جی پلاس/ به مناسبت سالروز شهادت؛
عباسیان و دستی که به خون ابن الرضا(ع) آغشته شد
امام جواد علیه السلام در طول حیات مبارکشان دو بار وارد بغداد شدند. اولین سفر به هنگام خلافت مامون و برای بار دوم به دستور معتصم صورت گرفت. چندی بعد یعنی در آخرین روز ماه ذیقعده سال ۲۲۰ به شهادت رسیدند. ایشان به هنگام شهادت ۲۵ سال سن داشتند که جوانترین امام شیعیان بودند.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، آخرین روز از ماه ذیقعده سال 220 قمری بود که معتصم خلیفه عباسی نقشه شوم خود را که مدت ها در سر داشت، به اجرا گذاشت و به هدفش رسید. او قصد داشت هر طور شده امام جواد علیه السلام را که مانع بزرگی مقابل خود می دیدند، از سر راه بردارد. نقشه وی به دست ام فضل به اجرا در آمد و امام جواد علیه السلام با سم به شهادت رسیدند و در جوار پدربزرگشان حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام در کاظمین به خاک سپرده شدند. مطلب زیر به گوشه ای از چگونگی شهادت آن حضرت پرداخته است:
امام نهم شیعیان حضرت محمد بن علی علیهما السلام که در آخرین روز ماه ذیقعده سال 220 هجری قمری به شهادت رسیدند. آن حضرت به باب الحوائج شهرت دارند. جواد (بخشنده) و تقی (پرهیزگار) مشهورترین القاب آن حضرت (ع)، رضی و متقی است. امام محمد تقی (ع) به هنگام شهادت جانگداز پدر ارجمندشان حضرت امام رضا (ع) در اواخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری قمری، ۸ ساله بودند که مقام امامت به ایشان انتقال پیدا کرد. احادیث ارزشمند بسیاری از آن امام همام (ع) در کتبی همچون عیون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب و بحار الانوار نقل شده است
عباسیان دو بار امام جواد علیهالسلام را به بغداد احضار کردند. سفر اول به هنگام خلافت مأمون صورت گرفت که چندان طولانی نبود. بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ ق، به دستور معتصم عباسی وارد بغداد شدند و در ذی القعده همان سال به شهادت رسیدند. روز شهادت حضرت در بیشتر منابع ۳۰ ذی القعده ذکر شده است.
پیکر مبارک حضرت را در کنار مقبره جد بزرگوارشان امام موسی کاظم علیه السلام در کاظمین به خاک سپردند. سن امام جواد (ع) به هنگام شهادت ۲۵ سال بود. به همین خاطر حضرت، جوان ترین امام شیعیان به هنگام شهادت بودند. [۱]
علت شهادت حضرت جواد الائمه (ع)
در مورد علت شهادت حضرت امام جواد علیه السلام، برخی از مورخان این چنین عنوان می کنند که ابن ابی داوود، قاضی بغداد به خاطر حسادت، نزد معتصم بدگویی امام را کرد؛ زیرا نظر صحیح امام در مورد حکم قطع دست سارق، موجب شرمندگی او در حضور جمع کثیری از فقها و درباریان شده بود. این امر ریشه حسادت نسبت به حضرت را تقویت کرد و معتصم در اثر بدگویی های او، نقشه قتل و شهادت امام علیه السلام را پیریزی کرد. [۲]
نحوه شهادت حضرت امام جواد (ع)
بر اساس روایات، وقتی معتصم ملعون به خلافت رسید، همراه با جعفر (برادر ام الفضل) در اندیشه کشتن امام بودند؛ از این رو، به عبدالملک زیات، والی مدینه، نامه نوشت و از او درخواست کرد که امام علیه السلام را همراه ام الفضل راهی بغداد کند. وقتی حضرت وارد بغداد شدند، معتصم در ظاهر به ایشان احترام کرد و تحفه هایی را برای حضرت و ام الفضل فرستاد و به وسیله جعفر، ام الفضل را تحریک به مسموم کردن حضرت کرد؛ و این خواهر و برادر، انگوری را به سم آغشته کرده و به امام خوراندند. [۳]
ام الفضل پس از این کار، پشیمان شد و گریه کرد اما امام به او خبر دادند که به بلایی، غیرقابل درمان دچار می شود. البته با توجه به روایات، گزارش های مختلفی در چگونگی به شهادت رسیدن امام به وسیله ام الفضل رسیده است. [۴]
بر اساس منابع معتبر، ازدواج حضرت با ام الفضل به دستور مامون عباسی صورت گرفت. هدف مأمون از این ازدواج این بود که پدربزرگ کودکی از نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بشود.
