محمود صادقی: مردم از همه طیفهای سیاسی ناامید شدهاند/ طرح صیانت اسم رمزی است برای تعیین شرایط آزادیهای سیاسی و رسانهای
محمود صادقی، فعال سیاسی اصلاح طلب می گوید: اصلاحطلبان تحولخواهی را در چارچوبهای ممکن مانند انتخابات دنبال میکنند. به نظرم اصلاحطلبان با وجود محدودیتها باید بهعنوان یک امر ممکن از همین حالا برای انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ برنامهریزی کنند. البته حتما اقناع مردم کار سختی است، زیرا مردم از همه طیفهای سیاسی ناامید شدهاند. فکر میکنم که مردم با مقایسه عملکردها به اصلاحطلبان اعتماد میکنند
به گزارش جماران؛ روزنامه شرق نوشت: مشکلات کنونی به قدری گسترده است و دغدغههای مردم به قدری گسترش یافته که حل تمام آنها همت، برنامه و پشتکار عظیمی میطلبد؛ خاصه آنکه مردم به دستگاه اجرائی فارغ از آنکه چه طیف و گروهی آن را به دست گرفته است، بیاعتماد شدهاند. حالا سیدابراهیم رئیسی با دولتش میگویند که میتوانند با برنامههایی دقیق از پس حل مشکلات موجود برآیند اما چقدر تحقق اینگونه شعارها با توجه به ترکیب اعضای کابینه میسر است؟ برای بررسی این موضوع ساعتی را با محمود صادقی، فعال سیاسی، نماینده مجلس دهم و از اعضای جبهه اصلاحات ایران، به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
دولت آقای رئیسی تشکیل شد و وعدههای بسیاری برای رفع مشکلات عدیده کنونی میشنویم. ترکیب دولت را چگونه ارزیابی میکنید و آیا دولت سیزدهم قادر به رفع بحرانهای موجود خواهد بود؟
فعلا باید از هرگونه قضاوت شتابزده بپرهیزیم و ببینیم که هیئتوزرا چه میکنند و سمتوسوی آنها چگونه است. از سوی دیگر ما اصلاحطلبان بهعنوان بخشی از جامعه امیدواریم که دولت جدید بتواند بر مشکلات متعدد کنونی فائق آید و باعث کاهش رنج مردم شود و حتما اگر چنین شود، خوشحال میشویم؛ به همین دلیل نمیخواهم خیلی نگاه بدبینانهای به دولت داشته باشم و مردم را دچار یأس کنم اما بههرحال ترکیب موجود کابینه حتی در بین اصولگرایان هم متوسط ارزیابی میشود. من فکر میکنم در میان اصولگرایان بودند افرادی که از سطح بالاتری برخوردار باشند و رزومه و تجربه قویتری داشته باشند اما بههرحال این ترکیب با وضعیتی که میبینیم به غیر از یک نفر همه از مجلس رأی اعتماد گرفتند؛ البته آرا هم متفاوت بود و برخی با رأی بالای 200 به وزارت رسیدند و برخی کمتر از این. نکته دیگر که رهبری هم به آن اشاره کردند، انسجام در کابینه است. باید ببینیم چه عناصری وجود دارد که بتواند اعضای کابینه را دور هم جمع کند و مانع اختلاف شود و مشخصا در حوزه اقتصادی که مهمترین دغدغه اینروزهای مردم است، چقدر میتوانند هماهنگ عمل کنند؟ و وزرای اقتصاد، صمت، معاون اول، رئیس سازمان برنامهوبودجه و رئیس بانک مرکزی تا چه حد میتوانند انسجام نظری و عملی داشته باشند؟ آقای رئیسی، آقای مخبر را به نوعی لیدر تیم اقتصادی معرفی کرده است اما معلوم نیست این فرماندهی اقتصادی تا کجاست و آیا در کار وزیر اقتصاد اخلال ایجاد میکند؟ میدانیم حسب قانون، وزیر اقتصاد در حوزه اقتصادی از معاون اول نقش مهمتری دارد اما میبینیم که آقای رئیسی، آقای مخبر را فرمانده اقتصادی میداند؛ از آنسو آقای محسن رضایی بهعنوان معاون اقتصادی دولت تعیین میشود و حالا بحث جدید این است که جدای از نقش وزیر اقتصاد، میان معاون اول و معاون اقتصادی آیا هماهنگی به وجود میآید یا نه؟ اصلا آنها در حوزه نظری باهم اشتراک نظر دارند یا اختلاف نظر؟ رهبری گفتند که اختلافات کابینه به عرصه عمومی منتقل نشود که خود حکایت از احتمال بروز اختلاف در دولت دارد. بههرحال تصور میکنم بنا نیست وزیر اقتصاد ابتکار عمل را در دست داشته باشد و احتمالا باید اطاعتپذیر مقامات دیگرِ دولت باشد. بااینهمه ما همچنان امیدواریم که دولت بتواند مشکلات را رفع کند که البته بخشی از رفع مشکلات اقتصادی وابسته به وضعیت و جایگاه ایران در بازارهای جهانی است که آن هم بستگی به رفع مشکلات بینالمللی ایران دارد که باید دید دولت در آن حوزه موفق عمل میکند یا نه؟
سیاست دولت در حوزه خارجی را چطور ارزیابی میکنید؟
مهمترین مسئله سیاست خارجی، سرنوشت برجام و به تبع آن رفع تحریمهاست. تا اینجای کار مواضع منفی مهمی درباره برجام از سوی دولتیها شنیده نشده است اما باید بدانیم که در این حوزه وضعیت بازار بسیار مهم است. بله، همه موافقاند که اقتصاد ما نباید شرطی کشورهای دیگر شود اما بههرحال فعالان اقتصادی میخواهند چشمانداز روشنی از آینده اقتصادی خود داشته باشند و کسی که میخواهد تصمیمی بگیرد باید بتواند پیشبینی کند که در آینده چه رخ میدهد. این حالت به وجود نمیآید مگر آنکه روابط خارجی ما با رفع تحریمها بهبود یابد و متعاقب آن گشایش اقتصادی به وجود آید. وقتی 100 میلیارد دلار از داراییهای ایران بلوکه است و وقتی برای فروش نفت با مشکل روبهرو میشویم و پول همان میزانی که فروختهایم را نمیتوانیم بگیریم، قادر نخواهیم بود که از رفع مشکلات عدیده سخن بگوییم. با حلواحلواکردن که دهان شیرین نمیشود. حالا اصلا همه کشورها وزیرشدن آقای امیرعبداللهیان را تبریک بگویند، چه تأثیری در رفع این مشکلات دارد؟ آیا روسیه و چین میخواهند یا میتوانند تحریمهای آمریکا را نادیده بگیرند؟ اصلا راه دور نرویم، همین همسایههای ما مانند عراق و ترکیه آیا در مواجهه با ایران تحریمهای آمریکا را نادیده گرفتند؟ یا در حوزه FATF خیلیها میگفتند اگر اصولگرایان روی کار بیایند، مشکل حل است اما مدتی از رویکارآمدن آنها در مجلس و دولت گذشته است و هیچ نشانه مثبتی برای حل این موضوع دیده نمیشود؛ مگر آنکه صداوسیما در هماهنگی با اصولگرایان سعی کند ظاهر قضیه را مثبت نشان دهد و به نوعی دلگرمی داده باشد. رهبر انقلاب با دیدن چنین شرایطی میگویند که اعتماد عمومی از دست رفته است و این نشان میدهد که مشکلی در کار است و دولت باید با رفع مشکلات از طرق منطقی خود این اعتماد را احیا کند.
