سمینار «اندیشه امام خمینی(س) و چالشهای هویت و بازتولید فرهنگی در ایران»؛
چرا در اوج جنگ تورم هفت درصد و پس از جنگ تورم ۵۰ درصد را تجربه کردیم؟
سخنرانان نشست «نشست اقتصاد دهه ۶۰ و عدالت اقتصادی و اجتماعی» به این موضوع پرداختند که چطور در دهه ۶۰ علی رغم اینکه درآمدهای نفتی کشور ما به یک چهارم کاهش پیدا کرد، با بودجه سالیانه ۱۰۰ میلیارد دلار کشور را اداره کردیم و نرخ تورم حدود هفت درصد داشتیم و بالاترین نرخ تورم ما در سال ۶۴ به ۲۸ درصد رسید ولی بعد از جنگ با سیاستهای تعدیل ساختاری و شوکهایی که به اقتصاد ایران وارد شد، نرخ تورم بالای ۵۰ درصد را تجربه کردیم.
«نشست اقتصاد دهه ۶۰ و عدالت اقتصادی و اجتماعی» یکی از سلسله نشستهای سمینار «اندیشه امام خمینی(س) و چالشهای هویت و بازتولید فرهنگی در ایران» بود که سه شنبه ۲۳ خرداد ماه توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، حسن سبحانی در این نشست با بیان اینکه جهتگیری اقتصادی امام حمایت از محرومان، مستضعفان و طبقات پایین جامعه بود، گفت: این مسأله اصلا نفی نمیکند که سایر طبقات باید برخورداریهایی داشته باشند ولی جهتگیری این است. نکته دوم هم در این ارتباط این است که به نظر میآید ایشان این جهتگیری را در راستای امنیت ملی کشور هم میفهمیدند؛ چیزی که اتفاقا ادبیات چند دهه بعد هم تأیید میکند.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران با اشاره به جملاتی از امام خمینی(س)، افزود: حمایت از محرومان در قاموسی که امام مطرح میکردند به اندازه ارزشهای ایثارگرانه ملت جا باز میکند و دلیلش را این طور میگویند که هرقدر کشور به طرف فقرزدایی و دفاع از محرومان حرکت کند، امید جهانخواران از ما قطع میشود. یعنی در واقع «امنیت ملی» که ما امروز میگوییم دنیا امنیت ملی را در لولههای تفنگ و چیزهای دیگر جستجو نمیکند و در توان اقتصادی جستجو میکند؛ نه اینکه اولی لازم نباشد، ولی دومی تعیین کننده است.
وی یادآور شد: این رویکرد پیشوای بزرگی بوده که در مقطع به ثمر رساندن یک انقلاب و مدیریت جنگ مطرح کرده، که زمان عادی نبود. آنچه واقعبینانه باید گفت این است که نه امام و نه کسانی که او را یاری کردهاند در سالهای پیش از پیروزی و دهه اول انقلاب برای تبیین آنچه مطرح میشد، فرصت کافی نداشتند. نمیدانم اگر فرصت داشتند هم چطور تبیین میکردند، ولی بر بال «اعتماد» این حرکت پشتیبانی شد و جلو رفت. یعنی چون مردم به این پیشوایان و اسلام اعتماد داشتند، حمایت کردند و گفتند چون اسلام هست، مسائل را حل خواهد کرد.
سبحانی اظهار داشت: در این میان قانون اساسی تبیین شد و تا جایی که یادم هست هنگام رفراندوم هم امام فرمود من مقوله غیر اسلامی در آن ندیدهام. با توجه به اینکه ۷۹ درصد از کسانی که قانون اساسی را تبیین کردند یا مجتهد بودند و یا تا سطح درس حوزوی خوانده بودند، میشود گفت که حداقلهایی از آرمانهای اقتصادی انقلاب در قانون اساسی نشسته است. الآن هم در برآوردها فکر میکنیم رویکردها به سمت تأمین نیازهای اساسی مردم برای ریشهکن کردن فقر و محرومیت بود. منظورم از فقر، فقر قابلیتی است؛ چون در قانون اساسی فقر خورد و خوراک مدنظر نیست.
وی تأکید کرد: فرض من بر این است که ایده و رویکرد امام در قانون اساسی جا خوش کرده است؛ مگر اینکه کسانی مستدل خلافش را نشان بدهند. اینکه کسانی بدون استدلال تهمتهایی بزنند و مثلا ملاقات دو نفر را دلیل نوشتن قانون اساسی بدانند، و یا نسبت بدهند به اینکه یکی از نمایندگان مجلس از ارامنه بوده و اصلا عضو کمیسیون عمومی مجلس خبرگان بود و من همه نطقهای او را کنترل کردهام و یک کلمه در مورد اقتصاد صحبت نکرده بود، گفته شود که او اصل 44 را گنجاند، چیزهایی است که در جامعه بی اطلاع میتواند برجسته شود و مستدل که نگاه میکنیم، از این خبرها نیست.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: بعد از جنگ و ارتحال امام، کسانی گفتند که قانون اساسی از روشی که ما میگوییم به سامان میرسد؛ یعنی راه تحقق اصول قانون اساسی سیاستهایی است که ما مطرح میکنیم. سیاستها چیزی بود که در دهه 80 میلادی از طرف اجماع واشنگتنی برای کشورهای در حال توسعه مطرح شد. کسانی این روش را برای کشور خوب تلقی کردند و مقامات کشور هم چون اقتصاد نمیدانستند، به خاطر اینکه مخالف جامعه اقتصاددانان هم معرفی نشوند، عمدتا قبول کردند و نظام آموزشی هم همراهی کرد. ما بدنهای هم به عنوان تاجر یا بازرگان داریم که همواره اینگونه سیاستها به نفع او است و از آنها حمایت میکند.
وی ادامه داد: در برنامه اول یواش یواش و بعد در برنامه های دوم و سوم و چهارم این مسأله تقویت شد. اقتصاد این تصمیم را گرفت و گفت تا وقتی کیک اقتصاد را بزرگ نکنیم چیزی گیر محرومان و مستضعفان نمیآید؛ در حالی که سیاست راه دیگری رفت. یعنی به نظر من این اقتصاد هیچ نسبتی با قانون اساسی نداشت، ولی مقامات کشور این نظر اقتصاددانان را قبول و نظام آموزشی تقویت کردند و بعد از گذشت 20 سال وزیر و وکیل و عضو مجمع تشخیص کسانی بودند که با این روال درس خوانده بودند و دلیلی نداشت که با آن مخالفت کنند.
