کدخبر: ۱۵۶۴۳۵۹ تاریخ انتشار:

یادداشت؛

به یاد یک فرزانه خدمتگزار

محمدتقی انصاریان

پایگاه خبری جماران: جامعه ایران بواقع جامعه‌ای است پیچیده و غیر قابل پیش بینی. این سخن در زمان ما به دلیل درهم تنیدگی بیش از حد عوامل تاثیرگذار، کم و بیش در همه جا صحیح است. در اینجا پیش‌بینی ناپذیر بودن عمدتا به علت کثرت عوامل و تأثیرات متقابل آنها از یکدیگر است. این تأثیرات متقابل، قابل محاسبه و لذا نتیجه قابل پیش‌بینی نیست. اما جامعه ایران داستان دیگری داشته و دارد که پیوسته آن را تجربه کرده و شاهد بوده‌ایم، چه در سطح کلان ملی و چه در سطوح به مراتب نازل‌تر.

ذات جامعه ایران پیچیده و لایه لایه است. تاریخی «طولانی» و «متراکم» و «سبک‌ناشده» به‌همراه بودنش در چهار راه حوادث. پیوسته مورد تهاجم‌های سخت و نرم و بویژه سخت اقوام و گروه‌های مختلف بوده است. هم از شرق و هم از غرب، هم از شمال و هم از جنوب. به این مجموعه «غرور» تعلق داشتن به امپراطوری‌های بزرگ گذشته و عدم توان ارزیابی علمی و دقیق نسبت به موقعیتش و نیز تجربه «ناموفق» و «تلخ»‌اش با تمدن جدید را، می‌باید اضافه کرد. این عوامل و عواملی دیگر در شکل بخشیدن به ذات پیچیده و غیر قابل پیش بینی او دخالت داشته و دارد.

مراسم تشییع و ترحیم فقید سعید مرحوم محمدتقی انصاریان در ابعادی کوچک و محلی، احتمالا یکی از همین نمونه‌ها است. در شرائط بسیار دشوار اقتصادی و اجتماعی کنونی برگزاری چنین مراسم باشکوهی برای عموم شرکت کنندگان تعجب انگیز بود. مطمئناً آن مرحوم چنین مراسمی را شایستگی داشت، اما با توجه به مجموع جهات، برگزاری چنین مراسمی چندان قابل انتظار نبود و احتمالا هیچ‌کس آن را پیش‌بینی نمی‌کرد. هنگامی که شرائط سخت می‌شود، طبیعتاً تصورات و اولویت‌های جامعه تغییر می‌کند و کمتر به بزرگداشت کسانی می‌اندیشد که به او ‌ و به فرهنگ و مکتب او خدمت کرده‌اند. اگر چه این نکته استثناهایی دارد، ولی داستان عموماً چنین است.

بخشی از دلائل به سوابق خانوادگی ایشان بازمی‌گردد. خاندانی بزرگ و خوشنام و خدمتگزار. آنان اصولاً خوانساری هستند که مدتها پیش بخشی از آنها به تهران و بخشی به قم مهاجرت کرده‌اند. خطیب بزرگ و عارف و جوانمرد مسلکِ این خاندان، حضرت شیخ حسین انصاریان، پسر عمو و پدر داماد این مرحوم بود و اعضای این خانواده بزرگ عموماً و بلکه کلاً شناخته شده هستند.

علیرغم این همه، مرحوم انصاریان فردی خودساخته بود و تجلیل از وی عمدتاً به دلیل شخصیت، اخلاق، اخلاص و خدمات خود او بود که ذیلا بدان خواهیم پرداخت.

  • آشنایی نگارنده با ایشان به نخستین روزهایی بازمی‌گردد که جهت ادامه تحصیل در قم استقرار یافت. در آن ایام ایشان ناشر کتاب‌های دینی بود در پی آن بود که متون دینی را به زبان‌های مختلف ترجمه و منتشر کند. از متون دینی کلاسیک گرفته تا کتاب‌های دیگری که در دوران معاصر نوشته شده بود.

گویا علاقمندی ایشان به ترجمه، نتیجه تجربه موفق‌شان در این زمینه بود. در آن دوران ترجمه انگلیسی کتابی چند را تجدید چاپ  و به خارج ارسال کرد. این کتاب‌ها به شدت مورد استقبال قرار گرفت و علاقمندان نامه‌های فراوانی و از کشورهای مختلف برای انتشارات انصاریان می‌فرستادند که نشان دهنده تأثیرگذاری و علاقمندی صمیمانه آنان نسبت به این کتاب‌ها بود. هرچند روز یکبار به محل کار ایشان می‌رفتم و نامه‌ها را می‌خواندم و محتوایش را برایشان توضیح می‌دادم. ایشان به شدت هیجانی می‌شد و از اینکه مخاطبان با اسلام و مکتب اهل بیت آشنا شده‌اند، اشک شوق می‌ریخت.

