یادداشت/
عالم ناصح و واعظ عارف
در کنار و جوار بُعد عرفانی حضرت امام، شخصیت شعری و شاعرانه ایشان است که به رغم گم شدن اکثر سروده های دوره جوانی، ترکیب اندکی از آن قصائد و سروده های بلند، با غزلیاتی که با فطانت فرزند عزیزش سیداحمد؛ «دیوان امام» شکل گرفت. اما تا پیش از آنکه اولین غزل عرفانی امام توسط مرحوم سیداحمد، در آغازین روزهای پس از ارتحال آن سالک واصل انتشار یابد، عموماً از شخصیت شاعرانه ایشان بی خبر بوده ا ند. عالم ربانی آیت الله سیدعبدالله فاطمی نیا(اصفیائی) طاب ثراه در همان روزهای حزن و اندوه و عشق و اخلاص و ایثار به شرح و تفسیر عرفانی آن غزل ماندگار و ابیات عرفانی اقدام کرده است. که تا اربعین ارتحال حضرت امام نوشتن آن به انجام رسید.
پایگاه خبری جماران: یکی از ابعاد وجودی امام خمینی(س) بُعد عرفانی ایشان میباشد و عموماً ـ کم و بیش ـ بخش عرفان عملی شخصیت آن عالم ربانی و عارف صمدانی را اطلاع و اذعان دارند ولی در این میان از آثار و آراء آن عارف کامل و سالک واصل در ساحت عرفان نظری کمتر علم و آگاهی دارند.
در کنار و جوار بُعد عرفانی حضرت امام، شخصیت شعری و شاعرانه ایشان است که به رغم گم شدن اکثر سروده های دوره جوانی، ترکیب اندکی از آن قصائد و سروده های بلند، با غزلیاتی که با فطانت فرزند عزیزش سیداحمد و جویندگی و پیگیری عروسشان خانم دکتر طباطبایی؛ «دیوان امام» شکل گرفت. اما تا پیش از آنکه اولین غزل عرفانی امام توسط مرحوم سیداحمد، در آغازین روزهای پس از ارتحال آن سالک واصل انتشار یابد، عموماً از شخصیت شاعرانه ایشان بی خبر بوده ا ند.
وقتی غزل «چشم بیمار» انتشار یافت، هر کس مطابق ذوق و سلیقه و حس و حال و توان خویش آن را سرمایه و دست مایه قرار داده و به حضرت امام ابراز ارادت می کردند.
عالم ربانی آیت الله سیدعبدالله فاطمی نیا(اصفیائی) طاب ثراه در همان روزهای حزن و اندوه و عشق و اخلاص و ایثار به شرح و تفسیر عرفانی آن غزل ماندگار و ابیات عرفانی اقدام کرده است. نام کتاب ایشان «نهایه العشق» ـ تأملات فی لوحه شعریه للامام الخمینی ـ است که تا اربعین ارتحال حضرت امام نوشتن آن به انجام رسید.
کتاب «نهایه العشق» در حجم ۱۲۹ صفحه به شرح غزل «چشم بیمار» سیدالعرفاء عصر امام خمینی(س) پرداخته است. شارح عارف در مقدمه هفت صفحه ای خود متذکر میشود که تصمیم داشته مقدمه مفصلی بر این شرح نوشته و در آن زبان اهل عرفان و اصطلاحات مخصوص آنها را معنا و تفسیر نماید، اما وقتی اطلاع می یابد که این مطلب در کتاب (خدمات متقابل اسلام و ایران) آیت الله مطهری(قدس سره) انجام یافته، از قصد خود منصرف شده و به شرح ابیات غزل حضرت امام موفق گردیده است.
از نکات جالب و قابل تأمل در این رساله شریفه عرفانیه اینکه شارح عارف، وقتی در فرازهای مختلف کتاب، میخواهد بیت مورد نظر را مطرح کند آن را به عنوان گفته حضرت امام با تعبیر «قال» می آورد، ولی در هر بیتی از ابیات امام العارفین عصر، برای ایشان اوصاف عالی متفاوت می آورد:
قال سید الأعظم (قدس الله لطیفه و أجزل تشریفه).
قال سیدالفقهاء (قدس الله روحه الشریف).
