چرا پوتین از راه اندازی این جنگ پشیمان خواهد شد؟
پوتین انتظار داشت که اوکراینیها مانند سال ۲۰۱۴ که کریمه را تصرف کردند تسلیم شوند، اما در مجموع، ناتو و ایالات متحده در آموزش ارتش اوکراین و اصلاح آن و تبدیل آن به یک نیروی دفاع ملی قابل دوام از سال ۲۰۱۴ کار بزرگی انجام دادهاند.
به گزارش جماران به نقل از سى ان ان آیا حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین از منابعی که برای آن متعهد شده است بیشتر است؟ این دیدگاه سرلشکر بازنشسته ارتش ایالات متحده، مایک ریپاس است که از سال ۲۰۱۶ در بخش امنیتی اوکراین کار میکرده است. ریپاس ، فرمانده سابق فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده در اروپا، در قراردادی با دولت ایالات متحده، آموزش و پشتیبانی مشاوره ای را به ارتش اوکراین ارائه می دهد.
خبرنگار سی ان ان با ریپاس در مورد اینکه چرا رهبری جدید و آموزش بهبود یافته ارتش اوکراین به طور قابل توجهی عملکرد خود را در سال های اخیر بهبود بخشیده است، نوع سلاح های ضد هوایی و ضد تانک که اوکراینی ها امیدوارند که ایالات متحده و ارتش اوکراین به آنها کمک کند، صحبت کرد. متحدان ناتو به آنها و آنچه که او می بیند که در آینده در حال وقوع است، در حالی که جنگ در اوکراین رخ می دهد، تامین خواهند کرد. او پیشبینی میکند که روسها کارزاری را انجام دهند که میتواند شهرهای اوکراین را به ویرانه تبدیل کند و بحران پناهجویان را ایجاد کند که کشورهای هم مرز را تحت تأثیر قرار دهد و اروپای مرکزی و شرقی را بیثبات کند.
اما ریپاس معتقد است که اگرچه روسها ممکن است بتوانند بر دفاع سخت اوکراین غلبه کنند، اما نمیتوانند این کشور را حفظ کنند، زیرا پوتین نیروهای کافی برای اشغال بخشهای وسیعی از اوکراین را برای مدت نامحدود ندارد. به طور خلاصه، پوتین بیش از آن که بتواند بجود گاز گرفته است.
ریپاس گفت: نکته اصلی این است که نیروهای نظامی اوکراین تا کنون در جنگ به خوبی خود را تبرئه کرده اند. روسیه زمان بسیار دشواری برای تسلیم کردن آنها خواهد داشت، زیرا آنها مایلند تا زمانی که به ظاهر "بیهوده" شود، بجنگند یا دیگر منابع لازم برای انجام این کار را ندارند. اوکراینیها با فناوری روسی بیش از حد همتا شدهاند و از سرنشینان و مسلسلها دور شدهاند - توسط تانکهای روسی، توپخانه، موشکهای تهاجمی دوربرد دقیق، نفربرهای زرهی - اما زمین به نفع مدافعان است، به خصوص در شمال و شرق اوکراین، هرچند در جنوب کمتر. من فکر می کنم زمان و توده در طرف روسیه است و آنها می توانند یا شرایطی را برای صلح ایجاد کنند که به میل پوتین باشد یا به طور کامل شهرهای اوکراین و ارتش اوکراین را با آن ویران کنند، که به نظر من هنوز یک سناریوی مقاومت برای اوکراینی ها باقی می گذارد. بنابراین، چندین آینده قابل قبول وجود دارد.
چرا اوکراینی ها بهتر از آن چیزی که خیلی ها انتظار داشتند می جنگند؟
من از اینکه ارتش اوکراین چقدر خوب می جنگد تعجب نمی کنم. من از رخوت حمله روس ها شگفت زده شده ام. به نظر می رسد کند است و به سمت شمال می رود. در شرق، آنها پشت خود را به دست آنها می دهند. در جنوب، به نظر می رسد که آنها در حال پیشرفت مداوم هستند.
پوتین انتظار داشت که اوکراینیها مانند سال 2014 که کریمه را تصرف کردند تسلیم شوند، اما در مجموع، ناتو و ایالات متحده در آموزش ارتش اوکراین و اصلاح آن و تبدیل آن به یک نیروی دفاع ملی قابل دوام از سال 2014 کار بزرگی انجام دادهاند. تفاوت بین آن زمان و اکنون این است که رهبری اوکراین بر روی اتحاد با غرب، از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی متمرکز شده است. در بخش نظامی، رئیس جمهور زلنسکی یک کادر قدیمی از افراد را به ارث برده بود که او جایگزین آنها شده است. رهبری نظامی که او سال گذشته به خدمت گرفت، همگی از افسران ژنرال جوان تر هستند و آنها با هم در منطقه دونباس در نبرد با روس ها خدمت کردند. رهبری او در بخش نظامی بسیار متعهدتر و تأثیرگذارتر است.
