کدخبر: ۱۵۱۸۸۵۲ تاریخ انتشار:

در گفت و گو با جماران؛

مازنی: اولویت اول دولت سیزدهم باید اقتصاد و تأمین معیشت مردم باشد/ مبنای طرح ضد اینترنت مجلس به هیچ وجه «صیانت» نیست/ کنترل «مرز دیجیتال» را نباید به نیروهای مسلح بدهند/ خاطره ای از آیت الله جوادی آملی در خصوص فضای مجازی

رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس دهم اولویت اول دولت سیزدهم را اقتصاد و تأمین معیشت مردم و اولویت دیگر را ارتقاء اعتماد مردم و سرمایه اجتماعی دانست و تاکید کرد: کنترل «مرز دیجیتال» را نباید به نیروهای مسلح بدهند بلکه باید به شورای عالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات و مرکز ملی فضای مجازی بدهند. ما هم فکر می کنیم، این فضا کنترل می خواهد ولی کنترل آن را دست نیروهای مسلح نمی دهند بلکه به دست متخصصین و صاحب نظران عرصه فرهنگ، فناوری و مجموعه مدیریت سیاسی کشور می دهند و از نیروهای مسلح برای فضای جنگ و دفاع مسلحانه استفاده می کنند.

پایگاه خبری جماران: رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس دهم با تأکید بر اینکه اولویت اول دولت سیزدهم باید اقتصاد و تأمین معیشت مردم باشد، گفت: اولویت دیگر بحث اعتماد مردم و سرمایه اجتماعی است. باید پرسید چرا وقتی گروهی از مردم خوزستان مشکل آب دارند می پذیرند که شعارهایی را علیه ساختارهای نظام بدهند؟ چرا نقد رابطه دین با حکومت این قدر زمینه پذیرش پیدا کرده است؟ برای اینکه در کنار تبلیغات سوء بدخواهان، برخی نهادهای جمهوری اسلامی عملا به این ناکارآمدی و عدم هماهنگی بین دیانت و سیاست دامن می زنند.

وی هچنین با انتقاد از طرح ضد اینترنت مجلس، گفت: شعار این آقایان حل مشکل معیشت مردم بود اما ببینید دنبال چه طرح هایی هستند. مبنای این طرح به هیچ وجه صیانت نیست و می گوید اصل بر این است که مردم دنبال خلاف و تحت تأثیر بیگانگان و گروه های سیاسی ما متأثر از سرویس های بیگانه هستند و ما باید کنترل کنیم که این اتفاق نیفتد. در حالی که این جور نیست و قانون اساسی ما اصل را بر «آزادی» گذاشته است.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین احمد مازنی را در ادامه می خوانید:

با توجه به اینکه کشور ما امروز در سیاست داخلی با چالش هایی مثل فقر، تورم و بیکاری مواجه است و از سوی دیگر در سیاست خارجی نیز برخی کارها از جمله FATF و برجام در حالت تعلیق هستند، به نظر شما اولویت اصلی دولت سیزدهم باید در چه حوزه ای باشد؟

من فکر می کنم اولویت اول دولت سیزدهم باید اقتصاد و تأمین معیشت مردم باشد. باید سه برنامه با بازه زمانی کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت را تهیه کنند، در این مورد اسناد بالادستی هم وجود دارد. برنامه ششم توسعه که ما در مجلس دهم تصویب کردیم یکی از اسناد بالادستی قابل اجرا است.

اولویت دیگر بحث اعتماد مردم و سرمایه اجتماعی است که به نظر می رسد رفتارهایی که ما داشته ایم، نوع تعاملی که برخی از نهادهای حاکمیتی با مردم و گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی داشته اند و تلاشی که برای یک دست سازی حکومت انجام شده برای مردم این ذهنیت را ایجاد کرده که حکومت جمهوری اسلامی نسبت به همه مردم نگاه پدرانه ندارد و شهروندان را به درجه یک و دو تقسیم می کند. هم برای انتخاب کنندگان و هم برای انتخاب شوندگان چهارچوب هایی تعیین می کند که افرادی در جامعه احساس کنند هیچ گاه امکان انتخاب شدن برای مدیریت های کشور ندارند.

 

پیش از این انتخاب های مردم این قدر محدود نبود و دوره هایی را شاهد بوده ایم که مردم توانسته اند نماینده خود را به مجلس، دولت و یا سایر نهادهای انتخابی بفرستند. پس به نظر می رسد نمی توانیم قید «هیچ گاه» را به کار ببریم.

