چین و روسیه به دنبال نفوذ گسترده در حیاط خلوت آمریکا
چین و روسیه میخواهند در موج صورتی آمریکای لاتین موج سواری کنند. اما این موضوع به این سادگی نیست.
به گزارش جماران به نقل از سى ان ان ژایر بولسونارو، رئیسجمهور جناح راست برزیل و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه روز چهارشنبه در بحبوحه بحران اوکراین در مسکو دیدار کردند. با توجه به مدیریت فاجعه بار کووید-۱۹ و جایگاه او در نظرسنجی های پیش بینی انتخابات اکتبر آینده، ممکن است این آخرین سفر بولسونارو به روسیه یا هر جایی به عنوان رئیس جمهور باشد. اگر آنچه که بسیاری از ناظران آن را "کشند صورتی جدید" حمایت از سیاستمداران چپگرا میخوانند، همچنان در آمریکای لاتین در حال گسترش است، رئیسجمهور سابق برزیل، لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، ممکن است بولسونارویی را که به طور فزاینده منزوی شده است، از سمت خود اخراج کند.
در مقابل، به نظر می رسد چین و روسیه تلاش می کنند تا در آمریکای لاتین نفوذهای جدیدی ایجاد کنند، شاید به دنبال موج سواری در این جزر و مد (کشند) جدید باشند.
هفته گذشته آلبرتو فرناندز رئیس جمهور آرژانتین به مسکو و پکن سفر کرد. او در پایتخت روسیه اعلام کرد که آرژانتین باید دروازه ورود روسیه به آمریکای لاتین باشد. در چین، او به ابتکار کمربند و جاده چین پیوست و از سرمایهگذاری چینی به بیش از ۲۳ میلیارد دلار در سالهای آینده خبر داد.
پس از تلقینهای دولت پوتین مبنی بر اینکه مسکو ممکن است نیرو یا سلاح در کوبا و ونزوئلا مستقر کند، تهدیدی که در ارتباط با بحران اوکراین مطرح میشود، بسیاری در این فکر هستند که آیا آمریکای لاتین از ایالات متحده و غرب منحرف نمیشود و در جهت ژئوپلیتیک متفاوتی حرکت نمیکند.
این منطقه با چند سال پیش متفاوت به نظر می رسد، و در نگاه اول ممکن است دلایلی برای این تصور وجود داشته باشد که تهاجم از مسکو و پکن کاملاً دور از ذهن نیست.
جزر و مد (کشند) صورتی جدید، عبارتی است که برای توصیف موج احتمالی دولتهای چپگرای جدید در آمریکای لاتین استفاده میشود، که از سال ۲۰۱۸ با آندرس مانوئل لوپز اوبرادور در مکزیک شروع شد و در سال ۲۰۱۹ با شخص فرناندز و در سال ۲۰۲۱ با لوئیس آرس در بولیوی ادامه یافت. ، پدرو کاستیو در پرو و گابریل بوریک در شیلی. در ماه می آینده، گوستاوو پترو می تواند برنده ریاست جمهوری کلمبیا شود.یک پیروزی برای لولا در برزیل، می تواند مهره ای بر کیک باشد.
این پیروزیهای انتخاباتی همان پیروزیهای ۲۰ سال پیش را تکرار میکنند که از انتخاب هوگو چاوز در ونزوئلا در سال ۱۹۹۸، پیروزی ریکاردو لاگوس در شیلی در سال ۲۰۰۰، پیروزی لولا در برزیل در سال ۲۰۰۲ و انتخاب اوو مورالس در بولیوی در سال ۲۰۰۵ شروع شد. تشخیص یک انحراف شوم در این روند انتخاباتی آسان است، به ویژه زمانی که در چارچوب جنبش های ژئوپلیتیکی که در بالا توضیح داده شد، نگاه کنیم. در واقع، مسائل مربوط به جزر و مد صورتی جدید پیچیده تر است.
درست است که همه رهبران آن خود را چپگرا یا مترقی تعریف میکنند و اشتراکات زیادی دارند، حتی اگر لوپز اوبرادور مکزیکی با نشان دادن برخی گرایشهای استبدادی از بقیه متمایز باشد. همه این جنبشها و رهبران عمدتاً پاسخی به مدیریت نسبتاً ضعیف بیماری همهگیر کووید-۱۹ هستند که مقامات میانهرو یا راستمرکز در آمریکای لاتین متحمل شدند. همه آنها دارای محتوای اجتماعی قوی و همچنین پوپولیستی هستند، زیرا آنها نارضایتی های اجدادی را علیه الیگارشی های آمریکای لاتین و خارجی زنده می کنند. اصرار بر اولویت دادن به فقرا؛ و مواضع ضد استخراجی زیادی در مورد منابع طبیعی، محیط زیست، حقوق اصیل مردم و استقلال فرهنگی اتخاذ کنند. و به ناچار، اگر نه در ذهن رهبران جدید یا به زودی انتخاب شده، حداقل در پیروان آنها، یک موضع آشکارا ضد آمریکایی قابل تشخیص است.
