نویسنده کتاب «مالیه روح مشروطه است»
اصلاح بودجه در تاریخ کشور آنقدر مهم بوده که روسیه برای جلوگیری از ان دست به لشگرکشی زده بود
«روسیه برای اخراج مستشار مالی حاضر میشود لشکرکشی کند تا دروازهی قزوین میآید. قزوین نسبت به پایتخت ایران، در تاریخ معاصر رسیدن نیروی نظامی به قزوین تهدید جدّی و فروپاشی دولت مرکزی در تهران است. همان گونه که در مقدمه نوشتم، ما با موضوعی طرف هستیم که اگر به منافع متضرّران آن تعدی شود حاضرند لشکرکشی نظامی کنند و دست به ترور بزنند. بنابراین وقتی صحبت از بازخوانی و تجربههای اصلاح نظام بودجهی مالی عمومی میشود باید متوجه ابعاد و اضلاع این مسئله شویم.»
گروه اقتصاد و درآمد جی پلاس: میکاییل عظیمی نویسنده کتاب «مالیه روح مشروطه است» در نشست مجازی رونمایی از این کتاب که توسط موسسه دین و اقتصاد برگزار شد، گفت نگارش این کتاب خیلی شسته و رفته نبود، فراز و نشیب خود را داشت، در فضای ذهنیام مسئله بالا و پایین شد تا بتوانم به اسکلتی برای نوشتن مطالب برسم. چند نکتهی برجسته گزینش شده انتخاب کردم تا با شما در میان بگذارم. اول اجازه دهید بگویم این کتاب دربارهی چیست. کانون اصلی بحث کتاب بازخوانی و مرور تجربهی مستشاران امریکایی هست که برای اصلاح نظام بودجه یا به زبان همان موقع انتظام بخشی مالیهی عمومی وارد کشور شده بودم به استخدام دولت ایران درآمده بودند. مورگان شوستر در سال ۱۲۹۰ تقریباً ۴ سال بعد از پیروزی انقلاب مشروطه وارد کشور میشود، ۸ ماه در ایران با سمت خزانهدار کل به سر میبرد و با امتیازات ویژهای که در خرداد همان سال به دست میآورد قانون معروف به ۲۳ جوزا مجلس وقت اختیارات بالایی را به شستر میدهد اما شوستر درگیر منازعات سیاسی و جنگ داخلی در کشور میشود و بیشتر از ۸ ماه نمیتواند در ایران باقی بماند و با مداخلهی نظامی دولت روسیه ناچار از ایران خارج میشود. از همین جا نکتهی فوق العاده جدّی مطرح میشود. همان گونه که در مقدمه نوشتهام فرایند بودجه نویسی مدرن در کشور با ترور صنیع الدوله همراه بوده است. صنیع الدوله در حالی ترور میشود که مشغول نوشتن اولین بودجهی مدرن کشور بوده است. وقتی وزیر مالیهی بعدی او لایحهی بودجه را به مجلس ارائه میدهد مقدمهای مینویسد که ۳ صفحه بیشتر نیست؛ فکر میکنم خوشنویسی شده است. در همین کار برخورد کردم که نویسندهی متن به لحاظ خوشنویسی کدام هنرمند کشور بوده فوق العاده قابل خواندن هست و فوق العاده نکات جدّی در همان متن کوتاه است و همچنین شسته با عبارتهای بسیار ارزنده و ستایشگرایانهای از صنیع الدوله یاد میکند. به هر حال میرزا مرتضی قلی خان هدایت صنیع الدوله کسی است که باید زندگینامهاش را بخوانیم و پیشنهاد میکنم دوستان مخصوصاً جوانترها اسم صنیع الدوله را کنار کسانی بگذارند که زندگینامهاش را خواندهاند و لازم است. شوستر به سبب اولتیماتوم روسیه از ایران اخراج میشود و دولت ایران ناچار میشود قراردادش را فسخ کند و از شستر بخواهد ایران را ترک کند. دقت بفرمایید، من در مقدمهی کتاب نوشتهام مگر اصلاح نظام بودجهی ایران چه چیزی دارد که وزیر مالیهای که مشغول این کار است ترور میشود و مستشار خارجی که ایران استخدام کرده در آن زمان منافعی در ایران و منطقه نداشته است مجبور به خروج می شود؟
