کدخبر: ۱۵۷۷۸۴۰ تاریخ انتشار:

نشست «ما» ی ایرانی در خلال بحران | توقف توسعه و حذف احزاب به خشونت می‌انجامد/ در دوران مدرن امکان برگشت به گذشته وجود ندارد/ اگر ما از احوال جامعه می‌پرسیدیم به این مشکلات گرفتار نمی‌شدیم

نشست گفتگوی جمعی با عنوان «ما» ی ایرانی درخلال بحران با حضور آقایان دکتر سید بیوک محمدی، عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، رحیم محمدی، جامعه‌شناس، بهمن اکبری، استاد حوزه و دانشگاه، سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، محمدحسین بدامچی عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی که در خصوص مسائل اجتماعی ایران فعالیت‌های پژوهشی انجام داده‌اند، به همت مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه پنجشنبه ۲۴ آذر در محل باشگاه برگزار شد.

به گزارش جماران، در این نشست پس از بیان کلیتی از تحلیل جامعه‌شناسان حاضر، شرکت‌کنندگان به بیان تحلیل و پرسش‌های خود پرداخته و در ادامه جامعه‌شناسان توضیحات تکمیلی خود را ناظر بر مباحث‌شرکت‌کنندگان ارائه دادند.

در این جلسه رحیم محمدی در بخشی از سخنانش گفت: ما چه در دوران پهلوی و چه در دوران حاضر درکی از سطح بحران و انحطاط در ساحات سیاسی پیدا نکرده ایم. یعنی دانش سیاسی عصر از این سطوح آگاهی نیافت. دولت هر مشکلی می‌یافت به پلیس رجوع می‌کرد و درک و شناخت پلیس محدودیت دارد. پلیس با سطح مشکل برخورد می‌کند، اما بحران و معضل را نمی‌فهمد. نظام سیاسی مشکل دانشگاه را با پلیس حل می‌کند، اما مساله سیاسی در سطح خرد نظری قابل حل است؛ پس در ایران همواره سطحی از خطرات را در جامعه پنهان کرده‌ایم.

وی ادامه داد: در هر عصر و دوران، مشکل وضع خاصی دارد. زمانی ما شعار «بازگشت به خویش» مطرح شد که این خویش عمدتا در گذشته‌ای طلایی دانسته می‌شد. آنها خواستند که به گذشته‌ای طلائی برگردند، اما به این سوال که «آیا چنین برگشتی امکان دارد؟» پاسخ ندادند. آغاز انحطاط در آن است که اگر شرایط نباشد به دنبال بازگشت باشیم. زیرا انحطاط زمانی است که جامعه‌ای با تاریخ در نیافتند.

محمدی تصریح کرد: چنین نیست که در هر عصری هر کاری ممکن باشد. در دوران مدرن امکان برگشت به گذشته وجود ندارد ما اکنون با زوال مواجهیم زیرا نه به تاریخ نه زمینه اجتماعی و انسانها عصر توجه نداشته ایم. تمایل بازگشت به گذشته در دوران جدید امکان ندارد و در عمل ما دچاری زوالی هستیم که منبعث از چنین آرمانی است.

 

رحیم محمدی: در تحلیل شرایط موجود، اهمیت «ما نمی‌دانیم» را فراموش نکنیم!

 

محمدی با بیان اینکه ما در خصوص اطلاعات لازم از جمله آنچه پشت پرده پرده چه می‌گذرد و یا اینکه قدرت‌های جهانی چه تصمیمی دارند، آگاهی نداریم، گفت: از این رو نمی‌توانیم بگوییم چه خواهد شد. توصیه می‌کنم ما در تحلیل شرایط موجود، اهمیت «ما نمی‌دانیم» را فراموش نکنیم و بر مبنای داده‌ها و اطلاعات سخن بگوییم.

