جی پلاس؛
آیت الله ابوالحسن شیرازی؛ امام جمعه ای که درد مردم داشت
آیت الله ابوالحسن مقدسی شیرازی در ۱۲۹۳ شمسی در یکی از روستاهای توابع داراب فارس به دنیا آمد. وی نزد اساتیدی همچون آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء الدین عراقی و ... شاگردی کرد. وی اولین امام جمعه مشهد پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی آیت الله ابوالحسن شیرازی اختصاص دارد.
زندگینامه آیت الله ابوالحسن شیرازی
آیت الله ابوالحسن شیرازی (مقدسی) در سال ۱۲۹۳ ش، در روستای کوهستان از توابع داراب استان فارس دیده به جهان گشود؛ پدرش مهدی قلی خان از متنفذین محل بود.
او سنین کودکی و نوجوانی را در همان روستای محل تولد گذراند و خواندن و نوشتن را نیز همانجا فرا گرفت. سپس برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه داراب و اصطهبانات عزیمت کرد. وی در سن هیجده سالگی پدر و مادر خود را از دست داد. این مصادف با قیام مردم فارس علیه حکومت رضاخان بود. این قیام ادامه حرکتی بود که توسط آیت الله سید عبدالحسین لاری و فرزند ایشان آیت الله سید عبدالمحمد شروع شده بود. سید عبدالحسین لاری و فرزند ایشان فتوا داده بودند که چون رضاخان فرد فاسدی است، نباید بر شئونات مسلمانان مسلط شود. مرکز این قیام نیز روستای «کوهستان» داراب بود. آیت الله ابوالحسن شیرازی نیز به این تشکیلات رفت و آمد داشت.
او مقدمات درسی را نزد شیخ علی اصغر فراگرفت، سپس به اصطهبانات رفت و به فراگیری «معالم» پرداخت. او مدت چهار سال در شیراز ساکن بود. اساتید وی در این شهر عبارت بودند از: آیت الله سید عبدالله شیرازی، آیت الله سید نورالدین شیرازی، حاج میرزا محمدعلی حکیم که در فلسفه پراستعداد بود و شیخ ابوالحسن شیرازی بخشی از «شرح تجرید» را نزد وی آموخت، و حاج شیخ عبدالکریم که شیخ ابوالحسن شیرازی «شرح منظومه» را نزد وی فراگرفت.
وی پس از تحصیل در شیراز به مشهد عزیمت و مدتی در کلاس درس آیت الله میرزا مهدی اصفهانی حاضر شد. آیتالله شیرازی در مشهد بخشی از دروس خارج و نیز «شواهد الربوبیه» را نزد آقا بزرگ حکیم و قسمتهایی از اسفار را نزد حاج میرزا مهدی فرا گرفت. قیام مسجد گوهرشاد و کشف حجاب توسط رضاخان مصادف با اقامت آیتالله ابوالحسن شیرازی در مشهد بود. پس از این قیام بود که وی به تهران آمد و تصمیم گرفت به نجف برود. با عزیمت به نجف مدت ده سال در آن دیار به تحصیل پرداخت و با دختر آیت الله شیخ علی محمد بروجردی ازدواج کرد.
ایشان در این باره میگوید: «بیشتر از ده سال از زمان کشف حجاب تا بعد از این که رضاخان از بین رفت، من نجف بودم. در همان جا با صبیه مرحوم آیت الله آقا شیخ علی محمد بروجردی ازدواج کردم.»
وی اساتید نجف خود را چنین معرفی میکند:
«مرحوم آیتالله حاج شیخ محمد کاظم شیرازی که مرجع تقلید اهالی شیراز بودند و در نجف درس فقه میگفتند، مرحوم حاج آقا ضیاءالدین معروف به آقا ضیاء که مدت زیادی درس ایشان رفتم، مرحوم حاج شیخ محمد حسین کمپانی و مرحوم آیت الله آسید ابوالحسن اصفهانی که ایشان هم فقه میگفتند. و مرحوم آیت الله میرزا عبدالهادی شیرازی که من حدود یک سال درس ایشان رفتم.»
شیخ ابوالحسن شیرازی در نهایت موفق به دریافت اجازه اجتهاد از برخی آیات عظام نجف شد. آنگاه به ایران بازگشت و دو سال در حوزه علمیه قم ضمن تدریس مکاسب و کفایه، در درس مرحوم آیتالله العظمی بروجردی نیز شرکت می کرد. در سال 1340 ش، به مشهد مراجعت کرد و به تدریس و تربیت طلاب فاضل پرداخت.
آیت الله حاج شیخ ابوالحسن شیرازی سرانجام پس از عمری سراسر تلاش، جهاد و اخلاص، عصر یکشنبه 16 مرداد سال 1379 ش، مصادف با پنجم جمادی الاولی سال 1421 ق، در سن 86 سالگی دار فانی را وداع گفت و پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه و نماز حضرت آیت الله بهجت، در جوار مولایش حضرت امام رضا(ع) در «دارالزهد» مدفون شد.
