کدخبر: ۱۵۴۸۶۳۵ تاریخ انتشار:

جی پلاس؛

میراث معنوی جنگ؛ از آنِ همه نسل‌ها

شرایط ویژه جنگ و انقلاب به پایان رسید، در حالی که آرمان‌ و ایمان و ایثار آن همچنان باقی بود. طنین بازگشت به وضعیت متعارف، به عنوان اصلی‌ترین مساله توضیح‌دهنده تحولات فرهنگی و اجتماعی سیاسی در عالم واقع به صدا در آمد. چند سالی پس از پایان جنگ نسل انقلاب و جنگ با به میدان آمدن نسلی مواجه شدند که اگرچه شرایط جنگی را به خاطر داشتند اما کم سن‌تر از آن بودند که به عنوان بازیگر فعال در آن مشارکت کرده باشند.

به گزارش خبرنگار جی پلاس، طبق اعلامِ خود استاد هادی خانیکی، ایشان مبتلا به سرطان پانکراس شده و اکنون در مرحله شیمی درمانی هستند. محمد صادق درویشی که پیش از این یادداشت هایش در زمینه دفاع مقدس را منتشر کرده بودیم، یادداشتی از این استاد گرانقدر را که به میراث معنوی جنگ پرداخته با مخاطبانش به اشتراک گذاشته است. درویشی در پیش مقدمه این یادداشت اینگونه نوشته است:

 

استاد فاضل، متواضع و دردمند دکتر هادی خانیکی آنطور که خود اطلاع‌رسانی کرده مبتلا به بیماری سرطان و تحت درمان است. استاد ارتباطات، هوشمندانه و شجاعانه مواجهه خود با سرطان و شهود حاصل از آن را با به کارگیری رسانه تبدیل به امر‌ عمومی کرده؛ تجربه‌ای متناسب با شخصیت او که همیشه در متن جامعه ایران زیسته و قلبش برای آن‌ تپیده. فارغ از حضور مستمر و نظیف او در عرصه جامعه، دانشگاه و سیاست خاطرات خوبی از ایشان دارم؛ ۱۴سال پیش در سفر به یزد همراه ما جوانان شد و شب‌هنگام که موعد سخنرانی‌اش بود، در حالی که از خستگی همه مشرف به خواب بودیم، "آقاهادی" نقبی به دوگانه عشق و مبارزه زد و چه حظی بردیم. چند سال بعد برای هفته جنگ یادداشتی از او خواستم، سرش شلوغ بود. گفت: «آخه اینجا هم ما هفته دفاع داریم». منظورش جلسات دفاع پایان‌نامه‌ها بود. اما سر موعد یادداشتش را دست‌نویس برایم فرستاد. بسیار زیاد از آن یادداشت آموختم و حالا ضمن انتشار بریده‌ای از آن(پست بعدی) که نسبت شکاف و فاصله نسلی را با میراث جنگ بررسی کرده بود، از خداوند متعال در این ماه عزیز، خیر و سلامتی و شفای عاجل برای ایشان طلب می‌کنم.

 

 

از منظر تحلیل تفاوت‌ ها و شکاف‌ های میان نسلی باید سه رویداد شگرف و پر پی‌آمد را از ایران معاصر مبنا قرار داد: انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و جنبش اصلاحات. هر یک از این سه رخ‌داد محصول نسلی ویژه‌اند که خاطره، تجربه و گفتمانی خاص خود نیز داشته‌اند. هر سه به رغم تفاوت‌هایی که دارند حاصل تجربه‌‌ای جمعی هستند که خاطرات جمعی، باورهای تاریخی، پندارها و اسطوره‌ها و در یک کلام شاکله‌های فرهنگی جامعه را به خدمت می‌ گیرند و بر این اساس به تمایزیابی نسبت به قبل و بعد خویش می‌پردازند. 

 