زلنسکی همچنین وزیر دفاع جدیدی را معرفی کرد. وزیر قبلی به دلایل متعددی از عهده این وظیفه برنمیآید، بنابراین او الکسی رزنیکوف را به خدمت گرفت و او فوقالعاده است. بنابراین، رهبری جدید واقعاً سرعت اصلاحات را افزایش داده است. با در نظر گرفتن یکی دو سال دیگر، آن افراد به طور کلی در مکان دیگری بودند و بیشتر شبیه نیروهای مسلح یک کشور ناتو بودند.
من از 100، 150، 200 واحد تاکتیکی در مکانهای مختلف بازدید کردهام - در افغانستان و عراق، که در آنها دو تور رزمی انجام دادم - و فوراً میدانم که وقتی وارد یک محیط واحد تاکتیکی میشوم، پویایی در آنجا چیست. وقتی در ماه سپتامبر از یک واحد نیروهای ویژه اوکراین بازدید کردم، احساس کردم که بلافاصله این افراد به خوبی آموزش دیده اند. آنها شبیه بچه های ما بودند. آنها همین رفتار را داشتند. آنها همان فرآیندهای برنامه ریزی را داشتند.
من فکر میکردم حمله پوتین به اوکراین شبیه به تصرف بغداد توسط ارتش آمریکا در سال ۲۰۰۳ خواهد بود و روسها به سرعت سر رژیم اوکراین را از بین خواهند برد.
من فکر می کنم این چیزی است که جهان انتظار داشت. بنابراین، از نظر استراتژیک، طرز فکر ناتو این بود: هی، ما درگیر نمیشویم، زیرا زمانی که به این موضوع متعهد شویم، سرگردان میشویم و درگیر میشویم، کار لعنتی تمام میشود. بنابراین ما سرمایه سیاسی را با یک قدرت هسته ای دیگر برای انجام این کار به خطر نمی اندازیم. با این حال، در حال حاضر، ما یک واقعیت ژئواستراتژیک دیگری داریم و آن اینکه دفاع اوکراین بسیار قابل دوام است. من فکر می کنم اوکراینی ها پیشتاز حفاظت از دموکراسی های لیبرال اروپا هستند.
اکنون برای اوکراینی ها چه سلاح هایی از ناتو و ایالات متحده نیاز است؟ یا در نقطه ای است که به دلیل مسائل لجستیکی برای تحویل سلاح خیلی دیر شده است؟
نه، هنوز دیر نشده است. هر فرمانده تاکتیکی اوکراینی خواهان دفاع هوایی و تسلیحات ضد تانک است. آنها تسلیحات دفاع هوایی مانند استینگر یا SA-7 می خواهند و سلاح های ضد تانک می خواهند. آنها می دانند دشمن کجاست. آنها می دانند چگونه به او برسند، اما آنها در این زمینه ابزاری ندارند.
ازدحام در خط لوله تحویل تسلیحات ناتو وجود دارد، زیرا این لوله تنها چند روز پیش روشن شده بود و آنها هنوز به واحدهای تاکتیکی اوکراین نرسیده اند. وقتی می خواهم بگویم به هیچ وجه از طرف ناتو صحبت نمی کنم، اما یکی از چیزها این است که آنها باید یک سیستم ارتباطی مشترک داشته باشند.
در حال حاضر، ارتباطات غیر مشابه و دست و پا گیر بین فرماندهی اوکراین و کشورهایی که پشتیبانی می کنند وجود دارد. نکته دوم این است که به دلیل این که این یک عملیات ناتو نیست، ناتو به روشی رسمی برای مقابله با مراکز هماهنگی حرکت و مراکز کنترل لجستیک واکنش نشان نداده است. بنابراین بداهه های زیادی با ائتلاف مشتاقان و تواناها در جریان است و شبکه های حمل و نقل و شبکه های تدارکات را کنار هم می گذارند. برای تقویت کارایی و اثربخشی و سرعت بخشیدن به تحویل تسلیحات کشنده، می توان بین تک تک کشورهای عضو ناتو و بین آنها، کارهای زیادی انجام داد.
