کدخبر: ۱۵۵۹۳۵۰ تاریخ انتشار:

یادداشت/

ادبیات فاخر، ریشه در تفکرات فاخر

پایگاه خبری جماران: چگونگی ترکیب جملات و بهره گیری از واژگان  و نحوه چینش آنها کنار هم و به طور کلی رعایت اصول ادبیات فاخر در نگارش و گفتار بسیار تعیین کننده است و می تواند در انتقال مفاهیم مثبت  و تعدیل آداب ، رسوم و اخلاق مخاطب و اجتماع  تأثیر بسیار سرنوشت ساز داشته باشد. چگونه سخن گفتن و نوشتن گاهی می تواند سرنوشت یک فرد، یک خانواده و حتی سرنوشت یک ملت و جامعه را دگرگون سازد.

علاوه بهره گیری از ادبیات فاخر نشانگر ثبات و وزانت شخصیت صاحب سخن است همان گونه که زوم کردن به ادبیات سست و سخیف حکایت از ضعف گوینده و پدید آورنده دارد و می تواند به راحتی کمبود های روحی، روانی  و شخصیتی او را به نمایش گذارد.

در اواخر دهه شصت که از خط واحد مینی بوس در قم استفاده می شد  در بعضی از آنها،  کنار آینه بالا سر راننده روی تابلو نوشته شده بود : « بچه های بالای شش سال باید کرایه بدهند.» این جمله چون حالت تَحَکُم و دستوری داشت ، اصلا خوشایند نبود و آدم را آزرده خاطر و تحریک می کرد تا کرایه ندهد و نسبت به راننده بد بینی و تنفر ایجاد می کرد. اما در بعضی مینی بوس ها همین محتوا با جمله بندی دیگر به این صورت آمده بود که :  « بچه های زیر شش سال میهمان ما هستند.» چقدر دلنواز و خوشایند می نمود و آدم را تحریک و تشویق به پرداخت کرایه فزون تر می کرد ، علاوه  یک نوع ارتباط عاطفی را میان راننده و مسافران بر قرار می ساخت.

 در مسائل دینی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و غیره نیز همینطور است و شاید به مراتب مهم تر و سرنوشت سازتر باشد. این که امر به معروف و نهی از منکر های ما تأثیر منفی دارد و مردم و جوانان را در مقابل دین ، مذهب  و سایر مقدسات قرار می دهد ، ریشه اش به همین نکته بر می گردد که ما نمی توانیم درست سخن بگوییم و فاخر بنویسیم.        

لطفا جملات زیر را با دقت ملاحظه کنید:

۰۱ فوتبالیست ها اگر دین داشتند، فوتبالیست نمی شدند. آنها بالاترین در آمد را در جامعه دارند و همیشه هم ناراضی هستند ، اما هیچکدام لیاقت ندارند که شهید بشوند.

۰۲ دزدی گناه است، اختلاس هم گناه است، بی حجابی هم گناه است و اتفاقا بسیاری از بی حجاب ها ، خانواده همان دزدان هستند.

 ۳. هر کس به ایدئولوژی نظام اسلامی اعتقاد ندارد و مثل من فکر نمی کند جمع کند از ایران برود.

۴. ملت ایران امروز باید بر روی میز مذاکره فهرست بلند بالای مطالبات خودش را بگذارد. در رأس این فهرست این است که ما باید کاخ سفید را به حسینیه بدل کنیم ، دوم بر سر زنان شأن حجاب می‌کنیم ، سوم کلیات دین اسلام را می‌بایست بپذیرند، چهارم قانون همجنس بازی را باید ملغی کنند، پنجم سیستم فساد را باید جمع کنند.

 ۵. جوانی که همیشه در حال عیاشی کردن ، جفتک زدن و خوش گذرانی با لذائذ جنسی است نمی تواند سرپرست خانواده بشود.

۶. دلیل به وجود آمدن این حادثه‌ها ( ریزش متروپل آبادان و حادثه قطار مشهد) بی‌بند و باری است.

۷. اگر مردم بال تقوا و ایمان را می‌داشتند و خود محافظتی در برابر نفس اماره ایجاد می‌کردند و خدا را در نظر می‌گرفتند ، مبتلا به مشکلات معیشتی و کم آبی نمی‌شدند.

۸. چند نفره بروید و بساط روزه خواران و بی حجابان را به هم بریزید.

۹. بدحجابی یک ویروس خطرناک است و باید ناجا زندگی بدحجابان را ناامن کند.

۱۰. اگر بخواهید در ایران زندگی کنید بدانید که آزادی تان مدیریت شده است.

با قطع نظر از این که گوینده و نویسنده این حرف ها چه کسانی هستند ، آنچه که مسلم است این گونه ادبیات نه تنها جواب نمی دهد بلکه فاصله ها ، کینه ها و کدورت ها را به مراتب زیادتر می کند ، ما امروز باید بپذیریم که گرفتار یک نوع ادبیاتی شدیم که هیچ سنخیتی با اسلام ناب و شخصیت های اصیل و بنیانگذار انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ندارد و به عبارتی اینها ادبیاتِ وارداتی و بیگانه به شمار می آیند ، علاوه فاقد پشتوانه مبنایی و مکتبی معقول بوده و به نوعی بر ما تحمیل شده اند. 

یکی از رمزهای مهم پیروزی انقلاب و برقراری نظام جمهوری اسلامی ایران این بود که رهبران و بنیانگذارانشان از ادبیات فاخر و ریشه دار برخوردار بودند و چون دهان می گشودند و سخنی می گفتند ، ناخواسته مخاطبان ، به خصوص جوانان تحصیل کرده  و کوچه و بازار را به خود جلب و جذب می کردند و این هنر را داشتند که ایده های خود را به صورت منطقی ، برهانی و مستدل در قالب جملات فاخر بریزند و آنها را به مخاطبان منتقل کنند ، اما متاسفانه امروز بنا بدلایلی که باید در جای خود به آن پرداخت از این موهبت محروم هستیم ، پدیده های نامبارک تحکم ، پرخاش ، اتهام زنی ، بگیر و ببند فراگیر شده و حتی در میان مسئولان در رده های گوناگون ادبیات فاخر که بتواند به جامعه امید ، امنیت ، آسایش و آرامش پمپاز کند ، کمتر به چشم می خورد.

ما همان طوری که در ایجاد انقلاب و تاسیس نظام به ادبیات فاخر نیاز داشتیم به همان اندازه و بیشتر در ادامه راه و بقا  به اینِ ادبیات زنده ، پویا و پایا نیاز مبرم داریم. به ویژه مسئولان و مدیران ، هر چه در رده های بالاتر باشند بیشتر به این پدیده نیازمندترند و نباید از آن غفلت کنند.  در یک کلام  ادبیات فاخر ریشه در مکاتیب ، مبانی و تفکرات فاخر دارد امروز ما باید برگردیم  به دامن  شخصیت هایی مانند : مطهری ، بهشتی ، موسی صدر ، رجائی ، قاسم سلیمانی و... که دارای مکتب ناب و تفکر فاخر بودند و می توانند در ادامه مسیر ما را بخوبی یاری کنند و به مقصد برسانند. 

مشاهده خبر در جماران