند و به روی خود نمیآورد که میزان بیننده رسانه ملی در حال حاضر به کمترین میزان خود در چهار ساله اخیر رسیده و برنامههایی هم که او با افتخار از آنها یاد میکند همان تولیداتی هستند که اتفاقاً کمترین میزان بیننده را هم دارند. «خانه جلال»، «دیدینو»، «بگو بخند» و «لالایی» برنامههایی هستند که جلیلی از آنها به عنوان اتفاقات تازه یاد میکند که باید به تراز مطلوب برسد. برنامه.های شکستخوردهای که تماشاگرانش حتی به اندازه یکپنجم برنامهای مانند «خندوانه» هم نیست. او در حالی از «خندوانه» به عنوان یکی از الگوهای موفق برنامهسازی نام میبرد که چهرههای تازه استندآپ کمدی را معرفی میکرد که مدیران فعلی سازمان نه پیشنهادی به سازندگان این برنامه دادند و نه قصد همراهی با آنها دارند. حتی اجرای استندآپ کمدیهای خندانندهشو هم از روی سایت تلوبیون حذف شده است. چراکه تصور میکنند «سید خندان» میتواند جایگزینی برای «خندوانه» باشد، در حالی که خود از میزان محبوبیت و تماشاگر «سیدخندان» به خوبی خبر دارند اما مانند همیشه به روی خود نمیآورند چون خود را از زمره بهترین مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی میدانند که به فکر تماشاگران اصلی یعنی نیروهای انقلابی و حتی روستاییان هم هستند و تنها برای طبقه متوسط که به اعتقاد آنها طبقه مرفه نوکیسه بیهویت بیآرمان غربزده هستند، فیلم و سریال تولید نمیکنند. جلیلی و مدیران شبیه او تمامی مدیران فرهنگی پیش از خود را نقد میکنند و در حالی از راه ندادن خودش به رسانه ملی در دورههای قبل میگوید که بهمن ماه سال ۱۳۹۸ او مناظرهای با محمد قوچانی با موضوع ۴۰ سال سینمای انقلاب برگزار کرد و همیشه پای ثابت برنامههای فرهنگی آن دوران بود. از نظر او تمامی مدیران رسانه ملی تا پیش از آنها راه را به اشتباه رفتند و به گفته خودش طوری کار کردند هم مخاطب به شدت ریزش و افت کرد، هم سر بزنگاهها کسانی که برکشیدید از جبهه دشمن سر برآوردند. اما حالا او و مدیرانی که قصد تحول رسانه ملی را دارند کار را به جایی رساندند که نه سریالی تولید میشود و نه تماشاگر رغبتی برای پیگیری برنامههای تلویزیون دارد. چراکه مدیران شبیه جلیلی آنقدر خودبزرگپندارند و تنها خود را قبول دارند که وقتی اشکالی به آنها گرفته میشود که راهی برای فرار از آن ندارند، از امام خمینی مایه میگذارند. او بارها در مصاحبه خود وقتی به نقصها و اشکالات اشاره میشود از امام شاهد مثال میآورد چراکه مدیرانی از قبیل جلیلی آنقدر راه و روش خود را متقن و درست میدانند که سیره خود را راه روش مدیریتی امام پنداشته و تصور میکنند بر طبق اصول آن بزرگوار عمل میکنند. در حالی که خود به خوبی و روشنی میدانند که رهبری امام فرسنگها با شیوه مدیریتی آنها فاصله دارد اما باز هم به روی خود نمیآورند.
وحید جلیلی چه آن زمان که در جشنواره عمار مسئولیت را بر عهده داشت و چه زمانی که در شهرداری مشهد بود، تصور میکرد، بهترین مدیر فرهنگی انقلابی است. مدیریت که تنها خود و همپالگیهایش آن را تعریف و تشریح میکنند و اتفاقاً تنها خودشان هم به تمجید از این شیوه مدیریتی میپردازند، در حالی که خارج از دایره این دست از مدیران این روشها منتقدان بسیاری دارد و اتفاقاً طبق تجربه جزو ضعیفترین شیوههای مدیریتی به حساب میآید که به سرعت ضعفها و شکستهای خود را بروز داده و جز آسیب و ضایعه چیزی پشت سر خود به جا نمیگذارند.
مشاهده خبر در جماران