در اداره کشور فقط سه قوه ایفای نقش نمیکنند
اکنون که سه قوه در اختیار اصولگرایان است، شاهد پدیدهای به نام یکدستشدن حاکمیت هستیم. اصولگرایان باور دارند این شرایط باعث انجسامبخشی عملی و نظری میان قوا و دستگاههای مختلف میشود تا درنهایت تصمیمسازیها و اجرای آنها با جدیت پیش برود و در مقابل چنین تصوری هم وجود دارد که یکدستشدن حاکمیت میتواند بر پنهانکاریها، لابیگریها و ناکارآمدیها بیفزاید. شما چه فکر میکنید؟
بله، این موضوع درستی است که امروز هر سه قوه با هم همسو هستند اما یک نکته را نباید از نظر دور داشت که در اداره کشور فقط سه قوه ایفای نقش نمیکنند و نهادهای دیگری هم حضور دارند. اکنون میبینیم آقای مخبر از ستاد اجرائی به دولت آمده است یا میبینیم که بنیاد مستضعفان هم با دولت و مجلس و قوه قضائیه هماهنگ است یا قوای نظامی و انتظامی و صداوسیما هم هم هماهنگ میکنند. پس یکدستی فراتر از سه قوه است. حالا در این شرایط انتظار میرود کارها بهتر پیش برود و اگر این یکدستی در راستای همافزایی باشد و مثلا دیگر اختلافی میان مجلس و شورای نگهبان یا شورای نگهبان با مجمع تشخیص و... وجود نداشته باشد و کارها پیش برود، حتما مثبت است اما به نظر میرسد یکدستشدن حاکمیت در عمل آثار مثبتی بهجا نخواهد گذاشت. مثلا مشاهده کردیم که سخنگوهای کمیسیونها بهجای ارائه گزارش تخصصی درباره وزرای پیشنهادی به تبلیغ برای آنها میپرداختند. حتی نماینده موافق هم نباید به تبلیغ وزیر پیشنهادی بپردازد و باید بهصورت تخصصی بگوید که ویژگیهای مثبتی در برنامه آن وزیر پیشنهادی وجود دارد چه رسد به کمیسیون تخصصی. با همه انتقادهایی که به مجلس دهم وجود داشت اما یادتان هست که ما در مجلس دهم سه فراکسیون مهم داشتیم که شامل سه طیف سیاسی مهم کشور میشدند و این سه فراکسیون رقابتی جدی با هم داشتند که همین رقابتها باعث میشد نقد و نظرهای تخصصی درباره وزرای پیشنهادی دولت ارائه شود. به نظر من ظاهر قضیه این است که یکدستشدن میتواند باعث همافزایی شود و در واقعیت به کاهش اثرگذاری وظیفه نظارتی نمایندگان منجر میشود یا دولت هم از آنسو هراس نخواهد داشت که اگر در اجرای برنامهای ناتوان ماندم، از سوی نهاد یا قوهای دیگر زیر سؤال میروم اما باز هم چارهای جز امید نیست و ما امیدواریم همانطور که گفته میشود، یکدستشدن باعث انسجام تمام نهادها در مسیر کاریشان شود.
طرح صیانت سابقه چندین ساله دارد
باتوجه به حضور اصولگرایان در تمام مسئولیتهای انتخاباتی و انتصابی فضای آزادیهای اجتماعی و رسانهای را چطور میبینید؟ اخیرا طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی که ازسوی مجلس مطرح شده این نگرانی را بهوجود آورده که آیا دستِکم در چهارسال پیشرو با فضایی بسته مواجه خواهیم بود؟
طرح صیانت سابقه چندینساله دارد. در مجلس دهم هم نسخههای اولیه آن مطرح شده بود و به یاد داریم آقای سالک آن را به دست میگرفت و میخواست که نمایندهها امضایش کنند. حالا این طرح جلوههای جدیدتری یافته و بحث کنترل پیامرسانها هم در آن مطرح است. علاوه بر این نوعی ایجاد انحصار هم کرده است و نباید از نظر دور داشت که بحثهای اقتصادی در جایگزینکردن اپلیکیشنهای داخلی بهجای اینستاگرام واتسآپ مطرح است و مطرحکنندگان این طرح به زعم خود قرار است