سبحانی با تأکید بر اینکه این روش در سیاستهای نظام اسلامی هم نشست، تصریح کرد: اجماع واشنگتنی احتیاج به سیاست آرام، همزیستی مسالمتآمیز، رفاقت و جهانیسازی بود و باید در چهارچوب جهانیسازی کار میکرد. ما در سیاست به درست، به لحاظ مبانی انقلاب راه دیگری رفتیم؛ ممکن است تند و کند داشته باشد و اشتباه هم کرده باشیم. در حالی که اقتصاد ما سیاستی را میخواست که داشتیم با آن مخالفت میکردیم. یعنی دوگانه سیاست اسلامی و اقتصاد لیبرالی پیش آمد.
وی با اشاره به اینکه امروز هیچ کدام از نوجوانان، جوانان و پا به سن گذاشتهها از شرایط اقتصاد راضی نیستیم، افزود: افراد خیلی هم بی ربط نمیگویند. یعنی اقتصاد کشور مشکل دارد. کسانی که با پوست و گوشت لمس میکنند دقیقتر میگویند و مقامات یا نمیتوانند دقیقتر بگویند و یا به خاطر مقامات بودن ناچار هستند تلطیف کنند و بگویند؛ ولی همین که میگویند یعنی وجود دارد. در سیاست خیلی چیزهای کمرنگ گفته نمیشود ولی وقتی به مرحله گفتن از زبان مقامات عالی رسید، نشان میدهد که گره و مشکل هست؛ گفته هم نشود، وجود دارد.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران یادآور شد: آنچه امروز ما داریم این است که محرومانی که قرار بود یک تار موی آنها را به کاخنشینان ندهند، در ضعف مفرط هستند و تمام مرفهان دارند در اقتصاد جولان میدهند. این چیزی است که کسی نمیتواند منکر آن شود. یعنی انتقامی که سیاست اقتصادی جمهوری اسلامی از محرومان و گرفتاران گرفت از هیچ کس دیگری نگرفت. یعنی کسانی که پشتیبانش بودند، برای آن شهید دادند و حمایتش کردند را بیشتر از همه گوشمالی داده است؛ آگاهانه و ناآگاهانه آن مهم نیست.
وی ادامه داد: امروز حاکمیت با رباخواران مدرن است. به لحاظ کارشناسی هرچه نگاه میکنیم، در مناسبات اقتصادی و مالی ما ربا حاکم هست. از ما قبول نمیشود و بچه هم نیستیم که بگویند بهره با ربا فرق میکند. از نظر استدلالی «بهره قراردادی» همان ربا است. یعنی چیزی در بانک با شما قرارداد میکنند که این مقدار میگیرند. تنها بهرهای در اقتصاد که میتواند با ربا متفاوت باشد «بهره طبیعی» است که ما به آن تفاوت درآمد و هزینه در کار واقعی اقتصادی میگوییم. امروز مالک زمین و ساختمان کیمیاگر و مستأجر مستأصل است. اتفاقا امام میگوید در رژیم منفور پهلوی «مسکن» یکی از مصیبتبارترین مشکلات بود و چه بسا مردم تمام عمرشان را زیر بار بانکها و سودگیران بودند؛ نظام اسلامی چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد.
سبحانی گفت: 30 سال قبل مصاحبهای از من چاپ شد که گفتهام مسئولین ما تعدیل اقتصادی را با عدالت اشتباه گرفتهاند. نتیجه سیاست اتخاذ و اجرا شده این بود که امثال به هرکسی بگویید بهتر از امثال بنده میتواند توضیح بدهد. این بادی که کاشتید، محصولش همین طوفان بود. ولی این طور هم نیست که هر موقع تصمیم گرفتیم بتوانیم آن را اصلاح کنیم. جمهوری اسلامی اگر میخواهد ظرف اقتصادی مناسبی برای منویات انقلاب اسلامی شود، باید سیاست اقتصادی خود را عوض کند؛ این سیاست اقتصادی جواب نداده است.
وی با تأکید بر اینکه منطق میگوید سیاست اقتصادی باید بر مبنای قانون اساسی باشد، افزود: مشکلی که وجود دارد این است که بالغ بر 30 سال گذشته و نسلی که قانون اساسی متناسب با آنها بود و آنها میتوانستند این قانون را پیش ببرند، دیگر وجود ندارد. نباید فکر کرد آدمها عوض شدهاند. پسر من، دختر من و خود شما از موقعی که چشم باز کردهاید اقتصادی را دیدهاید که سالی 20 درصد تورم داشته و 12.5 درصد نرح بلندمدت بیکاری آن بوده است. جامعه را به جایی رساندهاید که نمیشود در آن تولید کرد؛ و هرکس میخواسته درآمد داشته باشد به دنبال بانک و بیمه رفته است. تنها قسمت اصل 44 که خیلی توفیق داشته همین بانک و بیمه است.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تأکید کرد: این ذهنها 30 سال است که عوض شده و متناسب با اقتصادی که جواب نداد، جلو آمده است. بنابر این اگر منابع، کارخانه و نیروی انسانی هم داشته باشید، ذهنیتهای سرمایه پرور دارید. یعنی آفتی که بر ما وارد شده لزوما مسکن و فقر ظاهری نیست؛ اندیشههایی است که دیگر باور نمیکند. من هیچ موقع جزء آدمهای ناامید به مسائل نیستم و میگویم وظیفه ما این است که برگردیم از راهی که میدانیم در آن خطا کردهایم؛ اما سخت است زیرا کسانی باید از این راه برگردند که خودشان این تصمیمات را گرفتهاند؛ بنابر این ما احتیاج به یک نوع خودزنی داریم و این کار سادهای نیست.
وی افزود: انقلابی که میتوانست با حرکت صحیح اقتصادی خودش جمهوری اسلامی را معرفی کند، حالا باید در دنیا معرفی شود به عنوان اقتصادی که تورم و درآمدش این طور است و 60 میلیون جمعیت نیازمند یارانه هستند. قانون بودجه سال 1402 میگوید به خاطر کاهش فقر مطلق 3 هزار و 150 هزار میلیارد تومان یارانه معیشتی و نقدی میدهد که من تقسیم بر 285 هزار تومان کردم، همه 85 میلیون نفر را پوشش میدهد. جامعهای که به این یارانه وصل است، و البته به جایی که نمی رسد طلب هم دارد، با آن ذهنیت، حتی اگر مسئولان تصمیم به بازگشت بگیرند همراهی با آن سیاست سخت شده است.