مردمداری و خدمت به ملت
مردم داری و خدمت به قشر مستضعف و محروم جامعه و ساده زیستی از صفات برجسته شیخ ابوالحسن شیرازی بود. تا جایی که دستش میرسید گره از کار مردمان می گشود و تا جایی که صدایش شنیده می شد از مردم می گفت و از بایستگیهایی که در تعامل با مردم باید شکل بگیرد. مردم داری در کنار بسیاری از خصلتهای نیکوی دیگر، شخصیت عالم مردم دار و صادق شهر مشهد را شکل می داد.
او مردم را باور داشت، چنان که مردم او را قبول داشتند و رگه های صداقت و عدالت را از لابه لای کلام ساده و صمیمی و سرشار از صدقش مثل رگه های طلا بیرون می کشیدند و به رفتار در می آوردند. مجتهد بیداردل، مردم شهر مشهد را دوست داشت و مردم هم او را قبول داشتند، لذا در انتخابات خبرگان وقتی نامزد می شد، فاصله رای اش با نفرات بعدی به خوبی نشانگر اقبال و ارادت مردم به شیخ ابوالحسن بود.
هنوز هستند در مشهد کسانی که وقتی سخن به زاهدانه زیستن و بی ریا و مومن بودن و گره گشایی از کار مردم می رسد، نام امام جمعه فقید مشهد، شیرازی را به یاد آورده و به احترام می برند. او که تا قامت افراشته داشت، ملجاء محرومان بود و تا صدایش به گفت وگو بود، از انقلاب و حضرت امام می گفت. او که تا پای رفتن داشت، از شوق جبهه و حضور در میان رزمندگان آرام نداشت و به مناطق عملیاتی می شتافت.
این عالم مبارز همواره (قبل و بعد از انقلاب) با توجه به اعتماد و اعتباری که بین مردم داشت، وجوه زیادی نیز در اختیار داشت، ولی زاهدانه زندگی می کرد و برای رفع مشکلات مردم فراوان می کوشید و خدمات فراوانی را انجام داد. او با تأسیس چندین حمام عمومی، منبع آب آشامیدنی، حسینیه، مسجد، مدرسه و سدهای خاکی در خراسان و داراب و تأسیس چندین شهرک برای افراد کم درآمد، آثار بسیاری را از خود برجای گذاشت.
وی به امور فرهنگی و علمی نیز بسیار ارج می نهاد. چندین مدرسه علمیه و موسسه علمی مانند؛ مدرسه علمیه ولی عصر(عج) و مکتب اسلام شناسی بانوان را تأسیس و آثاری مانند کتاب الزکاه، رساله توضیح المسائل و کتابی در معاد را تالیف کرد.
مبارزات و ارتباط با امام خمینی
دو سال از اقامت ایشان در مشهد میگذشت که نهضت امام خمینی در خرداد ۱۳۴۲ شروع شد. وی از آنجا که دریافته بود حفظ اسلام و شرف مسلمانان به چنین قیامی نیاز دارد، در همراهی انقلاب کوتاهی نکرد. در تداوم قیام امام خمینی با آیات عباس واعظ طبسی، سیدعلی خامنهای و شهید حجت الاسلام والمسلمین عبدالکریم هاشمینژاد همکاری نزدیک داشت. در سالهای اوج مبارزه عمومی و علنی مردم، وی میکوشید تا از علمای مشهد برای نشر اعلامیههای ضد رژیم امضا بگیرد. او در تمام وقایع انقلاب در شهر مشهد حضور فعال داشت. در روزهای نزدیک به بازگشت حضرت امام از پاریس، به تهران رفت و در وقایع تهران از جمله در تحصن دانشگاه تهران سهیم بود، به دنبال تحصن در مسجد دانشگاه تصمیم گرفتند که در قم نیز چنین تحصنی را برپا کنند، لذا با موافقت آیات: شهاب الدین مرعشی نجفی و محمدرضا گلپایگانی در مسجد اعظم قم تحصن کردند و همان شب به تهران بازگشتند.
پس از پیروزی انقلاب که در بیشتر شهرهای کشور نماز جمعه برپا میشد، اما هنوز در مشهد امام جمعهای تعیین نشده بود. در 27 خرداد 1359، امام خمینی ایشان را به عنوان اولین امامت جمعه مشهد منصوب کردند.
آیتالله شیخ ابوالحسن شیرازی درباره اقامه نمازجمعه در مشهد و نحوه انتصابش از سوی امام میگوید:
پس از پیروزی انقلاب در بیشتر شهرهای کشور نمازجمعه برقرار می شد. اما در مشهد امام جمعه ای از طرف امام تعیین نشده بود. زیرا دراینجا از قبل از انقلاب مرحوم حاج شیخ غلامحسین تبریزی در شبستان مسجد گوهرشاد نمازجمعه اقامه می کرد. البته بسیار محدود و مختصر بود و ایشان در خطبهها هم تنها به نصیحت مردم اکتفا می کردند. لذا عده زیادی از مردم از این وضع ناراضی بودند که چرا مانند دیگر شهرستانها در مشهد نمازجمعه برقرار نمی گردد. گروهی از دانشجوها و روحانیون از جمله مرحوم شهید حجت الاسلام کامیاب از ما خواستند که یک نماز وحدتی اقامه کنیم من با اصرار آنها قبول کردم و نماز وحدتی در حیاط بیمارستان امام رضا(ع) اقامه میشد.
