خاطرات ۴ عکاس از بزرگترین تشییع پیکر قرن/ آلبوم عکس مراسم تشییع پیکر مطهر امام خمینی (س)
تاریخ عصر ما باشکوهترین استقبال و بدرقه را به نام بنیانگذار جمهوری اسلامی ثبت کرد. خیابانهای تهران به صحنه تلخ بدرقه بنیانگذار انقلاب بدل شد. روایت شلوغیِ آن روز را یا به چشم دیده ایم و اگر هم سن و سال ما اجازه نداده، بارها و بارها شنیدهایم؛ اما شاید تصاویر به جا مانده از آن روزها، گویاترین روایت بدون قضاوتی باشد که میتوان به آن رجوع کرد.
به گزارش جماران؛ به نقل از ایرنا، مراسم تشییع پیکر امام خمینی (ره) بنا بر گزارش رسانههای ایرانی و بینالمللی با حضور بیش از ۱۰ میلیون نفر اعلام شد. در این گزارش خاطرات عکاسان «جاسم غضبانپور»، «علی کاوه»، «علی فریدونی» و «محمود عبدالحسینی» را از آن روز مرور میکنیم.
تاریخ عصر ما باشکوهترین استقبال و بدرقه را به نام بنیانگذار جمهوری اسلامی ثبت کرد. خیابانهای تهران به صحنه تلخ بدرقه بنیانگذار انقلاب بدل شد. روایت شلوغیِ آن روز را یا به چشم دیده ایم و اگر هم سن و سال ما اجازه نداده، بارها و بارها شنیدهایم؛ اما شاید تصاویر به جا مانده از آن روزها، گویاترین روایت بدون قضاوتی باشد که میتوان به آن رجوع کرد.
۱۴ و ۱۵ خرداد ماه، سالهاست که در تقویم با نام امام خمینی(ره) پیوند خورده است؛ از مراسم بزرگ و استثنایی تشییع آن روز هنوز روایتهای زیادی شنیده میشود؛ روزی که جوانان انقلابی برای خداحافظی ابدی با رهبرشان باز هم در کنار هم پا به همان خیابانهایی گذاشتند که چند سال پیش صحنه مبارزهشان بود.
جاسم غضبانپور از عکاسان پیشکسوت درباره عکاسی از مراسم تشییع امام می گوید: به نظرم بزرگترین ویژگی امام(ره) سادگی ایشان بود. آنچه از ایشان دیدم یک فرد بسیار ساده و بیتکلف و خاکی بود. روز ارتحال امام (ره) به جماران رفته بودم و مردمی را میدیدم که در کوچه مبهوت بودند و ذکر میگفتند، چند نفر از دوستان عکاس من که خیلی مبهوت شده بودند، تصمیم گرفتند از این واقعه عکاسی نکنند و میگفتند اگر بخواهیم بخشی از این مراسم را عکاسی کنیم، بخش دیگر را از دست میدهیم.
وی گفت: در ایام ارتحال امام خمینی (ره) شاهد یک دست شدن مردم بودم و میخواستم این یکی شدن را نشان بدهم. روزگار غریبی بود و من شاهد گریه و متاثر شدن قشرهای مختلفی از مردم بودم. در عرض چند روز ۷۰ هزار تاج گل برای ایشان آورده بودند. من پس از ارتحال ایشان تغییر شکل مرقد را تقریبا تا وضعیت فعلی دنبال و از آن عکاسی کردم.
علی کاوه عکاس با سابقهای که توانسته لحظات زیادی را از امام خمینی(ره) در قاب دوربین خود ثبت کند، درباره وضعیت عکاسی در روز تشییع امام (ره)، گفته بود: مردم همانطور که سال ۵۷ از امام استقبال کردند، بدرقه باشکوهی هم برای ایشان برگزار کردند. در روز تشییع امام (ره) افراد زیادی از نقاط مختلف تهران و شهرستانها در مراسم حضور پیدا کرده بودند. من آن روز روی یک کانتینر ایستاده بودم و عکاسی میکردم. در تمام مدت نگران بودم که با آن همه وسیله و کولهپشتی و دوربینی که به گردنم بود، بیفتم بین سیل جمعیت، برای همین به شدت مواظب بودم که این اتفاق نیفتد، چون اگر میافتادم عکاسی هم تعطیل میشد.
