یادداشت یک روانپزشک؛
به بهانه پایان سریال پرمخاطب «پوست شیر»/ «در ستایش رؤیای زندگی پس از ظلم»
گفته اند سینما یعنی اینکه بعد از پایان داستان، هنوز هم بی اختیار، لابلای نشخوارهای فکری ات، به سرنوشت شخصیت های قصه فیلم فکر کنی؛ تخیل کنی در کجای زندگی خودت دلت می خواست «نعیم» باشی؟ کجا دنبال فرصت هستی مثل «رضا» رفاقت کنی؟ کجا در زندگی ات همیشه «محب» بودی و سر دوراهی؟ .
به گزارش جماران؛ مریم عباسی نژاد، روانپزشک در یادداشتی نوشت:
پوستِ شیر، یک تراژدی تمام عیار، یک تصویر عریان از ظلم و پرده ای از امید و ایستادگیِ ناتمامِ مظلوم برای دادخواهی تا آخرین نفس بود.
این تصویر جادویی با ما چه کرد که در یکی از سخت ترین برهه های تاریخی، موفق شد بخش بزرگی از ایرانیان را به هم پیوند بزند؟
چطور توانست کاری کند که خیلی از کسانی که در اطرافمان می دیدیم قلبشان با «نعیم و لیلا» می تپید، برای «ساحل» بغض می کردند، با «محب» عصبانی می شدند، و یواشکی انتظار ادامه قصه را میکشیدند؟
گفته اند سینما یعنی اینکه بعد از پایان داستان، هنوز هم بی اختیار، لابلای نشخوارهای فکری ات، به سرنوشت شخصیت های قصه فیلم فکر کنی؛ تخیل کنی در کجای زندگی خودت دلت می خواست «نعیم» باشی؟ کجا دنبال فرصت هستی مثل «رضا» رفاقت کنی؟ کجا در زندگی ات همیشه «محب» بودی و سر دوراهی؟ .
"چرا ما نمی میریم!؟ چرا ما هنوز زنده ایم!؟" چون مقاوم شده ایم، چون پوستمان پوست شیر شده؛ چون در سخت ترین شرایط، زیباترین درام را می توانیم خلق کنیم؛ چون در ترسناک ترین روزها، می توانیم سکوت کنیم، کار کنیم و باز هم بسازیم... پوست شیر به ما نشان داد که می توان «نمُرد و ادامه داد».
می توانیم حتی اگر یک روز از زندگیمان باقی مانده باشد، ادامه بدهیم... می توانیم در ناامیدانه ترین شرایط زیست کنیم و بایستیم و باز هم رفاقت کنیم و مردانگی و زنانگی را به تمامی زندگی کنیم.
بعد از مدت ها جادوی سینما دوباره ما را دور هم جمع کرد، جادوی سینما ما را از فکرهای مخرب و ناامیدکننده رهانید و در عوض درگیر زیبایی های شخصیت های خودش کرد.
شاید وقتی در تنهایی به مصیبت هایمان نگاه می کنیم، فکر می کنیم که خیلی زجر کشیده ایم، اما با دیدن تصویری از یک تراژدی مدرن، ترسمان از مصیبت می ریزد.دیگر نمی ترسیم از اینکه «بدشانس ترین آدم دنیا» باشیم، نمی ترسیم از اینکه «همه زندگیمون جهنم بوده باشه»...
جادوی سینما ما را در این روزگار ایران «تاب آور» می کند و یک اثر هنریِ جمعیِ ناب، ناخودآگاه حاصل روزهای به غایت تلخ و سختِ تک تکِ هنرمندانش می شود.
ببینید این صبر و سکوت چقدر حاصلخیزتر است...
مشاهده خبر در جماران