جماران/ به مناسبت سالروز شهادت؛
بهشتی آنطور که بود نه آنطور که می خواهیم باشد!
شش روز از عزل بنی صدر می گذشت که بمب گذاری در مقر حزب جمهوری اسلامی خود بمب خبری شد. دکتر بهشتی به همراه ۷۲ تن از مسئولان بلند پایه نظام جمهوری اسلامی به شهادت رسیده بودند. دشمنان تیرشان محکم به هدف اصابت کرده بود. یک کشور عزادار شد. عزادار مردی که مظلوم زیست و مظلوم رفت.
جماران- منصوره جاسبی: انگار گِل بعضی از آدم ها را جور دیگری سرشته اند، همیشه یک سر و گردن از بقیه بالاترند. از همان ابتدا که قدم به این عالم خاکی می گذارند چه در کودکانگی هایشان و چه بعدها که بزرگتر می شوند مدام منشأ اثرند. سید محمد حسینی بهشتی از همان دسته افراد است. همان شخصیت برجسته ای که هم درد دین دارد و هم درد جامعه. هم فعالیت سیاسی می کند و هم فعالیت اجتماعی. مدرسه تاسیس می کند تا پیوندی برقرار کند میان دین و دانش و در گروه های سیاسی عضو می شود تا بهبودی باشد بر حالِ خرابِ کشورش. بعدها اما خودش می شود از ارکان یک نظام جدید دینی به نام «جمهوری اسلامی» و می کوشد تا شالوده و پایه های نظام را خوب پی ریزی کند. او به زبان های زنده دنیا تسلط پیدا می کند تا بتواند مبلغ اسلامی باشد که محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم در عصر جاهلیت آن را بنا نهاد و حالا او بعد از ۱۴۰۰ سال از گذشت آن سال ها، سنگینی تکلیف را بر شانه های خود احساس می کند. دشمنان اما وجودش را تاب نمی آورند، آنان که خوب او را شناخته اند و می دانند اگر بماند، گُل پشتِ گُل است که به دروازه شان می زند، او را در لیست ترورشان قرار می دهند. این بار اما ترور فردی نیست که به بمبگذاری می انجامد و دکتر بهشتی، آیت اللهی را که علم و عمل را به هم آمیخته است و در مکتب امام روح الله پرورش یافته است، به همراه جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و وزرای کابینه، هدف کینه خود قرار می دهند. هفتم تیرماه هر سال به بهانه زنده نگه داشتن یاد شهدای مظلوم و از همه مظلوم تر خود شهید بهشتی چند سطری سیاه می کنیم تا بگوییم به یادت هستیم هر چند که شاید اهدافت را گم کرده ایم.
امام خمینی (س) در هشتم تیرماه سال ۶۰، یعنی یک روز از فاجعه غم بار هفت تیر در دیدار با قضات مظلومیت آیت الله بهشتی را اینگونه وصف می کند:
«بنای دشمن های شما بر این است که افرادی که لیاقتشان بیشتر است بیشتر مورد حمله قرار بگیرند. آنها افرادی را هدف قرار می دهند که از آنها خوف دارند که مبادا یک وقتی به آنها صدمه بزنند. و این را من کراراً گفته ام که مرحوم آقای بهشتی در این مملکت مظلوم زیست. تمام مخالفین اسلام و مخالفین این کشور حملۀ مستقیم شان را به ایشان و بعضی دوستان ایشان کردند. کسی را که من بیشتر از بیست سال می شناختم و روحیاتش را مطلع بودم و می دانستم چه جور مرد صالحی و مرد به درد بخوری برای این کشور است، مخالفین او را در کوچه و بازار و محله و صحبت هایی که همه می کردند، آن طور جلوه دادند. یک مرد صالحی را به صورت یک دیکتاتور درآوردند! (صحیفه امام؛ ج ۱۴، ص ۵۱۵)
همسر شهید بهشتی از خوابی گفته است که امام چندی پیش از شهادت او دیده بود:
نیمه شعبان ماه، ما می خواستیم به اصفهان برای دیدن مادر آقا برویم، اما یک روز آقا به دیدن امام رفتند. در بازگشت از ملاقات امام، ایشان بسیار ناراحت بود. از او علت ناراحتیش را پرسیدم. وی گفت امام توصیه کردند که به این مسافرت نروم و از خود بیشتر محافظت بکنم. امام خوابی برای من دیده است. من هر چه از او پرسیدم که خواب امام چه بوده است، ایشان جوابی به من ندادند. نمیدانم شاید مصلحت چنین بود. تا اینکه روز ختم آقا، خانم امام به منزل ما آمدند. از ایشان در مورد خواب امام سؤال کردم و ایشان گفتند: امام خواب دیده اند که عبایشان سوخته است، به همین دلیل به آقای بهشتی توصیه کرده بودند که مواظب خود باشند. و گفته بودند شما عبای من هستید که در خواب سوخته بود.(زن روز - ش ۸۷۱ - ص ۶۱)
مشاهده خبر در جماران