وی ادامه داد: در مورد سال ۱۲۹۰ صحبت میکنیم. روسیه برای اخراج مستشار مالی حاضر میشود لشکرکشی کند تا دروازهی قزوین میآید. قزوین نسبت به پایتخت ایران، در تاریخ معاصر رسیدن نیروی نظامی به قزوین تهدید جدّی و فروپاشی دولت مرکزی در تهران است. همان گونه که در مقدمه نوشتم، ما با موضوعی طرف هستیم که اگر به منافع متضرّران آن تعدی شود حاضرند لشکرکشی نظامی کنند و دست به ترور بزنند. بنابراین وقتی صحبت از بازخوانی و تجربههای اصلاح نظام بودجهی مالی عمومی میشود باید متوجه ابعاد و اضلاع این مسئله شویم. در نتیجه شوستر در کتابی که با نام اختناق در ایران را بلافاصله بعد از رفتن خود مینویسد همان موقع هم چاپ میشود ولی با فاصلهی بسیار ترجمه میشود. از ۱۱ فصل کتاب فقط یک فصل به مالیه و بودجهی ایران اختصاص دارد بقیهی کتاب شوستر شرح وقایع تاریخ سیاسی آن مقطع هست و هم اکنون کتاب شستر یکی از منابع اصلی تاریخ سیاسی آن دوره به شمار میرود اما یک فصل مشخص به بحث مالیه پرداخته است. مستشار دومی که تمرکز این کتاب آرتور چستر میلسپو مشهور به دکتر میلسپو در ایران است. میلسپو این شانس را داشته دو بار به استخدام دولت ایران دربیاید. دفعهی اول ۱۳۰۱ زمانی که رضاخان هنوز سردار سپه بوده به استخدام دولت ایران برای مأموریت انتظام بخشی به نظام مالیه عمومی درمیآید و حدود ۴ سال در ایران میماند. مرخصی میگیرد و از کشور خارج میشود اما در زمانی که در مرخصی بوده خلاف انتظار خودش که انتظار داشته قراردادش تمدید نمیشود. بار دوم ۱۳۰۲ بعد از اینکه رضاشاه ناگزیر از کشور خارج میشود به ایران دعوت میشود این بار حدود ۳ سال در ایران به سمت مستشاری مالی فعالیت میکند. جالب است هر سه تجربه یعنی شوستر و دو تجربهی میلسپو جداگانه کتاب شده است. میلسپو بابت مأموریتی که به ایران آمده کتابهای جداگانه نوشته و هر سه کتاب ترجمهی فارسی شده و در دسترس است. همیشه من سودای این را داشتم که سه کتاب را خریدارانه بخوانم و ببینم از چشم مستشارانی که در ابتدای قرن وارد ایران شدند ایران و نظام مالیهاش چه سرنوشت و شکلی داشتند. مایلم توجه شما را جلب کنم، در کتاب هم اشاره شده و کسانی دیگر هم اشاره کردهاند که میلسپو در کتاب اول و دوم تفاوت لحن معنیداری دارد. کتاب اول خیلی محتاطانه نوشته است. همیشه این گونه تصوّر میکنم انگار سایهی رضاخان سردار سپه را بالا سر خود احساس کرده است چون در آن دوره رضاخان هم پشتیبان فوق العاده جدّی میلسپو بوده است. او فوق العاده از میلسپو پشتیبانی میکرده و بعضی وقتها که کار به استعفای میلسپو میکشد پشتیبانی سردار سپه و رضاشاه بوده که گره را باز میکند. اتفاقاً در افق تاریخی کشور گرهگشاییهای مثبتی است ولی کتاب دوم کمی بیپروایانهتر صحبت میکند. مخاطب اصلیاش گویی دانشجویان امریکایی هستند که میخواهند با ایران آشنا شوند؛ بنابراین شروع به معرفی ایران میکند و لحن خیلی گزندهتری پیدا میکند. با مطالبی که در این دو کتاب آمده شایستهی تأمل و یادگیری است. عرض کردم کتاب مالیه روح مشروطه هست بر اساس این سه کتاب شکل گرفت اما به دلایلی که عرض خواهم کرد کمی پای خودمان را از این قلیم فراتر گذاشتیم و به مباحث و پرسشهای دیگری هم پرداختیم که در کنار بازخوانی سه کتاب شرایط را برای ورود به فصل آخر یا همان فصل جمعبندی فراهم میکرد. اگر بخواهم مشخصتر حرف بزنم مالیه روح مشروطه ۸ فصل دارد که فصل ۲، ۳، ۴ و ۶ بطور مشخص به بازخوانی تجربهی شستر و میلسپو اختصاص دارد. یک فصل جمع بندی دارد. بنابراین ۵ فصل شد و ۳ فصل میماند. این ۳ فصل همان مباحثی هستند که عرض کردم کمی خارج از موضوع اصلی هستند لازم بود انجام شوند برای اینکه بتوانیم جمعبندی را انجام دهیم. به عبارت دیگر ۳ فصل ارتباط مستقیمی با مباحث میلسپو ندارد اما در یک رفت و برگشت و تغذیهی متقابل با این ۳ کتاب قرار دارد. نکتهی کلیدیاش اینکه برای فهم مسئلهای که کانون اصلی بحث یعنی اصلاح مالیهی عمومی است این سه موضوع که در ۳ فصل جداگانه آمده به نظر میرسد لازم است.
