یادداشت/
روایت سید محمد خاتمی از آشنایی با سید علی اکبر محتشمی پور و فعالیت ها و دیدگاه های وی
سید محمد خاتمی نوشت: جناب محتشمیپور گرچه یک کنشگر فعال و با استقامت در عرصه سیاست (داخلی و خارجی) بود ولی به لحاظ نظری هم جایگاه خود را داشت. ایشان با انتشار مجله وزین ”بیان“ در بسط نظر سیاسی و فرهنگی و نیز اطلاع رسانی و بخصوص تأمین آزادی بیان و اندیشه گام مهمی را برداشت و در واقع تریبون آزادی را ایجاد کرد تا همه آنان که اهل فکر و نظر و نیز داری رویکردهای مختلف هستند بتوانند حرف و رأی خود را ابراز دارند.
به گزارش جماران؛ حجتالاسلاموالمسلمین سید محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی به مناسبت چهلمین روز درگذشت حجتالاسلاموالمسلمین سید علی اکبر محتشمی پور نوشت: «گفتن و نوشتن درباره شخصیت و خدمات و نقش ممتاز حجت الاسلام والمسلمین حاج سید علیاکبر محتشمیپور در انقلاب و پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی کاری است بس دشوار این حق بزرگ را شاید بتوان با نگاشتن کتابی قطور ادا کرد.
مرحوم آقای محتشمیپور عالمی وارسته، مجاهد و از یاران مخلص حضرت امام و از چهرههای درخشان انقلاب و ایران بود. ایشان در دوران تبعید امام در عراق در کنار ایشان بود و بدون تردید در روشن نگاهداشتن چراغ انقلاب که از سوی رژیم و ارتجاع و بدخواهان همواره مورد تهدید قرار داشت نقش مهمی را ایفا کرد. من هر چند از ایشان شنیده بودم ولی از نزدیک توفیق دیدار و آشنایی با ایشان را نداشتم تا اینکه اولین بار در نوفللوشاتو ایشان را دیدم طبعاً حوزه کار و مسؤولیت من که در هامبورگ بود با حوزه مسؤولیت ایشان متفاوت بود و طبعاً همکاری نزدیکی در آن برهه از زمان نداشتیم.
بعد از پیروزی انقلاب، این آشنایی و همکاری بیشتر شد. جناب محتشمیپور رحمةاللهعلیه در حساسترین لحظههای انقلاب، بهعنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه برگزیده شد. این انتخاب نشانه شخصیت ممتاز ایشان و نیز اعتمادی بود که امام و نظام نوپای جمهوری اسلامی به ایشان داشتند.
سوریه از آغاز خود را در کنار انقلاب و جمهوری اسلامی دید و تعریف کرد و تا آخر هم همین رویه را ادامه داد، هرچند که این کشور استفادههای فراوان از این نزدیکی و اعمال این سیاست کرد، ولی موضع آن برای کشور و انقلاب هم مغتنم بود و حتی در جریان جنگ تحمیلی نیز در کنار ایران و مدافع مواضع ایران و خنثی کننده بسیاری از توطئهها و بدخواهیها علیه نظام نوپای انقلابی بود. بخصوص سبب شد که تلاش نامیمون استکبار و ارتجاع برای جایگزین کردن دوگانه اسرائیل و اعراب به دوگانه اعراب و جمهوری اسلامی خنثی شود. از سوی دیگر موضع قاطع و انعطاف ناپذیر سوریه در برابر رژیم صهیونیستی و بخصوص بعد از قرارداد کمپ دیوید و حمایت این کشور از مقاومت فلسطین و همراهی با رهبران نهضت ضداسرائیلی برای ایران که سویه سیاست خارجی خود را مقابله با استکبار و صهیونیسم قرارداده بود ارزش فراوان داشت.
و نکته سوم این که سوریه واسطةالعقد ارتباط میان ایران انقلابی و لبنان که علیرغم آشفتگیهای درونی نیروهای بسیار ارزنده انقلابی در آن بودند و نیز یکی از عمدهترین کشورهای پناهدهنده فلسطینیان و استقبال کننده از رهبران مبارز فلسطینی بود قرار گرفت. سفارت سوریه در این زمان نیازمند شخصیتی همهجانبه نگر، شجاع و توانا و مورد اعتماد بود تا علاوه بر هدایت روابط با سوریه، تدبیر امور لبنان و راهبری سیاستهای مناسب در آن کشور را به عهده بگیرد و مرحوم محتشمیپور همان شخصیت بود که میتوانست و توانست احترام و اعتماد همه گروهها و جریانهای مبارز و متعهد فلسطینی و لبنانی را جلب کند. بدون تردید شکلگیری و تداوم فعالیتهای حزبالله لبنان بهصورت یک نهاد مستقل لبنانی، عربی و اسلامی که به ایران انقلابی هم نزدیک بود مرهون تلاش و تدبیر و پیگیری مرحوم محتشمیپور بود.