 منظور من بعد از این است. گروه هایی که حزب رسمی و قانونی دارند و جبهه ای که برای مشارکت در انتخابات تشکیل شده، کاندیدا معرفی می کند ولی کاندیداهای این احزاب و این جبهه یک جا همه رد صلاحیت می شوند. این مسأله برای 52 درصد از مردم این ذهنیت را ایجاد کرده که مشارکت آنها هم تأثیری ندارد و برخی نهادهای حاکمیتی آنها را شریک در قدرت و اداره کشور نمی دانند. بلکه نگاه ارباب و رعیتی دارند و معتقدند مردم باید اطاعت کنند و مشارکتی هم اگر هست، هر وقت ما دعوت کردیم که بیایید به چه کسی رأی بدهید، بیایند رأی بدهند.

چه اشکالی داشت که یک رقابت جدی صورت می گرفت و نامزدهای احزاب و جناح های مختلف می آمدند؟! معلوم بود که آقای رئیسی رأی قابل توجهی دارد. فرقی نمی کند رئیس جمهور بشود یا نشود. ایشان که جزو اصول دین ما نبوده و نیستند و بالاتر از ایشان در نظام جمهوری اسلامی این وضعیت را داشته اند.

از سوی دیگر فعالیت های تبلیغاتی گسترده ای علیه «جمهوری اسلامی» شده و کل ضعف ها را به  نظام جمهوری اسلامی نسبت می دهند. یعنی انگار که ما در طی چند هزار سال قبل از این 40 سال در بهشت پر از نعمت بوده ایم و این چهار دهه وارد برزخی شده ایم که هیچ جای دنیا چنین نیست و در تاریخ ایران هم هیچ وقت چنین مشکلاتی وجود نداشته است.

اما باید پرسید چرا وقتی گروهی از مردم خوزستان مشکل آب دارند می پذیرند که شعارهایی را علیه ساختارهای نظام بدهند؟ چرا نقد رابطه دین با حکومت این قدر زمینه پذیرش پیدا کرده است؟ برای اینکه در کنار تبلیغات سوء بدخواهان، برخی نهادهای جمهوری اسلامی عملا به این ناکارآمدی و عدم هماهنگی بین دیانت و سیاست دامن می زنند. به نظر من این مسأله ای است که همه کسانی که ایرانی و مسلمان هستند، حوزه های علمیه، احزاب، رسانه ها، ارکان حکومت و کسانی که دل در گرو اسلام، ایران و جمهوری اسلامی دارند باید نسبت به آن احساس مسئولیت کنند.

 

رئیسی بیش از همه مسئولیت ارتقاء «اعتماد اجتماعی» را بر عهده دارد

آقای رئیسی در اولین روزهای پس از انتخابات با فعالان سیاسی گروه های مختلف تماس و جلسه داشتند. به نظر شما این جلسات چقدر می تواند به حل مشکلات کشور کمک کند؟

آقای رئیسی به عنوان رئیس جمهور منتخب ملاقات ها و دیدارهایی داشته اند و درخواست هایی برای اعلام نظر کرده اند که مجموعه این اطلاعات هم برای وضع موجود و هم برای وضع مطلوب مشخص است و در اختیار ایشان هست. الآن ایشان این مسئولیت را بر عهده گرفته و بیش از همه مسئولیت ارتقاء «اعتماد اجتماعی» را بر عهده دارند.

باید به معنای واقعی کلمه تمام ایرانیان را صاحب حق بدانند، خودی و غیرخودی را کنار بگذارند و در فضایی که گفتمان «گفت و گوی ملی» حاکم باشد و همه احساس مشارکت کنند و به عنوان مالک مشاء کشور به رسمیت شناخته شوند، زمینه ارتقاء سرمایه اجتماعی را فراهم کنند. من فکر می کنم تا زمانی که مردم از نظر اعتماد مشکل دارند، تلاش های مقطعی و موردی در جهت توسعه اقتصادی نتیجه مثبتی نخواهد داشت.