سبحانی اظهار داشت: جراحی که گفته میشود، به این صورت است که اشتباه کردهایم و برگردیم؛ راه مورد وفاق «قانون اساسی» است. قانون اساسی را کامل کنار گذاشتهایم و راهی را تجربه کردهایم و آن وقت امروز این وضعیت پیدا شده است. کسانی که از اول خیلی چیزها را قبول نداشتند، حالا میگویند آن قانون اساسی، که اصلا اجرایش نکردیم، اوضاع شما را به اینجا رسانده است. از خود آن هم توبه کنید؛ کسانی هم که آن را تدبیر کردهاند، بعضا سوسیالیست بودهاند. اینها از تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی پخش میشود.
وی افزود: ما معتقدیم فرمایش امام هنوز هم میتواند بر فطرتها حاکم باشد. کار سخت شده و گرد و غبار گرفته ولی تجربه نشان داده که راه ما جواب غلط داده است. اگر میخواستیم به جامعه دینی فکر کنیم، به نظر من باید هرمی که طراحی کردهایم را برعکس میگذاشتیم. یعنی احیاء احکام دین به عدالت است. یعنی دینورزی محضوض کننده انسان در بستر عدالت اتفاق میافتد؛ و من عدالت را در توسعه یافتگی میفهمم. بنابر این تا میتوانیم باید با بالا بردن وضع مادی، اذهان مردم را از مسکن، شهریه و غذا آزاد کنیم.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران گفت: اگر رشد و توسعه با نرم افزار دین همراه باشد، در انتهای توسعه، علوم تا حدی سر جای خودش قرار میگیرد و عدالت ایجاد میشود. ما از طرف دیگر شروع کردهایم و با فقر میخواهیم جامعه را دینی کنیم؛ اگر هم اراده ما این نیست، روش ما این است. به نظر من استراتژی باید «رفع فقر» باشد و من فکر میکنم مبارزه با فقر عین کار دینی است.
وی افزود: قانون بانکداری که سال 72 نوشته شد، از روی بی اطلاعی قانونگذار، راجع به شورای پول و اعتبار سکوت کرد و آن نوشته نشان میدهد که اگر اقتصاد میخواهد حقیقی باشد شورای پول و اعتبار محلی از اعراب ندارد ولی شورای پول و اعتبار به خاطر اینکه رسما رد نشد، ماند و نرخ تعیین کرد. یا فرض کنید که میگوید هدف اصلی مبارزه با فقر و تأمید نیازهای اساسی مردم است. این کار نظام اقتصادی اسلامی است و کار دولت نیست. یعنی تجربه جهانی نشان داد که سیاستهای تعدیل ساختار فقر و شکاف طبقاتی را زیاد میکند ولی ما به دنبال آن رفتیم.
سبحانی اظهار داشت: کاری که امام کرد تلاش برای کاهش فقر به میراث رسیده بود ولی نمیشود از روش امام نتیجه گرفت که سیاست ما باید فقیرزدایی باشد. ما افتخار میکنیم که داریم فقیرزدایی میکنیم. نه اینکه فقیرزدایی بد باشد، جمهوری اسلامی باید خودش را به سیاست «فقرزدایی» انتقال میداد. ما فقر را ایجاد میکردیم و بعد دنبال کم کردن فقیرهای ناشی از آن فقر میرفتیم. برنامه تعدیل ساختار فقرگستر بود. در حالی که سیاست اقتصادی اسلامی باید سیاستی باشد که فقر از آن بیرون نیاید و فقیرها استثناء باشند.
وی یادآور شد: ما قانون عملکرد بانکی بدون ربا داریم و بعد یک شورای فقهی میگذارید. سیستم باید طوری طراحی شود که از درون کارکرد آن ربا بیرون نیاید، این شورا میخواهد چه کار کند؟ ما الآن فقر را گسترش میدهیم و بعد دلمان خوش است که یارانه معیشتی میدهیم. نه اینکه این بد باشد، نباید خودمان را با این نمایش بدهیم.
به گزارش خبرنگار جماران، حجتالاسلام و المسلمین سید عباس نبوی نیز در این نشست گفت: ما یک نظام کلاسیک در تفکر اسلامی هستیم و باید مبنا را اتخاذ، بعد اصول و قواعد را از آن استخراج و بعد مسیر کلان حرکت اجتماعی را بر اساس آن تعریف کنیم و جلو برویم. در دورههای اخیر که بحث مدیریت و نظام اجتماعی خیلی مهم شده، دو مسأله «سیاست» و «برنامهریزی» به این اضافه شده است. یعنی سیاست و برنامه به مسیر اجرا تبدیل و مدیریت در اینجا مطرح میشود. البته اگر مبانی، قواعد و راهبردها چنان باشد که تبدیل به یک گفتمان نهادینه اجتماعی شود، چندان مدیریتها نقش اصلی و اساسی ایفا نمیکنند.
مدیر مؤسسه پژوهشی فرهنگی تمدن و توسعه اسلامی افزود: اگر گفتمان به صورت یک جریان و حرکت اجتماعی پیش نرود، نیازمند هستیم تبدیل به یک مدیریت و برنامهریزی شود و جلو برود. اخیرا میبینم راجع به گفتمان سازی بحث میشود، گفتمان چیز ساختنی نیست؛ همین که مبانی را مطرح کردید، توانستید اصول و راهبردها را به جریان بیاندازید و حرکت کلی شکل پیدا کرد، گفتمان شکل گرفته و اگر اینها را نداشته باشید گفتمان ندارید و هرقدر در مورد مدیریت و برنامهریزی بحث کنید بی فایده است.
وی تأکید کرد: آن طور که از کلیت فقه ما بر میآید، اقتصاد اسلامی پنج رکن اساسی دارد که حتی بدون یکی از آنها اقتصاد اسلامی موضوعیت خودش را از دست میدهد. اولین و مهمترین رکن آن «نقدیندگی غیر ربوی» است. دوم قاعده «نفی غرر» است؛ یعنی اقتصاد باید واضح، شفاف و بر اساس امر واقعی باشد. قاعده یا رکن سوم «نفی ضرر» است. در نفی ضرر در مباحث شخصی بسیار داریم اما نفی ضرر در بحث اجتماعی بسیار مهم است. نمیتوانید قوت بخشی از جامعه را با ضرر بخشی از جامعه تضمین کنید. رکن چهارم عبارت است از اینکه توزیع و تقسیم فرصتها باید دارای تناسب عادلانه باشد. رکن پنجم اول پذیرش مسئولیت و تکلیف دینی و بعد بهره اقتصادی است.
نبوی ادامه داد: کسانی که تکالیف ذاتی در جامعه دارند نمیتوانند مستقیما برای این تکالیف حقی مطالبه کنند؛ باید برای زمینهها، حواشی و مقدمات آن برخورداریها را تأمین کنند. آقا به مجلس شورای اسلامی میرود و وضع مالی او خوب میشود؛ اصلا در نظام اسلامی چنین چیزی معنا ندارد. در روایات متعدد داریم که قاضی اگر برای قضاوت بخواهد پول بگیرد، جای او ته جهنم است.