چرا یک کاروان ۴۰ مایلی روسیه در جاده سعی در تصرف کی یف دارد؟ رویکرد عجیبی به نظر می رسد.
آره. همه سرشان را در این مورد می خارانند. چند چیز وجود دارد که فکر می کنم به این موضوع کمک می کند. بنابراین، اکنون 40 مایل طول دارد، اما کاروان به صورت بخشهایی شروع به کار کرد. و آن بخش ها چیزی بین 50 تا چند صد وسیله نقلیه در یک زمان بودند. ایده این بود که این بخش ها مستقر شوند، اما پس از آن ازدحام به دلیل تلفات جنگی و خرابی ها شروع شد. همچنین، اگر وسایل نقلیه و تانک ها از آن جاده خارج شوند، در باتلاق هستند. گل و لای در منطقه وجود دارد که اساساً تا فصل بهار ادامه دارد و از هم اکنون تا شش هفته دیگر ادامه دارد. بنابراین، تحرک بین کشوری در بخش شمالی کشور به شدت مهار شده است. منطقه جنوب کشور این مشکل را ندارید بنابراین شما این کاروان های عظیم را در جنوب نمی بینید. شما آن را فقط در شمال می بینید که خارج شدن از جاده مشکل ساز است.
چرا این برنامه اینقدر ضعیف بود، یا فقط این بود که به دلیل شرایط آب و هوایی که می بینیم، احتمالاً خوب پیش نمی رفت؟
ما فرض می کنیم روس ها قادر به برنامه ریزی کارآمد هستند، اما آنها همچنین قادر به برنامه ریزی بد هستند. آنها در هیچ یک از تمرینات خود این سطح از برنامه ریزی و اجرا را انجام نداده اند. بنابراین، آنها تا حدودی با جنبه های بزرگ مانور و تداوم کاری که می خواهند انجام دهند ناآشنا هستند.
بعدش چی؟
کمپین روسیه برای تبدیل شهرها به آوار، ایجاد بحران پناهجویان، غلبه بر مرزها و کشورهای مرزی، و بی ثبات کردن اروپای مرکزی و شرقی. آنها زیرساختهای دولتی و سپس ابزارهای فرماندهی و کنترل را هدف قرار خواهند داد - ارتباطات عمومی، اینترنت، دکلهای رادیویی، دکلهای تلفن همراه - هر کاری که میتوانند برای مختل کردن ارتباطات انجام دهند، بنابراین مردم را از دولت جدا میکنند.
آنها با این کارزار می خواهند با ایجاد شوک و وحشت توده ای در جامعه چالش های پیچیده ای را برای دولت ایجاد کنند و اراده مردم را تنزل دهند. در حال حاضر حدود یک میلیون پناهنده از حدود 41 میلیون نفر از مرزها عبور کرده اند. این به طور قابل توجهی افزایش خواهد یافت. قرار است چندین میلیون نفر به سمت غرب جریان داشته باشند.
بلاروس و روسیه به احتمال زیاد حکومت نظامی اعلام خواهند کرد و میتوانند تمام شیوههای گفتمان عمومی، رسانهها، اینترنت را سرکوب کنند و هرگونه پتانسیل مقاومت یا کودتا را در داخل کشورشان کاهش دهند. آنها احتمالاً نیروها را ترکیب خواهند کرد و برای بستن مرزهای غربی اوکراین، ابتدا برای ایجاد یک فاجعه انسانی بزرگتر در اوکراین حرکت خواهند کرد. و دوم، قطع هرگونه عرضه مجدد از غرب.
من فکر می کنم در آن مقطع زمانی، ارتش اوکراین، عمدتاً در غرب رودخانه دنیپر به جنگ ادامه خواهد داد. در جاهای دیگر، به ویژه در مراکز شهری اوکراین، شما یک شورش خواهید داشت. یک مقاومت یا از قبل برنامه ریزی شده یا ارگانیک به پا می خیزد و تا جایی که می توانند بر روس ها درد و ویرانی وارد می کنند. اینجاست که اصطلاح «غیرقابل هضم» به میان می آید. روس ها ممکن است بتوانند اوکراین را مصرف کنند، اما نمی توانند آن را هضم کنند. نگه داشتن آن بسیار دردناک خواهد بود و در نهایت مجبور خواهند شد آن را بیرون بریزند. در اصل، هزینه اشغال در مقایسه با بازده بسیار زیاد است.
