در گفت و گو با جماران؛
نجفقلی حبیبی: نامه امام خمینی به گورباچف یک رنگ فلسفی دارد/ امام خیلی تأکید میکند اسلامی که من میگویم برخلاف اسلام آمریکایی است/ این نامه، غیرعادی مورد غفلت قرار گرفته است
نجفقلی حبیبی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، به جماران گفت: من امیدوارم قم کوشش بیشتری کند تا جایگاهی که امام در نامه به گورباچف برای آن ترسیم و به عنوان مرجع جهانی فلسفه و علوم عقلی معرفی می کند را حفظ و روز به روز تقویت کند. چون تاریخ جلو می رود و مدام مسائل جدید ایجاد می شود. آن روز کمونیست بود و امروز هزار مسأله دیگر به وجود آمده و همچنان این مسائل داغ است و در جریان جهانی وجود دارد. بنابر این قم از این بابت به عنوان یک سنگر معنوی علمی برای حفاظت از معنویت و الوهیت باید خودش را مستحکم کند.
پایگاه خبری جماران: به مناسبت سالگرد ارسال نامه امام خمینی(س) به گورباچف گفت و گویی با نجفقلی حبیبی داشتیم و به بازخوانی این نامه پرداختیم. اما به مناسبت اینکه در بخشی از این نامه حضرت امام از گورباچف می خواهد که افراد با استعداد شوروی را برای تحصیل علوم فلسفی به قم بفرستند، و همچنین سالگرد قیام مردم قم در 19 دی ماه سال 1356، بخشی از این گفت و گو را به جایگاه قم در تعلیم مسائل معنوی اختصاص دادیم.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با تأکید بر اینکه قم باید مایه امید همه کسانی باشد که می خواهند درباره مسائل دینی تحقیق کنند، گفت: من امیدوارم قم کوشش بیشتری کند تا جایگاهی که امام در نامه به گورباچف برای آن ترسیم و به عنوان مرجع جهانی فلسفه و علوم عقلی معرفی می کند را حفظ و روز به روز تقویت کند. چون تاریخ جلو می رود و مدام مسائل جدید ایجاد می شود. آن روز کمونیست بود و امروز هزار مسأله دیگر به وجود آمده و همچنان این مسائل داغ است و در جریان جهانی وجود دارد. بنابر این قم از این بابت به عنوان یک سنگر معنوی علمی برای حفاظت از معنویت و الوهیت باید خودش را مستحکم کند.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با نجفقلی حبیبی را در ادامه می خوانید:
آقای دکتر! تحلیلتان از نامه امام خمینی(س) به گورباچف را به ما بگویید. به نظر شما بر اساس چه تحلیلی امام فروپاشی شوروی را پیش کرده بودند؟
حضرت امام یازدهم دی ماه سال 1367 نامه ای به گورباچف نوشتند و الآن 33 سال از آن نامه گذشته است. این نامه در هیأتی به سرپرستی آیت الله العظمی جوادی آملی، که هم فقیه و هم فیلسوف بود، برای آقای گورباچف فرستاده شد. این نامه اولین و آخرین نامه ای هم هست که با چنین تشریفات خاصی برای یک رهبر جهانی ارسال شده و امام چنین نامه ای را برای هیچ کس دیگری ننوشتند.
این نامه در واقع حاوی یک پیام دعوت به توحید است. خیلی جالب است که ما به جنگ تحمیلی سختی گرفتار بودیم و این همه مشکلات داشتیم، شوروی هم جزو کشورهایی بود که انواع کمک ها را به صدام داشت، امام در این نامه هیچ اشاره ای نمی کنند که مثلا دست از حمایت صدام بردارید و یا به ما هم اسلحه بدهید. صرفا گورباچف را برای دعوت به توحید مورد خطاب قرار می دهند.
نامه امام خمینی به گورباچف یک رنگ فلسفی دارد
اشاره داشتید که این نامه در هیأتی به سرپرستی آیت الله العظمی جوادی آملی برای گورباچف ارسال شده است. دلیل انتخاب یک فقیه فیلسوف برای ارسال این نامه چه بود؟
این نامه یک رنگ فلسفی دارد. چون امام گورباچف را به اسلام دعوت می کند و در این دعوت اصلا به برهان های آیه و روایت استناد نمی کند و صرفا به موارد فلسفی استناد می کند. در نتیجه فیلسوفی که در عین حال فقیه هم هست انتخاب می شود تا بتواند بیان امام را برای گورباچف توضیح بدهد. پس آیت الله جوادی آملی انتخاب می شود که هم مورد اعتماد امام بود و هم به استدلال های فلسفی تسلط دارد.