قال وحید عصره و عزیز مصره الامام الخمینی (قدس الله نفسه الزکیه)
قال سیدالفحول و المفتلذ من مهجه الزهرا البتول(صلوات الله علیها) الامام الخمینی (نورالله مضجعه)
قال سیدالحکماء (نور الله مثواه)
و نکته قابل توجه اینکه از صفحه 64 تا صفحه 102 به شرح و تفسیر بیت زیر اختصاص یافته است:
در میخانه گشائید به رویم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
شیوه شارح عارف در شرح این غزل عرفانی بدین صورت است که نخست بیت مربوطه را آورده، به دنبال آن ترجمه عربی آن را می آورد و پس از آن ذیل عنوان «شرح المفردات و المصطلحات» به ذکر معنای لغوی و ادبی واژگان می پردازد؛ آنگاه تفسیر عرفانی آن بیت را بیان میکند و این بخش، قسمت اصلی کتاب می باشد. این کتاب که تا چهلم ارتحال امام خمینی نوشته شده، تاریخ اتمام تألیف و تصنیف آن، چهارشنبه پانزدهم ذیحجه 1409 قمری ثبت گردیده؛ ولی چاپ و نشر آن از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در ماه محرم 1419 قمری انجام گرفت.
اینک که چند روزی است شارح عارف این غزل از دنیا رحلت و به جوار رحمت الهی سفر کرده، در گرامیداشت ایشان و در سی و سومین سالگرد ارتحال امام خمینی(س) نکاتی از تفاسیر عرفانی ابیات غزل «چشم بیمار» تقدیم میگردد:
«خال» در عرف سالکان اشاره به نقطه وحدت است، از حیث خفاء که خود مبدء کثرت و منتهای آن است و همه چیز از آن آغاز و بدان برمیگردد. شارح عارف پس از نقل حاشیه حکیم عارف ملاعلی نوری بر تفسیر صدرالمتألهین درباره رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه؛ خود تحت عنوان «إشاره فیها إثاره» می گوید:
«انسان سالک وقتی مطیع پروردگار، پایبند به موازین شریعت مطهره، در کار تهذیب نفس و پالایش جان، متواضع، به فکر آراسته شدن به خصلت های عالی ـ که بدون آنها به هیچ مقام معنوی نمی رسد ـ و متعبد به عبادات باشد، به نحوی که کاشف از عشق و محبت الهی در احوالات او باشد، و در این سیر و سلوک به مقام قرب نوافل برسد ـ که چنین مقامی برای کسی بدون ولایت اهل بیت(ع) محقق نمی شود، چنین فردی ـ با صفاتی که بدان متصف میباشد و مقامی که بدان نائل شده ـ مشمول تعبیر « مَن شئنا» میشود و برایش ممکن است که مناجات «قلب عالم» حضرت حجت(ارواحنا فداه) را استماع کند.»
«چشم بیمار» به سه معنا امکان تفسیر دارد: وجه اول: چشم بیمار اشاره به مشاهدات و مکاشفات عارف در خلال طی مراحل سلوک دارد.
وجه دوم: مقصود از چشم بیمار «جذبه» می باشد و معنای بیمار شدن همان انجذاب می باشد.
وجه سوم: ممکن است گفته شود «چشم» در این بیت «عین الله» باشد و آن هم وجود لطیف امام زمان(صلوات الله و سلام علیه) میباشد، چنانکه در زیارت حضرتش آمده «السلام علیک یا عین الله فی خلقه».
آیت الله فاطمی نیا در اثناء شرح این بیت از ابن أبی الحدید معتزلی نقل میکند که او گفته: عرفاء و متصوفه در ساحت عرفان و تصوف هرچه گفته اند، از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) گرفته اند و آنچه ابن سینا و قشیری در باب وصف سلوک و سالک گفته اند، به کلام امیرالمؤمنین(ع) اقتداء کرده اند.
همچنین ذیل عنوان «نصح و تحذیر» به نصیحت و هشداری مهم و لازم پرداخته است که عصاره آن این است که نباید پنداشته شود فهم سخن عرفای بزرگ برای همگان مقدور است! به مجرد آگاهی از اصطلاحات به حقیقت کلام این بزرگان نمی شود رسید. شاید در کلام این بزرگان رمزی در تعبیر وجود داشته باشد و یا تسامحی در تقریرشان باشد که نیازمند توضیح و بیان بوده باشد.
مقصود عرفانی از تعبیر «فارغ از خود شدم» بیان وصف صاحب قلب سلیم میباشد و در این رابطه این کلام شیخ الرئیس از اشارات و تنبیهات نقل شده که سالک از نفس خود غائب میشود و تنها جناب قدس را ملاحظه میکند و در آن حال دیدن خود به این صورت است که او را در خودمی بیند و اینجاست که وصول محقق میشود. در همین فصل و فراز دو تفسیر از «أنا الحق» مطرح شده که تفسیر نخست صدور این معانی در حالت غیبوبه و مقام سکر و مستی به شراب محبت حق تعالی است و تفسیر دوم به مقام محو رسیدن می باشد و در پرتو آیات کریمه «ولله جنود السماوات و الارض» و «إن الله علی کل شیء قدیر» وقتی همه ذرات عالم ملک الهی باشد و خدای تعالی بر هر کاری قادر باشد، چرا مستبعد باشد که خدای قادر رحیم زبان عبد صالح خود را در حالاتی خاص،محل صدایی قرار دهد که نطق او باشد ـ تبارک و تعالی ـ ؟!
