/امر بمعروف و نهی از منکر؛ فلسفه قیام عاشورا/۲
آیتالله علیدوست: امر به معروف و نهی از منکر کارگزاران در رأس هرم امر به معروفها و نهی از منکرهاست/ بعضی امر به معروفها بهتر است نشود/ امام حسین(ع) جامعهای را میخواهند که هیچکس نتواند به دیگری زور بگوید، ولو به عناوین ظاهرا مذهبی
آیت الله ابوالقاسم علیدوست، رئیس انجمن فقه و حقوق حوزه علمیه قم، به جماران گفت: واقعا برخی ورودها خودش مصداق منکر است. من ابدا مثل برخی ها نمی خواهم کل قضیه را زیر سؤال ببرم ولی این نکته هست که با بعضی مسائل باید دقیق تر برخورد شود. این ساده انگاری ها لطمه می زند و بعضی وقت ها کار به جایی می رسد که اگر میلیاردها دلار یا تومان خرج می شد میسر نبود که یک مسأله را این طور خراب کرد. به تعبیری چنان بد دفاع می شود که کار ضایع می شود و از بین می رود.
پایگاه خبری جماران: رئیس انجمن فقه و حقوق حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه امر به معروف و نهی از منکر کارگزاران توسط مصلحان جامعه در رأس هرم امر به معروف ها و نهی از منکرها است، گفت: ببینید یک حکم مسلم الهی در مورد حجاب به چه دست اندازی افتاده که در لجبازی و سیاسی شدن از آن چه چیزی در بیاید. کسی نمی تواند بگوید حجاب از احکام ضروری اسلام نیست؛ ممکن است کسی که خودش باید از یک سری منکرات نهی شود عهده دار کار شود. بنابر این، ما باید هیچ منکری را جانشین هیچ منکری نکنیم و نباید به بهانه اینکه این منکر اصلی است منکر دیگری را در پوشش قرار دهیم.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با آیت الله ابوالقاسم علیدوست را در ادامه می خوانید:
آیا امام حسین(ع) به خاطر احیای احکام شرعی به کربلا آمد و یا مقصود بالاتری داشت؟ امام حسین (ع) یکی از اهداف من امر به معروف و طلب اصلاح در امت جدّم هست؛ این اصلاح چه بود؟
ما در طول تاریخ سه رویکرد به واقعه کربلا داریم؛ رویکردهایی که البته با هم منافات ندارد. یک رویکرد عاطفی و احساسی است. شما در طول تاریخ ببینید واقعه کربلا از این جهت مطمح نظر قرار می گیرد؛ مقاتل های مختلف نوشته و سخنرانی می شود و حتی حاکمیتی وقتی می خواهد بزرگداشت عاشورا را برگزار کند بیشتر از جهت عاطفی و احساسی تکیه می کند که بر اهل بیت(ع) چه گذشت؟ سپاه یزید چه کرد؟ لذا از اوایل قرن چهارم که آل بویه در بغداد سر کار می آیند و می خواهند عاشورا را تکریم و تقدیس کنند، این جهت در واقعه کربلا برجسته است. در دوران صفویه، قاجار و بعد از آن هم به همین شکل است.
اما حدود صد سال پیش به این طرف، به ویژه دهه 40 و نیمه دوم دهه 50، جنبه انقلابی و حماسی واقعه کربلا خیلی پررنگ می شود. البته جنبه عاطفی و احساسی هم مورد غفلت واقع نمی شود اما این جهت هم حضور پیدا می کند و خودش را نشان می دهد. سوم، که ای کاش بیشتر به آن پرداخته می شد، رویکرد اخلاقی به واقعه کربلا است. این دانشگاه به قدری تکه ها و تعینات اخلاقی دارد که انسان تعجب می کند. فضلا، اساتید، دانشگاهیان، دانشجویان و طلاب اگر این را موضوع یک تحقیق پایان نامه یا رساله کنند خیلی ارزشمند خواهد بود.
همه واقعه عاشورا به احیای شریعت و احکام منحصر نمی شود
خود امام حسین(ع) یک هدف موسع تری را بیان می کنند
امر به معروف و نهی از منکر بیشتر در رویکرد دوم خودش را نشان می دهد. نمی خواهم بگویم در سایر رویکردها نیست اما وقتی رویکرد انقلابی و حماسی شود، واقعه کربلا به امر به معروف و نهی از منکر تفسیر می شود. روشن است که احیای شریعت بخشی از هدف امام حسین(ع) است و کربلای بدون شریعت، کربلا نیست. یعنی عزاداری بدون رعایت احکام شرعی در واقع عزاداری امام حسین(ع) نیست ولی همه واقعه عاشورا به احیای شریعت و احکام منحصر نمی شود. خود امام حسین(ع) هم یک هدف موسع تری را بیان می کنند که البته احیای شریعت هم بخشی از آن است.