این برنامهها را بومی کنند و عملا نسخههای خارجی آنها را از رده خارج کنند. موضوع دیگر در این طرح حکمرانی اینترنت است. هر دولتی از منظر حقوق عمومی باید اقداماتی انجام دهد تا از دادههای مردم صیانت کند و مانع هکشدن اطلاعات مردم شود یا از نفوذ جلوگیری کند و این کار در همه کشورها انجام میشود و اصلا حکومت وظیفه دارد چنین کاری را انجام دهد، اما در این طرح میبینیم که در کنار اینها بحث محدودسازی هم هست و به نوعی دخالت در حریم خصوصی کاربران صورت میگیرد و عملا این طرح در تعارض با اصل25 قانون اساسی که مبتنیبر عدم تجسس است، قرار میگیرد. همه این موارد باعث شده است که نگرانی از باب محدودسازی آزادیها از طریق کنترل و محدودکردن فضای مجازی به وجود آید. از سوی دیگر یک کمیسیونی پیشبینی شده است که انگار قرار است فراقوهای عمل کند و نه مجلس میتواند کنترلی بر آن داشته باشد، نه وابسته به قوه مجریه است و حتی برخی صلاحیتهای قضائی هم دارد و تشکیل آن کمیسیون نقض آشکار اصل تفکیک قواست که بسیار خطرناک است. بله، همه میدانیم که هر سه قوه دست یک طیف سیاسی است اما اگر وحدتی هم در کار است، وحدت در عین کثرت مورد قبول است. یعنی وحدت با پایبندی به کثرت قوا پذیرفته است و نباید این همسویی اصل تفکیک قوا را زیر سؤال ببرد و خدشهدار کند.
شما بیشتر به حوزه فضای مجازی پرداختید. من بیشتر سؤالم ناظر به شرایط فضای کلی سیاسی، اجتماعی و رسانهای بود.
ببینید بستهبودن یا بازبودن فضای سیاسی- اجتماعی فقط در حوزه عملکرد دولت نیست و نهادهای مختلفی بر کیفیت این موضوع تأثیر دارند و هنوز نمیشود گفت در آینده فضای سیاسی-اجتماعی به کدامین سمت میرود. طرح صیانت یا ساماندهی فضای مجازی اسم رمزی است برای تعیین شرایط آزادیهای سیاسی و رسانهای و این نشانهای است که بههرحال وجود دارد اما فعلا نمیتوان پیشداوری کرد و باید دید که چه پیش میآید. از آنسو نشانه مثبتی هم دیده میشود؛ همان تماسهایی که از سوی آقایان رئیسی و اژهای با موضوع اخذ نقد و نظر با برخی فعالان سیاسی گرفته شد.
با شما هم تماس گرفته شد؟
بله.
اکنون نقدهای خود را ارسال میکنید؟ سازوکار چگونه است؟ آیا نقطهنظراتتان منشأ اثر واقع میشود؟
بله، مطالبی برای دفتر آقای اژهای ارسال میکنم. آنها هم محترمانه برخورد میکنند و میگویند این بر این نظرات دستور میخورد و ارجاع میشود. گاهی تصور میکنم مؤثر هم واقع میشود؛ مثلا درباره آقای هومن جوکار مطلبی ارسال کردم و بعد از آن به او مرخصی داده شد و گفتند پیگیری شما مؤثر بوده است یا خودم احساس میکنم نامهای که درباره پرونده هواپیمای اوکراینی دادم و خواستم که درباره آن اطلاعرسانی شود، چند روز بعد ریاست سازمان قضائی نیروهای مسلح مصاحبهای مفصل کرد و در آن مصاحبه سعیاش این بود که اطلاعرسانی کند. برای دولت هم مطالبی ارسال و در آنها پیشنهادهایی را مطرح میکنم و مشخصا درباره برخی وزرا موضوعاتی را عنوان کردم اما بههرحال بهدلیل آنکه حوزه کاری حقوق است، بیشتر مطالبی برای قوه قضائیه ارسال میکنم.
آقای صادقی اصلاحطلبان قرار است چه کار کنند؟ برخی اصلاحطلبان باور دارند باید با دولت تعامل شود، برخی میگویند باید منتقدان منصف دولت باشیم و برخی نیز چنین مناسبتهایی را باعث مخدوششدن هویت اصلاحطلبیشان میدانند.