این همکاری تا هنگام عزیمت‌ام به ماموریت واتیکان ادامه یافت. فعالیت ایشان به گونه‌ای فزاینده ادامه یافت. در ابتدا عموم ترجمه‌ها به زبان انگلیسی بود، امّا مدتی بعد به سایر زبان‌های مهم اروپایی روی آورد و کم و بیش همزمان به انتشار ترجمه‌های اردو و ترکی و روسی و حتی سواحلی همت گماشت. فضای اسلام‌گرایانه آن دوران به گونه‌ای بود که گویی این ترجمه‌ها را نه آنکه می‌خواندند، بلکه می‌بلعیدند. این نکته به خوبی از محتوای نامه‌هایی که می‌فرستادند، برمی‌آمد.

  • با توجه به تذکرات و احیانا انتقادهایی که در مورد ترجمه‌ها، بویژه ترجمه به زبان‌های اروپایی، وجود داشت ایشان تصمیم گرفت مترجمین بهتری را بیابد و بیشتر هزینه کند که این اقدام به افزایش سطح کیفی ترجمه‌ها کمک کرد، امّا نکته این بود که این ترجمه‌ها عمدتاً و بلکه کلاً برای  علاقمندانی بود که  شیعه و مسلمان بودند و اگر چنین هم نبودند این نوع بیان و ادبیات برای آنان مفهوم و بلکه مفهوم‌تر بود.

انتشارات انصاریان صبغه آکادمیک نداشت و طبیعتاً نمی‌توانست چنان چارچوبی داشته باشد، مضافاً که ترجمه و نشر کتاب در سطح آکادمیکِ کشورهای توسعه یافته، چندان ممکن نبود و اصولاً چنان ترجمه‌ای هم نمی‌توانست برای مخاطبان وی مفهوم باشد. سطح دانش ادبی برای اکثریت مخاطبان مسلمان و حتی غیر مسلمان آسیایی و یا افریقایی به مراتب پایین‌تر از ترجمه‌های آکادمیک بود و هنوز هم چنین است. البته نباید ترجمه‌ای مغلوط عرضه شود امّا توقع از انتشاراتی خصوصی که با زحمت و فداکاری بسیار بودجه ترجمه و نشر چنین کتاب‌هایی را فراهم می‌کند، نمی‌تواند همانند توقعی باشد که از یک بنگاه بزرگ انتشاراتی اروپایی می‌رود.

  • به هنگام مسئولیتم در اداره کل فرهنگی وزارت خارجه ارتباط با ایشان و انتشارات‌شان بیشتر شد. پیوسته به هیئت‌ها و یا افرادی که در طی آن سال‌ها، 1382-1376، به ایران می‌آمدند و به قم می‌رفتند توصیه می‌شد که از انتشارات انصاریان بازدید کنند. به جز این به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان برای سفرای کشورهای اسلامی مقیم در تهران پیوسته کتاب‌هایی ارسال می‌شد و نیز به مناسبت کریسمس برای سفرای مسیحی. این کتاب‌ها عموماً تولید موسسه ایشان بود که البته در آن دوران تعداد قابل توجهی از متون اسلامی را به زبان عربی منتشر می‌کردند.

اوج این همکاری‌ها به زمانی بازمی‌گردد که عازم ماموریت مراکش شدم. در ابتدای ماموریت از وزیر علوم، آقای علیوه، خواستم از آیت الله سبحانی به عنوان استاد مسلم علوم اسلامی دعوت کند که پذیرفت و دعوت نامه‌ای رسمی، ارسال داشت. برای وزیر  اسامی کتاب‌های آیت الله سبحانی را فرستادم که تعداد و تنوع آن موجب تعجب او و همکارانش شد و این موجب شد که آنها برای تنظیم برنامه‌های متعدد معظم له بیشترین و محترمانه‌ترین همکاری را مبذول دارند و الحق جناب ایشان یکی از افتخارات جهان تشیع است. تسلط بی بدیل‌شان به زبان و ادبیات عرب در کنار تسلط‌شان به شاخه‌های مختلف علوم اسلامی، اعم از فقه و اصول و فلسفه و کلام و تاریخ و تفسیر و حدیث تا بدانجا نخبگان را به خود جلب کرد که طی سالیانی طولانی بیشترین مراجعه کننده به سایت موسسه امام صادق (ع)، از کشور مراکش بود. این جریان حتی مدتها پس از قطع رابطه نیز ادامه یافت.