آیت الله فاطمی نیا در تفسیر بیت:«غم دلدار فکنده است به جانم شرری که به جام آمدم و شهره بازار شدم» نوشته: این بیت حقیقت حال امام را ترسیم میکند و محبت شدید او به الله تعالی و ذوات معصومین (صلوات الله علیهم) را می فهماند. شارح عارف در این فصل از شرح خود درباره عشق سخن ساز کرده و متذکر شده که بزرگان از عرفاء و اولیاء و علماء؛ طی قرنها کتابهای جداگانه ای درباره عشق نوشته و پدید آورده اند و در آنها از هزاران معنا و دقائق آن سخن به میان آورده اند. .از نگاه شارح این غزل، ریشه و اصل عشق، ادراک و معرفت کمال محبوب است و همین، عصاره کلام بزرگان است. توضیح اینکه تا شخص چیزی را ادراک نکرده و بدان معرفت نداشته باشد، چگونه میتواند با عشق بدان توجه کند؟! وقتی چنین است مراتب و درجات عشق، بر اساس مراتب و درجات معرفت و ادراک و آگاهی است و به همین خاطر عشق و محبت معصومین(علیهم السلام) به حق تعالی أعلی مرتبه و درجه عشق میباشد، زیرا معرفت آنها به الله تعالی أعلی درجه معرفت میباشد.
یکی از نتایجی که آیت الله فاطمی نیا از این اصل و قاعده در عشق میگیرد این است که این قاعده سرّ عشق و محبت شدید میان پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت طاهرین او را تفسیر میکند.
شارح عارف در مفصل ترین فصل شرح خود که مربوط به بیت:
در میخانه گشایید به رویم شب و روز ـ که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
میباشد، در مقدمه تفسیر عرفانی این بیت، مطلب مهمی را برای پیشگیری از سوء فهم یا شیطنت بدخواهان بیان کرده است:
«اعلموا ـ یا اعزتی المؤمنین الصالحین من محبّی الامام(رضوان الله علیه) ـ اینکه برای هر نوعی از انواع علم و معرفت زبان خاص و اصطلاحات مخصوصی وجود دارد و هر علمی اصطلاحات و تعبیرات ویژه خود را دارد، به گونه ای که اگر شخصی در آن علم تخصص نداشته باشد، نمی تواند آن اصطلاحات و معانی را دریابد و چه بسا مطالب را به شکل درست فهم نکند و همین نقصان او را به وادی ایراد اتهام به اهل معرفت می کشاند و جهل به رموز و اصطلاحات اهل معرفت سبب شده تا حربه تکفیر در طول تاریخ بالای سر این بزرگان سنگینی کند.»
ایشان این ناآگاهان به زبان اهل معرفت و جاهلان به اصطلاحات آنها را در دو گروه تقسیم بندی کرده است: «خشک مقدس هایی که جهل مرکب دارند «و هُم لایعلمون أنّهم لایعلمون» نمی دانند که نمی دانند و به صرف اینکه چند کلمه عربی را بدانند و یا بعضی از اصطلاحات علمی را؛ می پندارند که همه چیز را می دانند! و أمان از این گروه از خطرات و ضررهایی که به اسلام و معرفت وارد میکنند! اینان از درک عظمت اسلام محروم می باشند و از فهم حقیقت سیدالمرسلین نیز! اما گروه دوم جاهلان و نادانان شیطان صفت می باشند که با نیت و قصد اضرار و تخریب چنان می کنند. و همین گروهها سبب شده اند تا بعضی (برای روشنگری) به بیان مراد عرفاء از اصطلاحات خاص آنها بپردازند».
