یادداشتی از حسین قدیانی؛
برای هاشمی جبههها
من اگر با خاطرات آقای هاشمی مزاح میکنم، این حداقل از انصاف را هم دارم که در آستانهی سالروز حملهی صدام به ایران، یاد هاشمی جبهه و جنگ را گرامی بدارم و فراموش نکنم که خیلی از ما با این هاشمی بد تا کردیم. هر کجا در جنگ بردیم، الصاقش کردیم به سردارها و هر جا که در جنگ باختیم، انداختیم گردن هاشمی. این در حالی است که هاشمی جبهه و جنگ برای خود سردارها هم فرماندهای محترم بود.
به گزارش جماران؛ حسین قدیانی، روزنامه نگار نوشت:
به هفتهی دفاع مقدس نزدیک میشویم و به همین مناسبت بنا دارم از فرماندهی جنگ بنویسم؛ از مرحوم هاشمی.
چه اینکه دوستداشتنیترین هاشمی برای من همین هاشمی است؛ هاشمی جبهه و جنگ. معالاسف نگاه صفر و صدی باعث شده که شماری از حزباللهیها دربارهی هاشمی جبهه و جنگ همانجور بنویسند که دربارهی رفسنجانی هشتاد و هشت مینویسند.
من اگر با خاطرات آقای هاشمی مزاح میکنم، این حداقل از انصاف را هم دارم که در آستانهی سالروز حملهی صدام به ایران، یاد هاشمی جبهه و جنگ را گرامی بدارم و فراموش نکنم که خیلی از ما با این هاشمی بد تا کردیم. هر کجا در جنگ بردیم، الصاقش کردیم به سردارها و هر جا که در جنگ باختیم، انداختیم گردن هاشمی.
این در حالی است که هاشمی جبهه و جنگ برای خود سردارها هم فرماندهای محترم بود. نه! ملاک برای من نظر گروه پایداری دربارهی هاشمی جبهه و جنگ نیست. ملاک من خمینی است که در میان آن همه رجال دههی شصت، صلاحیت فرماندهی جنگ را در آقای هاشمی دید. ملاک من خامنهای است که ناظر بر هاشمی جبهه و جنگ گفت که آقای هاشمی بارها تا مرز شهادت رفته. ملاک من سردار شهید یک و بیست دقیقهی بامداد است که ابدا نگاه تکفیری پایداریها به مرحوم هاشمی را نداشت.
چه مینویسم که همیشه هاشمی را محترم میپنداشت. آری! ما به هاشمی جبهه و جنگ، یک عذرخواهی بزرگ بدهکاریم؛ آنجا که در بدترین تحلیل ممکن مدعی شدیم جام زهر را هاشمی به امام داد. شگفتا! خود خمینی در پیام تاریخی قطعنامه به صراحت نوشت که بابت پایان جنگ، مسئولین را شماتت نکنید ولی ما آنقدر علیه هاشمی نوشتیم که مرحوم این اواخر مجبور شد بگوید که بله! اصلا من جام زهر را به امام دادم و به این موضوع افتخار هم میکنم!
قطعا مراد هاشمی از این بیان آمیخته به لج این بود که اگر فکر میکنید من باعث اتمام جنگ شدم، باشد؛ درست فکر میکنید! از قضا هاشمی بدش نمیآمد که هم فرماندهی جنگ باشد و هم سردار صلح. از امام هم متواضعانه خواسته بود که پذیرش قطعنامه نه به اسم خمینی، که به نام هاشمی تمام شود لیکن پیر حکیم جماران خودش پیام قطعنامه را نوشت که شجاعت منِ خمینی فقط آنجا نیست که حکم دفاع دادم؛ برای پذیرش قطعنامه هم شجاعت دارم.
فیالواقع جام زهر، نه جرم هاشمی، که گلایهی امام بود از روزگار. آن روزها کشور کشش ادامهی جنگ را نداشت. بماند که اگر ما میخواستیم تا ابدالدهر با عراق بجنگیم، کی توان این را داشتیم که به لایمکنالفراق برسیم؟ لذا اگر کوبیدن جنگ بعد از سوم خرداد غلط است، تحلیل گلدرشت پایان جنگ هم غلط است.
مشاهده خبر در جماران