وی با اشاره به اینکه امام در دوره رهبری خودشان کاملا بر این پنج رکن استوار بودند، اظهار داشت: در اولین جلسهای که شورای اقتصاد خدمت امام رفتند، امام فرمودند کاری کنید که پول کار نکند. امام اجازه نمیدادند بانکها طوری حرکت کنند که بتوانند در عقبه حرکت نقدینگی تصرف کنند. لذا در زمانی که ما جنگ داشتیم و مملکت نهایتا با ۹ میلیارد دلار در سال اداره میشد، تورمهای هشت تا ۱۱ درصد داشتیم و سود بانکی ما از ۹ درصد بالاتر نمیرفت. بعد از رحلت امام، مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی به بخش اعظم اینها اعتقاد نداشت و همه ارکان اقتصاد اسلامی را به نوعی منکوب کردند.
مدیر مؤسسه پژوهشی فرهنگی تمدن و توسعه اسلامی ادامه داد: ارکان اقتصاد اسلامی در زمان امام شکل گرفته بود و داشت توزیع عادلانه فرصتها منطق پیدا میکرد و به تدریج داشت این حالت به وجود میآمد که مدل و الگویی پیدا کند؛ با شروع دولت سازندگی کاملا روند تخریبی این مسأله شکل پیدا کرد. همین جا عرض کنم که قانون اساسی ما در بخش ارکان محتوایی اقتصاد اسلامی ضعیف است و بیشتر در بخش فرآیندی بحث کرده و فضای کلی را بیان میکند اما در مورد اینکه اقتصاد ما نباید ربوی و ضرری باشد، ساکت است.
وی تأکید کرد: اگر وضع امروز فرهنگ جامعه ما این گونه است، چون وضع اقتصاد و سیاست ما این گونه است؛ اینها دارند با هم کار میکنند و شما در هیچ کشوری نمیتوانید اینها را جدا از هم قرار بدهید مگر اینکه آن کشور به شیوه قبل از جنگ جهانی اول اداره شود. ممکن است جزیره ماداگاسکار دارد برای خودش اداره میشود اما کشورهایی که قد و قامتی دارند، جریان حرکت اجتماعی آنها کاملا ترکیبی است. نمیتوانید به نسل جوان جامعه بگویید در اقتصاد برای شما هیچ سهمی نداریم اما فرهنگی که ما میگوییم را قبول کنید.
نبوی ادامه داد: چرا در دهه ۶۰ سینمای ما یک حالت استثنایی پیدا کرد؟ مگر همین هنرمندان کار نکردند؟! خسرو شکیبایی، پرویز پرستویی و اکبر عبدی از کجا آمدهاند؟ گاهی خودشان میگویند وقتی دلمان برای یک سینمای مردمی تنگ میشود سینمای دهه ۶۰ نگاه می کنیم؛ چرا؟ چون آن اقتصاد و توازنی که در عرصههای مختلف برقرار شد، نتیجه هنرش همین خواهد شد. نمیتوانید شرکتهای مضاربهای را شکل بدهید و به مردم بگویید پول بیاورید و ببرید، بدون اینکه افزایش واقعی و درستی در بخش تولید انجام بدهید.
وی گفت: امام کاملا نسبت به این مسائل وفادار بود و فتاوای ایشان هم در خیلی از زمینهها با بقیه آقایان متفاوت بود. لذا کسانی که آماده بودند خیزی بردارند زمان امام جرأت نمیکردند مسائلی مثل حیل ربا را مطرح کنند. بعد که دولت سازندگی حرکتهایی را شروع کرد، تمام آنچه مربوط به زیرساختها بود و بخش مهمش در دهه ۶۰ شکل گرفته بود را به کارنامه دولت سازندگی زدند. چون آمریکا به عنوان یک کشور موفقیت داشته که اروپا به کلی از آن جا ماند، ما به عنوان جمهوری اسلامی فقط میخواهیم نمونه همان یک کشور آمریکا شویم؟! این چه تصور خامی است؟
مدیر مؤسسه پژوهشی فرهنگی تمدن و توسعه اسلامی ادامه داد: اگر بخواهیم یک تصویر ملکوتی از ماجرا بدهیم، برج بلندی است که ۷۰ درجه کج شده و مثل منار جنبانی است که از هر دو طرف تکانهایی خورده و یک عده ملائکه و حضرت حجت(عج) اینجا را نگه داشتهاند، و الّا همه تحلیلگران میگفتند تا به حال دهها بار باید از هم پاشیده باشیم. صحبت سر این است که چرا مبانی را از بین میبرید؟ چرا مجلسی که سر همه چیز داد و فریاد میکند نمیگوید در هشت ماه اخیر چه تغییراتی در پرداختهای نمایندگان انجام شده است؟ آن وقت ما باید خجالت بکشیم که حقوق نماینده فلان کشور اسکاندیناوی، معدل حقوق معلمین است.
وی تأکید کرد: چرا با اقتصاد اسلامی بازی کردید و چرا همچنان میخواهید این بازی را ادامه بدهید؟ زمان امام جرأت نداشتید چهار خودرو در بنیاد مستضعفان واگذار کنید و حالا همین طور فلهای هر چیزی در اختیار این طرف و آن طرف قرار گرفته و سالهای اخیر رهبری تلاش کردهاند که روحانیون و ائمه جمعه حق ندارند در مسائل اقتصادی دخالت کنند. اقتصاد اسلامی خیلی امر واضح، روشن و شدنی است؛ و میشود در ابعاد مختلفش نظریهپردازی کرد. ولی بسیاری از کسانی که در دهه ۷۰ تصدی مسئولیتها را عهدهدار شدند از اساس به آن معتقد نبودند و معتقد بودند دوره این گونه نگرشها گذشته است.
نبوی افزود: امکان ندارد مراحل بعدی را بدون مبنا بتوانیم جلو برویم. برای حفظ صنایع مردمی متوسط و خرد، کافی بود یک بیمه برای عبور از تلاطمها ایجاد میکردید. اما اجازه دادید که رقابت کور در تمام مناطق و شهرها یک مرتبه بخش بزرگ اقتصادی را نابود کند. در کنار این مسأله شرکتهای خصولتی و بخشی هم شرکتهای وابسته به نیروهای مسلح، با پول پر قدرت و برنامهریزی وارد شدند و به کلی متلاطم کردند. ما هشت برابر آلمان مساحت شهرکهای صنعتی ایجاد کردهایم. اما اجازه میدهید که یک شرکت خصولتی وارد یک شهرک صنعتی شود و ۲۰ شرکت را در عرض شش ماه متلاشی کند. واقعا اگر انسان بخواهد درست نگاه کند، غیر از منافع خیانتآمیز هیچ تصویری برای آن نمیشود گفت.