عظیمی با بیان اینکه موضوع فصل اول کهبا عنوان کتاب هم آغاز میشود افلاس مالی است که چگونه دولت ایران در اواخر دورهی قاجار به افلاس و ورشکستگی مالی دچار میشود، خاطر نشان کرد:نکتهی بعدی که در فصل اول مطرح است و فوق العاده مسئلهی جدّی به شمار می رود و اگر پرسش یا توجه نشود کل بازخوانی محل تردید و پرسش جدّی قرار میگیرد تلاشهای ایرانیان در مقطع پیش از مشروطه و حدود مشروطه برای اصلاح نظام مالی ایران است. درست است که ایران دچار افلاس و ورشکستگی مالی شده اما این گونه نبود که تاریخ ایران هیچ تلاش اصلاح گرایانهای را ثبت نکرده باشد. در همان دوره پیش از درآمدن مستشاران و مباحث مشروطه ایرانیان تلاشهایی کردند که در ادامه اشاره خواهم کرد. فصل پنجم با عنوان درماندگی نظام مالیهی عمومی در پرداخت حقوق است که در آنجا توضیح دادم حدود ابتدای قرن چگونه دولت از پرداخت حقوق کارمندان خودش بازمانده بود. با تعبیری که در ادامه خواهیم داشت سعی میکنم گزارههایی را خدمتتان بگویم که چگونه این مسئله در ابتدای قرن امروز برای ما باید مهم باشد. در فصل هفتم تلاش کردم تا جایی که امکان داشت اطلاعاتی را از بودجهی آن سالها ارائه کنم خوشبختانه در میانهی دههی ۶۰ کشور سازمان برنامه پروژهای را تعریف میکند به همّت یکی از پژوهشگران مجموعه بودجههای دولت ایران از سالهای پیش از مشروطه تا سال ۴۲ در مجلدات مختلف تهیه کردهاند و فایل آن به شکل پیدیاف هم روی سایت کتابخانهی سازمان برنامه و بودجه در دسترس است. بنابراین دست کم در سطح جداول کلی بودجهی سنوات دورهی مشروطه میتوانیم اطلاعاتی را بدست آوریم. من سعی کردم در این فصل اطلاعات کلی را مرور کنم.