پس از برنامه بیش از حدّ موفق آیت الله سبحانی، درخواست برای کتاب‌های مختلف، فراوان شد و تامین کننده اصلی، انتشارات انصاریان بود که با اخلاص و اشتیاق کامل آن را انجام می‌داد.

 

 

سال بعد قرار بود نمایشگاه کتاب «دارالبیضاء» تشکیل شود و از دست اندرکاران خواستم از انتشارات انصاریان دعوت کنند و چنین شد. ایشان به همراه حدود سه هزار کتاب عازم شد که ترخیص این تعداد کتاب در یک کشور عربی و با توجّه به حساسیت‌ها، کار بسیار سختی بود که با توجه به موقعیت سفارت، سرانجام یافت.

آقای انصاریان اقامت در اقامتگاه را برگزید و در هتلی که نمایشگاه در اختیار گذاشته بود، نماند و لذا گزارش روزانه فعالیت‌هایشان را می‌شنیدم. در اولین روز، استقبال از کتاب‌ها و بویژه کتاب‌های معارفی و عرفانی فراوان بود و گفت این کتاب‌ها را به علاقمندان، هدیه کردم. به ایشان گفتم جهت جلوگیری از سوء تفاهم لطفا مبالغ را دریافت کنید، این به مصلحت است.

پس از پایان نمایشگاه کتاب‌ها به اقامتگاه منتقل شد که بسیاری از آنها برای کتابخانه‌ها و دانشگاه‌ها و شخصیت‌های دینی و غیر دینی  ارسال شد. مهمترین بخش آن، مشتمل بر بیش از ششصد عنوان، به کتابخانه  «ملک عبدالله» در دار البیضاء هدیه شد و جهت رعایت شفافیت، اسامی کتاب‌های ارسالی برای افراد مهم عضو در هیئت مدیره فرستاده شد که عبارت بودند از رئیس هیئت مدیره که نامش را به خاطر ندارم و سفیر عربستان در مراکش و وزیر اوقاف آقای احمد توفیق.

تا آنجا که به یاد می‌آورم چندین شخصیت مهم مغربی از کتاب‌هایی که مستقلا برایشان ارسال شده بود، صمیمانه تشکر کردند. آقای محمد یسیف، رئیس مجلس علمی مراکش، رئیس دانشگاه قروییین، رئیس دانشگاه رباط، آقای عبدالهادی التازی، آقای محمد الضحاک، رییس قوه قضائیه و آقای عباس جراری مشاور پادشاه و ملک حسن. مجموعه‌های «طبقات الفقهاء»، «تحریر المجله» و «تفسیر المیزان» و «مفاهیم القرآن» سخت مورد توجه و ستایش اساتید و عالمان قرار گرفت.

در سالیان اخیر ایشان به شرح احوال و گردآوری مجموعه اسناد و مدارکی که درباره مراجع بزرگ دهه‌های اخیر است، روی آورد. از موسس حوزه علمیه قم آیت الله شیخ حائری گرفته تا آیت الله سید محمود شاهرودی. این ابتکار با استقبال فراوانی مواجه شد. تا آنجا که خود می‌گفت استقبال در مواردی همچون کتاب مربوط به آیت الله سید احمد خوانساری به مراتب بیش از حد انتظار بود. نکته جالب‌تر پرداختن به زندگانی و فعالیت‌های خیّرینی بود که در طول کمتر از سده اخیر عرضه کننده خدمات دینی بوده‌اند. ظاهرا این آخرین کتاب ایشان است که براستی ابتکاری درخور تقدیر است.

به دلائل فراوان به سامان آوردن چنین مجموعه‌هایی بسیار دشوار است. آنچه ایشان را موفق ساخت تدین حسن شهرتش بود که به او اعتماد و با او همکاری می‌کردند. در این موارد پیوسته با نگارنده مرتبط بود و عملاً اشتیاق ایشان جهت حفاظت  از آثار گذشتگان را لمس می‌کردم.

ویژگی مهم ایشان ارادت مخلصانه و خالصانه‌اش بود نسبت به پیامبر و اهل بیت پیامبر و عملا همین عامل بود که علیرغم تمامی مشکلات و کاستی‌ها، او را به تلاش وامی‌داشت و تشویق می‌کرد.

خداوند سبحان ایشان را با موالیانش محشور فرماید و جامعه ما را در سایه محبت نسبت به پیامبر و اهل بیت حضرتش از هر آنچه او و اصالت‌ها و هویتش را تهدید می‌کند، محفوظ بدارد.

۲۹/۵/۱۴۰۱

محمد مسجدجامعی

مشاهده خبر در جماران