وی اظهار داشت: به هر حال ریل عوض شده و حالا چه کسی میتواند این ریل را سر جای خودش برگرداند؟ بر اساس چه منطقی از یک شرکت خصولتی وزیر صمت انتخاب میکنید؟ با این وزیر چه نتیجهای میخواهید بگیرید؟ اگر واقعا قبول دارید که باید به اقتصاد اسلامی برگردیم، برای کسانی که در این زمینه برنامه دارند راه را باز کنید تا در این حوزه رقابت انجام شود. برای عدالتخواهان و عدالتمحوری راه را باز کنید. عدالتمحوری فقط افشاگری نیست. اگر این مسیر را تغییر ندهیم، انقلاب اسلامی همچنان پا بر جا است، جمهوری اسلامی میماند و پیش میرود، اما ماهیت خودش را از درون به مقدار زیادی از دست خواهد داد.
به گزارش خبرنگار جماران، سید مهدی زریباف نیز در این نشست در خصوص عملکرد اقتصادی دهه ۶۰ از منظر تحقق عدالت و ابتنای آن به اندیشههای حضرت امام و آرمانهای اقتصادی انقلاب اسلامی، گفت: کلیات بحث آقای سبحانی و آقای نبوی را قبول دارم ولی من اعتقاد ندارم راهی که آمدهایم را باید برگردیم. اگر بفهمیم چرا این راه را آمدهایم، خیلی مهمتر از این است که این راه را برگردیم. عدالت باید به عنوان مبنای تفکر مدیریت اقتصادی مطرح شود و لازمهاش این است که نگاهمان را تغییر بدهیم.
رئیس مؤسسه پژوهشی مبانی و مدلهای اقتصادی بومی، افزود: انقلاب ما از جنس انقلاب دینی است و کسانی که میگویند دین از سیاست جدا است و یا مثلا اقتصاد یک امر تخصصی است و دین حق ورود ندارد، حرف خیلی بیخودی است؛ این یعنی اصلا ۴۴ سال است در این انقلاب نبوده است. اصلا دهه ۶۰ بحث اسلام و غیر اسلام بوده، نه لیبرالیسم و کمونیسم، اصلا این دوگانه غلط است که عدهای مطرح میکنند. یعنی ما میخواستیم در حوزههای اجتماعی، حاکمیتی و مدیریتی اسلام را پیاده کنیم و دنبال عدالت بودیم.
وی ادامه داد: سیاستگذاری علوم انسانی ما یک جریان ماتریالیستی است و بعد میخواهیم خدا از آن بیرون بیاید؛ یعنی کارهایی کردهایم که پدر جدّ شیطان هم بلد نیست. ما میخواهیم اقتصاد اسلامی تولید و بعد جامعه را با آن اداره کنیم ولی همه تصمیمگیران جریان علوم انسانی از رشتههای غیر علوم انسانی هستند؛ از این تناقضها زیاد داریم.
زریباف اظهار داشت: من شخصا معتقدم تمدن اسلام از ضرب عنصر ولایت و عدالت به دست میآید؛ اگر یکی از اینها هم نباید این تمدن شکل نمیگیرد. ولایت به معنای حاکم کردن اراده خدا بر زمین است؛ نه اراده من، تو، حزب و گروه. از همین جا تمایز سیاسی ما با غرب آشکار میشود. حتی حاکمیت پیامبر اسلام(ص) هم مسیر اراده خدا است.
وی تأکید کرد: ما در جریان تمدن تاریخی، با یک نظام سلطه فکری اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانشناسی مواجهیم و همه وجوه علوم انسانی الآن در جنگ تمدنی با ما است. در داخل هم خیلی یارگیری کردهاند و نظام آموزشی، آموزش و پرورش و افراد خاص کشور ما را تصرف کردهاند. حضرت امام میگوید نظام آموزشی حوزه و دانشگاه باید در هم ذوب شوند و حکمرانی دینی نظام آموزشی ثالثی میخواهد؛ ما هر روز داریم جنگ بین این دو را بیشتر میکنیم. حوزه فقاهت میگوید هرچه من میگویم عین حقیقت است و کارشناس هم میگوید اقتصاد علم است.
رئیس مؤسسه پژوهشی مبانی و مدلهای اقتصادی بومی، افزود: آقای دکتر درخشان گفت زمانی که در ایران گفتند آیتالله دکتر بهشتی فهمیدم که کار خراب شد. ایشان میگوید آیتالله چه چیزی کم دارد که باید دکتر به آن بچسبانیم؟! نتیجه این شد که همه آخوندها دنبال دکتر شدن افتادند. بعد که دکتر شدند، چون هویت آنها با این شکل میگیرد، مجبور هستند از همان تئوریهایی که ضدشان است دفاع کنند. الآن در و دیوار حرف از «حکمرانی» میزنند و یک نفر هم نمیگوید این واژه از کجا آمده است؟ چه نسبتی با مبانی فکری حکومت دینی دارد؟
وی با تأکید بر اینکه ما مشکل تفکر داریم، تصریح کرد: ۴۰ سال در جریان تمدنی و تاریخی هیچ چیزی نیست؛ همین که برای ما دارد تبیین میشود که راه ما جدا است، بزرگترین موفقیت است. ولی به شرط اینکه اعتراف کنیم ما با دست فرمان اجماع واشنگتنی به عدالت نخواهیم رسید. نظام سرمایهداری یک نظام زورمندانه و رقابت است. رقابت به معنای حذف رقیب برای انحصار بیشتر است. بعد شعار آزادی میدهد. این معضل را حل کنید. اگر به سراغ عدالت بروید اصلا تعارض منافع وجود ندارد و اقتصاد اسلامی میشود.
زریباف ادامه داد: ما باید ببینیم اساس اقتصاد اسلامی و تفکر دینی در حوزه معاش مردم چیست. من شخصا معتقدم «کیفیت توزیع» است. اقتصاد اسلامی اقتصاد تجربی نیست. یعنی منشأ معرفت آن آزمون و خطای بازار نیست. ضمنا اقتصاد اسلامی اقتصاد فقهی نیست. یعنی شما نمیتوانید صرفا بر اساس احکام فردی فقهی عدم تعارض یا عدم مغایرت تولید علم کنید.