وی یادآور شد: ماروین زونیس، از نخبگان آمریکایی، پس از اشغال سفارت ایران و گروگان‌گیری در مصاحبه‌ای با شبکه ام‌بی‌سی در پاسخ به این سوال که این مساله کی حل خواهد شد، گفته بود این مساله طول می‌کشد، خیلی طول می‌کشد. اصلاحات ممکن است، اما اگر در زمان آقای خاتمی به اندازه یک لیوان انرژی می‌خواست اکنون به اندازه حجم کل یک اتاق انرژی می‌طلبد. مسأله این است که حکمرانان هیچگاه از نخبگان نبپرسیدند که چه‌کار باید بکنند.

 

بهمن اکبری: اگر ما از احوال جامعه می‌پرسیدیم به این مشکلات گرفتار نمی‌شدیم

 

در ادامه نشست بهمن اکبری گفت: من فکر می‌کنم مشکل از نپرسیدن شروع شده است. اگر ما از احوال جامعه می‌پرسیدیم به این مشکلات گرفتار نمی‌شدیم. ما آگاه به نادانی خود نسبت به شرایط نیستیم و نوعی جهل مرکب نسبت به مشکلات وجود دارد. ما فکر کنیم که همه چیز را می‌دانیم، هم در سطوح نخبگانی و هم حکمرانی این مساله دیده می‌شود.

وی ادامه داد: جنبش امروز ریشه در جنبش پاشایی دارد که خودش ریشه در گذشته داشت. حرکت حاضر بیش از درمان مشترک، ریشه در درد مشترک دارد. ما باید خوانشی از «زن، زندگی، آزادی» داشته باشیم که نزدیک به هویت ایرانی باشد و برای درمان باید به واکاوی این شعار بپردازیم. ما باید متناسب با گفتمان، اسطوره‌ها و اقتضائات اجتماعی، برون‌رفت را سامان‌دهی کنیم.

اکبری تصریح کرد: امروز اگر برای اصلاح به خشونت متوسل می‌شوند که راه غلطی است، باعث افزایش نفرت و خشونت خواهند شد در حالی که راهی جز مدارا، دریافت پاسخ و گفتگو نداریم.

 

محمدحسین بادامچی: ما در جهان بسته اندیشیده و سیاست ورزی کرده‌ایم

 

محمدحسین بادامچی نیز در این جلسه با بیان اینکه من عنوان سخنانم را «بحران یا نوزایش، ایران یا ایرانی» نهاده‌ام، گفت: این جنبش نه بحران که نوزایش است و در آن نه یک طرح ایدئولوژیک و تئوریک از ایران که ایرانی حضور دارد. طرح موضوع بحران و صورت بندی مقوله هویت در ایران بر مبنای جامعه شناسی دست راستی صورت گرفته است. ما مساله را به صورت بیماری و ناهنجاری دیده‌ایم و مفروض ذهن‌مان یک ثبات و نظمی که باید وجود داشته باشد و از اینرو وضع امروز نه یک نوزایش که یک بحران می‌نماید. این نگاه هم در نخبگان و هم در حاکمیت وجود دارد.

بادامچی ادامه داد: هویت مرتبط با این دستگاه فاهمه و نوعی فرافکنی حل سیاسی به جایی دیگر در فلسفه، علم و الهیات است. برای اینکه به مساله سیاسی آلوده نشویم، همواره به عالم ایدئولوژی یا عالم خرد نظری رجوع کرده‌ایم که این عقب نشینی مشکل آفرین است. ما می‌خواهیم در عالم متافیزیک به حل مسائل سیاسی بپردازیم. این مشکلی است که تصور یونانی و متافیزیکی در سیاست ایجاد کرده است، چرا که با این رویه ما همه چیز را سایه امر عقیدتی و مبناگرایی الهیاتی و فلسفی دانسته‌ایم.

وی تصریح کرد: در چارچوب فلسفه علم و سیاست کارل پوپر، می‌توانم بگویم ما در جهان بسته اندیشیده و سیاست ورزی کرده‌ایم. اگر می‌خواهیم گذار به جامعه باز داشته باشیم، باید از این چارچوب خارج شویم. جنبش حاضر اولین جنبشی است که از جامعه بسته به جامعه باز گذر می‌کند. من مدت‌هاست که منتظر چنین جنبش‌زنانه‌ای بودم.