این عزیز در همین مأموریت سنگین در سوریه بود که مورد سوء قصد تروریستی قرار گرفت و دچار آسیب فراوان شد و این آسیب سنگین تا آخر هم همراه ایشان بود، ولی کوچکترین خللی در موضع و عزم ایشان در خدمت به جمهوری اسلامی و انقلاب و حمایت از و همراهی با مقاومت و رویکرد ضد صهیونیستی و ضد استکباری ایشان ایجاد نکرد.
پس از بازگشت آقای محتشمیپور از مأموریت سوریه در دولت برادر بزرگوار جناب آقای مهندس موسوی به ایشان پیشنهاد تصدی وزارت کشور شد که به حق برای انجام مأموریت و مسؤولیت در این مقام مهم شایستگی داشت، ولی خود ایشان در آغاز دچار تردید بود. در این زمان که من هم افتخار نزدیکی و آشنایی بیشتر با ایشان را داشتم مورد مشورت ایشان قرار میگرفتم. ایشان میگفت حوزه کاری و تجربه و رویکرد من بیشتر در سیاست خارجی و بخصوص جنبههای انقلابی آن است و در سیاست داخلی با حساسیتهای فراوان که دارد و نیازمند آگاهی و تجربه دیگری است شاید نتوانم به نحو مطلوب مؤثر باشم. و حتی مطرح کرد که بهتر است من (خاتمی) به وزارت کشور بروم و اگر به حضور او در دولت اصرار هست ایشان به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برود که با این پیشنهاد مخالفت شد و با بحث فراوان ایشان را قانع کردیم که تردیدشان بیجا است و اطمینان دادیم که ایشان در مقام خدمت جدید هم موفق خواهد شد و هرگونه همفکری و همکاری که لازم باشد ما در کنار ایشان خواهیم بود و دیدیم که ایشان در مقام وزیر کشور نیز چه خدمات ارزندهای انجام داد و چه نقش ممتازی از جمله در دفاع از حقوق مردم و پاسداری از رأی آنان داشت.
همفکری و همراهی ما از جمله در مجمع روحانیون مبارز که با انشعاب از جامعه محترم روحانیت مبارز تشکیل شده بود و مورد حمایت و تأیید حضرت امام با تأکید ایشان بر لزوم تکثر در عرصه حیات سیاسی بود نیز ادامه داشت و تا آخر هم این همفکری و همیاری باقی بود.
جناب محتشمیپور گرچه یک کنشگر فعال و با استقامت در عرصه سیاست (داخلی و خارجی) بود ولی به لحاظ نظری هم جایگاه خود را داشت. ایشان با انتشار مجله وزین ”بیان“ در بسط نظر سیاسی و فرهنگی و نیز اطلاع رسانی و بخصوص تأمین آزادی بیان و اندیشه گام مهمی را برداشت و در واقع تریبون آزادی را ایجاد کرد تا همه آنان که اهل فکر و نظر و نیز داری رویکردهای مختلف هستند بتوانند حرف و رأی خود را ابراز دارند و در واقع این را به نفع انقلاب و تقویت جنبه مردمسالاری و تقویت رضایت عامه بخصوص نخبگان که بنیاد یک نظام مردم سالار است میدانست و انصافاً که در این زمینه سعه صدر جناب محتشمیپور درخور توجه و تقدیر فراوان بود و دریغ که بیان مثل بسیاری از روزنامهها که در بهار (نهچندان طولانی) فرهنگ ایران پس از انقلاب رخ نمود به محاق تعطیلی افتاد و از عطرافشانی بازماند.
جناب محتشمیپور در انتخابات سال ۸۴ هم فعال بود و بخصوص از پراکندگی و عدم انسجام نیروهای معروف به خط امام نگرانی داشت و تا آنجا که به یاد دارم در حین احترام به نامزدهای مختلف گرایش ایشان به برادر بزرگوار و مجاهد جناب آقای کروبی بود.
در سال ۸۸ هم با تمام قوا در کنار عزیز گرانقدرمان جناب آقای مهندس موسوی قرار گرفت و یکی از فعالترین و موجهترین کسانی بود که در ستاد و در کنار ایشان فکر و عمل خود را به کار گرفت و متحمل صدمات نیز شد. و بالاخره ترجیح داد که دومین هجرت خود را به نجف اشرف انجام دهد، بخصوص در این مدت نیز با بازسازی و نوسازی اقامتگاه امام در دوران تبعید و تبدیل آن به مرکزی دیدنی و یادآوری خاطرات بزرگ باز هم علاقه خود را به انقلاب و امام نشان داد. هر چند در این هجرت ارتباط خود را با ایران و حضور گاه و بیگاه در میهن حفظ کرد.
امروز دیگر این عزیز که سرمایهای ممتاز در انقلاب و نیرویی مؤثر پس از پیروزی انقلاب بود و در میان ما نیست و مرگ دردناک او که هنوز هم به آسانی به باور نمینشیند همه ما را سوگوار کرد.
از خداوند منان میخواهم که پاداش پاکی و نیکی و مجاهدت و ظلم ستیزی و تبعیض آشوبی و وابستگی اش به مردم به عنوان صاحبان اصلی کشور و پافشاری مثال زدنی بر عدالت را با رحمت واسعه خود به این عزیز عنایت فرماید.»
مشاهده خبر در جماران