از آنجایی که بسیاری از خواسته های مطرح شده توسط این دولت های جدید شامل استخراج معدن، انرژی، زمین و سرمایه گذاری های خارجی است، ممکن است در ماه ها و سال های آینده با منافع و سیاست های آمریکا اصطکاک وجود داشته باشد.
اما بین بسیاری از این دولتها و جنبشها و همچنین با اولین موج صورتی و با چپ سنتی خودکامه و دیکتاتوری در کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا تفاوتهای قابل توجهی وجود دارد.
برخی از این رهبران و نامزدهای جدید چپ گرایش آشکار دموکراتیک دارند، زیرا آنها از مبارزات ضد دیکتاتوری در گذشته سرچشمه می گیرند. بوریک که وزیر اقتصاد سابق شیلی و سناتور کارلوس اومینامی او را "راه جدید شیلیایی" نامیده است، یکی از آنهاست، مانند لولا در برزیل و حتی فرناندز در آرژانتین.
تعدادی از آنها به شدت از دیکتاتوری های کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه انتقاد می کنند. بوریچ، لولا و پترو همگی به سمت مرکز حرکت می کنند، زیرا سیستم های انتخاباتی آنها شامل دور دومی است که بدون اتحاد فراتر از پایه های اصلی انتخاباتی آنها نمی توان پیروز شد. به طور قابل توجهی، به کنار لفاظی های ضد تجارت آزاد، کشورهایی مانند شیلی، پرو، کلمبیا و مکزیک همگی توافق نامه های تجارت آزاد با ایالات متحده امضا کرده اند و هیچ نشانه ای از تمایل به خروج از آنها نشان نمی دهند.
علیرغم بهترین نیت و اشتیاق پیروانشان، پیروزی های آنها تغییر اجتماعی گسترده را تضمین نمی کند.
همه اقتصادهای آمریکای لاتین توسط رکود ۲۰۲۰ ضربه خورده است. در نتیجه فقر و نابرابری افزایش یافته است. درآمدهای مالی کاهش یافته است زیرا بهبود اقتصادی بیش از حد انتظار طول می کشد. برآوردن خواسته های خیابان ها و حوزه های رای گیری آسان نخواهد بود.
با این وجود، آمریکای لاتین، به استثنای کوبا و ونزوئلا، شکارگاهی حاصلخیز برای چین و روسیه نخواهد بود. و علیرغم لفاظی های گاه به گاه ضد آمریکایی، اکثر این رهبران جدید یا در گذشته دوستی با ایالات متحده داشته اند یا قول داده اند که در آینده نیز چنین باشند.
در واقع، حداقل در مورد برنامه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، اگر نگوییم دستاوردهای واقعی او، قرابت زیادی بین دولت فعلی در واشنگتن و موج جدید صورتی در آمریکای لاتین وجود دارد. همه آنها با چالش (دوباره) ساختن دولت های رفاهی خود روبرو هستند، که در مواجهه با همه گیری و انقباض اقتصادی متعاقب آن ناقص بودن آنها ثابت شده است.
نشست آتی قاره آمریکا که برای اوایل ژوئن در لس آنجلس برنامه ریزی شده است، فرصتی عالی برای تاکید بر این وابستگی فراهم می کند و وسوسه دیدن یک جنگ سرد جدید در آمریکای لاتین، با آمریکا، چین و در یک طرف را از بین می برد. از سوی دیگر روسیه و کشورهای منطقه در این بین قرار گرفته اند.
اگر دولت بایدن بر این وابستگی تاکید کند و به جای مبارزه مجدد با مواد مخدر و اعلام جنگ جدید علیه مهاجرت، به دنبال زمینه های مشترک باشد، این تغییر دریا در آمریکای لاتین می تواند به فرصتی عالی برای ایالات متحده تبدیل شود.
این راه سازنده تری برای مشاهده روندها در آمریکای لاتین خواهد بود، به جای تفسیر بیش از حد بازدیدهای دولتی، سخنرانی ها و اعلامیه هایی که ممکن است هرگز محقق نشوند.
شایان ذکر است سفر ژائیر بولسونارو، رییس جمهور راستگرای برزیل به روسیه، در بحبوحه تنشهای مسکو با ایالات متحده و ناتو بر سر اوکراین، مورد توجه جدی قرار گرفت.
شماری از مفسران رسانهها در برزیل گفتند بولسونارو سفر خود به مسکو را به تعویق نینداخت چون دولت برزیل "باور نداشت روسیه به اوکراین حمله خواهد کرد".
خود بولسونارو ادعا کرد که گفتگوهای او با ولادیمیر پوتین فرصتهایی را برای برزیل در زمینه های کشاورزی، دفاعی و انرژی به ارمغان خواهد آورد.
