کدخبر: ۱۵۳۷۷۶۳ تاریخ انتشار:

غلامعلی رجایی: تشابه رد صلاحیت هاشمی و لاریجانی یعنی دیگر کسی در دایره خودی نیست

غلامعلی رجایی درباره اینکه می‌شود ردصلاحیت علی لاریجانی را در کنار ردصلاحیت آقای هاشمی در طول این سالها گذاشت یا خیر گفت:‌ این دو به نظر تفاوت‌ها و مشابهت‌هایی دارد. شورای نگهبان دلایلی برای رد صلاحیت لاریجانی مطرح کرد که آقای لاریجانی به همه آن‌ها پاسخ تاریخی داده است. یکی از مشابهت‌ها این است که مشخص شد بعضی‌ها حتی اگر ۱۲ سال رئیس مجلس، دبیر شورای عالی امنیت ملی، نماینده مجلس و وزیر باشند، دیگر در دایره خودی‌ها قرار نمی‌گیرند.

به گزارش جماران؛ به نقل از ایلنا، مشاور پیشین مرحوم هاشمی رفسنجانی گفت تشابه رد صلاحیت آقای هاشمی با آقای لاریجانی در این است که مشخص شد بعضی‌ها حتی اگر ۱۲ سال رئیس مجلس، دبیر شورای عالی امنیت ملی، نماینده مجلس و وزیر باشند، دیگر در دایره خودی‌ها قرار نمی‌گیرند.

غلامعلی رجایی مشاور پیشین مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به این سوال که مرحوم هاشمی دارای شخصیت سیاسی اعتدال و میانه‌رویی بودند آیا در میان شخصیت‌های امروز سیاسی کشور، فردی وجود دارد که بتواند نقش آیت‌الله هاشمی را ایفا کند، گفت: شخصیت‌های بزرگی که در تاریخ کشور هستند، جایگزینی ندارند و هیچ کسی نتوانسته تاکنون مانند آن‌ها حاضر شود، چون شخصیت‌های بزرگ ویژگی‌هایی دارند که به مرور در چند دهه تجربه به دست آوردند و به این راحتی نمی‌شود این تجارب را کسب کرد. بنابراین فکر می‌کنم آقای هاشمی جایگزینی ندارند. دیگران می‌توانند از مکتب اعتدالی که ایشان از دل اسلام بیرون کشید، پرچمداری و نمایندگی کنند، به شرطی که به همه قواعد آن پایبند باشند. نه اینکه از جنبه شعار تبلیغاتی به آن نگاه کرده و بعد آن را فراموش کنند. اعتدال دارای مولفه‌های بسیاری است از جمله، اعتدال در به کارگیری جناح‌ها، چهره‌ها و جریان‌های سیاسی است، اما الان این موضوع دیده نمی‌شود و جریان‌های سیاسی کنار زده شده و کشور از ظرفیت، تجربه و توان آن‌ها بی‌بهره شده است.

مشاور مرحوم هاشمی درباره دلایل تاثیرگذاری تصمیمات کلان آقای هاشمی در مسئولیت‌هایی همچون ریاست مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و ریاست تشخیص مصلحت نظام گفت: این موضوع سه جنبه دارد. در جنبه اول، آقای هاشمی بعد از امام، موثرترین چهره سیاسی و مدیریتی کشور بود. به جز قوه قضاییه که ایشان ریاست این قوه را نپذیرفتند، در بقیه مناصب کشور حضور داشتند. در جنبه دوم، زمانی که آقای هاشمی مسئولیت ریاست‌جمهوری را پذیرفتند، کشور دوران پس از جنگ را سپری می‌کرد. ۵ استان کشور توسط دشمن اشغال شده بود، روابط کشور با منطقه و دنیا خراب و خزانه کشور تقریبا خالی بود. ایشان باید در کشور، جهشی ایجاد می‌کرد. آقای هاشمی بر اساس ویژگی بارزی که واقع‌گرایی بود، توانست ایران را به سمت یک کشور در حال توسعه و پیشرفت با فراهم کردن رفاه برای مردم ببرد.