در وهله نخست باید توجه شود که حفظ هویت اصلاحطلبی مشخصا در مقطع کنونی برای اصلاحطلبان باید بسیار مهم باشد و اگر تعاملی هم میشود باید با حفظ هویت اصلاحطلبی باشد و هویت سیاسیمان نباید تحتالشعاع تعامل با دولت قرار گیرد. البته بخشی از این تعامل هم به رفتار دولت برمیگردد؛ اینکه دولت فضای تعامل را تا کجا باز میکند. ما ترجیح میدهیم قهر نکنیم و بهعنوان ناصحان دلسوز کنش سیاسی خود را داشته باشیم. ما سکوت، مسامحه و پردهپوشی نمیکنیم اما حتما جهتگیریمان سازنده خواهد بود و سنگی جلوی پای دولت نمیاندازیم و سعی میشود که هر نکتهای که خطاب به دولت مطرح میکنند، باعث کاهش دردی از دردهای بیشمار مردم شود. یکی از تعاریف روشنفکری هم تلاش برای کاهش رنج مردم است و حتما اصلاحطلبان سعی میکنند در این مسیر قدم بردارند و کاری نکنند که بهدلیل گرایشات سیاسی مانعی پیشروی دولت ایجاد کنند. حالا ادامه این مسیر بستگی به حاکمیت هم دارد؛ اینکه تا کجا روحیه نقدپذیری را در خود زنده نگاه میدارد. تا اینجای کار که نشانهای مبنی بر فشار بر فعالان سیاسی دیده نمیشود. تصور این بود که بعد از انتخابات و پیروزی آقای رئیسی موجی از برخوردهای امنیتی و قضائی با اصلاحطلبان صورت گیرد اما چنین نشد و تصور میکنم رئیسجمهور و رئیس قوه قضائیه تمایل دارند فضایی آرام به وجود آید و درنهایت بتوانند بعد از پایان کارشان، کارنامه موفقی از خود ارائه دهند.
مردم با مقایسه عملکردها به اصلاحطلبان اعتماد میکنند
اصلاحطلبان از نظر تشکیلاتی چه خواهند کرد؟ در وهله نخست آیا میتوانند مردم را قانع به حمایت از خود کنند؟ و سپس آیا به انسجام تشکیلاتی برای حضور در انتخاباتهای پیشرو که نزدیکترینش در سال ۱۴۰۲ است، برسند؟
اصلاحطلبان تحولخواهی را در چارچوبهای ممکن مانند انتخابات دنبال میکنند. به نظرم اصلاحطلبان با وجود محدودیتها باید بهعنوان یک امر ممکن از همین حالا برای انتخابات مجلس در سال 1402 برنامهریزی کنند. البته حتما اقناع مردم کار سختی است، زیرا مردم از همه طیفهای سیاسی ناامید شدهاند. فکر میکنم که مردم با مقایسه عملکردها به اصلاحطلبان اعتماد میکنند. آنها عملکرد مجلس را میبینند و مقایسه میکنند که برای مثال در شیوه بررسی صلاحیت وزرا چه تفاوتهایی میان اصلاحطلبان و اصولگرایان وجود دارد و حتما نتیجه تصمیمگیریها را مشاهده میکنند. یک خبر هم در پایان مصاحبه بدهم. در آییننامه «جبهه اصلاحات ایران» آمده است که مدت فعالیت جبهه شش ماه است و برای ادامه آن باید اعضا تصمیمگیری کنند؛ بههمیندلیل هفته گذشته جلسه جبهه اصلاحات برگزار شد و اعضا به تمدید فعالیت ششماهه رأی دادند؛ بنابراین اصلاحطلبان همچنان بهصورت تشکیلاتی فعالیت خود را ادامه میدهند و انتظار است که بتوانند در ششماهه پیشرو برنامههای مناسبی برای چگونگی فعالیت ارائه دهند.
مشاهده خبر در جماران