ذیل عنوان «رأیان فی بلوغ المعارف الالهیه العالیه» شارح عارف به دو شیوه فهم و بیان معارف الهی یعنی شیوه نظر و استدلال و شیوه ریاضت و مجاهدت با نفس پرداخته و با نقل انظار و کلمات اکابری چون جرجانی، قونوی، لاهیجی، صدرالمتألهین و ... این مطلب بسیار مهم را تبیین کرده است. وی متذکر شده که اگر بزرگانی مانند شیخ بهایی و امام خمینی در اشعار عرفانی خود از مدرسه و مسجد بیزار میشوند، سخن آنها باید درست فهم شود که مقصودشان چیست؛ آیا ضدیت با مسجد و تعلیم و تعلم است؟ او جواب میدهد مراد امامی که مدت طولانی از عمر خود را صرف فقه و ا صول و کلام و فلسفه کرده و آن همه تألیف در این علوم دارد، قطعاً مخالفت با عقل و علم نمی باشد، چرا که مخالفت منطق و برهان، ابطال حکم فطرت است و حتی بعضی از بزرگان اهل عرفان و محققین از اصحاب عرفان شهودی و کشفی تصریح کردند که فرقی میان معلوم بواسطه کشف و معلوم بواسطه برهان نمی باشد، مگر در ظهور و خفاء»
در نظر شارح عارف فهم أسرار و دقایق قرآن کریم و احادیث معصومین(ع) از طریق علوم صرف و نحو و لغت و منطق و فلسفه حاصل نمیشود، بلکه تا فرد «محرَم» نباشد به آن حقایق عالیه دسترسی ندارد و محرمیت از راه تقوی و طهارت باطن حاصل میشود. چنانکه ایشان متذکر میشود که درس و مدرسه و کتاب در کسب معارف و آگاهی از حقایق موضوعیت ندارند بلکه طریقیت دارند و وسیله و مقدمه تحصیل علم می باشند.
در نظر آیت الله فاطمی نیا اسلام که بزرگترین و کامل ترین ادیان الهی است، در بردارنده آفاق و مراتب و مقامات است و در آن هم ظاهر هست و هم باطن و هم أسرار، که برای آگاهی از اسرار باید محرم شد و محرم شدن در گرو انجام عمل صالح و مجاهدات و ریاضات تحت هدایت اهل بیت عصمت(علیهم السلام) است که از مصباح ولایت کسب نور می کنند. در این منظر مدرسه و کتاب و درس مقدمه فهم و فهم مقدمه عمل و عمل مقدمه محرَم شدن است.
شارح عارف در شرح عرفانی این بیت که: جامة زهد و ریا کندم و برتن کردم ـ خرقه پیر خراباتی و هوشیار شدم؛ مینویسد دوری از اخلاق ذمیمه و حقیر شمردن تعلقات و وابستگی های دنیوی و نیل به مقام زهد حقیقی، سالک را اهلیت میدهد تا حقایق و اسرار و معارف یقینیّه را دریافت کند و با چنین حس و حال و مقامی مجذوب کامل ها و مکمل ها قرار میگیرد و همت آنها متوجه تربیت او میشود.
«واعظ شهیر» در بیت بعدی این غزل عرفانی در نگاه شارح مرحوم، گروهی از قشریون هستند که مانع ارتباط و استفاده مردم با بزرگان اهل معرفت میشوند. او نتیجه ای که از این بیت میگیرد این است که نباید در طریق سلوک به ملامت قشریون گوش داد، بلکه باید در سایه معنوی کاملان از اهل معرفت قرار گرفت و با شراب محبت تحصیل کمال کرد.
شارح عارف در تفسیر و شرح بیت آخر غزل حضرت امام بحث «صادر اول» را پیش کشیده و متذکر شده که «آنچه مورد اتفاق همه نحله های فکری اسلامی است این است که مخلوق نخست واسطه فیض بین مبدأ متعالی و سائر مظاهر خلق میباشد که او نور مقدس رسول اکرم محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) میباشد و بعضی از علما از او به «حقیقت محمدیّه» تعبیر میکنند و البته شکی نیست که انوار مقدسه اهل بیت طاهرین آن حضرت(صلوات ا لله علیهم) عین نور نبوی و از اصل واحد میباشند.»
او در ا ین بحث از کلمات صاحب فتوحات محی الدین و نیز ابن حمزه فناری بهره برده و به بسط و تعمیق مبحث پرداخته است. چنانکه این سخن بلند ابن عربی را نقل کرده که آن عارف عظیم گفته:«نزدیک ترین مردم به رسول الله(ص) علی بن ابی طالب (رضی الله عنه) بوده که إمام العالم و سرّ همه انبیاء الهی بوده است.» در نظر استاد فاطمی نیا اینکه سلطان ولایت(ارواحنا فداه) سرّ انبیاء است، خود از مباحث عرفانی و اعتقادی عمیق میباشد و از دقیق ترین و مخفی ترین قضایای معارف اسلامی است.
رضوان الهی نثار روح حضرت امام که عالم ربانی و سالک واصل و عارف کامل بوده و نیز نثار روح شارح عارف و عالم الهی تازه گذشته آیت الله فاطمی نیا که با تواضع و اخلاص و هنر بیان بلیغ خود، بیان کننده معارف الهی و حقایق ملکوتی برای حقیقت جویان و کمال طلبان بوده است.
مشاهده خبر در جماران