 

در زمینه بین المللی ما کارهای ناتمام یا در تعلیق مانده ای مثل FATF و برجام داریم. به نظر شما راه حل این مسائل چیست؟

می گویند دنیا از نظر شما فقط آمریکا است. بله، همه دنیا ایالات متحده نیست، اما همه مشاهده کردیم که ما با 1+5 چند سال مذاکره فشرده و نفس گیر داشتیم. یعنی شش کشور قدرتمند دنیا که پنج کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و دارای حق وتو هستند، به اضافه آلمان، با ما مذاکره کردند و به توافق رسیدیم. اما آمریکا به تنهایی با تغییر دولت از دور میز این گفت و گو خارج شد و این توافقی که شورای امنیت سازمان ملل هم تصویب کرده بود را به رسمیت نشناخت و دیدیم که چقدر به ما فشار وارد کردند.

ما راه انفعال و انزوا یا راه جنگ با دنیا را مناسب نمی دانیم بلکه بر اساس سه اصل حکمت، عزت و مصلحت حرکت می کنیم که سیاست کلی نظام است و مقام معظم رهبری بارها روی آن تأکید کرده اند. ما هیچ گاه قوانین بین المللی را زیر پا نگذاشته ایم بلکه این پروپاگاندایی است که آمریکا و به تبع آن صهیونیست ها و سعودی ها در چند سال اخیر دنبال می کنند و به ما نسبت می دهند و عده ای عناصر مزدور مثل سلطنت طلبان و منافقین که در خارج از کشور از این مثلث پول می گیرند علیه جمهوری اسلامی و مردم ایران توطئه می کنند و رفتارهای خشونت آمیزی از خودشان بروز می دهند و نظام جمهوری اسلامی را جنگ طلب معرفی می کنند. این در حالی است که در بالاترین سطح نظام برای مذاکره هماهنگی انجام شده است.

 

به نظر شما تفکری که حتی اینترنت به عنوان ابتدایی ترین ابزار ارتباط بین المللی را بر نمی تابد و سعی در قطع آن دارد، می تواند با کشورهای جهان دور یک میز بنشیند و این گره ها را باز کند؟

من فکر می کنم اندیشه ای که کشور را اداره می کند و مصلحت کشور را تشخیص می دهد به رهبری نظام و هماهنگی ارکان نظام و قوای سه گانه بر می گردد. این نظارت و مدیریت در شرایط مقتضی به داد مردم می رسد. کما اینکه ادعای خیلی ها این بود که ما اصلا نیاز به مذاکره نداریم و جنگ می کنیم اما «نرمش قهرمانانه»ای که مقام معظم رهبری اعلام کردند مسیر را به سمت مذاکره توأم با عزت پیش بردند. به هر حال این جایگاه را نباید دست کم گرفت.

اما برای اینکه برای مردم توضیح بدهم تفاوت نگرش های جناح ها در چیست، به طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» اشاره می کنم. شعار این آقایان حل مشکل معیشت مردم بود اما ببینید دنبال چه طرح هایی هستند. من مخالف قانونمندی فضای اینترنت در ایران نیستم چون هر کشوری باید فضای اینترنت را مدیریت کند. بحث هایی هست مثل اینکه کودکان در چه سطحی دسترسی داشته باشند و یا اطلاعات کاربران در چه سطحی در اختیار پلتفرم های مختلف قرار بگیرد و اینکه از طریق فضای اینترنت امنیت کشور به مخاطره نیفتد. همه اینها مسائل بین المللی است و مختص ایران نیست، همه کشورها قوانین و مقرراتی را برای مدیریت فضای مجازی وضع می کنند، اما ما نمی توانیم این سرمایه علمی و فناوری را دست کم بگیریم و بخواهیم با رفتار نظامی و افراطی این فضا و زندگی مردم در این فضا را کنترل کنیم.

من در مجلس دهم رئیس کمیسیون فرهنگی بودم که این طرح مطرح شد، بعدها تغییراتی در آن داده شد. اما یک بند آن که هیچ وقت عوض نشد این است که می گویند صیانت از «مرز دیجیتال» را باید ستاد کل نیروهای مسلح در اختیار داشته باشد. مثل این است که بگوییم ما باید مرزهای دانش و مرزهای فرهنگ را کنترل کنیم. بعد بگوییم چون واژه مرز در این جا آمده پس نیروهای مسلح باید این مرزها را کنترل کنند! در حالی که  «مرز دانش» و «مرز فرهنگ» را باید دانشگاه و حوزه علمیه، وزارت ارشاد، صدا و سیما و اصحاب فرهنگ و هنر کنترل کنند.