وی اظهار داشت: اقتصاد اسلامی مبتنی بر روابط حقوقی شکل میگیرد که مبتنی بر عدالت تکوینی، طبیعی و تشریعی الهی است. باید «صراط مستقیم» را طراحی کنید؛ ولی ما «مُکِبًّا عَلى وَجْهِهِ» چهار سال این طرف و هشت سال آن طرف میرویم. آزمون و خطا که ناشی از تفکر سکولار است، ما را به اینجا کشانده، بس است؛ چند بار تعدیل قیمتها؟ مگر با تعدیل قیمتها اقتصاد اصلاح میشود؟! آقای عادلی سال ۷۴ میگفت اگر ما نرخ ارز را آزاد کنیم بازار کار، سرمایه و تولید درست میشود. کردیم، شد؟! دوباره همین کار را میکنیم. حالا هم میگوییم ملت یارانه پنهان میگیرید؛ اصلا ملت پول ندارند، چه یارانه پنهانی میگیرند؟!
رئیس مؤسسه پژوهشی مبانی و مدلهای اقتصادی بومی، یادآور شد: یکی از تمایزات اساسی که اقتصاد اسلامی با اقتصادهای مارکسیستی و سرمایهداری دارد، این است که تنها علم صادق ضد انحصار است؛ هم در توزیع منابع اولیه، هم در فرآیند توزیع و هم در نتایج. دلیلش تکیه بر آموزههای الهی است. اقتصاد سرمایهداری اقتصاد را از حوزه مصرف آغاز و بازار مصرف را تشویق میکند. اقتصاد مارکسیستی یک نوع انحراف دیگری است و حرفش «اقتدار مرکزی» است. سازمان برنامه ما در زمان شاه که تسلط شوروی بر اقتصاد ایران بود ایجاد شده ولی امروز ابزار لیبرال سرمایهداری است. یعنی دقیقا مبنای آن تمرکزگرایی در برنامهریزی اقتصادی بوده است.
وی ادامه داد: به دلیل اینکه تخصیص و توزیع منابع اولیه و همچنین توزیع پول و منابع مالی به شکل عادلانه ساماندهی نمیشود، ابزاری برای بازار بی مهابا و افسار گسیخته میشود که از آن آنارشیسم تصمیمگیری در میآید. اگر گام دوم است و جوانان میخواهند به سمت تمدن اسلامی حرکت کنند، که حتما پایه آن حاکمیت اراده خدا از طریق تأمین حقوق ناس است، همه مردم باید به حقوقشان برسند. ما از ادبیات غرب و شرق استفاده میکنیم ولی به هیچ کدام وامدار نیستیم. مبنای تفکر اقتصاد اسلامی «استقلال فکری» است.
زریباف تأکید کرد: بحث عدالت را همه مکاتب دارند و اتفاقا ادعای نظام سرمایهداری بیشتر از همه است و تنها مکتبی که اصلا اعتقاد به عدالت ندارد، نظام وحشی سرمایهداری است که همه چیز را در پول و بازی با پول میبیند. اصلا جایگاه انسان در نظام سرمایهداری کجا است؟! خودش میگوید ما انسانها حیواناتی طماع، حیلهگر، گرگ صفت و لذتجو هستیم. این تفسیر نظام سرمایهداری از انسان است؛ بعد ما این مدل را بر میداریم و میخواهیم از آن انسان خداجو، ایثارگر و باگذشت در بیاوریم؛ نمیشود.
وی با اشاره به اینکه راهکار بازگشت به عقب نیست و امکانپذیر هم نیست، گفت: اول باید گرایش به عدالت در مردم نهادینه شود. اما در تشخیص مصداق عدالت به اشتباه میافتند که اینجا ولایت الهی مهم است. باید قیمتگذاری عادلانه داشته باشید. عدهای هم میگویند قیمتهای سرکوبگرایانه نیاورید، چیزهایی استفاده میکنند که هیچ کدام پایه علمی ندارد. یک آدم دانشجو، عالم و طالب حقیقت باید کار علمی کند و به سراغ متون اولیه برود. ما که در موقع تبیین قانون اساسی بودهایم این دروغهایی که امروز منتشر میشود را ندیدهایم ولی به راحتی دارد به نسل سوم و چهارم انقلاب منتقل میشود.
رئیس مؤسسه پژوهشی مبانی و مدلهای اقتصادی بومی افزود: حرف از این مسخرهتر پیدا میشود که آقای شریعتمداری به قانون اساسی الهام داده است؟! متفکران بزرگ اسلام مثل شهید بهشتی و شهید مطهری جمع شدند تا یک قانونی بنویسند که از این معبر عبور کنیم و همه مارکسیست شدند، چون من میگویم؟! تو آن موقع کجا بودی؟! اصلا به خاطر خلأ فکر دینی کشور ما به اینجا رسید. چون ما نتوانستیم مدل سازی و تولید فکر دینی کنیم، لیبرالیسم جای آن را پر کرد.
وی اظهار داشت: اصل بحث این است که هیچ جامعهای را با خلأ فکری نمیشود اداره کرد. ولی یک عده از تجار و بازرگانان سوء استفاده کردند و برای آنها خیلی مهم است که قیمتها افزایش پیدا کند. یعنی فضای روانی جامعه را طوری نگه میدارند که در این فضا همیشه فقرا بازنده هستند. ما باید از ریشه فکر کنیم و آینده را بسازیم، باید مدل سازی کنیم و با شعار و سخنرانی هم نمیشود ولی با جریان سازی عدالت از پایه و مبنا میشود.
زریباف افزود: همان انسجام حداقلی قانون اساسی به شما خواهد گفت وقتی در وزارت اقتصاد نشستهاید و دارید سیاستگذاری اقتصادی میکنید، چه چیزی بر چه چیزی اولویت دارد و منطق تخصیص پیدا میکنید و آن وقت میفهمید که یک دانشگاه در تهران نباید ۶۵ برابر کل دانشگاههای سیستان و بلوچستان بودجه بگیرد؛ این آغاز بی عدالتی آموزشی است. یعنی منطق عدالت خیلی روشن است و دور نیست اما باید اراده شکل بگیرد.
وی ادامه داد: بعد از اراده، بحث رویکرد و بینش است. رویکرد و بینش هم باید به روش و بعد از آن به منش تبدیل شود. یعنی رفتار اجتماعی شود و هم نسبت به بحث عدالت حساس شوند و حتی مردم مطالبه کنند. چرا نظام پرداخت ما اینقدر فاصله دارد؟ حرکت به سمت عدالتخواهی مبنایی و ساختاری یا فرآیندی یک نوع توبه است؛ در قرآن هم داریم که وقتی توبه میکنید همه سیئات گذشته تبدیل به حسنات میشود. یعنی همان اشتباهات شما موتوری برای حرکت آینده میشود.
