کدخبر: ۱۵۱۱۳۶۹ تاریخ انتشار:

یادداشت/

زنان و تابوی «رجال»

در قانون اساسی بر کلمه «رجال» در نامزدهای ریاست جمهوری تأکید می کند اما در مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی و جمع بندی ریاست جلسه، مرحوم آقای بهشتی، رجال را در برابر نساء قرار نمی دهد و از آن برداشت جنسیتی نمی کند. رجال را به معنای شخصیت های باتجربه و کاردان می داند و نه معنای لغوی آن.

پایگاه خبری جماران: از دیرباز ردپای جامعه زنان گرچه کمتر در پیشخوان چشم ناظران، اما در پشت پرده و صحنه برای تصمیم گیری های خرد و کلان محسوس بوده است کشف علت به روی صحنه نیامدن آنها در عرصه های مهم در کشاکش بین تقاضا و فرصت هنوز در جا می زند و بی نتیجه مانده است.

نخستین بیانه اعتراضی در دوره جدید نسبت به نبود حضور اجتماعی زنان اثری است به نام معایب الرجال نوشته بی بی خانم استرآبادی که در دوره ناصری در پاسخ به کتاب تادیب النسوان نوشته شد. مولف کتاب تادیب النسوان شناخته نیست اما کتاب بی بی خانم استرآبادی فراوان در این سو و آن سو مورد استناد قرار گرفته است.

با وجود آن سرآغاز قاجاری در جریان مشروطه خواهی نیز چندان به حقوق اجتماعی زنان جز در زمینه آموزش پرداخته نشد و تا دوره پهلوی دوم زنان در عرصه سیاسی و انتخابات ملی و محلی حق مشارکت نداشتند و رأی آنها به رسمیت شناخته نمی شد.

نخستین کسی از روحانیان که پیش قدم شد و حق رای زنان را مجاز شمرد مرحوم محمدباقرکمره ای (پژوهش) از علمای تهران و ساکن ری بود که در سال 1339 در دوره زعامت و مرجعیت عام آیت اله سیدحسین بروجردی به این موضوع پرداخت و هرچند با هجمه هایی مواجه شد و گروه هایی در برابر او موضع گرفتند ولی از طبقه عالی حوزویان ندایی در اعتراض بدو برنخاست.

از بیست و چهار دوره مجلس شورای ملی، مجلس بیست و یکم مشروطیت شاهد اولین حضور زنان بود و مدتی پس از آن نخستین وزیر زن در وزارت آموزش و پرورش در دولت های وقت حضور یافت.

پس از انقلاب کار تا آنجا پیش رفت که شرکت زنان در حوزه اجتماع و سیاست و به ویژه انتخابات به شکل واجب اجتماعی درآمد و کم کم در مجالس ملی و محلی نام آنها بر زبان افتاد. 

برای مجلس تدوین قانون اساسی جدید خانم منیره گرجی فرد نامزد و انتخاب شد و از آن پس تا کنون در عموم مجالس ملی و محلی کم و بیش شاهد حضور زنان بوده ایم. تنها حوزه ای که عملاً پرونده زنان در آن مورد توجه و بررسی جدی قرار نمی گرفت انتخابات ریاست جمهوری بود با آن که در سال های پس از انقلاب زنانی در سمت وزارت و به ویژه معاونت رئیس جمهور نقش داشته اند. البته در همه این سال ها بانویی به مجلس خبرگان رهبری راه نیافته با آن که گفته می شود بانوان فرهیخته و مجتهدی بوده و هستند که می شد در چنین جایگاهی از حضور آنان بهره برد.

در قانون اساسی بر کلمه «رجال» در نامزدهای ریاست جمهوری تأکید می کند اما در مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی و جمع بندی ریاست جلسه، مرحوم آقای بهشتی، رجال را در برابر نساء قرار نمی دهد و از آن برداشت جنسیتی نمی کند. رجال را به معنای شخصیت های باتجربه و کاردان می داند و نه معنای لغوی آن.

در ادب فارسی قدیم و جدید هم چنین کاربردهایی داریم. مثلاً سعدی شیرازی می گوید: «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد.» شفیعی کدکنی می گوید: «گفت: چون روح بهاران/آید از اقصای شهر/ مردها جوشد ز خاک/ آن سان که از باران گیاه.» و ادامه می دهد: «آنچه می باید کنون/ صبر مردان و /دل امیدواران بایدش.» روشن است که در اینجا مراد جنس انسان است نه زن یا مرد. زیرا اگر شعر شفیعی کدکنی را درباره حرکت های چریکی آن سال ها نیز بدانیم، تنها جنبه مردانه نداشته است. جالب است که بر خلاف بسیاری از قواعد زبان های رایج دنیا در زبان فارسی ضمیر مرد و زن از یکدیگر جدا نیست و نشان می دهد که در فهم ایرانیان چنین تفاوت هایی چندان معنادار نبوده است. طبعاً به لحاظ اجتماعی و انسانی تفاوت هایی در نقش آفرینی زن و مرد وجود دارد. 

دقت نظر و هوشمندی بانوان نخبه و کارآمد که در بسیاری از کشورهای جهان از آن بهره مندند، در کشور ما به رغم سهم پنجاه درصدی از جمعیت، هنوز آن طور که باید به آن بها داده نشده است.

به هر حال این که جوان ترین حقوقدان عضو شورای نگهبان می گوید هیچکس به دلیل جنسیتی در حوزه احراز صلاحیت های انتخابات ریاست جمهوری رد نشده، نشان از آن دار که بالاخره حرف مرحوم آیت اله بهشتی مورد توجه قرار گرفته است، هرچند در اطلاعات ارائه شده پس از احراز صلاحیت ها استنباط نمی شود که پرونده برخی از نامزدهای زن که سایر شرایط را داشته اند، بررسی شده باشد.

آنچه گفته شد نفی نمی کند که در جامعه ما، چندان جایگاهی برای بروز و ظهور خلاقیت های زنان در عرصه های اجتماعی، سیاسی، علمی و هنری وجود ندارد. در زمینه هایی که شرایط اجتماعی برای آنها فراهم تر بوده است چندان گسترده و خلاقانه  حضور یافته اند که مثال زدنی است. مانند عرصه هنر و آموزش، چه آموزش هنرهای جدید و یا آموزش هنرهای قدیم.

باری بایستی راه هایی اندیشید تا زمینه مشارکت تأثیرگذار و نه یکسویه نیمی از اجتماع بیشتر فراهم شود تا بتوانند سهمی در مدیریت کلی و کلان جامعه داشته باشند.

مشاهده خبر در جماران