در روز ارتحال امام خمینی (ره) من ۱۰ حلقه فیلم، یعنی ۳۶۰ فریم (قطعه) عکس، از مراسم به ثبت رساندم. معروفترین عکسی که از این مراسم گرفتم، عکس «قاب شکسته» است. در این عکس چند نفر قاب عکسی از امام (ره) را در دستهایشان گرفتهاند و فشار جمعیت آنقدر زیاد است که این قاب عکس شکسته است. این عکس بعدها خیلی معروف شد و مکرر به چاپ رسید.
علی فریدونی دیگر عکاس خبری است که شکوه این مراسم را به تصویر کشیده است، وی درباره شرایط آن روز می گوید: توصیفش برای من خیلی سخت است. من ۴۸ ساعت در مصلی بودم و شبانه روز مردم و دسته جاتی که از شهرستان ها می آمدند را عکاسی می کردم. شب تا صبح با فلش کوچکی که داشتم لحظه هایی که مردم زیارت نامه و قرآن می خواندند، معلولین، مجروحین، مردم عام شهرستان ها و ویلچری ها و یخچالی که درست کرده بودند را ثبت می کردم. در این فضا برای من عکاسی کردن خیلی سخت بود.
همه این قصه ها تمام شد و قرار شد که فردا صبح پیکر امام تشییع شود و همه عکاسان آنجا حضور پیدا کردند. وقتی امام را گذاشتند من نزدیک یخچال بودم. وقتی که پیکر امام را بلند کردند، ملت یک صدا و میلیونی یا حسین و الله اکبر گویان از تپه ها سرازیر شدند که مثل محشر و صحرای کربلا بود. کسی که این صحنه ها را می خواهد پشت ویزور ثبت کند، یعنی مردم، قیافه ها، چهره ها، اصلا قابل توصیف نبود. شاید چون من عاشق امام بودم، قرار بود این فریم ها پشت ویزور من ثبت و در تاریخ ماندگار شود.
محمود عبدالحسینی که عکسهایی از تشییع پیکر امام گرفته است درباره آن روز گفت: بعدازظهر ۱۵خرداد به بهشت زهرا رفتم و شب را در آنجا ماندم و از لحظه به لحظه مراسم یعنی از همان لحظات ابتدایی که در قطعه زمین انتخاب شده قبر را کندند تا به آخر که امام دفن شدند، عکسبرداری کردم.
در آن روز جمعیت بسیار زیادی برای تشییع پیکر امام حضور داشتند و خیل عظیمی از مردم برای آخرین وداع با رهبر بزرگ انقلاب و بیعتی دوباره و تبرک جستن به ایشان دست به تابوت میکشیدند و همین موضوع باعث شد تا کفن ایشان باز شود. در آن لحظه من هم نزدیک تابوت بودم و مرتب عکس میانداختم، اما زمانی رسید که دیدم هر کاری میکنم لنز فوکوس نمیدهد، لنز را باز کردم و بستم و همهچیز را چک کردم دیدم سالم است. ناگهان دست به چشمام زدم دیدم گریه میکنم! اینجا همانجاست که اتفاقی که در حال وقوع است بر عکاس غلبه کرده بود و باعث شد تا آن عکس تاریخی و معروف شکل بگیرد. پس از این اتفاق پیکر مطهر حضرت امام(ره) مجدداً به جماران منتقل شد و این بار حضرت امام (ره) را با کفنی که رهبر معظم انقلاب از مکه برای خود آورده بود، کفن میکنند.
هنگامی که تصمیم گرفتم عکسهای مراسم تشییع را ظاهر کنم مراحل چاپ این عکس که تمام شد، بسیار شوکه شدم و تنم لرزید! عجیب بود! ناخودآگاه گفتم مسیح! نه اینکه تنها حرف من باشد بلکه وقتی بسیاری از دوستان و آشنایان من هم این عکس را دیدند آنها هم گفتند مسیح. مانند تابلوی نقاشی حضرتمسیح که توسط میکل آنژ کشیده بود. سر امام(ره) نیز مانند سر حضرت مسیح زمانی که از صلیب پایین آورده شد و روی دامن حضرت مریم قرار گرفت، در تابوت بود. سر و صورت و گردن و پاها تماماً شبیه به تصویر مسیح شده بود؛ حتی حضرت آقا نیز پس از دیدن این عکس گفتند: «عجب! چه مسیحگونه است!»
مشاهده خبر در جماران