رئیس مؤسسه پژوهشی مبانی و مدلهای اقتصادی بومی اظهار داشت: یکی از پیچیدگیهای بحث عدالت همین است که اگر از عدالت آموزشی شروع کنید عدالت اقتصادی هم به وجود میآید، عدالت فرهنگی را شروع کنید عدالت سیاسی به وجود میآید؛ عدالت مثل ظروف مرتبطه است. کما اینکه ظلم هم همین طور است. شما بگویید من میخواهم نظام سیاسی ما الهی و ولایی باشد اما نظام اقتصادی لیبرال سرمایهداری باشد، نمیشود. نظام لیبرال سرمایهداری نظام لیبرالی فرهنگی را در پی خواهد داشت.
به گزارش خبرنگار جماران، محمد جواد توکلی نیز در این نشست گفت: اتفاق عجیب و غریبی که در اقتصاد ایران افتاده این است که نرخ رشد اقتصادی ما خیلی پر نوسان است. اقتصاد ما نفتی است و از برنامه عمرانی سوم در دهه ۴۰ اقتصاد کشاورزی را از بین بردیم و در دهه ۵۰ سر و کله نفت در اقتصاد ایران پیدا شد. اقتصاد دوره جنگ با ۱۰۰ میلیارد دلار فروش نفت اداره شد، دوره آقای هاشمی حدود ۱۲۳ میلیارد دلار نفت فروختیم، دوره آقای خاتمی حدود ۲۰۰ میلیارد دلار بود، دوره آقای احمدی نژاد حدود ۶۰۰ میلیارد دلار هزینه کردیم و دوره آقای روحانی هم حدود ۴۰۰ میلیارد دلار هزینه کردیم.
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(س)، ادامه داد: حدود یک هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار در این ۴۳ سال نفت فروختهایم و به اقتصاد تزریق کردهایم. الآن برخی کشورها میخواهند دو سه میلیارد دلار از صندوق بینالمللی پول بگیرند با هزار مکافات روبرو میشوند. این جای آسیب شناسی دارد، اقتصادی که این همه پول واردش شده چرا آن جهش اقتصادی که مدنظر ما بوده اتفاق نیفتاده است؟
وی افزود: در دوره جنگ نرخ تورم حدود ۳۰ درصد را داشتیم، در دوره آقای هاشمی بالاترین نرخ تورم حدود ۵۰ درصد را تجربه کردیم، در دوره آقای خاتمی بالاترین نرخ تورم ۲۰ درصد بوده، در دوره آقای احمدینژاد ۳۰ درصد و دوره آقای روحانی ۴۴.۴ درصد تورم بالاترین رقمی است که ما تجربه کردیم.
توکلی اظهار داشت: اقتصاد ایران در این دورهها با یک سری شوکهایی مواجه شده که برای تحلیل روند اقتصاد ایران خیلی مهم است. یک سری شوکها خارجی بوده و یک سری را هم سیاستهای خودمان وارد کرده است. اولین بار با جنگ یک شوک هزار میلیارد دلاری به اقتصاد ایران وارد شده است. یعنی برآوردها این بود که عراق با جنگ هشت ساله همه زیرساختهای ما را تخریب کرد. غیر از اینکه شوکهای تحریمی را هم باید آن اضافه کنیم. مثلا در دهههای ۸۰ و ۹۰ شوک تحریمی ایجاد میشود. یک سری شوکها را هم خودمان از لحاظ سیاستی وارد کردیم. مثلا شوک ارزی که دوره آقای هاشمی وارد شد نرخ تورم را به ۵۰ درصد میبرد و سال ۷۴ سیاست تعدیل را کنار گذاشتند و تورم از حدود ۵۴ درصد به ۲۳ درصد رسید.
وی تأکید کرد: یک چیز عجیب و غریب این است که اوضاع رشد اقتصادی و تورم ما در دوره جنگ بهتر از بعد جنگ بوده است. یعنی در جنگ هزار میلیارد دلاری که به شما تحمیل شده، چگونه نرخ تورم نهایتا به ۲۸.۹ رسیده ولی نرخ تورم ۶.۹ را هم تجربه کردهاید؟ علی رغم اینکه صادرات، واردات و سرمایهگذاری شما کم شده است. به نظر من ما خیلی سریع از تاریخمان گذشتیم، یعنی دقت نکردیم که چه اتفاقی افتاد. چرا اوج جنگ در سال ۶۴ نرخ تورم ۶.۹ درصدی و بعد از جنگ نرخ تورم ۴۹.۴ درصدی دارید؟ یعنی شوک سیاستی ما حتی شوک جنگ را هم برعکس کرده، پس یک خطای سیاستی اینجا اتفاق افتاده است.
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(س)، افزود: به نظر میرسد سابقه یادگیری ما هم خیلی خوب نیست. یعنی شوکی را وارد میکنیم و مصدوم که یک کمی حالش خوب میشود، میگوییم یک شوک دیگر به او بزنیم. شوکهای بعدی نرخ تورم را به شدت بالا میبرد. این شوکها سفره مردم را کوچک میکند، تابآوری اقتصاد را پایین میآورد و مهمترینش این است که شوکهای تورمی خواسته یا ناخواسته به شدت نابرابری را اضافه میکند.
وی اظهار داشت: من احساس میکنم در این سه چهار دهه چند خطای سیاستی داشتهایم و یکی از آنها خطایی است که دهههای ۷۰ و ۸۰ در بحث کنترل جمعیت مرتکب شدیم. نرخ رشد جمعیت را به شدت کنترل کردیم و الآن آفتهای آن دارد میآید که مقام معظم رهبری گفتند این یک خطای استراتژیک بود. یک قسمت دیگر سیاستهای تعدیلی بود که به صورت تیز اجرا کردیم و نتیجه آن تورم حدود ۵۰ درصدی شد، بانکهای خصوصی آمدند و جریاناتش الآن تازه دارد گریبان ما را میگیرد.
توکلی یادآور شد: خطای دیگری که گاهی اوقات به راحتی از کنار آن رد میشویم این است که سیاستهای حمایتی را به سیاستهای قیمتی مرتبط کردیم.در دهه ۹۰ گفتیم قیمت حاملهای انرژی را بالا میبریم و از سوی دیگر یارانه میدهیم. در حالی که سیاست درستی که در دنیا اجرا میشود اتصال سیاستهای حمایتی به مالیاتی است. شما باید از ثروتمند مالیات بگیرید و به بی پول یارانه بدهید.
وی افزود: باید فکر کنیم نیروگاههای ما که ۳۳ درصد از انرژی را میبلعد و تلف میکند را چه کار کنیم؟ بخش تولید که بالای ۷۵ درصد از یارانه پنهان ادعایی است را چه کار کنیم؟ ولی عمدتا مصرف کننده را مخاطب قرار دادهایم. به نظرم این یکی از چیزهایی است که باید در آن تجدید نظر شود.