وی افزود:‌ ایشان زمانی می‌گفت کشور، زیرساخت‌ها، بندرها و شهرهای زیادی خراب شده، شهرهای پشت جبهه به دلیل اینکه بودجه کشور به جنگ و بخشی دیگر به مدیریت کشور اختصاص پیدا می‌کرد، نتواستند پیشرفت کنند. پولی برای توسعه کشور نبود که گفتند به پول نیاز داریم. لازمه داشتن پول ارتباط با خارج از کشور است و روابط امروزمان با خارج خوب نیست و اگر قرار است پول وارد کشور شود باید روابطمان را با خارج از کشور آن هم نه به هر قیمتی حسنه کنیم. باید به سمت خارجی‌ها برویم و کشور را با پول آن‌ها، آباد کنیم. ایشان معتقد بود که اگر به این روش عمل کنیم، نباید تصور کنیم این افراد سرمایه‌دار می‌خواهند بچاپند و سود خودشان را ببرند. چون کسی که با خودش پول می‌آورد، طبیعتا می‌خواهد سود هم ببرد.

رجایی تصریح کرد: آقای هاشمی در این موضوع، به بازی برد-برد می‌اندیشید. بهترین دوران ارتباطی ایران با عربستان سعودی در دوره آقای هاشمی ایجاد شد. این تجربه طلایی برای کشور بود که توانستیم کشوری که بزرگترین نفت خاورمیانه را دارد، به سمت خودمان جلب کنیم. به رغم همه مخالفت‌هایی که با ریاست ایران در کنفرانس سازمان کشورهای ‌اسلامی بود، ملک عبدالله موافقت کرد و این کنفرانس بعد از پایان دوره آقای هاشمی در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی به تهران منتقل شد. این موارد نتیجه واقع‌گرایی، تجربه و هوش آقای هاشمی بود و به شرایط حساس پس از جنگ که دولت را تحویل گرفت، برمی‌گردد.

این فعال سیاسی در پاسخ به این سوال که ۵ سال از زمان فوت آقای هاشمی می‌گذرد، اما در دو انتخابات اخیر ۹۸ و ۱۴۰۰ اصلاح‌طلبان زیادی رد صلاحیت شدند، اگر آقای هاشمی الان در قید حیات بودند این شرایط را چگونه مدیریت می‌کردند، گفت: آقای هاشمی چند کارکرد داشت. یک کارکرد به دلیل سابقه و دوستی ۵۹ ساله با رهبری بود که قدرت چانه‌زنی ایشان در قیاس با افراد دیگر فرق می‌کرد. خیلی‌ها می‌توانند رئیس‌جمهور شوند ولی قدرت این چانه‌زنی را ندارند.

وی افزود:‌ آقای هاشمی بارها با قدرت چانه زنی که داشتند رهبری را برای پادرمیانی دراین مسائل متقاعد می‌کرد و بارها شده بود که رهبری متقاعد نشده بودند و بارها هم اعلام کردند زمانی که اداره شرعی کشور با شماست من تابع نظر شما هستم.  این نکته مهمی است که چه کسی بخواهد چه کنشگری داشته باشد.

رجایی ادامه داد: نکته بعدی این بود که آقای هاشمی گفتند ما به هیچ وجه نباید قهر کنیم. از این طرف هم دعوت می‌کرد که باید حوصله‌ها را بیشتر کرد و از همه نیروها استفاده کرد. ایشان در دولت سازندگی اعلام کرد دولت من در آن زمان ترکیبی بود که در آن دولت علی‌اصغر زراعی و عبدالله نوری هم بود. بنابراین ایشان توصیه حد وسط را می‌کرد.  اگر الان بود و آقای رئیسی انتخاب می‌شد قاعدتا این رهنمودها را می‌داد که باید کابینه را جوری بچینید تا از نیروهایی که از سرمایه‌های کشور هستند، استفاده کنید. اصلاح‌طلبان بیش از سی سال است که در عرصه سیاسی ظهور و بروز درستی دارند، خدماتی داشتند، مردم در انتخابات‌ دهه‌های مختلف به آن‌ها ده‌ها میلیون رای دادند، حیف است که کنار گذاشته شوند. حالا اینکه چقدر به آن حرف‌ها توجه می‌شد، بحث دیگری است.

غلامعلی رجایی در پاسخ به این سوال که بعد از آخرین سخنرانی نماز جمعه آقای هاشمی در ۲۶ تیر ۸۸ که بعد از انتخابات آن سال بود این تحلیل به وجود آمد که آقای هاشمی به سمت اصلاح‌طلبان چرخیدند، چه دلایلی باعث به وجود آمدن این تغییر شد، گفت: من این رفتار را چرخش نمی‌دانم. آقای هاشمی چون به اعتدال معتقد بود، ارتباطی با جامعه روحانیت داشت و کسی نمی‌تواند به آقای هاشمی انگ راست بودن یا اصلاح‌طلبی بزند. آقای هاشمی در این زمنیه عاقل بود. معتقد بود که با هر دو طرف اشتراکات و تمایزاتی دارد. کما اینکه بعضی مواقع نظرات جامعه روحانیت یا بعضی از کنش‌های اصلاح‌طلبان را در تعامل با حاکمیت و رهبری تایید نمی‌کرد. بنابراین ایشان سرجای خودش بود.