یک تحلیلگر برزیلی معتقد است سفر بولسونارو تنها به تقویت تلاشهای پوتین برای بیشتر کردن نفوذ روسیه در آمریکای لاتین کمک میکند.
پیش از دیدار برنامهریزی شده ۱۶ فوریه ژائیر بولسونارو، رییس جمهور برزیل با ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه در مسکو، کارشناسان رسانههای برزیلی حدس میزدند که این تلاش رهبر راستگرای برزیلی برای "خارج کردن خود از انزوای بینالمللی" میتواند منجر به "خطرناکترین سفر دوران ریاست جمهوری او" شود.
عناوین روزنامههای برتر برزیل خطرهای مرتبط با سفر بولسونارو به روسیه را "در تیرهترین ساعت بحران با اوکراین" مطرح کردند.
در بحبوحه اختلافات فزاینده روسیه با ایالات متحده و ناتو بر سر اوکراین در هفتههای اخیر، بسیاری از جمله دولت ایالات متحده، برخی از مقامات برزیل و بسیاری از مفسران رسانهای، به سفر برنامهریزی شده بولسونارو به روسیه ، واکنش منفی نشان داده بودند.
حتی ناظران بسیاری هشدار دادند که تصمیم بولسونارو برای ملاقات با پوتین در این موقعیت متلاطم میتواند تهدیدی برای سنت دیرینه برزیل در ترویج صلح و ثبات دیپلماتیک در سطح بینالمللی باشد.
در حالی که نمایندگان دولت ایالات متحده، با تأکید بر اینکه "این زمان مناسبی برای ایجاد روابط دوستانه بین بولسونارو و پوتین نبود"، از سفر رییس جمهوری برزیل "ابراز نگرانی کردند."
رسانههای برزیل هشدار دادند رهبر بزرگترین دموکراسی آمریکای لاتین با دیدار رییس جمهور روسیه خود را "به قلب توفان" انداخته است.
چندین سیاستمدار برزیلی نیز در رسانههای اجتماعی سفر بولسونارو را محکوم کردند.
به عنوان نمونه سرجیو مورو، وزیر سابق دادگستری، که انتظار میرفت وارد رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۲۰۲۲ برزیل شود، توییت کرد: "یک آدم ناشی در کرملین. بولسونارو توانایی باور ناپذیری برای حضور در مکان اشتباه در زمان اشتباه دارد. سفر غیر قابل توضیح او به روسیه ما [برزیل] را در تضاد با تمام غرب قرار میدهد و برای دموکراسی برزیل هم مایه شرمساری است".
با این حال، با وجود مشکلات احتمالی دیپلماتیک سفر بولسونارو، برخی تحلیلگران استدلال میکردند که دولت برزیل دستور کار رییس دولت را در مسکو لغو نکرده بود زیرا آنها "باور ندارند که روسیه به اوکراین حمله کند".
الیان کانتانهده در ستونی که در روزنامه او استادو دی سائو پائولو منتشر شد نوشت: "در ارزیابی - یا شرط بندی - دولت برزیل، از جمله سفرا و ژنرالها، ولادیمیر پوتین اهداف خارجی و داخلی روشنی برای کش دادن ماجرا دارد، اما کار را به حمله به اوکراین نمیکشاند".
بولسونارو به نوبه خود سفرش به مسکو را در جریان پخش زنده فیسبوکیاش توجیه کرد و تأکید کرد: "برزیل به کودهای روسیه و بلاروس نیاز دارد. ما گروهی از وزرای دولت را هم به روسیه خواهیم برد تا به موضوعات مورد علاقه مشترک کشورهایمان، مانند انرژی، دفاع و کشاورزی بپردازند. از خدا میخواهیم که صلح جهانی برای خیر همگانی محقق شود".
در مطلبی که در روزنامه او گلوبو منتشر شد خاطر نشان شده است که به گفته مقامات وزارت امور خارجه برزیل، "یکی از محورهای اصلی" سفر بولسونارو به مسکو گفتگو درباره "همکاری فنآوری نظامی" بین برزیل و روسیه خواهد بود.
او گلوبو ادعا میکند که به این دلیل است که بولسونارو به مشارکت پرسنل نظامی برزیل در هیئت همراه خود به روسیه اولویت داده است. دیگر اعضای شاخه نظامی دولت، مانند ژنرال والتر براگا، وزیر دفاع، به همراه سه فرمانده نیروهای مسلح برزیل بولسونارو را در مسکو همراهی میکنند.
پیش از این سفر، در ارتباط با فواید احتمالی رابطه قویتر برزیل با روسیه، به خصوص در زمینههای کشاورزی و انرژی، گزارشی توسط وبسایت خبری پُدِر۳۶۰ نوشت دولت برزیل با مقامات روسیه بر سر الزامات آزمایش کووید-۱۹ "مذاکره کرده" تا اطمینان حاصل کند که "با بولسونارو در روسیه مانند امانوئل مکرون، رییس جمهور فرانسه برخورد نخواهد شد".
مشاهده خبر در جماران