به قلم احمد مسجدجامعی؛
کتاب «در جست و جوی شمیران» منتشر شد/ روایتی از ورود امام به جماران و جهانی شدن نام این محله
کتاب «در جست و جوی شمیران» به قلم احمد مسجد جامعی، عضو سابق شورای اسلامی شهر تهران، منتشر شد و مطالب جالب و خواندنی در خصوص تاریخچه شمیران و جزئیاتی از گذشته این محله در این کتاب آمده و وضعیت امروز نیز به آن اضافه شده است.
به گزارش جماران؛ کتاب «در جست و جوی شمیران» روایتی مستندی از احمد مسجد جامعی، عضو سابق شورای اسلامی شهر تهران، منتشر شد.
احمد مسجد جامعی در پیش گفتار این کتاب نوشته است: «نخستین جرقه این کتاب مقاله ای بود که با عنوان «یک منطقه، یک تاریخ» نوشتم و در شماره ۴۹ ماهنامه شورایاران در ۱۳۹۲ به چاپ رسید». و در ادامه می نویسد:«پرسش ها و نظرات دستمایه ای فراهم می ساخت تا مطالبی در تکمیل یادداشت نخستین بنویسم. همزمان برنامه های تهران گردی آغاز شد و در چند نوبت از منطقه دیدار کردم و درباره آنچه می شنیدم و می دیدم و به نتیجه می رسیدم اینجا و آنجا می نوشتم و می گفتم».
در بخش دیگری از پیش گفتار آمده است که «این اثر در ۱۳۹۵ آماده انتشار شد اما به چاپ نرسید. همت آقای دکتر سیدحمید موسوی، شهردار محترم منطقه ی یک، کارساز شد. برای طبع و نشر آن مواردی به متن پیشین افزودم. در این مرحله دوست پژوهشگرم آقای علی بهرامیان نکاتی درباره ی آنچه خوانده بود بیان داشت، عکاسی اثر را آقای مهدی نصرتی عهده دار شد و بالأخره کار به نتیجه رسید. اگر استاد حسن انوشه در قید حیات بود نخستین خواننده ی پیش از انتشار این اثر می شد و صمیمانه چون دریایی ژرف گوهرهای فراوانی را که در سینه داشت در معرض استفاده ی خوانندگان قرار می داد. یاد او را گرامی می دارم و این کار را تقدیمش می کنم».
در این کتاب نکات بسیار جالب و خواندنی از تاریخچه محله های مختلف شمیران و تغییراتی که در طی این سال های داشته اند با ذکر جزئیاتی بسیار دقیق آمده است. به طور مثال در بخشی که به «محله جماران» اختصاص یافته آمده است: «جماران در گذشته روستای کوچکی در دو کیلومتری شرق تجریش بود. جماران از روستاهای آباد و باصفای شمیران بود و مثل دیگر روستاهای تجریش عده ای از اعیان تهران تابستان ها آنجا ییلاق می کردند. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه(۱۳۱۳ – ۱۲۵۹ ق) درباره وضعیت این روستا در دوره ناصرالدین شاه می نویسد:«چند باب دکان از قبیل عطاری و بقالی و قصابی متفرق از یکدیگر دارد. تقریبا چهل پنجاه خانه و یک حمام دارد. مسجد و تکیه مختصری هم در این قریه هست». این روستا در آن زمان خرده مالک بود و بخش اربابی آن متعلق به مرحوم سید محمدباقر جمارانی بود که خانه و باغ زیبایی در این روستا داشت. بعد از او فرزندان و نوادگانش مالک جماران شدند».
همچنین در صفحه ۱۳۲ این کتاب در خصوص محله جماران آمده است: «در سرشماری سال ۱۳۳۵، جمعیت روستای جماران ۱۲۲۰ نفر بود که از این تعداد ۶۲۱ نفر مرد و ۵۹۹ نفر زن بودند. جماران رفته رفته به سمت محله شدن پیش رفت و در اواخر دهه ۴۰ به یکی از محلات شهر تهران بدل شد و امروزه بیش از ۲۰۲۹ خانوار و ۶۴۶۶ نفر جمعیت را در خود جای داده است. در اوایل دهه ۴۰ جماران دو مدرسه داشت، دبستانی پسرانه به نام محمد نراقی و دبستانی دخترانه به نام جماران، دبستان پسرانه ۲۵۷ دانش آموز و دخترانه ۱۳۲ دانش آموز داشت. همچنین در این سال ها دو حمام دیگر نیز در جماران ساخته شد که یکی مخصوص آقایان و دیگری مختص خانم ها بود».
در صفحه ۱۳۳ نیز درباره ورود امام خمینی (س) به این محله نوشته شده است: «با پیروزی انقلاب و ورود امام به جماران، نام این محله که در گذشته یکی از روستاهای کوچک شمیران بود در سرتاسر جهان شناخته شد. زمانی که برای اقامت امام در تهران به دنبال جای مناسب و مطمئنی می گشتند، آیت الله سیدمهدی امام جمارانی این محل را پیشنهاد داد که بیت امام نیز آن را پذیرفت و اینجا برای اقامت امام خمینی(س) برگزیده شد و به این ترتیب امام و خانواده اش در خانه ای که متعلق به آیت الله جمارانی و برادرش بود ساکن شدند. اهالی محله به یاد دارند برای آنکه در پرداخت اجاره ی بخشی از این خانه و بخشی از باغ خسروشاهی که در کنار آن قرار داشت و امام در آن قدم می زدند مسائلی پیش نیاید، امام خود شخصا هر ماه مبلغ اجاره را پرداخت می کردند. همچنین تکیه بالای جماران یا همان حسینیه جماران محل دیدارهای عمومی امام بود».
در این کتاب حتی به «سقف دو رنگ» حسینیه جماران اشاره شده و آمده است: «حسینیه جماران را خیلی ها دیده اند. چه آن زمان که امام در میان مردم بود و چه بعد از رحلت امام. امام این حسینیه ی پربازدید گوشه های دیده نشده ای دارد که بخش دیگری از سبک زندگی امام خمینی(س) را هویدا می کند. دیوار و سقف حسینیه در قسمتی که محل نشستن بانوان است دو رنگ است. بخشی همچون سایر دیوارها گل و گچ است و بخش کوچکی سفید کاری شده است. داستان از این قرار است که روزی خادمان قصد می کنند برای نونوار کردن حسینیه سقف و بدنه آن را سفیدکاری کنند اما ناگهان امام سر می رسند و مانع می شوند و الآن هم سقف حسینیه به همان شکل حفظ شده است».
مشاهده خبر در جماران