روس ها ممکن است در نهایت مناطق شهری را کنترل کنند، اما مناطق وسیعی بین آنها وجود دارد - 50 کیلومتر، 80 کیلومتر از هم - که در آن چیزی وجود ندارد. دهکده های کوچک و شهرهای کوچک زیادی وجود دارند که تحت کنترل روس ها نیستند. این ویرانی اروپا و آمریکای شمالی را وحشتناک خواهد کرد. بحث عدم مداخله در نهایت با مشکل رنج انسان کنار گذاشته خواهد شد. و سپس، به طور بالقوه ائتلافی از مشتاقان ممکن است چیزی در امتداد خطوط پرواز ممنوع یا پناهگاه های امن برای پناهندگان و شهروندان مناطق بزرگ شهری تحمیل کند.
بنابراین، این پناهگاههای امن میتواند کمی شبیه به پناهگاه امنی باشد که ایالات متحده در سال ۱۹۹۱ در کردستان عراق ایجاد کرد؟
بله، چیزی شبیه به آن، در غرب اوکراین.
حداقل چیزی که پوتین می خواهد در اوکراین به دست آورد چیست؟
تنها چیزی که پوتین باید داشته باشد کنترل کانال کریمه شمالی است.
چرا اینطور است؟
زیرا هنگامی که او در سال 2014 به کریمه و دونباس حمله کرد، اوکراینی ها منبع کانال کریمه شمالی را در رودخانه دنیپر بستند. بنابراین، خشک شد، و از آن زمان به آب های زیرزمینی کریمه متکی بودند، و سپس آب های زیرزمینی همه خشک شدند. بنابراین پوتین تاکنون در کریمه آب شیرین نداشته است.
روسها کانال کریمه شمالی را تصرف کردند و آب شیرین در آخرین روز یا بیشتر در کریمه ظاهر شد. پس این تنها چیزی است که او باید داشته باشد. چیزی که او همچنین می خواست یک پل زمینی از دونباس به کریمه و ایمن سازی آن مسیر زمینی و منبع کانال کریمه شمالی در رودخانه دنیپر است. او اساساً کنترل تمام قلمروهای شرق رودخانه دنیپر را در اختیار داشت که تا کیف بالا می رفت و سپس به سمت شمال و شرق به سمت دونباس می رفت. اگر پوتین زمین های کافی را در شرق رودخانه دنیپر تصرف کند، در این صورت حاضر است هر چیز دیگری را دور بزند. اما حتی با وجود قلمرو جغرافیایی که من توضیح دادم، حدود 175000 سرباز پوتین که در حال حاضر در اوکراین و اطراف آن مستقر هستند، برای حفظ کنترل آن جغرافیا کافی نیست.
پوتین برای کنترل این قلمرو به چه میزان نیروی انسانی نیاز دارد؟
پاسخش سخت است.
روس ها باید افراد کافی برای وادار کردن 41 میلیون نفر در اوکراین به همکاری با دولت روسیه داشته باشند. بخش بزرگی از جبهه شرقی ارتش آلمان لازم بود تا اوکراینیها را تحت سلطه خود درآورند تا بتوانند در طول جنگ جهانی دوم به جنوب روسیه حمله کنند. بنابراین، من نمیدانم که پوتین چگونه میتواند این کار را انجام دهد. من فکر می کنم لیبرال دموکراسی های غربی هم یک تعهد اخلاقی و هم یک الزام سیاسی برای حمایت از ملتی دارند که برای استقلال خود و پیگیری نظم سیاسی لیبرال در سنت غربی مبارزه می کند. گر اینجا نیست، کجا در برابر نیروهای خودکامه و تجدیدنظرطلب موضع خواهیم گرفت؟ گرجستان و آذربایجان باید از ترسو بودن ما در برابر بدی چه نتیجه ای بگیرند؟ مطمئناً تایوان بعدی است.
من بر این باورم که حمله روسیه به اوکراین لبه اصلی کشورهای قدرتمند نظامی است که بر کشورهای ضعیف تر حمله می کنند. تعداد کمی از ما فکر می کردیم اینجا باشیم، اما همینطور است. حالا قراره چیکار کنیم؟
تاریخ نسبت به ملتها کم لطفی کرده است که آنها چنین تجاوزاتی را تحمل کرده یا از آنها مماشات میکنند. مفاهیم تمامیت ارضی و دموکراسی نمی تواند به مرزهای ناتو ختم شود. آیا بقیه جهان باید به گرگ ها سپرده شود در حالی که فقط یک جزیره امنیت وجود دارد؟ حمله روسیه به اوکراین نمی تواند موفقیت آمیز باشد، اگر ما امیدوار باشیم که مزایای دموکراسی را فراتر از مرزهای ناتو ایجاد و حفظ کنیم.
مشاهده خبر در جماران