کدخبر: ۱۵۲۷۲۵۱ تاریخ انتشار:

یادداشت/

«دموکراسی» در «نگاه امام خمینی» و «سید احمد خاتمی»

بطلان شرک‌آمیز بودن جمهوریت و دخیل دانستن رأی مردم در مشروعیت در سخنان امام، رهبری و عالمان دین به طور گسترده مطرح شده که در دسترس همگان است.

 پایگاه خبری جماران: امام خمینی (قدس سره) قبل از انقلاب در تبیین حکومت موعود بارها در مصاحبه ها و سخنان خود بر «جمهوری و دموکراسی بودن» آن تاکید داشت. همان زمان جماعتی از عالمان بودند که جمهوریت و دموکراسی را سوغات غرب، شرک و منافی با اسلام می ‎دیدند و متأسفانه تا آخر عمرشان براین نظر باقی بودند و سخنان امام در این باب را صوری، زینتی و از سر ناچاری می‌شمردند!. و حالا بعد از گذشت بیش از چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی، دوباره آقای سید احمد خاتمی از فقهای شورای نگهبان باز هم بر «شرک‌آمیز بودن دموکراسی» تأکید کرده و می‌گوید: «مردم را نباید جای خدا نشاند. ما معتقدیم مردم باید در جای خود باشند و قانون خدا را برترین بدانند. دموکراسی غربی مردم را جای خدا می‌نشاند که شرک‌آلود است»

بطلان شرک‌آمیز بودن جمهوریت و دخیل دانستن رأی مردم در مشروعیت در سخنان امام، رهبری و عالمان دین به طور گسترده مطرح شده که در دسترس همگان است اما برای این که ببینیم نظر آقای خاتمی شورای نگهبان با نظر بنیانگذار نظام همراهی ندارد؛ فرازهایی از سخنان امام در باره «اسلام و دموکراسی» را ارائه می‌کنیم: 

ما دست از مبارزه برنمى‌داریم تا حکومت دموکراسى‌ به معنى واقعى جایگزین دیکتاتوری‌ها و خونریزی‌ها شود.(صحیفه امام 3/ 379) اسلام بسیارى از قوانینش با نظرهاى خاصى انعطاف دارد و مى‌تواند همه انحاى دموکراسى‌ را تضمین کند.(4/ 172) با قیام انقلابى ملت، شاه خواهد رفت و حکومت دموکراسى‌ و جمهورى اسلامى برقرار مى‌شود.(4‌/244) ممکن است دموکراسى‌ مطلوب ما با دموکراسی‌هایى که در غرب هست مشابه باشد، اما آن دموکراسى‌اى که ما مى‌خواهیم به وجود آوریم در غرب وجود ندارد. دموکراسى‌ اسلام، کامل‌تر از دموکراسى‌ غرب است.(4/ 314)

ببینیم که آیا این حکومت اسلام و این رژیم اسلام یک رژیم دموکراسى‌ بوده یا یک رژیم قلدرى و استبداد؟ شما این قصه‌هایى را که تاریخ نقل کرده است، شبیه آن را در یکى از ممالک که درجه اول از دموکراسى‌ را دارد، بیاورید.(4/325) (با اشاره به حلالیت طلبی حاکم اسلام و پیامبر بر فراز منبر از عموم و قصاص طلبی یک نفر از ایشان) این حق را کدام دموکراسى‌، کدام سلطان، کدام رئیس جمهور، کدام- عرض مى‌کنم- سلطان عادل و رئیس جمهور عادل و دموکراسى‌ یک همچو کارى مى‌کند؟(4/327)

برنامه سیاسى ما، ابتدا آزادى، دموکراسى‌ حقیقى و استقلال به تمام معنى و قطع ایادى دولت‌هایى که تصرفاتى در داخل مملکت کرده‌اند[است].(4/431) اگر شاه برود و حکومت اسلامى و جمهورى اسلامى جانشین این رژیم شود، ...ایران صورت دموکراسى‌ حقیقى به خود مى‌گیرد.(4/501) آزادى و دموکراسى‌ به تمام معنا در حکومت اسلامى است.(5/70) در اسلام، دموکراسى‌ مندرج است و مردم آزادند.(5/468)

دموکراسى‌ غیر از این است که مردم خودشان سرنوشت خودشان [را] دست بگیرند؟ کجاى دنیا این قدر دموکراسى‌ هست که براى قانون اساسى، دو دفعه مردم رأى بدهند. کجاى دنیا شما دارید که براى یک قانون دو دفعه رأى بدهند. یک دفعه رأى بدهند به اشخاص خبرگانى که بیایند این را ببینند و [بررسى‌] بکنند. یک دفعه دیگر هم، همه‌‌شان رأى بدهند به خود آن قانون.(13/22) 

اینها نمونه‌هایی از همراهی اسلام و دموکراسی در نگاه بنیانگذار نظام است. با توجه به دو انتخابات  مجلس و ریاست جمهوری اخیر که در غیاب اکثریت مردم برگزار شد، زمزمه ‎های منافات جمهوریت، انتخابات، دموکراسی، رأی مردم و انتخابات با اسلام دوباره به گوش می‌رسد تا غیاب خطرناک و مشروعیت‌زدای مردم در انتخابات توجیه شود لذا اقتضا دارد دلسوزان آگاه از ترکیب بدیع «جمهوریت و اسلامیت» که میراث گرانقدر امام و بنیانگذار نظام متناسب با عصر حاضر است، جانانه پاسداری کنند و اجازه ندهند بعضی دوباره سودای تحمیل «امارت اسلامی» و «حکومت دینی بدون رأی و خواست مردم» را در سر بپرورانند!

مشاهده خبر در جماران