ممکن است جامعه ای شریعت محور باشد ولی اخلاق محور نباشد
امام حسین(ع) دنبال یک جامعه اخلاقی است
امام حسین(ع) جامعه ای را می خواهند که هیچ کس نتواند به دیگری، ولو به عناوین ظاهرا مذهبی، زور بگوید یا تحکم کند
اگر همه عاشورا در شریعت خلاصه نمی شود، بخش مهم آن چیست؟
دین هم شریعت و هم اخلاق دارد. اگر اخلاق را از شریعت هم جدا نکنیم، ولی ممکن است جامعه ای شریعت محور باشد ولی اخلاق محور به آن معنا نباشد. ممکن است من واجبات را مراعات و محرمات را ترک کنم اما در بزنگاه هایی که فرض کنید نیاز به گذشت، ایثار و اخلاق است، آن را نبینم. امام حسین(ع) دنبال یک جامعه اخلاقی است؛ جامعه ای که هم شرک و هم توحید در آن بیان و اینها جدا شود.
امام حسین(ع) جامعه ای را می خواهند که هیچ کس نتواند به دیگری، ولو به عناوین ظاهرا مذهبی، زور بگوید یا تحکم کند. مردم آزاد باشند و جامعه ای که نه تنها استعدادها از بین نرود بلکه شکوفا شود. به عبارت دیگر تمام آنچه که خداوند در بعث پیامبران و نزول کتاب ها و تشریع مقررات دارد پیاده شود. مسلما این یک چیز فراتر از صرف احکام به ظاهر فقهی است.
اینکه یک عده دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کنند و حاکمیت هم وارد شود و شهروندان را امر به معروف و نهی از منکر کند، یک نکته اساسی اینجا مغفول می ماند و آن «امر کارگزاران به معروف» و «نهی کارگزاران از منکر» است
اگر ما شریعت را یک شریعت جامع نگاه کنیم، شریعتی که تأمین کننده مقاصد خداوند باشد، اشکال ندارد. چون عقیده من این است که همه چیز در شریعت جمع می شود و شریعتی که از اخلاق فاصله بگیرد را شریعت نمی دانم.
اما اینکه یک عده دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کنند و حاکمیت هم وارد شود و شهروندان را امر به معروف و نهی از منکر کند، یک نکته اساسی اینجا مغفول می ماند و آن «امر کارگزاران به معروف» و «نهی کارگزاران از منکر» است. ما این را توجه نمی کنیم که در واقع امام حسین(ع) می خواهند کاخ یزید و بنی امیه را امر به معروف و نهی از منکر کنند. آنچه که بعد از پیامبر(ص) رخ داده و ام المصائب بوده را امام می خواهند امر به معروف و نهی از منکر کنند. یکی از کارهایی که حاکمیت باید انجام دهد این است که زمینه نصیحت به ائمه مسلمین پیاده شود؛ که در قالب امر به معروف و نهی از منکر خودش را نشان می دهد.
به موازاتی که مردم امر به معروف می شوند باید کارگزاران نظام هم امر به معروف شوند
لذا اشکال ندارد که تلویزیون، ائمه جمعه و مسئولان کشور از امر به معروف و نهی از منکر بگویند اما به موازاتی که توده مردم امر به معروف و نهی از منکر می شوند باید کارگزاران نظام هم امر به معروف شوند. یعنی اصلا باید سیستمی تعریف شود که کارگزار نتواند منکری را انجام بدهد و یا اگر انجام داد، نهی از منکر شود. تا ما به صورت نهادینه به اینجا نرسیم فکر می کنم شیرینی و لطافتی که امر به معروف و نهی از منکر دارد خودش را نشان ندهد.
نکته دوم این است که این روزها خیلی بحث از امر به معروف و نهی از منکر می شود. آقایی هم در یکی از درس ها گفت تا وقتی به زخمی شدن نکشد اشکالی ندارد و همه موظف هستند؛ اجماعی هم نقل می کنند که باید بحث کرد. مسأله امر به معروف و نهی از منکر بسیار ظریف است. قرآن با این دو نهاد دو نوع برخورد می کند؛ یک جا می فرماید امر به معروف و نهی از منکر کنید اما یک وقتی نهاد امر به معروف را مطرح می کند. نکند ما به خاطر ساده انگاری و جهل این دو نهاد را به جایی برسانیم که متأسفانه از مسیر خودش خارج شود. لذا گاهی باید امر به معروف و نهی از منکر نهادینه شود.