در روایتی دیگر، معتصم عباسی، شربت پرتقالی را به وسیله غلام خود «اشناس» برای حضرت فرستاد. غلام به حضرت گفت: خلیفه، پیش از شما از این شربت به گروهی از بزرگان از جمله احمد بن ابی داوود و سعید بن خضیب نوشانده و امر کرده که شما هم از آن بنوشید. امام فرمودند: «آن را در شب می نوشم»؛ اما غلام اصرار کرد که باید خنک نوشیده شود و حضرت از آن نوشیدند و در اثر مسمومیت آن به شهادت رسیدند. [۵]
علت ازدواج امام جواد علیه السلام با ام الفضل
بر اساس منابع معتبر، ازدواج حضرت با ام الفضل به دستور مامون عباسی صورت گرفت. هدف مأمون از این ازدواج این بود که پدربزرگ کودکی از نسل پیامبر بشود. همچنین شیخ مفید نقل می کند: مأمون به خاطر شخصیت علمی امام جواد علیه السلام، دخترش را به ازدواج امام علیه السلام در آورد. ولی برخی از پژوهشگران عنوان می کنند که این ازدواج سیاسی بود و مأمون می خواست، از این طریق، امام جواد علیه السلام و ارتباط ایشان با شیعیان را کنترل کند یا اینکه خود را علاقه مند به علویان نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد. با این حال، این ازدواج، اعتراض اطرافیان مأمون را در پی داشت؛ زیرا می ترسیدند که خلافت، از عباسیان به علویان منتقل شود. [۶]
با عنایت خداوند، نقشه همه آنها نقش بر آب شد و امالفضل از حضرت بچه دار نشد و تمام فرزندان حضرت، از جمله امام هادی علیه السلام از بانو سمانه مغربیه متولد شدند. [۷]
میراث علمی امام جواد علیه السلام
کوتاه بودن عمر امام جواد علیه السلام سبب شد تا زمینۀ بسط روابط با شیعیانشان کمتر به وجود آید. در عین حال، علاوه بر مطالبى که دربارۀ اصحاب یا کتب آنها از امام جواد علیه السّلام روایت شده، بیش از دویست و بیست حدیث درباره مسائل مختلف اسلامى از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد. طبیعى است که در شرایط سیاسى آن روز، نامه هاى زیادى از دست رفته باشد. نیز گفتنى است که تعداد یکصد و بیست نفر، احادیث صادره از آن حضرت را روایت کرده اند. شیخ طوسى یکصد و سیزده تن از راویان حدیث امام جواد علیه السّلام را برشمرده است.
چند نمونه از احادیث امام جواد (علیه السلام) در اینجا ذکر می شود:
«الْمُؤمِنُ یحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُه»؛[8] مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود و قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت کند.
«إیاک وَ مُصاحَبَةُالشَّریرِ، فَإنَّهُ کالسَّیفِ الْمَسْلُولِ، یحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یقْبَحُ اثَرُهُ»؛ مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.[9]
«عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ»؛ عزّت و شخصیت مؤمن در بى نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است.[10]
«مَوتُ الانْسانِ بِالذُّنُوبِ اکثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالأجَلِ وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ اکثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ»؛ فرا رسیدن مرگ انسان ها، به جهت معصیت و گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى، همچنین حیات و زندگى لذّت بخش به وسیله نیکى و احسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بى نتیجه.[11]
«خَفْضُ الْجَناحِ زینَةُالْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زینَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُالْحِلْمِ»؛ تواضع و فروتنى زینت بخش علم و دانش است، ادب داشتن و اخلاق نیک زینت بخش عقل است، خوش رویی با افراد زینت بخش حلم و بردبارى است.[12]
«مَنْ لَمْ یعْرِفِ الْمَوارِدَ اعْیَتْهُ الْمَصادِرُ»؛ هر کس موقعیت شناس نباشد، جریانات او را مى رباید و هلاک می کند.[13]
پی نوشت
۱. اعلام الوری، ج ۲، ص ۱۰۶.
۲. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۲.
۳. بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۱۳.
۴. مناقب ابن ابی طالب، ج ۴، ص ۳۸۴.
۵. همان.
۶. منتهی الامال، ج ۲، ص ۴۹۷.
۷. الارشاد، ج ۲، ص ۲۹۵.
8. بحارالا نوار، ج ۷۲، ص ۶۵، ح ۳.
9. اعلام الدّین، ص ۳۰۹.
10. بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۰۹، ح ۱۲.
11. کشف الغمّه، ج ۲، ص ۳۵۰.
12. همان، ج ۲، ص ۳۴۷.
13. اعلام الدّین، ص ۳۰۹
مشاهده خبر در جماران