کدخبر: ۱۵۳۸۷۵۲ تاریخ انتشار:

یادداشت/

از ترومن تا کارتر، اختلافاتی که تمامی نداشت!

اختلاف گسترده میان احزاب سیاسی در آمریکا پس از خروج شاه از ایران نیز ادامه داشت. دوستان دیرینه محمدرضا پهلوی، یعنی هنری کسینجر و دیوید راکفلر در همان روزها نیز معتقد بودند که ایالات متحده باید اقامت دائم به شاه و خانواده‌اش اعطا کند. اگر چه که کارتر در آن زمان به عنوان رئیس جمهور نظر دیگری داشت!

پایگاه خبری جماران: 26 دی 1357؛ روزی که آخرین شاه ایران در سفری بی بازگشت، کشور را به مقصد مصر ترک کرد و جابه‌جایی‌های مداوم او آغاز شد. محمدرضا پهلوی با وجود اینکه نقطه آغاز و پایان این سفر طولانی‌اش در مصر بود،  10هفته را در مراکش، 11 هفته را در باهاماس، 17 هفته را در مکزیک، نزدیک به دو ماه را در آمریکا برای معالجه و مدت کوتاهی را هم در پاناما سپری کرد. زیرا که دولت کارتر از پذیرش دائمی او امتناع کرده بود. در حقیقت این شاه مخلوع که روزگاری دولت نیکسون حاضر بود تمام تسلیحاتش به غیر از بمب اتم را در اختیار او قرار دهد، پس از خروجش از ایران، آمریکا جز برای درمان حاضر به پذیرش او نشد و پایان تلخی بر روابط 37 ساله او با با متحد دیرینه‌اش رقم خورد. روابطی که با فراز و نشیب‌های متعددش، حاکی از اختلافات گسترده میان احزاب آمریکایی پیرامون محمدرضا پهلوی و حکومت شاهنشاهی‌اش بود. نقطه شروع این اختلافات، ماجرای کودتای 28 مرداد در سال 1332 بود.

در آن زمان که مصدق پس از قیام 30 تیر قدرت را در دست گرفته بود، دولت وقت آمریکا یعنی دولت ترومن از کمک به محدرضا پهلوی برای کودتا و پس گرفتن قدرت سرباز زد و این مسئله موجب دلخوری شاه از دموکرات‌ها در آمریکا شد. از طرفی دیگر با پیروزی دوایت آیزنهاورِ جمهوری‌خواه در انتخابات سال 1952 میلادی و قدرت گرفتن برادران دالس به عنوان دشمنان مصدق، ورق برگشته و دولت آیزنهاور به یاری محمدرضا پهلوی برای سرنگونی مصدق شتافت. مسئله‌ای که از چشم شاه نیز دور نماند و این موضوع سرآغاز روابط عمیق‌تر شاه با جریانی به خصوص در ایالات متحده، یعنی جمهوری‌خواهان شد.

اما این تمام ماجرا نبود و پس از پایان ریاست جمهوری 8 ساله آیزنهاور جمهوری‌خواه، حالا جان اف کندی، چهره جوان دموکرات‌ها هدایت کاخ سفید را بر عهده گرفته بود. فردی که پس از روی کار آمدنش، به حمایت‌های بی قید و شرط واشنگتن از شاه خاتمه داده بود و این بار حقوق بشر و انجام اصلاحات سیاسی در ایران به دغدغه‌ای برای دولت وقت آمریکا تبدیل شده بود. به ویژه با فشارهای جدید این دولت بر انجام رفورم‌هایی چون اصلاحات ارضی که شاه بر خلاف میل باطنی‌اش مجبور به پذیرش آن شد و روابطش بیش از پیش با دموکرات‌ها در آمریکا رو به سردی رفت.

اگر چه مدتی بعد و در نوامبر سال 1963 میلادی، خبر مسرت بخشِ ترور کندی به گوش شاه رسید و دموکراتی متفاوت بر سر کار آمد. لیندون جانسون، معاون کندی که روابط او با محمدرضا پهلوی به تعبیر اندرو اسکات کوپر، نویسنده کتاب "پادشاهان نفت"، یک استثناء در روابط دموکرات‌ها با شاه بود، در دوره 5 ساله‌اش، تنش چندانی را میان شاه و این جریان سیاسی در آمریکا شاهد نبودیم.

اما ماه عسل روابط شاه با ایالات متحده با رای آوردن نیکسون در انتخابات 1968 میلادی، تازه آغاز شده بود. به تعبیر استیون کینزر، نویسنده کتاب "همه مردان شاه"، در این دوران روابط ایران و آمریکا به اوج خود رسید و شاه به متحد اصلی آمریکا در خاورمیانه تبدیل شد. در همان زمان هم بود که دولت نیکسون لقب ژاندارم منطقه را به ایران داد و آمریکا طی سالیان مختلف، چندین میلیارد دلار از ایران نفت خرید.

این ماه عسل شاه تا 5 سال ادامه داشت و سرانجام ریچارد نیکسون، به دلیل رسوایی استراق سمع معروفش موسوم به واترگیت، استعفا داد و مدتی بعد جیمی کارتر دموکرات بر سر کار آمد. مردی که نقل است شاه در خفا به اسدالله علم پیرامون او گفته بود: "اگر کار‌تر به ریاست‌جمهوری برسد چون احتمالاً سیاستی شبیه کندی برخواهد گزید، لذا ما ترجیح می‌دهیم که جرالد فورد بار دیگر به ریاست‌جمهوری آمریکا انتخاب شود." و به همین دلیل هم اردشیر زاهدی، سفیر وقت ایران در واشنگتن رقمی معادل با 120 میلیون دلار برای پیروزی رقیب کارتر هزینه کرد. هزینه‌ای که البته بی‌فایده بود و کارتر دموکرات با اختلاف رای قابل توجهی دولت خود را آغاز کرد. کارتری که حقوق بشر و آزادی‌های مدنی جزء مسائل اصلی دولتش بود و طبیعتاً به سرکوب‌های گسترده شاه که اتفاقاً در آن سال‌ها به اوج خود رسیده بود، انتقادات زیادی داشت. و با عدم حمایت کامل کارتر از شاه در زمان اعتراضات سال 57، این موضوع بیش از پیش روشن شد.

جالب اینجاست که این اختلاف گسترده میان احزاب سیاسی در آمریکا پس از خروج شاه از ایران نیز ادامه داشت. دوستان دیرینه محمدرضا پهلوی، یعنی هنری کسینجر و دیوید راکفلر در همان روزها نیز معتقد بودند که ایالات متحده باید اقامت دائم به شاه و خانواده‌اش اعطا کند. اگر چه که کارتر در آن زمان به عنوان رئیس جمهور نظر دیگری داشت و حتی بعدها در مورد پذیرش محمدرضا در برهه‌ای کوتاه آن هم به دلایل پزشکی گفت: "خب، به من گفته شد که شاه ایران در آستانه مرگ است و باید برای درمان پزشکی به نیویورک بیاید و نیویورک تنها جایی است که میتواند این خدمات را دریافت کند!"

 

*پژوهشگر مسائل آمریکا

مشاهده خبر در جماران