عظیمی با طرح این پرسش که چرا باید این کتاب را خواند؟ مگر چه چیزی در کتاب وجود دارد که بخواهیم، گفت: به نظرم مشروطه به تمامی هنوز زنده است. بسیاری مشروطه را آغاز تاریخ معاصر کشور نوشتهاند. نه فقط بخاطر اینکه روابط و نظام سیاسی کشور را دگرگون کرد، پرسشهایی را مطرح کرد که به تمامی هنوز زندهاند. از یک بابت باید تأسف خورد بدین معنا است که هنوز بعد از صد و اندی سال ایرانیان به یکسری پرسشهای تعیین کننده پاسخهای فیصله بخش ارائه ندادهاند. بنابراین پرسشها هنوز روی میز هستند و هنوز باید به آنها اندیشید و در نتیجه هنوز مشروطه زنده است. بنابراین وقتی ما مسئله و موضوعی را در مقطع مشروطه بکاویم گویی مسائل امروز را میکاویم به دلیل اینکه پرسش زندهای هست و فقط یک تمرین ذهنی برای مباحث تاریخی به طور مثال زبان سغدی نیست. مباحثی که ایرانیان در مقطع مشروطه درگیر شدهاند مباحثی هستند که هنوز با آنها دست و پنجه نرم میکنیم. در خلال این کار با مفهومی آشنا شدهام که آقای باستانی پاریزی در یکی از کتابهای خود با عنوان «همهی تاریخ، تاریخ معاصر است» مطرح کرده بود. جالب است شخصی در استاندارد و اندازهی آقای باستانی پاریزی این عبارت را از یکی از مقالههای آقای دکتر عبدالکریم سروش مطرح کرد که مقالهای در دههی ۶۰ با عنوان «چرا باید از تاریخ بیاموزیم؟» در ایران چاپ شده است. تمام ماجرا و اصل موضوع اینکه هر چقدر به پیش میآییم دانش و اطلاعات گستردهتر میشود و افق بینش و دید بازتر میشود و وقتی به تاریخ گذشته نگاه میکنیم با اطلاعات و بینش گستردهتری میتوانیم به وقایع گذشته نگاه کنیم. این یکی از نکات فوق العاده مهمی هست که فوق العاده باید دقت کنیم و از این زاویه اگر بودجه میگوییم بازخوانی تجربهی حول و حوش مشروطه با توضیحاتی که دادم امروز ما است. این یک نکتهی بسیار کلیدی هست که اگر از کار بیرون بکشیم به نظرم چیز دندانگیری باقی نمیماند. اما اگر بطور مشخص بگوییم چرا باید این کتاب را خواند و وقت گذاشت یا پیشنهاد میکنیم خوانده شود دو مفهومی هست که در کتاب اشاره شده است. یک مورد همان مالیهی عمومی هست. اهمیتی که مالیهی عمومی- بودجه برای کشور دارد. برای فهم این موضوع پیشنهاد میکنم مقالهی فوق العاده ارزندهی آقای دکتر مؤمنی با عنوان اقتصاد سیاسی بودجهریزی در ایران را مطالعه کنند تا بدانند چگونه بودجه نماد و دریچهی فوق العاده کارآمد برای شناسایی و اندازهگیری شاخصهای کلیدی در جامعه است مانند درجهی دموکراسی، سلامت اداری، شفافیت، پاسخگویی دولت، جهتگیریهای استراتژیک تخصیص منابع در کشور، روابط گروهها و طبقات مختلف در جامعه و از این دست... به دلیل اینکه بودجه چنین کارآمدیها یا تواناییهایی دارد هر چقدر بکاویم بیشتر میتوانیم به این موارد پاسخ دهیم. فراموش نکنید این کتاب باید خوانده شود؛ تقاضا میکنیم این کتاب خوانده شود. عنوان کتاب «مالیه روح مشروطه است» عبارتی است که سیدحسن تقیزاده در مجلس بکار میبرد. عبارت فوق العاده معنیداری هست. تقیزاده در سخرانیاش که مشروع مذاکرات آن جلسه موجود است میگوید پارلمان کالبد مشروطه است و آنچه به این کالبد روح میبخشد مالیه است. به نظرم میرسد اگر ما با این عینک به مالیه و بودجه نگاه کنیم خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنیم باید وقت بگذاریم.
وی خاطر نشان کرد» مفهوم بعدی که کتاب روی آن استوار است بحثی است که نورث با عنوان یادگیری جمعی از آن یاد میکند. در کتاب ارزندهی نورث «فهم فرایند تحول اقتصادی» که نظرم کلمهی اقتصادی گمراه کننده است. این کتاب، کتاب اقتصادی به معنای متعارف نیست بلکه فهم فرایند تجول در جامعه هست. به استناد آن کتاب میتوانیم بگوییم توسعه چیزی جز یادگیری جمعی نیست. در چهارچوب نظریهی نورث در کتاب فهم فرایند تحول اقتصادی میتوانیم بگوییم توسعه چیزی جز یادگیری جمعی نیست و یادگیری جمعی از دالان بازخوانی تجربههای گذشته میگذرد وگرنه دچار درجا زدنها و اتلاف منابع خواهیم شد و در قاموس اقتصاد و توسعه هیچ گناهی بزرگتر از اتلاف منابع وجود ندارد. از این بابت به نظر میرسد قرار دادن مسئلهی بسیار خطیری مثل بودجه یا مالیه در چنین مختصاتی شاید انگیزهی خوبی باشد برای اینکه جرأت کنیم به خوانده شدن کتاب دعوت کنیم. نمونهای یادداشت کردهام دلم نمیآید نگویم وضعی که جامعهی ایرانی در قبال تجربههای گذشته داریم آقای حسین ابوترابیان مترجم کتاب اول میلسپو نمونهی گویایی را در مقدمهی کتاب مینویسد که من عیناً در کتاب آوردهام. چندی پیش یکی از دوستان در حدود ۷ هزار برگ از گزارشهای مالی و گمرکی که اغلب آنها متعلق به موسیونوز بلژیکی بود به قیمت کیلویی ۷۰ ریال از یک خواربار فروش خریده بود. به نظرم همین کافی هست که بگوییم وضعیت یا نسبت جامعهی ما با آنچه به عنوان تجربهی تاریخی میشماریم چگونه است.