من وارد مطلب سوم می شوم که بعضی وقت ها واقعا باید از برخی ها خواست که ورود نکنند. چند روز پیش یکی از وکلای محترم از من سؤال کرد در وضعیتی که الآن کشور دارد، باید چه کرد؟ من گفتم اول بیا روی کارهایی که نباید کرد صحبت کنیم. چه نباید کرد و چه کسانی نباید حرف بزنند و کار کنند؟ البته بعد هم درست، دغدغه مند، غیرتمندانه و عزتمندانه بپردازیم به اینکه چه کار باید کرد.
برخی ورودها خودش مصداق منکر است
چنان بد دفاع می شود که کار ضایع می شود و از بین می رود
بعضی وقت ها کار به جایی می رسد که اگر میلیاردها دلار یا تومان خرج می شد میسر نبود که یک مسأله را این طور خراب کرد
لذا واقعا برخی ورودها خودش مصداق منکر است. من ابدا مثل برخی ها نمی خواهم کل قضیه را زیر سؤال ببرم ولی این نکته هست که با بعضی مسائل باید دقیق تر برخورد شود. این ساده انگاری ها لطمه می زند و بعضی وقت ها کار به جایی می رسد که اگر میلیاردها دلار یا تومان خرج می شد میسر نبود که یک مسأله را این طور خراب کرد. به تعبیری چنان بد دفاع می شود که کار ضایع می شود و از بین می رود.
در هر حال، امر به معروف و نهی از منکر دو نهاد مقدس و ضروری است. البته باید شرایطش در نظر گرفته شود و باید اولویت بندی شود. هیچ کس نباید از این دو نهاد در حاشیه امن قرار بگیرد.
بعضی امر به معروف ها بهتر است نشود
چرا امام حسین(ع) فرمودند امر به معروف از جهاد بالاتر است و کدام امر به معروف از جهاد بالاتر است؟ آیا به قول شهید مطهری همین مسائلی که حول دکمه و پیراهن و موی مردم می چرخد می تواند از جهاد بالاتر باشد یا چیزی که حضرت رسول(ص) فرمود «کلمه حق در برابر پادشاه ظالم» است؟
این نهادها تعبدی نیست و تابع آثار است. اولا مگر جهاد مصداقی از نهی از منکر نیست؟! اگر جهادی باشد که مصداق دفع منکر نباشد ما آن را جهاد نمی دانیم و کشتار می دانیم. یا جهادی که به قصد هدایت و دلالت باشد، مگر از امر به معروف و نهی از منکر جدا است؟! در کلمه صحبت نکنیم که یک وقت کسی برای من لغت بیاورد و فکر کند من به لغت توجه ندارم.
اینها قسیم همدیگر نیستند؛ گاهی وقت ها ما برای آسانی مفاهمه اینها را جدا می کنیم. اگر بنای بر جدایی باشد، مسلما برخی جهادها از برخی امر به معروف ها بالاتر است؛ و به عکس، گاهی یک کلمه از سال ها جهاد و جنگ بالاتر است. اینها را باید در بستر عمل گرایی، نتیجه گرایی، هدف گرایی و غایت گرایی انداخت و تعیین کننده، اثر مترتب بر اینها است.
بعضی امر به معروف ها بهتر است نشود؛ یعنی در واقع امر به معروف نیست. ممکن است من چون سابقه خوبی ندارم یا مخاطب نگاه خوبی به من ندارد، من نباید ورود کنم. حاکمیت اگر می خواهد به امری وارد شود باید ببیند که آیا ورودش منجر به نتیجه می شود؟ اینها نکاتی است که باید توجه شود.
مصادیق مهم منکر و معروف جامعه امروز ما چیست؟
منکر، منکر است و نباید در جامعه باشد. نباید بعضی از منکرات در حاشیه امن قرار بگیرد و همه منکرات باید دیده شود. یعنی مثلا اختلافاتی که متأسفانه در جامعه امروز هست و گاهی انقلابی ها به جان هم می افتند، این یک منکر است که هیچ مرزی هم نمی شناسند و هیچ چیزی را هم مراعات نمی کنند. فساد اقتصادی و رانت خواری، اینکه مسئولی وعده بدهد و هیچ تعهدی نسبت به محقق کردن وعده هایش نداشته باشد، افراد صالح در مصادر امور کمتر باشند و افرادی ولو فی الجمله بیایند که صلاحیت کار ندارند و عدم شفافیت از منکرات است.
ببینید یک حکم مسلم الهی در مورد حجاب به چه دست اندازی افتاده که در لجبازی و سیاسی شدن از آن چه چیزی در بیاید. کسی نمی تواند بگوید حجاب از احکام ضروری اسلام نیست؛ ممکن است کسی که خودش باید از یک سری منکرات نهی شود عهده دار کار شود. بنابر این ما باید هیچ منکری را جانشین هیچ منکری نکنیم و نباید به بهانه اینکه این منکر اصلی است منکر دیگری را در پوشش قرار دهیم.
مشاهده خبر در جماران