کنترل «مرز دیجیتال» را نباید به نیروهای مسلح بدهند

کنترل «مرز دیجیتال» را نباید به نیروهای مسلح بدهند بلکه باید به شورای عالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات و مرکز ملی فضای مجازی بدهند. ما هم فکر می کنیم، این فضا کنترل می خواهد ولی کنترل آن را دست نیروهای مسلح نمی دهند بلکه به دست متخصصین و صاحب نظران عرصه فرهنگ، فناوری و مجموعه مدیریت سیاسی کشور می دهند و از نیروهای مسلح برای فضای جنگ و دفاع مسلحانه استفاده می کنند. اینجا اگر جنگ هم باشد «جنگ فرهنگی» است و «افسر فرهنگی» می خواهد نه افسر نظامی.

طراحان این طرح هیچ وقت این سؤال را پاسخ نداده اند که چرا صیانت از فضای مجازی را به نیروهای مسلح می دهید. می خواهید نیروهای مسلح را با مردم درگیر کنید؟! این چه کاری است؟ آدم احساس می کند درک درستی از این فضا ندارند. آیت الله جوادی آملی یک مرجع تقلید روشن بین، آگاه و به روز، می گوید حقیقی ترین فضا، فضای مجازی است.

گاهی می گویند به دلیل استفاده غلط از فضای مجازی باید این محدودیت ها را برقرار کنیم، اما به دلیل اینکه ممکن است مردم در رانندگی تصادف کنند که نباید رانندگی را ممنوع کنیم. هزینه های کنترل و مراقبت، چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی، به مراتب بیشتر از هزینه های اعتماد و آزادی است. یعنی اگر مردم احساس کنند آزاد هستند و کنترل ها جاهایی است که به حقوق و امنیت ملت، منافع ملی و حق دیگران آسیب وارد می شود، مردم هم رعایت می کنند.

بنابر این مبنای این طرح به هیچ وجه «صیانت» نیست و می گوید اصل بر این است که مردم دنبال خلاف و تحت تأثیر بیگانگان و گروه های سیاسی ما متأثر از سرویس های بیگانه هستند و ما باید کنترل کنیم که این اتفاق نیفتد. در حالی که این جور نیست و قانون اساسی ما اصل را بر «آزادی» گذاشته است و اصل 27 روی آزادی اجتماعات و راهپیمایی ها تأکید دارد. ما می گوییم اگر تجمعی بشود گروهک منافقین یا الاحوازیه سوء استفاده می کنند. وظیفه نیروهای امنیتی ما این است که نگذارند این گروهک ها سوء استفاده کنند. آنها کارشان سوء استفاده و موج سواری است، ولی ما به عنوان مسئولین اداره کشور وظیفه داریم از اجتماعات مردم صیانت کنیم و مراقب باشیم که کسی سوء استفاده نکند؛ نه اینکه بگوییم شما تجمع نکنید چون ممکن است سوء استفاده کنند.

رویکرد حاکم بر ارتباط با جامعه و نهادهای مدنی امنیتی و نظامی نباشد

آخرین نکته ای که من در زمینه اصلاح رویکردها تأکید دارم این است که در جلسات گفت و گوی ملی که جناح های مختلف آنجا هستند یکی از بحث ها این بود که ابتدای انقلاب رویکرد نظام جمهوری اسلامی سیاسی و فرهنگی بود و با مسائل عمومی با رویکرد فرهنگی و سیاسی برخورد می کردیم اما به مرور این رویکردها به رویکرد امنیتی و نظامی تبدیل شد. اینکه چقدر منافقین و دشمنان خارجی مؤثر هستند و چقدر جنگ تأثیر گذاشته هم جای خودش، یکی از توصیه های ما در شورای گفت و گوی ملی این است که رویکرد حاکم بر ارتباط با جامعه و نهادهای مدنی امنیتی و نظامی نباشد و باید به رویکرد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برگردد. باید با همه گفت و گو کنیم.

ان شاء الله با کمک همه گروه های سیاسی دولت سیزدهم در کارش موفق باشد، قوه قضائیه هم با مدیریت جدید موفق باشد و مجلس هم موفق باشد. هر قدر نهادهای جمهوری اسلامی در خدمت به مردم موفق باشند همه خوشحال هستند و همه باید در این جهت کمک کنیم. اما شرط اصلی این است که همدیگر را به عنوان دوست، برادر و هموطن در خانه ای که نشسته ایم شریک بدانیم و نه اینکه بگوییم یک عده مستأجر هستند و یک عده هم اصلا حق سکونت در اینجا ندارند. به نظر من این نگرش به مرور جامعه را به سمت مشکلات جدی پیش می برد.

مشاهده خبر در جماران