در کانال تلگرامی نوشت؛
داستان «سلام فرمانده!» و برخی پرسش ها/ محمدرضا زائرى مطرح کرد
داستان برخی منتقدان ماجرای "سلام فرمانده" این است؛ خودشان در خلوت و حال فردی با آن انس می گیرند و از آن لذت می برند و با دیدن صحنه های باشکوه و هیجان انگیز و غرورآفرین جمکران و اصفهان و مشهد به وجد می آیند و شادمان می شوند. اما در عین حال نمی توانند از کنار پرسش ها بی اعتنا بگذرند.
به گزارش جماران؛ محمدرضا زائرى در کانال تلگرامی خود نوشت:
سلام فرمانده!
وقتی می خواهند نهالی را در خاک بنشانند، اگر خاک مساعد نباشد و نتواند نهال را نگه دارد بعد از مدت کوتاهی آن برگهای سبز و گل های تازه شکفته و غنچه های زیبا به سرعت پژمرده و خشک خواهد شد.
حالا اگر کسی فقط با همان چند روز و چند ساعت اول کار داشته باشد و بخواهد عکس یادگاری بگیرد و مصاحبه کند و به همان زیبایی و طراوت گذرا دل خوش بدارد طبیعی است که اصلا به زمینه و زمانه و شرایط خاک اهمیتی نمی دهد.
اما اگر کسی به دوام آن نهال اهتمام ورزد و به میوه های آینده آن دلبسته و به سایه ای که قرار است بر سر فرزندانش بگسترد امیدوار باشد، بی شک برای خاک ضعیف و تنک مایه این نهال نگران خواهد بود و به عکس یادگاری همان چند ساعت راضی نمی شود!
پس حرص می خورد و اعتراض می کند اما نه از آن روی که برای این نهال ارزش قائل نباشد بلکه برعکس، به آن جهت که این نهال را بسیار مهم و باارزش می داند!
اعتراض و انتقاد او این است که ابتدا باید خاک مساعدتری تهیه کنید و کود و آب را فراهم سازید و به نور مناسب بیاندیشید و بعد نهال را بکارید، زیرا کاشتن بی برنامه این نهال فقط آن را تلف خواهد کرد و فرصت های دیگر را هم خواهد سوزاند!
حتما این منتقد دلسوز هم اگر خودش باشد و حال همین چند لحظه کوتاهش را در نظر بگیرد و به آینده فکر نکند، او هم از تماشای این نهال لذت می برد و از بهجت و شادابی و طراوت موقت آن مسرور خواهد بود.
داستان برخی منتقدان ماجرای "سلام فرمانده" هم همین است، خودشان در خلوت و حال فردی با آن انس می گیرند و از آن لذت می برند و با دیدن صحنه های باشکوه و هیجان انگیز و غرورآفرین جمکران و اصفهان و مشهد به وجد می آیند و شادمان می شوند.
اما در عین حال نمی توانند از کنار این پرسش ها بی اعتنا بگذرند؛
آیا چنین حرکتهایی بر کاهش شدید باور عمومی به مهدویت در جامعه اثر دارد و تغییری ایجاد می کند؟
آیا حمایت تریبون های رسمی نامحبوب از آن فایده ای دارد؟
آیا این حجم گسترده از تبلیغات سراسری نتیجه معکوس نخواهد داشت؟
آیا ادبیات خاص این سرود با مخاطب عام ارتباط برقرار می کند یا تنها ادبیات محفلی مخاطبانی خاص است [که حتى بسیاری از مخاطبان متوجه نمی شوند که سرود خطاب به امام عصر علیه السلام است] و چه بسا حتى شکاف اجتماعی و گسل اعتقادی موجود را عمق بیشتری می بخشد؟
آیا نوجوانانی با گرایش ها و افکار دیگر هم فرصت عرض اندام و اظهار علایق خود را در موقعیت هایی حتى یک صدم و یک هزارم این دارند؟
اگر خاک مساعد برای پرورش این نهال فراهم نشده باشد، آیا این نهال تا چندی بعد بی رمق و ضعیف نخواهد گشت؟
در شرایط ملتهب فعلی جامعه از نظر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، آیا چنین برنامه هایی در عمق جان و دل مخاطب نفوذ خواهد کرد؟
آیا در کنار حرکتهای حماسی و تبلیغی برای تهییج عواطف و احساسات مخاطب، پیش بینی لازم برای حرکت های جدی جهت اقناع افکار عمومی هم شده است؟
من که از سالها پیش در باره ضرورت احیای سرودهایی از این دست نوشته ام کاملا به اهمیت و ضرورت آن باور دارم و سرود "سلام فرمانده" را از این نظر گامی مهم و تجربه ای موفق می دانم، اما بی توجهی به زمینه های تاثیر و ماندگاری آن و بی تدبیری برای تهیه پیوست های لازم را خسارت بار می بینم. از این روی نه شتاب زده مانند برخی دوستان، هیجان و شوق فردی خود را تعمیم می دهم و نه بی مهرانه مانند برخی دیگر انتقاد و نگرانی خود را فریاد می کنم، بلکه با تردید و تأمل می پرسم و می اندیشم و آرزوی توجه و تعمق افزونتر دارم.
مشاهده خبر در جماران