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(س)، یادآور شد: اولین کاری که در دهه ۶۰ انجام شد این بود که بانکهای خصوصی را تعطیل یا ادغام و یک سری بانکهای دولتی ایجاد کردیم. بسیاری از واحدهای تولیدی ملی و یک نوع مصادره اموال ابرثروتمندان ایجاد شد. اینها جای بحث دارد و الآن برخی دارند تردید میکنند که آیا باید اموال ابرثروتمندان را مصادره میکردیم یا نمیکردیم؟ بهتر شد یا بدتر شد؟ به نظرم اینها نیاز دارد که بازخوانی شود.
وی افزود: ما یک سری نهادهای مردمی جهادی ایجاد کردیم. جهاد سازندگی، بنیاد مسکن، بنیاد مستضعفان و کمیته امداد همه از ابتکارات حضرت امام بود برای اینکه چهارچوب نهادی که قبلا داشت عدالت را تضیف میکرد را بشکنیم. متأسفانه برخی از این نهادها یا مثل جهاد سازندگی منحل شدند و برخی هم تبدیل به نهادهای معمولی شدند و اگر از مردم بپرسید که نظر شما در مورد این نهادها چیست، واکنش آنها میتواند نشان بدهد که چه حس و حالی دارند.
توکلی تأکید کرد: برای اینکه نظام اقتصادی اسلامی محقق شود نیاز به ساختارسازی مناسب داریم. وقتی بانک و بورس خیلی از سازمانها را گردهبرداری کردید، نمیتوانید انتظار داشته باشید که نتیجه مطلوب شما، که عدالت است، تحقق پیدا کند. در دوره جنگ شاخصهای موفقیت نشان میدهد شما دولتی داشتهاید که علی رغم اینکه بعضی انتقادها به آن میشود، انگار داشته داستان را مدیریت میکرده است. یعنی در هشت سال جنگ کاری کرده که بالاترین نرخ تورم به ۲۸ درصد رسیده است؛ پس خوب مدیریت کرده و در هزینهها اولویتبندی کرده است.
وی تصریح کرد: برخی از آمارها نشان میدهد که در دهه اول انقلاب تقریبا ۱۱ برابر دوره قبل از آن برای روستاها هزینه شده است. یعنی تحت تدابیر حضرت امام بحث محرومین برای ما اهمیت پیدا کرد و علی رغم اینکه در جنگ هستیم، به آبرسانی و برقرسانی توجه میشود. مثلا سال ۵۲ تا ۵۷ سهم امور اجتماعی ۱۸.۴ درصد بوده و دوره جنگ نزدیک ۴۰ درصد میشود. یعنی علی رغم اینکه در جنگ هستید، امور اجتماعی برای شما اهمیت پیدا میکند. حتی ما انتظار داریم که دوره جنگ سهم بودجه دفاعی بالا برود اما کم شده است. سال ۵۲ تا ۵۷ سهم بودجه دفاعی ۲۳ درصد بوده و دوره جنگ ۱۲.۷ شده است. یعنی شما جنگ را کم هزینه اداره کردهاید و مردم را به میدان آوردهاید.
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(س)، گفت: به نظر میرسد یکی از دلایل موفقیت شما کنترل نرخ ارز است. چون ارز یک متغیر بسیار کلیدی در اقتصاد است و اگر نرخ ارز را کنترل نکنید، همه ارکان اقتصاد را دچار تزلزل میکند. در سیاستهای تعدیل خواستیم فاصله نرخ ارز رسمی و بازار آزاد را کم کنیم ولی هر بار نرخ ارز رسمی را دست زدهایم، نرخ بازار آزاد دوباره خودش را بالا کشیده و این سیاست همراه شدن با بازار غیررسمی به گونهای ما را دچار مشکل کرده است.
وی تأکید کرد: به نظرم معجزه جنگ، معجزه یک اقتصاد مردمی است؛ این است که حضرت امام مردم را به جنگ آورده و شاید بخش زیادی از تأمین مالی جنگ را مردم انجام میدهند. کاهش ۴۰ درصدی درآمد نفتی و کاهش صادرات و واردات و توقف روند جذب سرمایهگذاری خارجی را دارید و خیلی اتفاقات افتاده است. با توجه به تجربه دوره جنگ، به نظر میرسد ما تا اصلاح ساختاری انجام ندهیم و تا سیاستهایمان را تغییر ندهیم، هیچ موفقیتی به دست نخواهیم آورد.
توکلی اظهار داشت: تعداد رانندههای ماشین اقتصاد ایران خیلی زیاد است؛ یعنی وزارتخانهها با هم هماهنگ نیستند. رانندهای که پشت فرمان است، خودش فرمان را میچرخاند و یک نفر از کنار دست هم میچرخاند و یک نفر هم از پشت فرمان را در دست میگیرد. مثلا یک نفر مسکن مهر راه میاندازد و دیگری میگوید مسکن مهر مزخرف بود و ۱۸۰ درجه سیاستها را بر میگرداند. به نظرم یک حکمرانی دانش بنیان خالی از تعارض منافع لازم داریم و این گونه نباشد که نمایندگان مجلس برای رأی آوردن مجبور باشند فولاد و پتروشیمی آببر را به دل کویر بیاورند.
وی افزود: این خروجی حکمرانی اقتصادی ما بوده که منابع ما ناکارآمد و ناعادلانه توزیع شده و باید فکری کرد به حال اینکه این راننده با ثبات باشد، نظمی داشته باشد و بر اساس منطقی تصمیم بگیرد. این ماشین اقتصادی ما در تونل تاریکی دارد میرود؛ چراغها خاموش و آمپرها دچار مشکل و فقط یک گاز و کلاژ در اختیار راننده است و میخواهد با سرعت از این تونل عبور کند ولی جلویش سنگلاخی است. تا چراغهای تونل اقتصاد ایران را روشن نکنیم، شفافیت ایجاد نکنیم و ندانیم که چه کسی در این اقتصاد چه کار میکند، ماشین اقتصاد با موفقیت از این تونل خارج نمیشود.
عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(س)، گفت: ما باید در سیاستهای ارزی، پولی، مالی، قیمتی و تجاری تجدید نظر کنیم. به نظرم در این سه دهه مرتب سیاستهای قیمتی اجرا کردهایم ولی سیاستهای غیر قیمتی توانمندساز، خیلی اجرا نکردهایم. مردم را پای اقتصاد بیاوریم. به نظرم در همه سیاستها این بحث مردمیسازی خیلی مهم است.
مشاهده خبر در جماران