مقدمهای بر یک کتاب؛
سید حسن خمینی: هاشمی عصای دست امام بود/ او در گذر زمان تغییر می کرد و خویشتن را همواره در مسیر اعتدال می دانست/ هاشمی امام را همانند پدرش می دانست
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در مقدمه کتاب «بررسی روابط هاشمی رفسنجانی با امام خمینی و سید احمد خمینی» می نویسد: هاشمی رفسنجانی شخصیت بزرگ و استثنایی و کم نظیری بود که تطوّر داشت. در گذر زمان تغییر می کرد و خویشتن را همواره در مسیر اعتدال می دانست و بی شک چنین بود ولی کیست که نداند که مسیر اعتدال در سنگلاخ روزگار، جاده ای آرام و هموار نیست. این رود در بستر خویش چه بسیار پیچ و خم و فراز و فرود دارد.
پایگاه خبری جماران: کتاب «بررسی روابط هاشمی رفسنجانی با امام خمینی و سید احمد خمینی» به قلم غلامعلی رجائی و با مقدمه ای از حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی منتشر شد.
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در مقدمه این کتاب نوشته است:
بسمه تعالی
سخن درباره آیت الله هاشمی رفسنجانی به واقع سهل و ممتنع است. چرا که این بزرگوار از یک سو شخصیتی چند وجهی و به غایت پیچیده داشت و از یک سو انبوهی اطلاعات از خویش به یادگار گذاشت. هاشمی رفسنجانی هم برای آنان که او را از نزدیک می شناختند چنین بود و هم در نگاه آنها که او را از دور رصد می کردند. تسلط او بر قرآن، آشنایی عمیق او با معارف دینی، شناخت او از گوشه و کنار سیاست و اقتصاد، تجربه او در مبارزه و کشورداری، معرفت او به تاریخ و جغرافیای ایران و تا حدودی جهان، تیزهوشی او در برگرفتن مطالب ریز و درشت جهان پیرامون، مدیریت کم نظیر او در عرصه های مختلف، شجاعت او در بیان مواضع خویش، استواری او در آنچه صحیح می پنداشت، همه و همه به همراه فطانت و صفای باطن او را در میان هم گنان خویش سرآمد ساخته بود.
هاشمی شنونده خوبی بود و از سخنان هم نشینانش، بهترین مطالب را گلچین می کرد. گوینده خوبی بود و با فصاحت توان اقناع مخاطب را داشت. تجربه یک عمر زندگی به او این توان را داده بود که با هر مخاطبی آن چنان سخن بگوید که دریچه های قلب او به روی منطق هاشمی بسته نماند. قلب مهربانی داشت که به سادگی بغض را در گلوی او می نشاند، اما تحت تأثیر این احساسات کمتر تصمیم می گرفت. انسان ها را می شناخت و گذشته ایشان را فراموش نکرده بود ولی حتی الامکان این امر را در تصمیم های امروز و فردایش دخیل نمی کرد. بر خلاف سیاستمداران معمول ایران، کمتر به پنهان کردن زندگی خویش اهتمام داشت. به شدت این را ریا می دانست و از آن ابا داشت.
شاید بتوان گفت هاشمی نخستین سیاستمدار روحانی و مجتهد اجتماعی است که به سادگی از همسر خود با نام «عفت» و از فرزندانش با نام های کوچک و شکسته یاد می کرد و همین گونه می گفت و می نوشت. رابطه عاطفی او با خانواده اش به وضوح قابل شناخت بود ولی این امر ایشان را از حدّ مشاورین و خبررسان های صادق خارج نمی کرد. هاشمی همیشه خود تصمیم گرفت و هیچ کس برای او تصمیم نگرفت...
این همه را گفتم اما اینها هاشمی رفسنجانی نیست. هاشمی رفسنجانی شخصیت بزرگ و استثنایی و کم نظیری بود که تطوّر داشت. در گذر زمان تغییر می کرد و خویشتن را همواره در مسیر اعتدال می دانست و بی شک چنین بود ولی کیست که نداند که مسیر اعتدال در سنگلاخ روزگار، جاده ای آرام و هموار نیست. این رود در بستر خویش چه بسیار پیچ و خم و فراز و فرود دارد.
...
آنچه گفتم اما بدون یک نکته بسیار مهم، تعریفی هرچند اندک و کوتاه از هاشمی رفسنجانی به دست نمی دهد. و آن نکته، گویا ، همه هویت هاشمی شده بود، با آن شناخته شده بود، با آن زندگی کرده بود، با آن هویت یافته بود و تا پایان عمر بر سر آن مهر و عهد باقی مانده بود.
آن نکته همه زندگی هاشمی را تحت تأثیر خویش داشت و هاشمی را هاشمی ساخته بود. آن نکته البته رمز حیات سیاسی هاشمی هم بود و عامل اصلی ظهور و بروز او هم شده بود. و آن نکته ارتباط او با رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(س)، است. پدرم، یادگار امام می گفت:«آقای هاشمی امام را همانند پدرش می دانست». اگر هم با هر آنچه پدر می گفت موافق نبود ولی حاضر بود که برای پدر جان بدهد.
هاشمی عصای دست امام بود، بخشی از نیروی بازوی او بود، مشاور امام بود، امین آن بزرگوار بود، گره گشای هر مشکل و معضلی برای امام بود؛ ثابت قدم و استوار در آنچه از امام می دانست. از خود فکر داشت اما حریم پدر، حرمت او بود. در مکتب امام آموخته بود و بی شک یکی از بزرگترین مجتهدین مدرسه امام خمینی(س) به حساب می آمد و چه بسیار می توان در این باره گفت و شنید.
...
و آنچه پیش روی شماست گوشه ای بسیار کوچک از رابطه این پدر و فرزند معنوی است. گوشه ای که از لا به لای خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی استخراج شده است. خاطراتی که سعی می کند این رابطه را به تصویر بکشد و من اگرچه مجذوب آن هستم ولی آن را بازگو کننده تمام و کمالی بر این رابطه نمی دانم. اما یک نکته را نمی توانم ناگفته بگذارم و آن اینکه این خاطرات به راستی سندی کم نظیر برای تاریخ ما است که نمی توان همانندی به ارزش آن یافت و این نیز نشان تیزهوشی و همت آن
مرحوم است که به این مهم اقدام کرده است و در زمانه ای که کسی به این نوع رفتار فرهنگی نمی اندیشد، او روایتی ناب از قضایای انقلاب و از زاویه ای نزدیک به دست می دهد.
...
اینک همت برادرم جناب آقای دکتر غلامعلی رجایی (دامت توفیقاته)، کتاب حاضر را پیش روی شما قرار داده است. عزم رجایی در پیراستن چهره انقلاب اسلامی از دروغ ها و روایت صحیح آن، از روزگار جوانی او با او بوده و کارهای ارزشمندی را موجب شده است که امید دارم این عزم به همراه عشق پاک او به امام و شهیدان انقلاب، موجب شود تا تلاش های بیشتر ایشان و نتایج پر ثمرتر آن تلاش ها، را شاهد باشیم.
در پایان از خدای متعال علو درجات امام و فرزندان عزیزش و همچنین تعالی روح آیت الله هاشمی رفسنجانی را عاجزانه مسألت دارم.
تهران، 24 مرداد 99
مشاهده خبر در جماران