در آنجا گورباچف اعلام فروپاشی کرده بود ولی از نظر امام دقیقا معلوم نبود که آیا گورباچف به خاطر مشکلات این کار را کرده و اگر مشکلات حل شود ممکن است دوباره به روش سوسیالیستی برگردد، یا واقعا پشیمان شده است. امام به آنها تذکر می دهد که با شکستن دیوار کمونیسم مواظب باشید به خاطر مشکلاتی که دارید به دامن غرب و شیطان بزرگ نیفتید. یعنی به گورباچف که در صدر یکی از دو قدرت جهان بوده تذکر می دهد که نکند فریب بخوری و به دامن آمریکا بیافتی. بعد از تشریح وضع شوروی به عملکرد گورباچف اشاره می کند که کمک کرد تا بعضی از کشورهای در حوزه شوروی آزاد شدند و مسلمانان آنجا اذان گفتند و صدای اذان از مناره های مساجد بلند بود. امام یادآوری می کند که این کار شما چقدر سبب خوشحالی کشورهای مسلمان شده است.
بعد امام یک مقدار مسائل فلسفی و جهان بینی را مطرح می کنند و از او می خواهند که مقداری در مورد این مسائل فکر کند. مثلا می فرمایند که شما بررسی کنید که تفاوت جهان بینی توحیدی با جهان بینی مادی چیست. امام برای او توضیح می دهد که هستی دو بخش دارد و یکی هستی از غیب و دیگری شهادت است. یعنی یکی جهان محسوس و دیگری غیب به معنای جهان الهی است. امام توضیح می دهد که هستی فقط جهان ماده نیست که در مارکسیست دیده می شود بلکه علاوه بر این، جهان معنوی هم وجود دارد که از آن به غیب و شهادت تعبیر می کند.
امام به گورباچف راهنمایی می کند که می توانید علاوه بر کتاب های فلسفه غرب، به کتب فلاسفه اسلامی مثل فارابی و ابن سینا در حکت مشاء، کتاب های شیخ اشراق در حکمت اشراق و کتاب های ملاصدرا در حکمت متعالیه را ملاحظه کنید و بحث های عرفانی را هم در کتب ابن عربی ببینید. علاوه بر همه اینها اگر مشکل شما حل نمی شود، می توانید به قم دانشجو بفرستید تا چند سال آنجا تحصیل کنند و اطلاعات مناسب و مفیدی در این مورد برای شما کسب کنند.
اگر به خاطر داشته باشید شوروی آن موقع حمله کرده بود و افغانستان را اشغال کرد و در بحران افغانستان خیلی گرفتار شد. امام می فرماید اگر به مسائلی که من می گویم توجه کنید از بحران افغانستان هم رها می شوید.
امام خیلی تأکید می کند اسلامی که من می گویم بر خلاف اسلام آمریکایی است
به نظر شما چرا امام گورباچف که افکار سوسیالیستی و کمونیستی داشته را به اسلام دعوت می کند؟
این آدم علیه سوسیالیست که مکتب رسمی شوروی بود، شورش کرده و کم کم آذربایجان و کشورهای دیگر را آزاد کرد. امام ظاهرا در این یک طلیعه روشنایی می بیند و برای همین گورباچف را مورد خطاب قرار می دهد که کمی جلوتر بیا و به اسلام بیاندیش. اگر طرفدار عدالت و آزادی انسان هستید اسلام را بپذیرید که اسلام انسان را از قیود مادی رها می کند. بعد به او اشاره می کند که شما اینها را مخدر جامعه می دانید. اسلامی که توانسته در ایران این آزادی را به وجود بیاورد، می تواند مخدر جامعه باشد؟! ولی امام خیلی تأکید می کند اسلامی که من می گویم بر خلاف اسلام آمریکایی است.
مسأله ای که من می خواهم اشاره کنم این است که امام می گوید افراد با استعدادتان را به قم بفرستید تا آنجا آموزش ببینند. مسأله قم خیلی مهم است. ما یک مرکز علمی داریم که از زمان آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی تأسیس شده و همچنان فعال است و انسان های بزرگی مثل آیت الله بروجردی و امام خمینی(س) در آن ظهور کرده اند. قم باید قدر خودش را بداند و حواسش باشد باید چنین مرکزی باشد که بتواند مایه امید همه کسانی شود که می خواهند درباره مسائل دینی تحقیق کنند.
بنابر این قم خیلی وظیفه سنگینی دارد. به خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که اسلام و تشیع در سطح جهان خیلی خوب مطرح شدند و امام واقعا خیلی خوب اینها را مطرح کرد. قم باید جایگاه خودش را در این مسأله ببیند که اگر یک ذره غفلت کند خدای ناکرده چه خسارتی به جهان اسلام، تشیع و ایران می خورد. مهم این است که درس ها با قوت برگزار شود و علاوه بر فقه و حدیث که علوم نقلی هستند، باید در فلسفه، کلام و علوم عقلی هم به شدت کار کند که بتواند نیاز جامعه جهانی که بالأخره به این معرفت ها احتیاج دارند را پر کند.