در تجربه‌های جمعی جامعه ما نزدیکی فاصله میان دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در خور توجه است. اینکه نسل انقلاب به سرعت وارد تجربه بعدی در دفاع از میهن و مردم خویش شد، به او ویژگی‌هایی متفاوت با نسل‌های انقلابی دیگر داد. فرصت هشت سال دفاع و ایثار و تجربه جنگ مردمی با دشمن خارجی، زمینه بازگشت به وضع آرام و متعارف را که معمولا پس از انقلاب‌های دیگر رخ داده است، به تعویق انداخت. جنگ، فداکاری‌ها، خلاقیت‌ها و پیروزی‌های قهرمانانه فرصت استمرار یافتن شرایط ویژه انقلابی را فراهم کرد. به این ترتیب دوران حماسه‌سازی که نسل‌های انقلابی دیگر در مدت زمان کوتاهی پس از انقلاب‌ها تجربه می‌کردند تا زمانی ده ساله تداوم یافت. همین فرصت تازه سبب شد تا نسل انقلاب نسل بعد از خود را نیز در تجربه‌ای انقلابی مشارکت دهد. در واقع نسلی که در شرایط انقلابی کم‌سال تر از آن بود که کنشگری فعال باشد، اکنون در شرایط جنگی به سنی رسیده بود که می‌توانست بازیگری موثر باشد. از این رو همراه با نسل انقلاب و جنگ، نسل دیگری نیز در این تجربه آتشفشانی مشارکت کرد که می‌تواند نسل جنگ باشد، نسلی که میراثش فداکاری، شجاعت و خلاقیت بود.

 

به هر رو شرایط ویژه جنگ و انقلاب به پایان رسید، در حالی که آرمان‌ و ایمان و ایثار آن همچنان باقی بود. طنین بازگشت به وضعیت متعارف، به عنوان اصلی‌ترین مساله توضیح‌دهنده تحولات فرهنگی و اجتماعی سیاسی در عالم واقع به صدا در آمد. چند سالی پس از پایان جنگ نسل انقلاب و جنگ با به میدان آمدن نسلی مواجه شدند که اگرچه شرایط جنگی را به خاطر داشتند اما کم سن‌تر از آن بودند که به عنوان بازیگر فعال در آن مشارکت کرده باشند. پس از آن نیز نسلی تازه پا به میدان نهادند که از جنگ و به طریق اولی انقلاب خاطره‌ای هم نداشتند، نسل‌هایی که از عشق و کینه‌های نسل پیش از خود تهی بودند و از زندگی و سبک‌های آن تلقی‌هایی دیگر داشتند. به این ترتیب در دوران پس از جنگ تجربه‌های ویژه انقلاب و جنگ وجه تمایز در تفکیک حداقل پنج گروه نسلی از یکدیگر شده‌اند:

یک. نسلی که فاقد خاطره  موثر از جنگ است. (کودکان و نوجوانان) 

دو. نسلی که از جنگ خاطرات موثر دارند. (جوانان)

سه. نسلی که بیشتر بازیگر فعال دوران جنگ بوده است. ( میان‌سال‌ها)

چهار. نسلی که هم بازیگر فعال جنگ و  هم بازیگر دوران انقلاب بوده است. (بزرگسالان) 

پنج. نسلی که در زمان انقلاب حداقل دوران جوانی را پشت سر نهاده‌ است. (کهنسالان) 

 

روشن است که میان نگرش‌ها و باورهای این پنج نسل نسبت به رخ‌دادها و پی‌آمد‌‌های دوران جنگ تفاوت‌هایی وجود داشته باشد. 

میراث معنوی جنگ، مثل میراث معنوی انقلاب و مثل هر میراث معنوی و فرهنگی دیگر تعلق به آفرینندگان آن ندارد. از آنِ همه نسل‌هاست، مثل سرمایه‌های طبیعی و فیزیکی. از این رو کنش‌گران دوران اصلاحات را نیز باید در ادامه کنش‌گران دوران جنگ و انقلاب فهمید و از دوام سرمایه این سه نسل برای نسل‌های بعد سخن گفت. مساله مهم در انتقال این سرمایه توجه به تفاوت‌های نسلی و زبانی است. زبان فهم نسل‌هایی که خاطره‌ای از حوادث ندارند یا بازیگرانی در متن آن نبوده‌اند، با زبان نسل‌های درگیر و پرخاطره متفاوت است. زبان نسل‌های درگیر و خاطره‌مند، زبانی حماسی است اما زبان نسل‌های بعدی که از پس حوادث به آنها می‌نگرند، زبانی عقلانی و حتی انتقادی است. باید این تفاوت‌های زبانی را به رسمیت شناخت تا بتوان بر سر میراث مشترک سخن گفت. در غیر این صورت خطر شکاف و ناهم‌زبانی نسلی جدی است. میراث گرانبهای دوران جنگ، میراثی دینی و ملی است که نباید در صندوقچه‌ها و آرشیوهای تاریخی بماند، باید صورت فرهنگی و زبانی بیابد و این یعنی موضوعیت یافتن آن در متن ارتباطات و گفت‌و‌گوهای میان نسلی.

 

 

مشاهده خبر در جماران