عظمی افزود: یکی از موارد بسیار جالب توجهای که برای من خیلی مهم بود و شاید این کتاب را بهانهای برای مطرح کردن آن با علاقمندان قرار دادم در فصل یک آمده است. آنجا من سه نقشهی جغرافیای دورهی صفویه را گذاشتهام. ایران دورهی صفویه چه مختصاتی را پوشش میداد؟ ایران در دورهی قاجار چه جغرافیایی داشته و ایران امروز که یک میلیون ۶۴۸ هزار کیلومتر مربع مساحت بیش از ۷۵ درصد اقلیم خشک و نیمه خشک دارد و در کمربند خشک دنیا قرار گرفته است ولی حواسمان باشد در ابتدای قاجار و صفویه چنین وضعیتی در کشور وجود نداشته است. در اثر جنگ ایران با عثمانی دورهی صفویه جنوب جایی که ترکیه میگوییم کردستان بزرگ را از دست دادیم. سرشاخههای دجله و فرات که دو رود تمدنساز بشر و دنیا هستند از دست دادیم. جنگی معروف به جنگ هرات شد شمال افغانستان امروز منطقهی هرات و سرشاخههای هیرمند را از دست دادیم. حتی شمال مرز امروز گلستان که حوزهی آبریز رود اترک هست را از دست دادیم. در جنگهای مشهور ایران و روسیه هم که مناطق بزرگی مانند قفقاز، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان را از دست دادیم. آنچه باقی مانده معلوم است ۷۵ درصد خشک و نیمه خشک و کمربند خشک میشود. این تحولات دقیقاً در دورانی هست که باید به دو ویژگی توجه کنیم. هنوز صنعت به مثابه چیزی که امروز در دنیا میشناسیم رقم نخورده است. تولید اقتصادی به معنای تولید کشاورزی و بازرگانی است. تولید کشاورزی آن موقع آب حاصلخیز و آب بود. تمام مناطقی که ایران از دست داده هنوز دارای این دو ویژگی هستند چه رسد به آن موقع... مسئلهی بعدی بازرگانی است. هنوز آن موقع بازرگانی بینالملل به دریا منتقل نشده بود و شمال ایران از راه خشکی بود. از دست دادن این جغرافیا یعنی اینکه دالانهای تجارت و بازرگانی بینالملل را از دست میداد. تصوّر کنید وقتی میخواهید معادلهی اقتصاد کلان بنویسید کشاورزی و بازرگانی است و ما این دو را از دست دادهایم معلوم است چیزی باقی نمیماند. من سعی کردم شواهد را کنار هم بچینم تا به عبارت یا عنوان بسیار جدّی و طعنه برانگیز افلاس مالی را برسم که چگونه بیمبالاتیها و یکسری تحولات سیاسی که چه بسا میشد نشوند منجر به از دست رفتن بنیهی تولید در ایران میشوند و ایران از قافلهی تحولات بین الملل جدا میماند. همان اواخر صفویه است که بعضیها میگویند تکنولوژی ساخت کشتی و بعضیها میگویند تکنولوژی ساخت بادبان است که بازرگانی بینالملل از روی خشکی به دریا میآید و ایرانیها متوجه جابجایی نمیشوند و از قافلهی تحولات جا میمانند. در این فصل سعی کردم نشان دهم چگونه یک چنین تحولاتی به افلاس مالی منجر میشوند و وسط سلسلهی قاجار که برای اولین بار مسئلهی استقراض از خارج مطرح میشود و چرخهی وام بگیریم که اقساط وامهای قبلی را دهیم مثل گردانهی معیوب تمام مالیهی ایران را گروگان میگیرد. اگر از من بپرسید یکی از پایههای جدّی بروز انقلاب مشروطه چرخهی معیوب استقراض خارجی بوده که بخشی از آن را در کتاب آوردهام.