بعداز چندی مرحوم شیخ غلامحسین فوت کردند. در این موقع من برای کاری به تهران آمده بودم. در تهران بود که از رادیو شنیدم که حضرت امام مرا به امامت جمعه تعیین کردند(1). در صورتی که از قبل نه من به این فکر بودم و نه کسی با من پیرامون این موضوع صحبتی کرده بود.
ایشان همچنین در مجلس خبرگان قانون اساسی به عنوان نماینده مردم استان خراسان و دو دوره در مجلس خبرگان رهبری به عنوان اولین نماینده استان خراسان انتخاب شدند. و در دوره های اول و دوم مجلس خبرگان رهبری نیز نماینده استان خراسان در آن مجلس بود.
آیت الله ابوالحسن شیرازی در راستای خدمت به مردم و پیاده شدن احکام اسلامی از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. در همین راستا در شهریور 1361 ش، طی نامه ای خدمت حضرت امام می نویسند:
«اماما، اى نایب راستین مهدى(ع) و اى روح همیشه خروشان در کالبد اسلام. فرمان حیات بخشتان در مورد زدودن قوانین خلاف شرع و احیاى احکام درخشان اسلام در سطح دادگستریها و مراکز قضایى کشور اقدام قاطع و پر برکتى بود که هر لحظه انتظار مىرفت. این حرکت الهى، امت علاقهمند به اجراى قوانین الهى را شادمان ساخت و از قلب این جانب نیز غم بزرگى را برداشت؛ زیرا به علت برخوردى که با دعاوى و تظلمات مردم خراسان دارم سالهاست از وجود قوانین ظالمانه و غیر الهى در دادگستریها رنج مىبرم. و اکنون امیدوارم که در راه تحقق خواسته آن حضرت که عین خواسته خدا و اولیاى اوست از تمام توان خویش بهره گیرم.»
امام خمینی نیز در پاسخ مختصر به ایشان مرقوم کرده اند:
«حضرت آیت اللَّه آقاى شیرازی، دامت برکاته
تلگراف شریف در تعقیب اسلامى شدن احکام و قوانین کشور، واصل و موجب تشکر گردید... از جنابعالى امید دعاى خیر دارم. سلامت جنابعالى را خواستارم.» ( صحیفه امام،ج16،ص441)
نکته جالب توجه در پاسخ حضرت امام، نسبت «آیت الله» به آقای شیرازی است؛ اگر تمام نامه ها و حکم ها و... حضرت امام را در 22 جلد صحیفه که از تولد تا رحلت را شامل میشود، مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید ایشان کمتر کسی را با عنوان آیت الله مورد خطاب قرار داده است، و این دأب و منش امام بود که هیچ وقت در احترام و تعریف از کسی افراط و تفریط نداشتند؛ هر کسی را به تناسب علم و تقوا و شخصیتش مورد خطاب قرار میدادند. لذا ایشان تنها مراجع وقت و بعضی از بزرگان و عالمان قدیم را با عنوان آیت الله نام برده اند. اما نسبت یاران و شاگردان خود کمتر، از عنوان آیتالله استفاده میکردند؛ با یک بررسی مختصر در صحیفه میبینیم که حضرت امام پس از انقلاب اسلامی فقط پنج تن از مسئولان و امامان جمعه را با عنوان آیت الله مورد خطاب قرار داده اند: آیت الله شیخ ابوالحسن شیرازی (امام جمعه مشهد)، شهید آیتالله صدوقی (امام جمعه یزد)، شهید آیتالله مدنی (امام جمعه تبریز)، آیتالله شیخ عبدالکریم موسوی اردبیلی و آیتالله شیخ حسینعلی منتظری.
منابع:
1 ـ صحیفه امام
2 ـ فصلنامه حوزه
3 ـ خبرگان ملت، دفتر اول
4 ـ روزنامه خراسان، مرداد 91
5 ـ فصلنامه آیینه پژوهش، مرداد79
(1) متن حکم چنین است:
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ ابو الحسن شیرازى- دامت افاضاته
بدین وسیله جنابعالى به سمت امام جمعه در شهر مقدس مشهد منصوب مىشوید که ان شاء اللَّه تعالى ضمن انجام این فریضه بزرگ الهى، اهالى محترم را به وظایف مهم اسلامى و انقلابى که در این برهه از زمان دارند آشنا ساخته و در حفظ اتحاد و همبستگى آنان بکوشید. بدیهى است اهالى محترم- ایّدهم اللَّه تعالى- نیز فرصت را مغتنم شمرده در انجام هر چه باشکوهتر نماز جمعه همکاریهاى لازمه را خواهند نمود. از خداى تعالى توفیق همگان را مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
4 شعبان 1400 » (صحیفه امام،ج12،ص445)
مشاهده خبر در جماران