افزایش آتشسوزیها در کارگاهها؛ مرگ ۱۷ کارگر در اثر سوختگی و انفجار در ۲۱ روز! ایمنی برای هیچ کس مهم نیست!
جان کارگران به دلیل غفلتهای نهادی و تجهیزاتی، در آتشسوزیهای پیاپی از دست میرود؛ هنوز از شوک سنگینِ مرگ شش کارگر زن در حادثهی آتشسوزی مینیبوس بروجن بیرون نیامدهایم که خبر میرسد یک آتشسوزی در شامگاه بیست دی در شهرک صنعتی البرزِ قزوین، چهار کارگر دیگر را به کامِ نامیمون مرگ فرو برده است.
جی پلاس؛ ایلنا نوشت: اگر ایمنی در یک کارگاه یا سازمان مشکل دارد، ناظران چرا یقه مدیرعامل کارخانه یا مدیر آن سازمان را نمیگیرند، چرا مسببان به درستی و براساس میزان جرم، مجازات نمیشوند؟
جان کارگران به دلیل غفلتهای نهادی و تجهیزاتی، در آتشسوزیهای پیاپی از دست میرود؛ هنوز از شوک سنگینِ مرگ شش کارگر زن در حادثهی آتشسوزی مینیبوس بروجن بیرون نیامدهایم که خبر میرسد یک آتشسوزی در شامگاه بیست دی در شهرک صنعتی البرزِ قزوین، چهار کارگر دیگر را به کامِ نامیمون مرگ فرو برده است.
بازهم وسایل گرمایشی ناایمن و بازهم مرگ کارگران!
غروب سهشنبه بیستِ دیماه، حادثه آتش سوزی در شرکت لابراتورهای «سیانس» در شهرک صنعتی البرز قزوین، منجر به مرگ چهار کارگر و سوختگی بالای دو کارگر دیگر شد؛ و اما علت حادثه: «انفجار گاز پروپان ناشی از سوراخ نمودن ظروف اسپریهای تتراسایکلین برگشتی از سوی مشتری که در مجاورت آن کارگران با افروختن آتش، مشغول بازیابی بودند». اما علت اصلی، بازهم مثل حوادث اخیر و به مانندِ همان حادثهی مینیبوس کارگران زن بروجن، «مشکلاتِ وسایل گرمایشی» بود: «این شش کارگر مشغول بازیابی و خالی کردن مایع درون ظروف با یک قطعه فلزی شبیه گوه بودهاند تا گاز آنها تخلیه شود که ناگهان با حرارتِ بخاری هیزمی که آنها برای گرم کردن محیط کار خود ایجاد کرده بودند، این ظروف یکی پس از دیگری منفجر میشوند....»
و سوالاتی که به روال همیشه بیجواب میمانند؛ چرا بخاری هیزمی در مجاورتِ ظروفی که اسپریهای تتراسایکلین دارند و احتمال نشست گاز پروپان هست، قرار گرفته؛ چرا در کارگاهی که حاوی مواد آتشزا و قابل احتراق است، وسیلهی گرمایشی، یک بخاری هیزمیست؟ و چرا این کارگران زنده زنده در آتش یک بخاری هیزمی سوختند؟
اینجا هم دقیقاً با اتفاقی مشابهِ حادثهی مینیبوس زنان میوهچینِ بروجن مواجهیم؛ آنجا هم یک «گاز پیکنیکی» تنها وسیلهی گرمایشِ خودروی حمل و نقل کارگران زن بود که با یک تکان کوچک، بیگ بنگ رخ داد، یک انفجار. در هر دو حادثه، وسایل گرمایشی ناایمن و غیراستاندارد، منجر به مرگ تعدادی کارگر شد، شش زن در بروجن و چهار کارگر در شهرک صنعتی البرز.