نویسنده کتاب با اشاره به اینکه در دوران پیش از مشروطه اصلاحات امیرکبیر و مشیرالدوله دو مقطع جدّی اصلاحات مالیهی عمومی یا بودجه است، گفت: ما امیرکبیر را به عنوان یک چهرهی سیاسی یا اصلاحات اجتماعی قلمداد میکنیم اما در حوزهی مالیه و بودجهی امیرکبیر یکی از افراد فوق العاده جدّی است که در تاریخ کشور اثر انگشت مشخصی دارد. در کتاب جزئیات آن را گفتم فقط چند مورد را سریع میخوانم؛ اینکه کشور را به ۶ حوزهی مالیاتی تقسیم کرد و رابطه بین مستوفیان محلی با مرکزی را ترمیم کرد. خزانهی کشور را در نظارت صدرعظم درآورد و دفاتر ثبت و ضبط را به نظم منطقی کشید. البته کنترل شدید مخارج جاری دولت که خیلی از آن قرائن زیادی هست. نکتهی جالب اینکه امیرکبیر یکی از فرزندان محمدعلی میرزا «پسر فتحعلی شاه» را برای مطالعه در امور مالی و جمع آوری قوانین مالیه به فرانسه اعزام میکند. محمدعلی میرزا که به این سفر میرود در این باره هم مطالعات کافی به عمل میآورد و بسیاری از مقررات جاری فرانسه را کسب و با خود به ارمغان آورد. امیرکبیر دستور داد با استفاده از مقررات مالی فرانسه کتابهایی دربارهی چگونگی گردآوری و وصول مالیات و طرز کار مأموران مالیه نوشته شود ولی هیچ جای شگفتی نیست که خبری از این کتابها نداشته باشیم وقتی اسناد گمرک در خواربار فروشی است تکلیف این کتابها هم روشن خواهد بود. یکی از اقدامات جدّی در حول و حوش مشروطه به طور مشخص بعد از استقرار مجلس مشروطه تشکیل کمیسیون مالی در مجلس اول مشروطه است. فقط سریع خدمتتان عرض کنم در سال ۱۲۸۵ قانون اساسی مشروطه به امضاء مظفرالدین شاه میرسد در ۱۴ مهر ۸۶ «تقریباً ۹ ماه بعد» متمم قانون اساسی با ۱۰۷ اصل نوشته میشود و آنچه به نام قانون اساسی مشروطه شناخته میشود این متمم هست. قانون اساسی مشروطه بیشتر آئین نامهی تشکیل مجلس بوده است. اصول ۹۳ تا ۱۰۳ بطور مشخص به مالیه اختصاص دارد و جالب است دوستان جوانتر بدانند دیوان محاسبات به استناد اصل ۱۰۲ در همان متمم یعنی ۱۲۸۶ در کشور تشکیل میشود. خلاف تصوّر رایج که مجلس مشروطه را در کانتکست سیاسی تعریف میکنند اگر فهرست مصوبهها و تصمیمهای مجلس را بشمارید و اقتصادیها را جدا کنید... من یکبار سعی کردم برای مجلس اول و دوم این کار را انجام دهم به عددی بالای ۳۷ درصد رسیدم. مصوبههایی که صراحتاً مسئلههای اقتصادی است. مجلس اول و دوم مشروطه به شدت رنگ و بوی اقتصادی دارد و مباحث اقتصادی فوق العاده مطرح بوده است. دو تصمیم برجسته دارد یکی از آنها لغو تیولداری است که اگر فرصتی باشد ظرفیت دارد مقررهی مجلس وقت یعنی لغو تیولداری از زاویهی حکمرانی کشور مورد بازخوانی قرار بگیرد که این تغییر چگونه سیستم ادارهی کشور را دگرگون کرد. تصمیم کلیدی دیگر کمیسیون مالی بود که بطور مشخص موظف بود حقوق و مستمری درباریان و کارمندان دولت را تأیین و تکلیف کند و بودجهی کشور را بر اساس موازین نوین تدوین کند و وقتی وارد مجلس دوم شدیم بحث استخدام مستشاران خارجی هم از این کمیسیون بیرون آمد.