وی افزود: شرایط سیاسی ایجاد شد و بعد از  ۸۸ ایشان دیگر نتوانست برود خطبه بخواند و معلوم بود که آن آخرین خطبه خواهد بود. با حرکتی که در آن نماز جمعه انجام شد و ادعای افراطی و شورشی به او دادند و در هفته‌های بعد هم معلوم شد، ترجیح داد که دیگر به نماز جمعه نرود. قاعدتا سعی کرد اصلاح‌طلب‌ها را به سمت خودش جلب کرده و با یکدیگر و با همکاری چهره‌های شاخصی همچون علی اکبر ناطق نوری و سیدحسن خمینی یادگار امام مشارکت کند تا بتوانند انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ که آقای روحانی با آنکه آرای کمتری داشت نامزد آن بود و انتخابات مجلس در سال ۹۴ که متشکل از افراد اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا  بود را به سمتی که می‌خواهند سوق دهند. نهایتا وقتی ایشان نتیجه لازم را گرفت، موجب خشم و عصبانیت اصولگرایان از آقای هاشمی شد و هنوز هم بعد از مرگ ایشان این رفتارها ادامه دارد.  

غلامعلی رجایی درباره ردصلاحیت هاشمی در سال ۹۲ و جزئیات صحبت‌های حیدر مصلحی وزیر اطلاعات زمان محمود احمدی‌نژاد در جلسه با اعضای شورای نگهبان گفت:‌ در یک امر غیرمنتظره و غیرقابل باور، وزیر اطلاعات به همراه معاونانش به جلسه شورای نگهبان می‌روند که در آن جلسه به شکل ویژه، پرونده آقای هاشمی مطرح بود. در آن جلسه بررسی می‌کردند که چه تصمیمی بگیرند و دلایلی داشتند مبنی بر اینکه الان آقای هاشمی ۸۰ ساله هستند و نمی‌توانند مدیریت کشور را به دست بگیرند. اما وزیر اطلاعات این را به اعضای شورای نگهبان تعمیم می‌دهد که آقای هاشمی نزدیک به ۷۰ تا ۸۰ درصد آرا را دارد و اگر همین مسیر ادامه داشته باشد امکان دارد به ۹۰ درصد هم برسد. تعمیم دیگر این بود، اگر ایشان بیاید هزینه برای کشور ایجاد می‌شود. بنابراین دو تصمیم می‌تواند گرفته شود؛ یک جلوی ثبت نام ایشان گرفته شود، دو بعد از ثبت نام امکان رقابت را از او بگیریم. آنها دومی را انتخاب کردند و صلاحیت ایشان در انتخابات احراز نشد. یعنی گفتند ایشان سنش بالا رفته، قدرت و توانایی اداره کشور را ندارد. یک دلیل دیگر هم این بود که  اسم مهدی هاشمی را در آن جلسه مطرح کردند که شورای نگهبان گفته اینجا پرونده به شخص مربوط می‌شود. در نهایت معلوم شد تصمیمی گرفته شده و بعد آن تصمیم را عملی کردند. به نظرم این از اشتباهاتی بود که ما آثار آن را در این چند دهه نظام دیدیم.

وی همچنین درباره اینکه می‌شود ردصلاحیت علی لاریجانی را در کنار ردصلاحیت آقای هاشمی در طول این سالها گذاشت یا خیر گفت:‌ این دو به نظر تفاوت‌ها و مشابهت‌هایی دارد. شورای نگهبان دلایلی برای رد صلاحیت لاریجانی مطرح کرد که آقای لاریجانی به همه آن‌ها پاسخ تاریخی داده است. یکی از مشابهت‌ها این است که مشخص شد بعضی‌ها حتی اگر ۱۲ سال رئیس مجلس، دبیر شورای عالی امنیت ملی، نماینده مجلس و وزیر باشند، دیگر در دایره خودی‌ها قرار نمی‌گیرند. بهانه برای رد صلاحیت آقای هاشمی موضوع دیگری بود اما به طور مثال در رد صلاحیت لاریجانی تابعیت دخترشان را آوردند و او اثبات کرد که دروغ است. یا اتهام زدند که لاریجانی تفکرات جناحی دارد اما اثبات کرد به این شکل نیست و خود شورای نگهبان را متهم کرد که نگاه جناحی دارد.

مشاهده خبر در جماران