قم کوشش بیشتری کند تا جایگاهی که امام در نامه به گورباچف برای آن ترسیم و به عنوان مرجع جهانی فلسفه و علوم عقلی معرفی می کند را حفظ و روز به روز تقویت کند
من امیدوارم قم کوشش بیشتری کند تا جایگاهی که امام در نامه به گورباچف برای آن ترسیم و به عنوان مرجع جهانی فلسفه و علوم عقلی معرفی می کند را حفظ و روز به روز تقویت کند. چون تاریخ جلو می رود و مدام مسائل جدید ایجاد می شود. آن روز کمونیست بود و امروز هزار مسأله دیگر به وجود آمده و همچنان این مسائل داغ است و در جریان جهانی وجود دارد. بنابر این، قم از این بابت به عنوان یک سنگر معنوی علمی برای حفاظت از معنویت و الوهیت باید خودش را مستحکم کند. اگر کمی غفلت کند و دچار ضعف شود نمی تواند وظیفه سنگینی که تاریخ و به خصوص انقلاب اسلامی بر عهده اش گذاشته را انجام بدهد. من امیدوارم مثل گذشته قم همچنان بدرخشد و منشأ خیر و برکت علمی و معرفتی برای جهان اسلام باشد.
امام هیچ درخواست منفعتی برای خودش یا ایران از گورباچف نمی خواهد
نامه امام به گورباچف چند نکته دارد. یکی اینکه امام حتی به مشکل افغانستان در این نامه اشاره می کند ولی هیچ اشاره ای به جنگ ایران و عراق و کمک شوروی به عراق ندارد. به نظر شما این نوع برخورد امام که بیشتر توجهش به جهان اسلام بوده تا ایران، چه منطقی می تواند داشته باشد؟
امام می خواهد او را به توحید دعوت کند؛ نه اینکه برای او بنویسد که به مشکلات ایران کمک کند یا به دشمن ما کمک نکند. یعنی امام هیچ درخواست منفعتی برای خودش یا ایران از گورباچف نمی خواهد و صرفا هدفش خدا و توحید است. به همین دلیل اصلا اشاره نمی کند که به ما کمک کنید، اسلحه بدهید یا با صدام همکاری نکنید.
نکته دیگر این نامه این است که حضرت امام در هیأت سه نفره ای که به شوروی می فرستند خانم دباغ را هم می فرستند. بر این اساس، شما جایگاه زن در اندیشه امام را چه طور ارزیابی می کنید؟
شاید به همین دلیل امام یک بانو را در این هیأت سه نفره قرار می دهد که تصور می شد زنان در نظام اسلامی هیچ جایگاه و موقعیتی ندارند و خانه نشین هستند. امام یک زن را هم به آنجا می فرستد که این هیأت در سطح جهانی هم انعکاس گسترده ای پیدا کرد. حضور این خانم می توانست نشان دهد که اسلام به زن به عنوان یک رکن جامعه اهمیت بسیاری قائل است و او را هممثل مردها در تمام سرنوشت و مقدرات جامعه سهیم می داند.
این نامه، غیر عادی مورد غفلت قرار گرفته است
با توجه به جمیع مسائلی که به آنها اشاره داشتید، این نامه حضرت امام از لحاظ بین المللی چه بازخوردهای مثبتی برای جمهوری اسلامی ایران داشت و چه تأثیری بر روابط بین المللی ما گذاشت؟
امام در این نامه اصلا نمی خواهد برای جمهوری اسلامی ایران منفعتی حاصل شود و فقط هدفش اسلام بود. اما مسلما از نظر افکار عمومی جهان خیلی مهم بود. آن موقع خیلی توجه جهان را جلب کرد که امام فقط به خاطر خداوند چنین نامه ای به رهبر شوروی نوشته است. البته در داخل کشور سال ها فراموشی بر این نامه مسلط شده و اصلا مورد توجه قرار نگرفته است. این خودش مقطع بزرگی از انقلاب اسلامی ما بود. به نظرم یک خرده غیر عادی مورد غفلت قرار گرفته است.
چرا؟
باید خیلی به این توجه می شد؛ این نامه مهم است. دگرگونی مهمی در شوروی را هم تقویت کرد و گورباچف از قدرت کنار کشید و اتحاد جماهیر شوروی کاملا از هم پاشید. به هر حال تأثیرات معنوی این نامه برای اندیشه های دینی خیلی بالا است. اما کسانی که تبلیغات جهانی در دستشان است نمی خواهند اینها را بزرگ کنند و خودمان هم ضعف نشان داده ایم.
یعنی این نامه و هدفی که امام داشت باید بیشتر از این مورد توجه قرار می گرفت. به هر حال جایگاه این نامه هست که تأثیر تاریخی خودش را نشان بدهد که چه اتفاقی در جهان افتاده است.
مشاهده خبر در جماران