برجستهترین نمایندگان مجلس عضو این کمیسیون بودند و منظمترین و اثرگذارترین کمیسیون مجلس وقت بوده است. البته همین جا باید به تلاش ناکام مجلس مشروطه اشاره کنیم و آن تلاش بسیار شورانگیری برای تشکیل بانک ملّی است که یک خیزش اجتماعی بسیار درس آموزی ایجاد کرد ولی متأسفانه ایران تا حدود ۲۰ سال بعد از مشروطه شاهد شکلگیری بانک ملّی خودش بود. باز هم این تجربه و یافتن اسناد که چرا آن مقطع نشد برای ما نکتهی جدّی است. برخی از پروژههایی که بعداً توسط رضاخان در کشور ایجاد شد پروژههای مصوب مجالس اول و دوم مشروطه و حتی راه آهن هستند. به استناد گزارشهایی که از صنیع الدوله و شوستر و مانند اینها وجود داردحتی مسیر شمال و جنوب همان جا تعیین شده بود. لغو تیولداری و تشکیل بانک ملی و نظام بروکراسی جدید همهی اینها مواردی هستند که در مجلس مشروطه مطرح شدند.
وی افزود: در کتاب فصلی به عنوان آنچه مستشاران از ایران دریافتند وجود دارد. در این فصل شوستر و میلسپو در سه تجربهی حضور مستشاری در ایران آنچه از ایران دریافتند میتوانم به چند تیتر بسنده کنم و علاقمندان را به خود کتاب ارجاع دهم که چرا ایران مهم است. جالب است هر دو نفر در سه کتاب به این پرسش پرداختهاند که ایران کشور مهمی هست و دلایلی آوردهاند ولی متأسفانه فضای بیثبات سیاسی را تجربه میکند. بنابراین اگر ۱۵۰ سال بعد مطالب را مرور میکنیم انگار بیثباتی سیاسی مشکل ۱۵۰ سالهی ما هست یا در نظام اداری ایران قوم و خویشگرایی سیطرهای بسیار زیاد دارد یا حتی چیزی که به عنوان بیماری جلسه بازی مطرح میشود که از نگاه مستشاران امریکایی نظام ادارهی ایران خیلی علاقمند بوده بجای حل واقعی مسائل آنها را به کمیسیونهای تو در تو و جلسات متعدد پیچیده واگذار کند. ولی جالب اینکه میلسپو برای اینکه وضعیت ایران بهبود پیدا کند ظرفیتهایی داشته است. حتی در کتاب راه نجات را نوشتهاند. شوستر به صراحت در صفحهی ۲۳۹ کتاب میگوید تنها راه نجات ایران بازسازی امور مالیهی ورشکستهی آن است. چون میلسپو وقت بیشتری برای حضور در ایران داشته میگوید مسئلهای که ایران با آن روبرو است دو راه حل نیاز دارد. اول استقرار نظم قانون و احساس زندگی در جامعه و یک حکومت کارآمد، درستکار و ثبات سیاسی داخلی بر اساس اصول دموکراسی، ثانیاً ثبات منطقه از لحاظ بینالمللی و برطرف کردن سوء ظن بحران و رقابتهای زیان بخش و حل ریشههای اختلاف تا حد ممکن است. حتی اصول کلی برنامهای که میلسپو پیشنهاد میدهد در ۷ مورد مطرح میکند عنوان آن در کتاب هست مثل برقراری نظم، بنای مالیهی عمومی بر یک اساس سالم، تأکید بر بهداشت، آموزش و مواردی از این دست است. یکبار دیگر کتاب فوق العاده ارزندهی اصول قواعد مالی عمومی شادروان دکتر مصدق را مرور کردم ولی این بار خیلی خریدارانه بود.