زمستان امسال به قاعدهی سالهای قبل، انفجارها و آتشسوزیهایی رخ میدهد اما نرخ حوادث مرگبار این حوزه برای کارگران بسیار بیشتر از سالهای قبل است؛ وسایل گرمایشیِ ناایمن، جان کارگران را قربانی میکند و این، فاجعهی کوچکی نیست؛ غم سنگینیست که چهار کارگر مشغول خالی کردن ظروف باشند اما فقط به خاطر یک بخاری هیزمی، اینچنین طعمهی حریق شوند و جان خود را از دست بدهند؛ در حادثهی شهرک صنعتی البرز، علاوه بر چهار فوتی، دو کارگر هم مصدوم شدند که حال یکی از آنها وخیم گزارش شده است.
مرگ ۱۷ کارگر در اثر سوختگی و انفجار در ۲۱ روز!
در زمستان و پاییز امسال، تقریباً هر دو روز، یک حادثهی انفجار و آتشسوزی داشتهایم؛ حوادثی دلخراش که منجر به مرگ یا مصدومیت تعدادی از کارگران شده است؛ هجدهم دیماه، چهار کارگر یک کارگاه زغالسازی درحوالی روستای «کورانه» بر اثر انفجار منبع گاز به شدت مصدوم شدند. همان هجدهم دی، یک آتشسوزیِ دلخراش دیگر هم داشتیم، آتشسوزی در خط لوله پنتان پالایشگاه بیدبلند خلیج فارس که موجب مرگ یک کارگر واحد تعمیرات شد.
چهار روز قبل، چهاردهم دی ماه، بازهم در یک حادثهی غمبار دیگر، سه کارگر قربانی ناایمنیِ وسایل گرمایشی و آتشسوزی شدند؛ آتش سوزی در کانکس استراحت کارگران معدن خاک صنعتی فاطمیه واقع در جاده اردکان به چوپانان، منجر به مرگ سه کارگر شد؛ در این معدن، کارگران در کانکسهای استراحت از حداقلیترین امکانات گرمایشی محروم بودهاند....
یک روز قبل، سیزدهم دیماه، بازهم وسایل گرمایشی حادثهی مرگبار آفریدند؛ سه کارگر کچ کار درشهرک «سنقرآباد» بخش بیستون از توابع شهرستان هرسین استان کرمانشاه هنگام استراحت بر اثر استنشاق گاز سمی در محل سکونت جان خود را از دست دادند. در همان سیزدهم دی، انفجار کوره ذوب آهن در کارخانه «ذوب ریزان شرق پایتخت» واقع در بخش ایوانکی شهرستان گرمسار منجر به مرگ یک کارگر و مصدومیت پنج کارگر دیگر شد.
دهم دی، دو کارگر یک کارواش در اسلام آباد غرب بر اثر گازگرفتگی جان باختند. چهارم دی، هفت نفر از کارگران معدن سنگ فلورین واقع در روستای تویه دامغان در محل استراحتگاهشان با یک بخاری نفتی چکهای اقدام به گرم کردن خود کرده بودند که بخاری به دلیل جمع شدن گاز ناگهان منفجر میشود؛ در این حادثه سه کارگر جان باختند، مرگ دو نفر آنی بود و سومی روزهای بعد در بیمارستان فوت شد. در همین روزها دو نفر از مصدومانِ حادثهی مینیبوس بروجن نیز پس از تحمل چندین روز رنج و درد، در بیمارستان جان باختند.
با این حساب، از ابتدای دی تا روز بیست و یکم این ماه، هفده کارگر بر اثر آتشسوزی، انفجار یا استنشاق گاز سمی جان خود را از دست دادهاند؛ البته در این بازه زمانی، بازهم مرگ کارگران بر اثر حوادث کار داشتهایم اما علت، مربوط به انفجار و آتشسوزی یا وسایل گرمایش نبوده است.