این با بیان اینکه کار ویژه اصلی ایران‌گرائی و اسلام‌گرائی منحل کردن امر سیاسی و تقلیل ایرانی به «ایران» بوده است، گفت: جنبش‌های سیاسی از بِه شدن ایرانی شروع شده است اما در کارورزی نخبگانی استعلا یافته است. ایرانی همواره در ذیل دولت-ملت ایران و دو مبنای ایران و اسلام له شده است. تلقی‌های ما از اسلام و ایران، به دموکراسی و تقویت انسان ایرانی نمی‌انجامد.

بادامچی تصریح کرد: ما در این جنبش برای اولین بار از زبان الهیاتی، ایدئولوژیکی، متافیزیکی با شعار زن، زندگی، آزادی فاصله گرفته‌ایم و این در حالی است که این سه همواره مغلوب ایدئولوژی و تئوری بوده‌اند و در ذیل ساخت پدرسالارانه قدرت ایرانی قرار داشته‌اند. لازم نیست ما به ذات‌ها برگردیم، بلکه باید به صدای زنانه ایران توجه کنیم.

 

سیدجواد میری: هم در بعد داخلی و هم خارجی ما با بحران جدی مواجه هستیم

 

سیدجواد میری در ادامه نشست گفت: باید به این پرسش پاسخ داد که چرا ما الان در این وضعیت هستیم. هم در بعد داخلی و هم خارجی ما با بحران جدی مواجه هستیم. وضع کنونی عقبه‌ای دارد که تا پیش از انقلاب اسلامی و دوران پهلوی باز می گردد و سوال اینجاست که چطور ما به اینجا رسیده‌ایم. من می‌خواهم از یک مفهوم در توضیح این وضعیت استفاده کنم و آن توسعه در ابعاد سیاسی و توسعه اقتصادی است. به نظر می‌آید، نگاه هسته سخت نظام به مسائل اجتماعی این است که توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید متوقف شود. این را آقای فدایی در مصاحبه‌ای پس از روی کار آمدن آقای احمدی نژاد گفته بود.

میری ادامه داد: در جامعه‌ای که توسعه سیاسی و اقتصادی انجام نشود، اقتصاد رانتی، روابط غیرشفاف بین‌المللی، عدم اجازه برای رسیدن نیروهای سیاسی داخلی به بلوغ ملاحظه خواهد شد. اعتراضاتی که در جامعه روی داده است و حاکمیت به صورت «اغتشاش» آنها را می‌خواند به این خاطر است که توسعه سیاسی و اقتصادی روی نداده و تمام ساحات جامعه دچار نوعی تعلیق شده است. امروز وقتی اختلافی بین نیروهای اجتماعی رخ می‌دهد، راه حل سیاسی وجود نخواهد داشت. امروز شاید هنور عمق خشونت خود را نشان نداده است، زیرا زبان گفتگو بین جامعه  حاکمیت که همانا احزاب و نیروهای سیاسی و میانجی هستند از بین رفته‌اند که در این صورت خشونت تنها راه مسائل سیاسی خواهد بود.

وی تصریح کرد: تفاوت عمده سال 88 و الان این است که در آن زمان حاکمیت با نیروهای سیاسی روبه رو بود که جهان بینی، استعارات، تجارب و ... مشترکی بین این دو وجود داشت، اما امروز هیچ نقطه مشترکی بین حاکمیت و معترضین وجود ندارد.

میری در پایان با بیان دیدگاههای خود در خصوص گفتمان سیاسی غالب از زمان انقلاب اسلامی بدین سو، اظهار کرد: ما نمی‌دانیم که آیا این گفتمان خواهد ماند و یا تغییری صورت گرفته و گفتمان دیگری حاکم خواهد شد.

مشاهده خبر در جماران