عظیمی بیان کرد: همیشه به دوستان گفتهام وقتی که خریدارانه این کتاب را خواندم از وسعت اطلاعات مرحوم مصدق دربارهی بودجه شگفت زده شدم. اگر تاریخ انتشار کتاب را برداریم هم اکنون میتوانیم کتاب را به عنوان مرجع درسی در کلاسهای بودجه مطرح کنیم. اگر به دانشجوی امروز عبارتهایی مثل متحدالمعال را بگوییم به معنای دستورالعمل و بخش نامه کافی است. آقای مصدق برای گام به گام بودجه ابتدا قوانین پیش و بعد از مشروطه را توضیح میدهد و تجربهی کشورهایی مثل فرانسه، ایتالیا، انگلستان، روسیه را توضیح میدهد و موضع مختار خودش را ارائه میدهد و وارد جزئیات فوق العاده دقیقی میشود. متأسفانه علیرغم وعدهای که دکتر مصدق در ابتدای کتاب داده هیچگاه جلد دوم نوشته نمیشود اما بدون تردید یکی از افرادی که در مالیهی پیش و پس از مشروطه اطلاعات و تسلط شگفت آوری شده و خوشبختانه کتاب نوشته ایشان بوده که من در کتاب بسیار از آن استفاده کردم. در جا به جای کتاب از عبارت ۱۴۰۰ سال پایانی قرن استفاده کردم. بیش از یک قرن تلاش کردیم از شرایطی که میتوانیم بگوییم از دنیای سنتی به دنیای نو وارد شدهایم و مسیر پر افت و خیزی از سرگذراندهایم. به نظرم میرسد سال ۱۴۰۰ پایان قرن میتوانیم به ارزیابی راه طی شده بپردازیم به این اعتبار که پرسشهای ابتدای قرن هنوز زنده هستند و ما هنوز نتوانستهایم پاسخهای فیصله بخشی برای آنها دهیم. نکتهی بعدی اینکه در چهارچوب موضوع این کتاب که بحث مالیهی عمومی و بودجه هست به نظر بنده در آنجا تلاش کردم توضیح دهم نظام پیش از مشروطه برای تمهید مالیهای که پشتیبان تولید و آنچه امروز توسعه میگوییم ظرفیت این را نداشت. نظام مالیهی عمومی پیش از مشروطه توانایی تجهیز منابع برای آبادانی را نداشت. روحیهی محافظهکاریام من را سوق میداد به اینکه به صراحت ننویسم و طفره بروم و با اما و اگر بنویسم. یکی از جسارتهایی که کردم و صراحتهایی که به خرج دادم مکتوب کردن ادعایی هست که مخالفانی دارد. در ایران کسانی هستند که با این داوری همراه نیستند و امیدوارم انتشار کتاب باعث شود نظرات دوستان را بشنویم اما من دلایل خودم را در فصل جمعبندی آوردهام که چرا نظامی که مشهور به نظام مستوفیگری در تجهیز و پشتیبانی از منابع برای آبادانی ناکام باقی میماند؟
میکاییل عظیمی در بخش پایانی سخنان خود گفت: نکتهی بعدی که مایلم به عنوان بخش انتهایی عرایضم بگویم درسهایی هستند که هنوز باید یاد بگیریم و فکر کنیم. اینکه ناامنی بلای مالیه است و اگر مالیه را نظامی برای پشتیبانی تولید میدانیم که هست ناامنی بلای مالیه است. دوم، نمیتوانیم مالیه را صحبت کنیم اما به نظام بانکداری بیتوجه باشیم. شواهدی که شستر و میلسپو از این زمینه گفتند به خوبی نشان از تجربههای تاریخی در این زمینه دارد. باید گلوگاه نظام اداری را مدنظر داشته باشیم. هر نظامی مثل مالیه را با هر ویژگی پیشتازی طراحی کنید از گلوگاه و دالان نظام اداری کشور عبور میکند. بنابراین هر ویژگی منفی که در نظام اداری کشور باشد به مالیه و سیستمهای شما عارض خواهد شد. موارد دیگری هم هستند. ما باید تکلیف خودمان را با سه نگاه به بودجه روشن کنیم. اینکه بودجه تنها یک صورت حسابداری دولت و تنها بحث شاخصهای پنجگانهی کلاسیک اقتصاد کلان است یا اینکه بودجه را از یک نگاه توسعهای نگاه کنیم که تخصیصهای راهبردی آگاهانهی دموکراتیک منابع عمومی قلمداد میشود. باید یکبار تکلیفمان را دربارهی این سه رویکرد به بودجه روشن کنیم و از همین مبنا میتوانیم مابقی موارد را دنبال کنیم. خوشبختانه همان جسارتی که گفتم کنار گذاشتن روحیهی محافظه کاری باعث شد چند عنوان دیگر به کتاب اضافه شود.
بیشتر بخوانید:
هشدار فرشاد مومنی: گرفتاری کشور با جابجایی افراد حل نمیشود/ این خطر وجود دارد که به زودی مردم برای دولت قبل طلب مغفرت کنند!
مشاهده خبر در جماران