آنچه میبینیم، آماریست که بالاست؛ هفده کارگر در ۲۱ روز بر اثر آتش یا گاز سمی جان باختهاند که عمدهترین دلیل حادثه، وسایل گرمایشی ناایمن بوده است؛ یا گاز پیک نیکی یا بخاری غیراستاندارد یا دلخراشتر از همه در مورد حادثهی شهرک صنعتی البرز، بخاری هیزمی در مجاورت مواد قابل احتراق!
افزایش چشمگیر آمار مرگ کارگران در حوادث زمستانی، جای خالی خیلی چیزها را نشان میدهد؛ ضعف نهادی کارگران در پیگیری حقوق صنفی، ضعف ایمنی کارگاهی و غفلتِ مرگبارِ سودجویانی در قامت کارفرما و در سطحی مهمتر، ضعف نظارتیِ نهادهای متولی به خصوص وزارت کار که به نظر میرسد «بازرسی کار» و «محافظت از جان کارگران» را امری تشریفاتی و بوروکراتیک میدانند و فقط به بازرسی صوری از کارگاههای بزرگ و اصطلاحاً در معرض دید، بسنده میکنند.
علت:
ایمنی برای هیچ کس مهم نیست!
شهرام غریب (کارشناس ارشد و متخصص ایمنی) افزایش چشمگیر حوادث کار در پاییز و زمستان امسال را ناشی از «نقصان ساختاری در بحث ایمنی محیط کار» میداند و به ایلنا میگوید: تفکر ایمنی باید بر این اساس باشد: اول پیشبینی، بعد کنترل و در مرحلهی بعدی اگر اتفاقی افتاد، اعلام و اقدام صحیح، که متاسفانه اینگونه نیست. در اینکه برخی شرکتها در مورد خرید تجهیزات ایمنی و وسایل ایمن به دلیل مسائل مالی خساست به خرج میدهند، شکی نیست؛ اما بحث اصلی این است که تفکر پیشگیری و کنترل اساساً حاکم نیست.
غریب؛ علت اصلی افزایش نرخ حوادث کار را «فقدان تفکر ایمنی در سازمانها، واحدها و کارخانجات» میداند که متاسفانه ایمنی و هزینه کردن برای آن را اولویت نمیدانند؛ او در مورد «سطح پایین نظارت توسط دستگاههای متولی» میگوید:
«باید گروهی را بگذاریم تا ناظر بر ناظران ما باشند! سوالات بسیار است؛ اگر ایمنی در یک کارگاه یا سازمان مشکل دارد، این ناظران چرا یقه مدیرعامل کارخانه یا مدیر آن سازمان را نمیگیرند، چرا فشار بالادستی از ارگانهای مرتبط وارد نمیشود؛ چرا مسببان به درستی و براساس میزان جرم، مجازات نمیشوند؟ که اگر همهی اینها اتفاق میافتاد، مطمئن باشید نه تنها حوادث کار و آتشسوزی زیاد نمیشد، بلکه امروز شاهد کاهش نرخ حوادث کار بودیم.»
و اصل ماجرا دقیقاً همین است؛ بدون تردید آن مدیرعامل یا سرپرست کارگاهی که بخاری هیزمی در مجاورت ظروف حاویِ مواد سمی و اشتعالزا قرار داده، در مرگ چهار کارگر زحمتکش مقصر بوده؛ آن ناظرانی که باید میآمدند و به گفتهی این کارشناس ایمنی، یقهی مدیر و سرپرست را میگرفتند تا بخاریِ هیزمی جمع شود به همان اندازه مقصر هستند؛ اما اینهمه قصور و تقصیر را کارگران با جان خود تاوان میدهند. امسال با سرد شدن هوا، آتش به جان و خانمان کارگران افتاده، اما کسی نمیپرسد مشکل اصلی کجاست که این قشر زحمتکش اینگونه در بارانِ بیامانِ انفجارهای کارگاهی از دست میروند.
مشاهده خبر در جماران